السلام علیک یا فاطمة الزهراء (س)

الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم

السلام علیک یا فاطمة الزهراء (س)

الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم

تفسیر آیات ۱۳۴ تا ۱۳۶ سوره مبارکه آل عمران ...

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة
یا زهرا سلام الله علیها

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم


تفسیر آیات ۱۳۴ تا ۱۳۶ سوره مبارکه آل عمران

۱۳۴ الَّذینَ یُنْفِقُونَ فِی السَّرّاءِ وَ الضَّرّاءِ وَ الْکاظِمینَ الْغَیْظَ وَ الْعافینَ عَنِ النّاسِ وَ اللّهُ یُحِبُّ الْمُحْسِنینَ ۱۳۵ وَ الَّذینَ إِذا فَعَلُوا فاحِشَةً أَوْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ ذَکَرُوا اللّهَ فَاسْتَغْفَرُوا لِذُنُوبِهِمْ وَ مَنْ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ إِلاَّ اللّهُ وَ لَمْ یُصِرُّوا عَلى ما فَعَلُوا وَ هُمْ یَعْلَمُونَ ۱۳۶ أُولئِکَ جَزاؤُهُمْ مَغْفِرَةٌ مِنْ رَبِّهِمْ وَ جَنّاتٌ تَجْری مِنْ تَحْتِهَا الأَنْهارُ خالِدینَ فیها وَ نِعْمَ أَجْرُ الْعامِلینَ

ترجمه
۱۳۴ ـ همان ها که در توانگرى و تنگدستى، انفاق مى کنند; و خشم خود را فرو مى برند; و از خطاى مردم در مى گذرند; و خدا نیکوکاران را دوست دارد. ۱۳۵ـ و آنها که وقتى مرتکب عمل زشتى شوند، یا به خود ستم کنند، به یاد خدا مى افتند; و براى گناهان خود، طلب آمرزش مى کنند ـ و کیست جز خدا که گناهان را ببخشد؟ ـ و بر گناه، اصرار نمىورزند، با این که مى دانند. ۱۳۶ ـ آنها پاداششان آمرزش پروردگار، و بهشت هائى است که از زیر درختانش، نهرها جارى است; جاودانه در آن مى مانند; چه نیکو است پاداش اهل عمل!

تفسیر
از آنجا که در آیه قبل وعده بهشت جاویدان به پرهیزگاران داده شد، در این آیه پرهیزگاران را معرفى مى کند و پنج صفت از اوصاف عالى و انسانى آنها را ذکر مى نماید: در مورد نخستین صفت مى فرماید: «آنها در همه حال انفاق مى کنند چه موقعى که در راحتى و وسعتند و چه زمانى که در پریشانى و محرومیتند» ( الَّذینَ یُنْفِقُونَ فِی السَّرّاءِ وَ الضَّرّاءِ ). آنها با این عمل ثابت مى کنند روح کمک به دیگران و نیکوکارى در جان آنها نفوذ کرده است و به همین دلیل، تحت هر شرائطى اقدام به این کار مى کنند. روشن است: انفاق در حال وسعت به تنهائى نشانه نفوذ کامل صفت عالى سخاوت در اعماق روح انسان نیست، اما آنها که در همه حال اقدام به کمک و بخشش مى کنند، نشان مى دهند این صفت در آنها ریشه دار است. ممکن است گفته شود: انسان در حال تنگدستى چگونه مى تواند انفاق کند؟ پاسخ این سؤال روشن است; زیرا: اولاً ـ افراد تنگدست نیز به مقدار توانائى مى توانند در راه کمک به دیگران انفاق کنند. ثانیاً ـ انفاق منحصر به مال و ثروت نیست بلکه هر گونه موهبت خدادادى را شامل مى شود، خواه مال و ثروت باشد، یا علم و دانش، یا مواهب دیگر. و به این ترتیب، خداوند مى خواهد روح گذشت، فداکارى و سخاوت را حتى در نفوس مستمندان جاى دهد تا از رذائل اخلاقى فراوانى که از «بخل» سرچشمه مى گیرد بر کنار بمانند. آنها که انفاق هاى کوچک را در راه خدا ناچیز مى انگارند براى این است که: هر یک از آنها را جداگانه مورد مطالعه قرار مى دهند. و گر نه اگر همین کمک هاى جزئى را در کنار هم قرار دهیم و مثلاً اهل یک مملکت، اعم از فقیر و غنى هر کدام مبلغ نا چیزى براى کمک به بندگان خدا انفاق کنند و براى پیشبرد اهداف اجتماعى مصرف نمایند کارهاى بزرگى به وسیله آن مى توانند انجام دهند. علاوه بر این، اثر معنوى و اخلاقى انفاق، بستگى به حجم انفاق و زیادى آن ندارد و در هر حال عاید انفاق کننده مى شود. جالب توجه این که در اینجا نخستین صفت برجسته پرهیزکاران «انفاق» ذکر شده; زیرا این آیات، نقطه مقابل صفاتى را که درباره رباخواران و استثمارگران در آیات قبل ذکر شد، بیان مى کند. افزون بر آن ،گذشت از مال و ثروت، آن هم در حال خوشى و تنگدستى روشن ترین نشانه مقام تقوا است. نسبت به دومین صفت مى فرماید: «آنها بر خشم خود مسلطند، خشم خود را فرو مى نشانند» ( وَ الْکاظِمینَ الْغَیْظَ ). «کَظْم» در لغت به معنى بستن سر مشکى است که از آب پر شده باشد، و به طور کنایه در مورد کسانى که از خشم و غضب پر مى شوند، و از اِعمال آن خوددارى مى نمایند به کار مى رود. «غَیْظ» به معنى شدت غضب ، حالت برافروختگى و هیجان فوق العاده روحى است، که بعد از مشاهده ناملایمات به انسان دست مى دهد.

حالت خشم و غضب از خطرناک ترین حالات است و اگر جلوى آن رها شود، در شکل یک نوع جنون و دیوانگى و از دست دادن هر نوع کنترل اعصاب خودنمائى مى کند، و بسیارى از جنایات و تصمیم هاى خطرناک که انسان یک عمر باید کفاره و جریمه آن را بپردازد در چنین حالى انجام مى شود، و لذا در آیه فوق دومین صفت برجسته پرهیزکاران را فرو بردن خشم معرفى کرده است. پیغمبر اکرم مى فرماید: مَنْ کَظَمَ غَیْظاً وَ هُوَ قادِرٌ عَلى إِنْفاذِهِ مَلاَ َهُ اللّهُ أَمْناً وَ اِیْماناً: «آن کس که خشم خود را فرو ببرد با این که قدرت بر اِعمال آن دارد، خداوند دل او را از آرامش و ایمان پر مى کند» این حدیث، مى رساند فرو بردن خشم، اثر فوق العاده اى در تکامل معنوى انسان و تقویت روح ایمان دارد. و در سومین توصیف مى فرماید: «آنها از خطاى مردم مى گذرند» ( وَ الْعافینَ عَنِ النّاسِ ). فرو بردن خشم، بسیار خوب است اما به تنهائى کافى نیست; زیرا ممکن است کینه و عداوت را از قلب انسان ریشه کن نکند، در این حال براى پایان دادن به حالت عداوت باید «کظم غیظ» توأم با «عفو و بخشش» گردد. لذا به دنبال صفت عالى خویشتن دارى و فرو بردن خشم، مسأله عفو و گذشت را بیان نموده، البته منظور گذشت و عفو از کسانى است که شایسته آنند نه دشمنان خون آشامى که گذشت و عفو باعث جرأت و جسارت بیشتر آنها مى شود. و در چهارمین توصیف مى فرماید: «خداوند نیکوکاران را دوست مى دارد» ( وَ اللّهُ یُحِبُّ الْمُحْسِنینَ ). یعنى اینها نیکوکارانند. در اینجا اشاره به مرحله عالى تر از عفو شده که همچون یک سلسله مراتب تکاملى پشت سر هم قرار گرفته اند و آن این است که: انسان نه تنها باید خشم خود را فرو برد و با عفو و گذشت کینه را از دل خود بشوید، بلکه با نیکى کردن در برابر بدى (آنجا که شایسته است) ریشه دشمنى را در دل طرف نیز بسوزاند و قلب او را نسبت به خویش مهربان گرداند، به طورى که در آینده چنان صحنه اى تکرار نشود. به طور خلاصه نخست، دستور به خویشتن دارى در برابر خشم، پس از آن دستور به شستنِ قلب خود، و سپس دستور به شستن قلبِ طرف مى دهد. در حدیثى که در کتب شیعه و اهل تسنن در ذیل آیه فوق نقل شده چنین مى خوانیم: یکى از کنیزان امام على بن الحسین(علیهما السلام) به هنگامى که آب روى دست امام مى ریخت، ظرف آب از دستش افتاد و بدن امام را مجروح ساخت، امام(علیه السلام)از روى خشم سر بلند کرد، کنیز بلافاصله گفت: خداوند در قرآن مى فرماید: «وَ الْکاظِمِیْنَ الْغَیْظَ» . امام(علیه السلام) فرمود: خشم خود را فرو بردم. عرض کرد: «وَ الْعافِیْنَ عَنِ النّاسِ». فرمود: تو را بخشیدم خدا تو را ببخشد. او مجدداً گفت: «وَ اللّهُ یُحِبُّ الْمُحْسِنینَ» . امام فرمود: تو را در راه خدا آزاد کردم این حدیث شاهد زنده اى است بر این که سه مرحله مزبور هر کدام مرحله اى عالى تر از مرحله قبل است.

پس از آن، در آیه بعد به پنجمین صفت از صفات پرهیزکاران اشاره کرده، مى گوید: «و هنگامى که مرتکب عمل زشتى شوند یا به خود ستم کنند (هر چه زودتر) به یاد خدا مى افتند و براى گناهان خود آمرزش مى طلبند» ( وَ الَّذینَ إِذا فَعَلُوا فاحِشَةً أَوْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ ذَکَرُوا اللّهَ فَاسْتَغْفَرُوا لِذُنُوبِهِمْ ). «فاحِشَة» از ماده فحش و فحشاء به معنى هر عمل بسیار زشت است و انحصار به اعمال منافى عفت ندارد; زیرا در اصل به معنى «تجاوز از حدّ» است که هر گناهى را شامل مى شود. در آیه فوق اشاره به این صفت از صفات پرهیزکاران شده که آنها علاوه بر اوصاف مثبت گذشته، اگر مرتکب گناهى شوند، به زودى به یاد خدا مى افتند و توبه مى کنند و هیچ گاه اصرار بر گناه نمىورزند. از تعبیر این آیه چنین استفاده مى شود: انسان تا به یاد خدا است، مرتکب گناه نمى شود، آن گاه مرتکب گناه مى شود که به کلى خدا را فراموش کند و غفلت تمام وجود او را فرا گیرد. اما این فراموشکارى و غفلت در افراد پرهیزگار دیرى نمى پاید، به زودى به یاد خدا مى افتند و گذشته را جبران مى کنند، آنها احساس مى کنند هیچ پناهگاهى جز خدا ندارند و تنها باید آمرزش گناهان خویش را از او بخواهند «کیست جز خدا که گناهان را ببخشد» ( وَ مَنْ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ إِلاَّ اللّهُ ). باید توجه داشت در آیه، علاوه بر عنوان فاحشه، ظلم بر خویشتن نیز ذکر شده «أَوْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ» و فرق میان این دو ممکن است این باشد که فاحشه اشاره به گناهان کبیره و ظلم بر خویشتن، اشاره به گناهان صغیره است. در پایان آیه براى تأکید مى گوید: « آنها هرگز با علم و آگاهى بر گناه خویش اصرار نمىورزند و گناه را تکرار نمى کنند» ( وَ لَمْ یُصِرُّوا عَلى ما فَعَلُوا وَ هُمْ یَعْلَمُونَ ). در ذیل این آیه، از امام باقر(علیه السلام) نقل شده که فرمود: اَلاْ ِصْرارُ أَنْ یُذْنِبَ الذَّنْبَ فَلا یَسْتَغْفِرُ اللّهَ وَ لایُحَدِّثُ نَفْسَهُ بِالتَّوْبَةِ فَذلِکَ الإِصْرارُ : «اصرار بر گناه این است که: انسان گناهى کند و دنبال آن استغفار ننماید و در فکر توبه نباشد، این است اصرار بر گناه» در کتاب «امالى صدوق» از امام صادق(علیه السلام) حدیثى پر معنى نقل شده که خلاصه آن چنین است: «هنگامى که آیه فوق نازل شد، و گناهکاران توبه کار را به آمرزش الهى نوید داد، ابلیس سخت ناراحت شد، و تمام یاران خود را با صداى بلند به تشکیل انجمنى دعوت کرد، آنها از وى علت این دعوت را پرسیدند، او از نزول این آیه اظهار نگرانى کرد. یکى از یاران او گفت: من با دعوت انسان ها به این گناه و آن گناه تأثیر این آیه را خنثى مى کنم. ابلیس پیشنهاد او را نپذیرفت. دیگرى نیز پیشنهادى شبیه آن کرد که آن هم پذیرفته نشد. در این میان شیطانى کهنه کار به نام «وسواس خنّاس»! گفت: من مشکل را حل مى کنم!. ابلیس پرسید: از چه راه؟ گفت: فرزندان آدم را با وعده ها و آرزوها آلوده به گناه مى کنم، و هنگامى که مرتکب گناهى شدند یاد خدا و بازگشت به سوى او را از خاطر آنها مى برم. ابلیس گفت: راه همین است، و این مأموریت را تا پایان دنیا بر عهده او گذاشت»! 4 روشن است: فراموشکارى نتیجه سهل انگارى و وسوسه هاى شیطانى است، و تنها کسانى گرفتار آن مى شوند که خود را تسلیم او کنند، و به اصطلاح با وسواس خناس همکارى نزدیک نمایند! ولى مردان بیدار و با ایمان کاملاً مراقبند که هر گاه خطائى از آنها سرزد در نخستین فرصت، آثار آن را با آب توبه و استغفار از دل و جان خود بشویند و دریچه هاى قلب خود را به روى شیطان و لشکر او ببندند که آنها از درهاى بسته قلب وارد نمى شوند؟.

در آخرین آیه، پاداش پرهیزگارانى که صفات آنها در دو آیه گذشته آمده، توضیح داده شده است، مى فرماید: «آنها پاداششان آمرزش پرودگار و بهشت هائى است که از زیر درختانش نهرها جارى است، جاودانه در آن مى مانند» ( أُولئِکَ جَزاؤُهُمْ مَغْفِرَةٌ مِنْ رَبِّهِمْ وَ جَنّاتٌ تَجْری مِنْ تَحْتِهَا الأَنْهارُ خالِدینَ فیها ). آرى، پاداش آنها آمرزش پروردگار و بهشتى است که نهرها از زیر درختان آن جارى است (و لحظه اى آب از آنها قطع نمى شود) بهشتى که به طور جاودان در آن خواهند بود. در حقیقت در اینجا نخست اشاره به مواهب معنوى و «مغفرت» و شستشوى دل و جان و تکامل روحانى شده، سپس اشاره به مواهب مادى نموده، و در پایان مى گوید: «چه پاداش نیکى است براى آنها که اهل عمل هستند» ( وَ نِعْمَ أَجْرُ الْعامِلینَ ). نه افراد واداده و تنبل که همیشه از تعهدات و مسئولیت هاى خویش مى گریزند.

منبع ...:

https://t.me/fazylatha

پیوندها:

کانال طاووس الجَنَّه:

https://t.me/tavoosoljannah

کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز):

https://t.me/sharheser

پایگاه اطلاع‌رسانی سید ابراهیم رئیسی:

https://raisi.ir/service/election

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

بخش فیلم

حضرت امام حسین(علیه السلام) / عاشورا/کربلا/عبرت‌های عاشورا/حسنین/کوفیان/یزید / سیدالشهدا/ثارالله/اباعبدالله الحسین ...

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة
یا زهرا سلام الله علیها

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

تفسیر آیات ۱۲۳ تا ۱۲۹ سوره مبارکه آل عمران ...

تفسیر آیات ۱۳۰ تا ۱۳۲ سوره مبارکه آل عمران ...

تفسیر آیه ۱۳۳ سوره مبارکه آل عمران

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

حضرت امام حسین(علیه السلام) / عاشورا/کربلا/عبرت‌های عاشورا/حسنین/کوفیان/یزید / سیدالشهدا/ثارالله/اباعبدالله الحسین ...

زیارت امام حسین علیه السلام

عَن مُحَمَّدِ بنِ مُسلِمٍ قالَ سَمِعتُ اَبا جَعفَرٍ وَ جَعفَرَ بنَ مُحَمَّدٍ (عَلَیهِمَا السَّلامُ) یَقولانِ اِنَّ‌ اللَّهَ‌ تَعالیٰ‌ عَوَّضَ الحُسَینَ (عَلَیهِ السَّلامُ) مِن قَتلِهِ اَن جَعَلَ الاِمامَةَ فی ذُرّیَّتِهِ وَ الشِّفَاءَ فی تُربَتِهِ وَ اِجابَةَ الدُّعاءِ عِندَ قَبرِهِ وَ لا تُعَدُّ اَیّامُ زائِریهِ جائِیاً وَ راجِعاً مِن عُمُرِه. قالَ مُحَمَّدُ بنُ مُسلِمٍ فَقُلتُ لِاَبی عَبدِ اللَّهِ (عَلَیهِ السَّلامُ) هَذَا الجَلالُ یُنالُ بِالحُسَینِ (عَلَیهِ السَّلامُ) فَما لَهُ فی نَفسِهِ فَقالَ اِنَّ اللَّهَ تَعالیٰ اَلحَقَهُ بِالنَّبِیِّ (صَلَّی اللّهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ) فَکانَ مَعَهُ فی دَرَجَتِهِ وَ مَنزِلَتِهِ ثُمَّ تَلا اَبو عَبدِ اللَّهِ (عَلَیهِ السَّلامُ) وَ الَّذینَ آمَنوا وَ اتَّبَعَتهُم ذُرّیَّتُهُم بِایمانٍ اَلحَقنا بِهِم ذُرّیَّتَهُم.

(امالی طوسی، ص۳۱۷؛ بحارالانوار، ج۴۴،ص۲۲۱)

عَن مُحَمَّدِ بنِ مُسلِمٍ قالَ سَمِعتُ اَبا جَعفَرٍ وَ جَعفَرَ بنَ مُحَمَّدٍ (عَلَیهِمَا السَّلام)
هم از این بزرگوار این را شنیده، هم از آن بزرگوار.

یَقولانِ اِنَّ‌ اللَّهَ‌ تَعالیٰ‌ عَوَّضَ الحُسَینَ (عَلَیهِ السَّلامُ) مِن قَتلِهِ اَن جَعَلَ الاِمامَةَ فی ذُرّیَّتِه
[امام باقر و امام صادق (علیهما السّلام) میفرمودند همانا خداوندِ متعال به حسین (علیه السّلام) در برابر کشته شدنش پاداش داد که امامت در فرزندانش و شفا در خاکش و اجابت دعا در نزد قبرش باشد و اینکه روزهایی که زائرینش [برای زیارت] می‌آیند و میروند از عمرشان محسوب نمیگردد.]

شرح حدیثی از امام صادق(ع)، درباره زیارت امام حسین(ع) توسط امام خامنه ای

سالروز ازدواج امام علی و حضرت فاطمه (ع) ... | تفسیر آیات ۱۲۳ تا ۱۳۳ سوره مبارکه آل عمران ... | موقعیت‌شناسی ... | جامعه اسلامی ... | غیرت انقلابی و ... | ناموس همه‌ی آحاد مردم ما ... | به یاد شهدا ...

امام خامنه ای:

همه‌ی مردم مسلمان در ایران و جامعه‌ی اسلامی، باید نسبت به سرنوشت کشور و بازسازی آن، احساس وظیفه کنند.

ارزشهای انقلابی و دستاوردهای انقلاب و فضای اسلامی جامعه، ناموس همه‌ی آحاد مردم ماست و از آن، غیرتمندانه و با کمال قدرت دفاع می‌کنیم و باید بکنیم.

به برکت هدایت امام و رهبر عظیم‌الشّأن‌مان از گذرگاه‌های بسیار خطرناکی گذشته‌ایم؛ با قوّت، با قدرت راه را ادامه میدهیم. 1368/07/28

منبع (ادامه مطلب ...):

http://qaem14.blog.ir/1400/04/22/ya zahra SALAMOLAH ALAYHA 59 ghadeer eaaaha esnnspsp

http://qaem14.blog.ir/1400/04/26/ya zahra SALAMOLAH ALAYHA 59 ghadeer shhikhdziha esnnspsp

پیوندها:

https://t.me/fazylatha

کانال طاووس الجَنَّه:

https://t.me/tavoosoljannah

کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز):

https://t.me/sharheser

پایگاه اطلاع‌رسانی سید ابراهیم رئیسی:

https://raisi.ir/service/election

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

بخش فیلم

تفسیر آیه ۱۳۳ سوره مبارکه آل عمران

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة
یا زهرا سلام الله علیها

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

تفسیر آیه ۱۳۳ سوره مبارکه آل عمران

۱۳۳ وَ سارِعُوا إِلى مَغْفِرَة مِنْ رَبِّکُمْ وَ جَنَّة عَرْضُهَا السَّماواتُ وَ الأَرْضُ أُعِدَّتْ لِلْمُتَّقین

ترجمه
َ ۱۳۳ ـ و شتاب کنید براى رسیدن به آمرزش پروردگارتان; و بهشتى که وسعت آن، آسمان ها و زمین است; و براى پرهیزگاران آماده شده است.

تفسیر
به دنبال آیات گذشته که بدکاران را تهدید به مجازات آتش، و نیکوکاران را تشویق به رحمت الهى مى کرد، در این آیه کوشش و تلاش نیکوکاران را تشبیه به یک مسابقه معنوى کرده که هدف نهائى آن آمرزش الهى و نعمت هاى جاویدان بهشت است، مى فرماید: «براى رسیدن به آمرزش پروردگارتان بر یکدیگر سبقت بگیرید» ( وَ سارِعُوا إِلى مَغْفِرَة مِنْ رَبِّکُمْ ). «سارِعُوا» از «مسارعت» به معنى کوشش و تلاش دو یا چند نفر براى پیشى گرفتن از یکدیگر در رسیدن به یک هدف است، که در کارهاى نیک، قابل ستایش، و در کارهاى بد، نکوهیده است. در حقیقت قرآن در اینجا از یک نکته روانى استفاده کرده، و آن این که انسان براى انجام دادن یک کار اگر تنها باشد معمولاً کار را بدون سرعت و به طور عادى شروع و انجام مى دهد، ولى اگر جنبه مسابقه به خود بگیرد، آن هم مسابقه اى که جائزه باارزشى براى آن تعیین شده، تمام نیرو و انرژى خود را به کار مى گیرد و با سرعت هر چه بیشتر به سوى هدف پیش مى تازد. و اگر مى بینیم هدف این مسابقه در درجه اول مغفرت قرار داده شده براى این است که رسیدن به هر مقام معنوى، بدون آمرزش و شستشوى از گناه ممکن نیست، نخست باید خود را از گناه شست، سپس به مقام قرب پروردگار گام نهاد!. دومین هدف این مسابقه معنوى، بهشت قرار داده شده، «بهشتى که وسعت آن، پهنه آسمان ها و زمین است» ( وَ جَنَّة عَرْضُهَا السَّماواتُ وَ الأَرْضُ ). باید توجه داشت مراد از «عَرْض» در آیه فوق، اصطلاح هندسى آن در مقابل «طول» نیست، بلکه به معنى لغوى آن یعنى «وسعت» مى باشد. در آیه 21 سوره «حدید» همین تعبیر با تفاوت مختصرى دیده مى شود: سابِقُوا إِلى مَغْفِرَة مِنْ رَبِّکُمْ وَ جَنَّة عَرْضُها کَعَرْضِ السَّماءِ وَ الأَرْض: «براى رسیدن به مغفرت پروردگارتان و بهشتى که پهنه آن مانند پهنه آسمان و زمین اسست، به پیش تازید». در این آیه به جاى «مسارعت» صریحاً کلمه «مسابقه» ذکر شده و «سماء» به صورت مفرد با الف و لام جنس آمده که در اینجا معنى عموم مى دهد، و از «کاف تشبیه» استفاده شده است. به این معنى که آیه مورد بحث، صریحاً مى گوید: «وسعت بهشت همان وسعت آسمان ها و زمین است» ولى در سوره «حدید» مى گوید: «وسعت آن مانند وسعت آسمان و زمین مى باشد» و هر دو تعبیر یک معنى را مى رساند. و در پایان آیه تصریح مى کند: «این بهشت، با آن عظمت، براى پرهیزگاران آماده شده است» ( أُعِدَّتْ لِلْمُتَّقینَ ). اکنون این سؤال پیش مى آید: اولاً: آیا بهشت و دوزخ هم اکنون آفریده شده و وجود خارجى دارند یا بعداً در پرتو اعمال مردم ایجاد مى شوند؟ ثانیاً: اگر آنها آفریده شده اند جاى آنها کجا است؟ (با توجه به این که قرآن مى گوید وسعت بهشت به اندازه آسمان ها و زمین است).

اکثر دانشمندان اسلامى معتقدند: این دو هم اکنون وجود خارجى دارند و ظواهر آیات قرآن نیز این نظر را تأیید مى کند، به عنوان نمونه: الف ـ در آیه مورد بحث و در آیات فراوان دیگرى تعبیر به أُعِدَّتْ: «مهیا شده» یا تعبیرات دیگرى از همین ماده، گاهى در مورد بهشت و گاهى درباره دوزخ، آمده است از این آیات استفاده مى شود بهشت و دوزخ هم اکنون آماده شده اند اگر چه بر اثر اعمال نیک و بد انسان ها توسعه مى یابند (دقت کنید). ب ـ در آیات مربوط به معراج در آیات 13 تا 15 سوره «و النجم» مى خوانیم: وَ لَقَدْ رَآهُ نَزْلَةً أُخْرى * عِنْدَ سِدْرَةِ الْمُنْتَهى * عِنْدَها جَنَّةُ الْمَأْوى: «بار دیگر پیامبر جبرئیل را نزد «سدرة المنتهى» در آنجا که بهشت جاویدان قرار داشت مشاهده کرد». این تعبیر گواه دیگرى بر وجود فعلى بهشت است. ج ـ در سوره «تکاثر» آیات 5 ، و 7 مى فرماید: کَلاّ لَوْ تَعْلَمُونَ عِلْمَ الْیَقینِ * لَتَرَوُنَّ الْجَحیمَ * ثُمَّ لَتَرَوُنَّها عَیْنَ الْیَقینِ: «اگر علم الیقین داشتید * دوزخ را مشاهده مى کردید * سپس به عین الیقین آن را مى دیدید». در روایات مربوط به معراج و روایات دیگر نیز نشانه هاى روشنى بر این مسأله دیده مى شود
به دنبال بحث فوق این بحث پیش مى آید که اگر این دو هم اکنون موجودند در کجا هستند؟ پاسخ این سؤال را از دو راه مى توان داد: نخست این که: بهشت و دوزخ در باطن و درون این جهانند. ما این آسمان و زمین و کرات مختلف را با چشم خود مى بینیم اما عوالمى که در درون این جهان قرار دارند نمى بینیم و اگر دید و درک دیگرى داشتیم هم اکنون مى توانستیم آنها را ببینیم. در این عالم موجودات بسیارى هستند که امواج آنها با چشم ما قابل درک نیستند، آیه «کَلاّ لَوْ تَعْلَمُونَ عِلْمَ الْیَقِیْنِ لَتَرَوُنَّ الْجَحِیْمِ» که در بالا اشاره شد نیز گواه این حقیقت است. از پاره اى از احادیث نیز استفاده مى شود: بعضى از مردان خدا درک و دیدى در این جهان داشتند که، بهشت و دوزخ را نیز با چشم حقیقت بین خود مى دیدند.

براى این موضوع مى توان مثالى ذکر کرد: فرض کنید فرستنده نیرومندى در یک نقطه زمین وجود داشته باشد که به کمک ماهواره هاى فضائى امواج آن به سراسر زمین پخش شود و به وسیله آن نغمه دل انگیز تلاوت قرآن با صدائى فوق العاده دلنشین و روحپرور در همه جا پخش گردد. و در نقطه دیگرى از زمین فرستنده دیگرى با همان قدرت وجود داشته باشد که صدائى فوق العاده گوش خراش و ناراحت کننده روى امواج دیگرى در همه جا پراکنده شود. هنگامى که ما در یک مجلس عادى نشسته ایم، صداى گفتگوى اطرافیان خود را مى شنویم، اما از آن دو دسته امواج «روح پرور» و «آزار دهنده» که در درون محیط ما است و همه جا را پر کرده است هیچ خبرى نداریم. ولى اگر دستگاه گیرنده اى مى داشتیم که موج آن با یکى از این دو فرستنده تطبیق مى کرد فوراً در برابر ما آشکار مى شدند، گر چه دستگاه شنوائى ما در حال عادى از درک آنها عاجز است. این مثال گرچه از جهاتى رسا نیست ولى براى مجسم ساختن چگونگى وجود بهشت و دوزخ در باطن این جهان مؤثر به نظر مى رسد. دیگر این که: عالم آخرت و بهشت و دوزخ، محیط بر این عالم است، و به ـ اصطلاح این جهان در شکم و درون آن جهان قرار گرفته، درست همانند عالم جنین که در درون عالم دنیا است; زیرا مى دانیم عالم جنین براى خود عالم مستقلى است، اما جداى از این عالمى که ما در آن هستیم نیست، بلکه در درون آن واقع شده است، عالم دنیا نیز نسبت به عالم آخرت، همین حال را دارد، یعنى در درون آن قرار گرفته است. و اگر مى بینیم قرآن مى گوید وسعت بهشت به اندازه وسعت آسمان ها و زمین است به خاطر آن است که انسان چیزى وسیع تر از آسمان و زمین نمى شناسد تا مقیاس سنجش قرار داده شود. لذا قرآن براى این که وسعت و عظمت بهشت را ترسیم کند آن را به پهنه آسمان ها و زمین تشبیه کرده است، و چاره اى غیر از این نبوده، همان طور که اگر کودکى که در شکم مادر قرار دارد عقل مى داشت و مى خواست یم با او سخن بگوئیم باید با منطقى صحبت کنیم که براى او در آن محیط قابل درک باشد. از آنچه گفتیم پاسخ این سؤال نیز روشن شد که: اگر وسعت بهشت به اندازه زمین و آسمان ها است پس دوزخ کجا است؟ زیرا طبق پاسخ اول دوزخ نیز در درون همین جهان قرار گرفته و وجود آن در درون این جهان منافاتى با وجود بهشت در درون آن ندارد (همان طور که در مثال امواج فرستنده صوتى ذکر شد). و اما طبق پاسخ دوم که بهشت و دوزخ محیط بر این جهان باشند جواب باز هم روشن تر است; زیرا دوزخ مى تواند محیط بر این جهان باشد و بهشت محیط بر آن، و از آن هم وسیع تر.

منبع ...:

https://t.me/fazylatha

پیوندها:

کانال طاووس الجَنَّه:

https://t.me/tavoosoljannah

کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز):

https://t.me/sharheser

پایگاه اطلاع‌رسانی سید ابراهیم رئیسی:

https://raisi.ir/service/election

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

بخش فیلم

تفسیر آیات ۱۳۰ تا ۱۳۲ سوره مبارکه آل عمران ...

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة
یا زهرا سلام الله علیها

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

تفسیر آیات۱۳۰ تا ۱۳۲ سوره مبارکه آل عمران

۱۳۰ یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تَأْکُلُوا الرِّبَوا أَضْعافاً مُضاعَفَةً وَ اتَّقُوا اللّهَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ ۱۳۱وَ اتَّقُوا النّارَ الَّتی أُعِدَّتْ لِلْکافِرینَ ۱۳۲وَ أَطیعُوا اللّهَ وَ الرَّسُولَ لَعَلَّکُمْ تُرْحَمُون

ترجمه
َ ۱۳۰ ـ اى کسانى که ایمان آورده اید! ربا (و سود پول) را چند برابر نخورید! از (مخالفت فرمان) خدا بپرهیزید، تا رستگار شوید!. ۱۳۱ ـ و از آتشى بپرهیزید که براى کافران آماده شده است!. ۱۳۲ ـ و خدا و پیامبر را اطاعت کنید، تا مشمول رحمت شوید!

تفسیر
آیات گذشته ـ چنان که دانستیم ـ درباره «غزوه احد» و حوادث مربوط به آن، و درس هاى گوناگونى است که مسلمانان از آن حادثه فرا گرفتند، ولى این سه آیه و شش آیه بعد از آن، محتوى یک سلسله برنامه هاى اقتصادى، اجتماعى و تربیتى است. در نخستین آیه روى سخن را به مؤمنان کرده، مى فرماید: «اى کسانى که ایمان آورده اید! ربا (و سودِ پول) را چند برابر نخورید» ( یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تَأْکُلُوا الرِّبَوا أَضْعافاً مُضاعَفَةً ) مى دانیم: روش قرآن در مبارزه با انحرافات ریشه دار اجتماعى این است که: تدریجاً زمینه سازى مى کند، افکار عموم را تدریجاً به مفاسد آنها آشنا مى سازد، و آن گاه که آمادگى براى پذیرفتن تحریم نهائى حاصل شد، قانون را به صورت صریح اعلام مى نماید (مخصوصاً در مواردى که آلودگى به گناه زیاد و وسیع باشد). و نیز مى دانیم: عرب، در زمان جاهلیت آلودگى شدیدى به ربا خوارى داشت و مخصوصا محیط «مکّه» محیط رباخواران بود، و سرچشمه بسیارى از بدبختى هاى اجتماعى آنها نیز همین کار زشت و ظالمانه بود، به همین دلیل، قرآن براى ریشه کن ساختن رباخوارى، حکم تحریم را در چهار مرحله بیان کرده است: 1 ـ در آیه 39 سوره «روم» نخست درباره ربا به یک پند اخلاقى قناعت شده، آنجا که مى فرماید: وَ ما آتَیْتُمْ مِنْ رِباً لِیَرْبُوَا فی أَمْوالِ النّاسِ فَلا یَرْبُوا عِنْدَ اللّهِ وَ ما آتَیْتُمْ مِنْ زَکاة تُریدُونَ وَجْهَ اللّهِ فَأُولئِکَ هُمُ الْمُضْعِفُون: «آنچه به عنوان ربا مى پردازید تا در اموال مردم فزونى یابد، نزد خدا فرونى نخواهد یافت، و آنچه را به عنوان زکات مى پردازید و تنها رضاى خدا را مى طلبید (مایه برکت است و) کسانى که چنین کنند داراى پاداش مضاعفند». و بدین طریق اعلام مى کند تنها از دیدگاه افراد کوته بین است که ثروت رباخواران از راه سود گرفتن افزایش مى یابد، اما در پیشگاه خدا چیزى بر آنها افزوده نمى شود، بلکه زکات و انفاق در راه خدا است که ثروت ها را افزایش مى دهد. 2 ـ در سوره «نساء» آیه 161 ضمن انتقاد از عادات و رسوم غلط یهود به عادت زشت رباخوارى آنها اشاره کرده، مى فرماید: وَ أَخْذِهِمُ الرِّبَوا وَ قَدْ نُهُوا عَنْهُ: «یکى دیگر از عادات بد آنها این بود که ربا مى خوردند با این که از آن نهى شده بودند». 3 ـ در سوره «بقره» آیات 275 تا 279 نیز هر گونه رباخوارى به شدت ممنوع اعلام شده و در حکم جنگ با خدا ذکر گردیده است. 4 ـ و بالاخره در آیه مورد بحث، حکم تحریم ربا صریحاً ذکر شده، اما تنها به یک نوع از انواع ربا و نوع شدید و فاحش آن است اشاره شده است. در این آیه اشاره به تحریم رباى فاحش شده و با تعبیر «أَضْعافاً مُضاعَفَهً» بیان گردیده است. منظور از رباى فاحش این است که: سرمایه به شکل تصاعدى در مسیر ربا سیر کند یعنى سود در مرحله نخستین با اصل سرمایه ضمیمه شود و مجموعاً مورد ربا قرار گیرند، و به همین ترتیب در هر مرحله، «سود به اضافه سرمایه»، سرمایه جدیدى را تشکیل دهد، و به این ترتیب در مدت کمى از راه تراکم سود، مجموع بدهى بدهکار به چندین برابر اصل بدهى افزایش یابد و به کلى از زندگى ساقط گردد. به طورى که از روایات و تواریخ استفاده مى شود، در زمان جاهلیت معمول بود که اگر بدهکار در رأس مدت نمى توانست بدهى خود را بپردازد از طلبکار تقاضا مى کرد مجموع سود و اصل بدهى را به شکل سرمایه جدیدى به او قرض بدهد و سود آن را بگیرد!، در عصر ما نیز در میان رباخواران این رباخوارى بسیار ظالمانه فراوان است. و در پایان آیه مى فرماید: «تقوا پیشه کنید شاید رستگار شوید» ( وَ اتَّقُوا اللّهَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ ). اگر مى خواهید رستگار شوید باید تقوا را پیشه کنید و از این گناه یعنى رباخوارى بپرهیزید.

در آیه بعد، مجدداً روى حکم تقوا تأکید کرده، مى گوید: «و از آتشى بپرهیزید که براى کافران آماده شده است» ( وَ اتَّقُوا النّارَ الَّتی أُعِدَّتْ لِلْکافِرینَ ). از تعبیر «کافران » استفاده مى شود اصولاً رباخوارى با روح ایمان سازگار نیست و رباخواران از آتشى که در انتظار کافران است سهمى دارند! و نیز استفاده مى شود آتش دوزخ اصولاً براى کافران آماده شده و گناهکاران و عاصیان به همان مقدار که شباهت و هماهنگى با کافران دارند سهمى از آن خواهند داشت.
در سومین آیه تهدید آیه سابق را با تشویقى براى مطیعان و فرمانبرداران تکمیل مى نماید، مى فرماید: «فرمان خدا و پیامبر را اطاعت کنید و رباخوارى را ترک گوئید تا مشمول رحمت الهى شوید» ( وَ أَطیعُوا اللّهَ وَ الرَّسُولَ لَعَلَّکُمْ تُرْحَمُونَ ).
آیات گذشته ـ چنان که دانستیم ـ درباره «غزوه احد» و حوادث مربوط به آن، و درس هاى گوناگونى است که مسلمانان از آن حادثه فرا گرفتند، ولى سه آیه اى که تفسیر آن گذشت و شش آیه بعد، محتوى یک سلسله برنامه هاى اقتصادى، اجتماعى و تربیتى است، و پس از این نُه آیه، مجدداً حوادث مربوط به جنگ احد عنوان مى گردد. این طرز بیان ممکن است براى بعضى مایه تعجب گردد، ولى با توجه به یک اصل اساسى حقیقت امر روشن مى شود، و آن این که: قرآن یک کتاب کلاسیک نیست که داراى فصول و ابوابى باشد و نظام تألیفى خاصى در میان ابواب و فصول آن در نظر گرفته شده باشد، بلکه قرآن کتابى است که در مدت بیست و سه سال «نجوماً» (تدریجاً) طبق نیازمندى هاى گوناگون تربیتى در زمان ها و اماکن مختلف نازل شده: یک روز داستان احد پیش مى آمد و برنامه هاى مختلف جنگى در ضمن آیات متعدد اعلام مى گشت. روز دیگر احساس نیاز به یک مسأله اقتصادى همچون ربا یا یک مسأله حقوقى مانند احکام ازدواج، یا یک مسأله تربیتى و اخلاقى مانند توبه، مى شد و آیات متعددى طبق آن نازل مى گشت. از این سخن، چنین نتیجه گرفته مى شود: ممکن است در بسیارى از موارد پیوند خاصى در میان آیات قبل و بعد نبوده باشد، و نباید مانند بعضى از مفسران در این گونه موارد اصرارى در یافتن رابطه در میان آنها داشت. نباید خود را به زحمت بیندازیم و در میان قضایائى که خداوند اتصال و ارتباطى نخواسته با تکلف، وجه ارتباطى درست کنیم; زیرا این کار با روح قرآن و چگونگى نزول آن در حوادث مختلف و طبق نیازمندى هاى گوناگون در شرایط و ظروف جداگانه، سازش ندارد. البته تمام سوره ها و آیات قرآن از یک نظر به هم مربوطند و آن این که همگى یک برنامه انسان سازى و تربیتى را در یک سطح عالى تعقیب مى کنند و براى ساختن یک جامعه آباد، آگاه، امن و امان و پیشرفته از نظر مادى و معنوى نازل شده اند. بنابراین، اگر آیات نُه گانه فوق رابطه خاصى با آیات قبل و بعد ندارد به همین دلیل است.

منبع ...:

https://t.me/fazylatha

پیوندها:

کانال طاووس الجَنَّه:

https://t.me/tavoosoljannah

کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز):

https://t.me/sharheser

پایگاه اطلاع‌رسانی سید ابراهیم رئیسی:

https://raisi.ir/service/election

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

بخش فیلم

تفسیر آیات ۱۲۳ تا ۱۲۹ سوره مبارکه آل عمران

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة
یا زهرا سلام الله علیها

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

تفسیر آیات ۱۲۳ تا ۱۲۹ سوره مبارکه آل عمران

۱۲۳ وَ لَقَدْ نَصَرَکُمُ اللّهُ بِبَدْر وَ أَنْتُمْ أَذِلَّةٌ فَاتَّقُوا اللّهَ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ ۱۲۴ إِذْ تَقُولُ لِلْمُؤْمِنینَ أَ لَنْ یَکْفِیَکُمْ أَنْ یُمِدَّکُمْ رَبُّکُمْ بِثَلاثَةِ آلاف مِنَ الْمَلائِکَةِ مُنْزَلینَ ۱۲۵ بَلى إِنْ تَصْبِرُوا وَ تَتَّقُوا وَ یَأْتُوکُمْ مِنْ فَوْرِهِمْ هذا یُمْدِدْکُمْ رَبُّکُمْ بِخَمْسَةِ آلاف مِنَ الْمَلائِکَةِ مُسَوِّمینَ ۱۲۶ وَ ما جَعَلَهُ اللّهُ إِلاّ بُشْرى لَکُمْ وَ لِتَطْمَئِنَّ قُلُوبُکُمْ بِهِ وَ مَا النَّصْرُ إِلاّ مِنْ عِنْدِ اللّهِ الْعَزیزِ الْحَکیمِ ۱۲۷ لِیَقْطَعَ طَرَفاً مِنَ الَّذینَ کَفَرُوا أَوْ یَکْبِتَهُمْ فَیَنْقَلِبُوا خائِبینَ ۱۲۸ لَیْسَ لَکَ مِنَ الأَمْرِ شَیْءٌ أَوْ یَتُوبَ عَلَیْهِمْ أَوْ یُعَذِّبَهُمْ فَإِنَّهُمْ ظالِمُونَ ۱۲۹ وَ لِلّهِ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الأَرْضِ یَغْفِرُ لِمَنْ یَشاءُ وَ یُعَذِّبُ مَنْ یَشاءُ وَ اللّهُ غَفُورٌ رَحیمٌ

ترجمه
۱۲۳ ـ خداوند شما را در جنگ (بدر) یارى کرد; در حالى که شما ناتوان بودید. پس از (مخالفت فرمان) خدا بپرهیزید، تا شکر نعمت او را به جا آورده باشید!. ۱۲۴ ـ در آن هنگام که تو به مؤمنان مى گفتى: «آیا کافى نیست که پروردگارتان، شما را به سه هزار نفر از فرشتگان، که (از آسمان) فرود مى آیند، یارى کند»؟! ۱۲۵ ـ آرى، (امروز هم) اگر استقامت و تقوا پیشه کنید، و دشمن به همین زودى به سراغ شما بیاید، خداوند شما را با پنج هزار نفر از فرشتگان، که نشانه هائى با خود دارند، مدد خواهد داد!. ۱۲۶ ـ ولى اینها را خداوند فقط بشارت، و براى اطمینان خاطر شما قرار داده; و گرنه پیروزى تنها از جانب خداوند تواناى حکیم است!. ۱۲۷ ـ (این وعده را که خدا به شما داده،) براى این است که قسمتى از پیکر لشکر کافران را قطع کند; یا آنها را با ذلت برگرداند; تا مأیوس و نا امید باز گردند!. ۱۲۸ ـ هیچ گونه اختیارى (درباره عفو کافران، یا مؤمنان فرارى از جنگ) براى تو نیست; مگر این که (خدا) بخواهد آنها را ببخشد، یا مجازات کند; زیرا آنها ستمگرند. ۱۲۹ ـ و آنچه در آسمان ها و زمین است، از آن خداست، هر کس را بخواهد (و شایسته بداند) مى بخشد; و هر کس را بخواهد، مجازات مى کند; و خداوند آمرزنده مهربان است.

تفسیر
پس از پایان جنگ احد، لشکر پیروز مشرکان به سرعت به سوى «مکّه» بازگشت، ولى در اثناى راه این فکر براى آنها پیدا شد که چرا پیروزى خود را ناقص گذاردند؟ چه بهتر که به «مدینه» بازگردند، شهر را غارت کنند، و مسلمانان را در هم بکوبند، و اگر محمّد(صلى الله علیه وآله) هم زنده باشد به قتل برسانند، و براى همیشه فکر آنها از ناحیه اسلام و مسلمین راحت شود. به همین جهت فرمان بازگشت صادر شد و در حقیقت این خطرناکترین مرحله جنگ احد بود; زیرا مسلمانان به قدر کافى کشته و زخمى داده بودند، و طبعاً در آن حال هیچگونه آمادگى براى تجدید جنگ در آنها نبود. و به عکس دشمن با روحیه نیرومندى مى توانست این بار جنگ را از سر گیرد و نتیجه نهائى آن را پیش بینى کند. این خبر به زودى به پیامبر(صلى الله علیه وآله) رسید و اگر شهامت فوق العاده و ابتکار بى نظیر او ـ که از وحى آسمانى مایه مى گرفت ـ نبود، شاید تاریخ اسلام در همانجا پایان مى یافت. آیات فوق، درباره این مرحله حساس نازل گردیده، و به تقویت روحیه مسلمانان پرداخت، و به دنبال آن یک فرمان عمومى از ناحیه پیامبر براى حرکت به سوى مشرکان داده شد، و حتى مجروحان جنگ (و در میان آنها على(علیه السلام) را که بیش از شصت زخم بر تن داشت) آماده پیکار با دشمن شده و از «مدینه» خارج شدند. این خبر به گوش سران قریش رسید و از این روحیه عجیب مسلمانان سخت به وحشت افتادند! آنها فکر مى کردند شاید جمعیت تازه نفسى از «مدینه» به مسلمانان پیوسته اند، و ممکن است برخورد جدید نتیجه نهائى جنگ را به زیان آنها تغییر دهد. لذا فکر کردند براى حفظ پیروزى خود، بهتر این است که به «مکّه» بازگردند، همین کار انجام شد و به سرعت راه «مکّه» را پیش گرفتند. گفتیم: این آیات در حقیقت براى تقویت روحیه شکست خورده مسلمانان نازل گردید، و نخست در آن اشاره به پیروزى چشمگیر مسلمانان در میدان بدر 1 شده تا با یادآورى آن خاطره، به آینده خویش دلگرم شوند، لذا مى فرماید: «خداوند شما را در بدر پیروزى داد در حالى که نسبت به دشمن ضعیف، و از نظر عدّه و تجهیزات قابل مقایسه با آنها نبودید» ( وَ لَقَدْ نَصَرَکُمُ اللّهُ بِبَدْر وَ أَنْتُمْ أَذِلَّةٌ )، عدد شما 313 نفر با تجهیزات کم، و مشرکان بیش از هزار نفر و با تجهیزات فراوان بودند «حال که چنین است، از مخالفت خدا بپرهیزید، و از تکرار مخالفت فرمان پیشواى خود، یعنى پیامبر اجتناب کنید تا شکر نعمت هاى گوناگون او را به جاى آورده باشید» ( فَاتَّقُوا اللّهَ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ)
آن گاه خاطره یارى مسلمانان را در میدان بدر به وسیله فرشتگان یادآورى کرده، مى گوید: «در آن هنگام که تو به مؤمنان مى گفتى: آیا کافى نیست که پروردگارتان شما را با سه هزار نفر از فرشتگان (که از آسمان) فرود مى آیند، امداد کند»؟ ( إِذْ تَقُولُ لِلْمُؤْمِنینَ أَ لَنْ یَکْفِیَکُمْ أَنْ یُمِدَّکُمْ رَبُّکُمْ بِثَلاثَةِ آلاف مِنَ الْمَلائِکَةِ مُنْزَلینَ)
«آرى امروز هم اگر استقامت بخرج دهید، به استقبال سپاه قریش بشتابید، تقوا را پیشه کنید، و مانند روز گذشته، با فرمان پیامبر مخالفت ننمائید، اگر در این حال مشرکان به سرعت به سوى شما برگردند، خداوند به وسیله پنج هزار نفر از فرشتگان که همگى داراى نشانه هاى مخصوصى هستند شما را یارى خواهد کرد» ( بَلى إِنْ تَصْبِرُوا وَ تَتَّقُوا وَ یَأْتُوکُمْ مِنْ فَوْرِهِمْ هذا یُمْدِدْکُمْ رَبُّکُمْ بِخَمْسَةِ آلاف مِنَ الْمَلائِکَةِ مُسَوِّمینَ)

«آرى امروز هم اگر استقامت بخرج دهید، به استقبال سپاه قریش بشتابید، تقوا را پیشه کنید، و مانند روز گذشته، با فرمان پیامبر مخالفت ننمائید، اگر در این حال مشرکان به سرعت به سوى شما برگردند، خداوند به وسیله پنج هزار نفر از فرشتگان که همگى داراى نشانه هاى مخصوصى هستند شما را یارى خواهد کرد» ( بَلى إِنْ تَصْبِرُوا وَ تَتَّقُوا وَ یَأْتُوکُمْ مِنْ فَوْرِهِمْ هذا یُمْدِدْکُمْ رَبُّکُمْ بِخَمْسَةِ آلاف مِنَ الْمَلائِکَةِ مُسَوِّمینَ «اما توجه داشته باشید اینها را خداوند فقط بشارت و براى اطمینان خاطر شما قرار داده، و گر نه پیروزى تنها از جانب خداوند تواناى حکیم است» ( وَ ما جَعَلَهُ اللّهُ إِلاّ بُشْرى لَکُمْ وَ لِتَطْمَئِنَّ قُلُوبُکُمْ بِهِ وَ مَا النَّصْرُ إِلاّ مِنْ عِنْدِ اللّهِ الْعَزیزِ الْحَکیمِ )، آرى، آمدن فرشتگان به یارى شما، تنها براى تشویق، بشارت، اطمینان خاطر و تقویت روحیه شما است، و گرنه پیروزى تنها از ناحیه خداوندى است که بر همه چیز قادر و در همه کار حکیم است، هم راه پیروزى را مى داند و هم قدرت بر اجراى آن را دارد.
گر چه مفسران در تفسیر آیه بعد گفتگوهاى گوناگونى دارند، ولى با مسیرى که ما در تفسیر آیات گذشته بکمک خود آیات و تواریخ موجود پیمودیم، تفسیر این آیه نیز روشن است، خداوند مى فرماید: «این که به شما وعده داده شده است که فرشتگان را در برخورد جدید با دشمن به یارى شما بفرستد، براى این است که قسمتى از پیکر لشکر مشرکان را قطع کند، و آنها را با ذلت و رسوائى باز گرداند» ( لِیَقْطَعَ طَرَفاً مِنَ الَّذینَ کَفَرُوا أَوْ یَکْبِتَهُمْ فَیَنْقَلِبُوا خائِبینَ ). باید توجه داشت: «طَرَف» در آیه به معنى قطعه و «یَکْبِتَهُم» از ماده «کَبْت» به معنى بازگرداندن به زور و توأم با ذلت است. در اینجا سؤالاتى در زمینه چگونگى یارى فرشتگان و حمایت آنها از مسلمانان و چگونگى این یارى پیش مى آید، که به خواست خداوند پاسخ مشروح آن را در سوره «انفال» ذیل آیات 7 تا 12 خواهیم داد.

در تفسیر ششمین آیه این قسمت، میان مفسران سخن بسیار زیاد است، ولى این موضوع تقریباً مسلّم است که آیه فوق، پس از جنگ احد نازل شده، و مربوط به حوادث آن است، آیات سابق نیز این حقیقت را تأیید مى کند. مى فرماید: «هیچ گونه اختیارى (درباره عفو کافران، یا مؤمنان فرارى از جنگ) براى تو نیست، مگر این که (خدا) بخواهد آنها را ببخشد، یا مجازات کند; زیرا آنها ستمگرند» ( لَیْسَ لَکَ مِنَ الأَمْرِ شَیْءٌ أَوْ یَتُوبَ عَلَیْهِمْ أَوْ یُعَذِّبَهُمْ فَإِنَّهُمْ ظالِمُونَ ). و اما در مورد تفسیر آیه دو معنى بیش از همه جلب توجه مى کند: نخست این که: این آیه جمله مستقلى را تشکیل مى دهد و بنابراین جمله «أَوْ یَتُوبَ عَلَیْهِمْ» به معنى «اِلاّ أَنْ یَتُوبَ عَلَیْهِمْ» است و معنى آیه روى هم رفته چنین مى شود: «درباره سرنوشت آنها کارى از دست تو ساخته نیست مگر این که خدا بخواهد آنها را ببخشد یا به خاطر ستمى که کرده اند مجازاتشان کند». و منظور از «آنها» کفارى مى باشند که در این جنگ ضربه هاى سخت به مسلمانان وارد ساختند و حتى دندان و پیشانى پیغمبر(صلى الله علیه وآله) را شکستند. و یا مسلمانانى مى باشند که از میدان جنگ فرار کردند، و پس از پایان جنگ پشیمان شدند و از پیغمبر تقاضاى عفو کردند. آیه مى گوید: «عفو و بخشش یا مجازات و عذاب آنها به دست خدا است و پیامبر هم بدون اذن پروردگار کارى انجام نمى دهد». تفسیر دیگر این که: «لَیْسَ لَکَ مِنَ الأَمْرِ شَیْءٌ» جمله معترضه است و جمله «أَوْ یَتُوبَ عَلَیْهِمْ» عطف به جمله «أَوْ یَکْبِتَهُمْ» مى باشد، و این آیه دنباله آیه قبل محسوب مى شود، در این صورت مجموع معنى دو آیه چنین خواهد بود: «خداوند وسائل پیروزى را در اختیار شما قرار خواهد داد، و یکى از چهار سرنوشت را براى کافران مقرر مى سازد: یا قسمتى از پیکر لشکر مشرکان را از بین مى برد. یا آنها را به این وسیله مجبور به بازگشت مى کند. یا آنها را در صورت شایستگى و توبه مى بخشد. و یا آنها را به خاطر ظلمشان مجازات مى کند. و خلاصه با هر دسته اى از آنها بر طبق حکمت و عدالت رفتار خواهد نمود، و تو درباره آنها پیش خود هیچگونه تصمیمى نمى توانى بگیرى». درباره علت نزول این آیه نیز، روایات متعددى نقل شده است از جمله پس از آن که دندان و پیشانى پیامبر(صلى الله علیه وآله) در جنگ احد شکست، و آن همه ضربات سخت بر پیکر مسلمین وارد شد، پیامبر از آینده مشرکان نگران گردید و پیش خود فکر مى کرد چگونه این جمعیت قابل هدایت خواهند بود و فرمود: کَیْفَ یُفْلِحُ قَوْمٌ فَعَلُوا هَذَا بِنَبِیِّهِمْ وَ هُوَ یَدْعُوهُمْ إِلَى اللّهِ: «چگونه چنین جمعیتى رستگار خواهند شد که با پیامبر خود چنین رفتار مى کنند در حالى که وى آنها را به سوى خدا دعوت مى کند» در اینجا آیه فوق نازل شد و به پیامبر(صلى الله علیه وآله) دلدارى داد که تو مسئول هدایت آنها نیستى بلکه تنها موظف به تبلیغ آنها مى باشى.
آخرین آیه در حقیقت تأکیدى است براى آیه قبل، مى فرماید: «آنچه در آسمان ها و زمین است از آن خداست، هر کس را بخواهد مى بخشد و هر که را بخواهد عذاب مى کند» ( وَ لِلّهِ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الأَرْضِ یَغْفِرُ لِمَنْ یَشاءُ وَ یُعَذِّبُ مَنْ یَشاءُ ). بنابراین، آمرزش و مجازات به دست پیامبر نیست، بلکه به فرمان خداوندى است که حکومت آنچه در آسمان ها و زمین است، به دست او است، آفرینش از او است، مالکیت، و تدبیر آنها نیز از آن او است. او است که مى تواند گناهکاران را هر گاه صلاح ببیند ببخشد، و یا مجازات کند. و در پایان آیه به رحمت واسعه خداوند اشاره کرده، مى گوید: در عین حال که مجازات او شدید است «او آمرزنده و مهربان است» ( وَ اللّهُ غَفُورٌ رَحیمٌ ). و رحمت او بر غضب او پیشى مى گیرد. بد نیست در اینجا به گفتار یکى از دانشمندان اسلامى که در عین فشرده بودن پاسخى است براى بعضى از سؤال ها، اشاره کنیم. مفسر عالى قدر «طبرسى» در ذیل آیه نقل مى کند: از یکى از دانشمندان پرسیدند: خداوند با آن رحمت واسعه و بى پایانش چگونه بندگان را به خاطر گناهان مجازات مى کند؟ او در پاسخ گفت: «رحمت» خداوند، «حکمت» او را از بین نمى برد; زیرا رحمت او چون حس ترحم ما از احساسات و رقت قلب سرچشمه نمى گیرد، بلکه رحمت او همیشه آمیخته با حکمت است، و حکمت ایجاب مى کند، گنهکاران (جز در موارد خاصى) به مجازات برسند.

مفسر معروف نویسنده «المنار» معتقد است این آیه درس بزرگى در زمینه استفاده از وسایل طبیعى براى پیروزى، به مسلمانان، مى آموزد، و آن این که اگر خدا به آنها وعده پیروزى مى دهد به این معنى نیست که مسلمانان وسائل طبیعى، تجهیزات نظامى، نقشه هاى جنگى و مانند آن را فراموش کنند و دست روى هم گذاشته همیشه در انتظار دعاى پیغمبر براى پیروزى باشند. لذا به پیغمبر(صلى الله علیه وآله) خطاب کرده مى گوید: «لَیْسَ لَکَ مِنَ الأَمْرِ شَىْءٌ» یعنى پیروزى به دست تو واگذار نشده، بلکه به فرمان خدا است، و خداوند براى آن سننى قرار داده است که باید از آنها استفاده کرد، (و دعا کردن پیغمبر اگر چه مؤثر و مفید است، ولى جنبه استثنائى دارد و مخصوص موارد معینى است). گفتار این نویسنده در این قسمت اگر چه منطقى است، ولى با ذیل آیه که از توبه یا مجازات کفار بحث مى کند به هیچ وجه سازگار نیست، و بنابراین نمى توان آن را تفسیر آیه دانست.
این آیه که هر گونه اختیارى را از پیامبر(صلى الله علیه وآله) درباره عفو و بخشش یا مجازات مخالفان سلب مى کند، هیچ گونه منافاتى با مؤثر بودن دعاى پیامبر(صلى الله علیه وآله) و عفو و گذشت او، و شفاعت و مانند آن که از آیات دیگر قرآن استفاده مى شود، ندارد; زیرا منظور از آیه فوق این است که: پیغمبر(صلى الله علیه وآله) مستقلاً هیچ کارى را نمى تواند انجام دهد، ولى به فرمان خدا و به اجازه او، هم مى تواند ببخشد، هم در جاى خود مجازات کند، و هم عوامل پیروزى را فراهم سازد، و حتى به اجازه پروردگار و اذن او مى تواند همچون مسیح(علیه السلام) مردگان را زنده کند. کسانى که با جمله «لَیْسَ لَکَ مِنَ الأَمْرِ شَىْءٌ» خواسته اند توانائى پیامبر را بر این امر انکار کنند، در حقیقت آیات دیگر قرآن را فراموش کرده اند. قرآن مجید در سوره «نساء» آیه 64 مى فرماید: وَ لَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جاؤُکَ فَاسْتَغْفَرُوا اللّهَ وَ اسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللّهَ تَوّاباً رَحیماً: «اگر آنها هنگامى که به خود ستم مى کردند به سراغ تو مى آمدند و استغفار مى کردند و پیامبر نیز براى آنها از خدا طلب آمرزش مى کرد خدا را توبه کننده (بخشنده) و مهربان مى یافتند». طبق این آیه، استغفار پیامبر(صلى الله علیه وآله) یکى از عوامل بخشش گناه شمرده شده، و در بحث هاى آینده در ذیل آیات مناسب، باز هم در این زمینه توضیح خواهیم داد.

منبع ...:

https://t.me/fazylatha

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

بخش فیلم