السلام علیک یا فاطمة الزهراء (س)

الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم

السلام علیک یا فاطمة الزهراء (س)

الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم

دو چیز مایه هلاکت مردم است! ...

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة


دو چیز مایه هلاکت مردم است!

امام علی علیه السلام فرمودند:
اَهْلَکَ النّاسَ اثْنانِ: خَوْفُ الْفَقْرِ وَ طَلَبُ الْفَخْرِ؛
دو چیز مردم را به هلاکت افکنده است: وحشت و ترس از فقر، و تمنّاى افتخارات موهوم.
تحف العقول، صفحه 239

شرح حدیث:
اگر درباره علل افزایش تجاوزها، سرقت ها، رشوه خوارى ها، دزدى ها، کم فروشى ها در أشکال مختلف، و همچنین تلاش هاى بى رویه آزمندانه و چپاولگرانه جمع کثیرى از مردم دقّت کنیم، مى بینیم که دو عامل فوق اثر عمیقى در پیدایش غالب این رویدادها دارد.

عدّه اى با داشتن همه چیز، فقط به خاطر ترس از فقر (دقّت کنید ترس از فقر، نه فقر واقعى!) و یا به قول خودشان براى «تأمین آینده»! دست به هر کار خلافى مى زنند. و جمعى نیز آرامش زندگى و روح خود را فداى چشم هم چشمى ها و جلب افتخارات موهوم مى کنند، در حالى که اگر این دو صفت زشت را رها کنند، زندگى راحت و آسوده اى خواهند داشت(1).

تعبیر به «اهلک الناس; مردم را هلاک کرده ... » ممکن است اشاره به هلاکت معنوى و دورى از خدا و گرفتار شدن در چنگال گناهان بوده باشد، و نیز ممکن است اشاره به هلاکت ظاهرى و جسمانى و به اصطلاح «فیزیکى» باشد; چرا که خوف فقر و آرزوى افتخارات موهوم و برترى جویى ها، انسان را وادار به کارهاى خطرناکى مى کند که گاه جان خود را نیز بر سر آن مى نهد.

اضافه بر این «خوف فقر» و «طلب فخر» دو عامل ویران گر اعصاب است که پیوسته اعصاب انسان را در هم مى کوبد و آرامش را از او سلب مى کند و مانند «خوره» او را از درون مى خورد و به مرگ زودرس گرفتار مى سازد. جمع میان دو تفسیر نیز دور از حقیقت نیست.

پی نوشت:
1. یکصد و پنجاه درس زندگى، صفحه 94.

منبع: 110 سرمشق از سخنان حضرت على علیه السلام، آیت الله العظمى مکارم شیرازى دام ظله، تهیه و تنظیم: ابوالقاسم علیان نژادى، قم: انتشارات مدرسه امام علی بن ابی‌طالب علیه السلام، 1384.

منبع (ادامه...)؛
https://rasekhoon.net/hadith/3986/page5

سلامتی و تعجیل در فرج امام زمان علیه السلام، هدیه به ساحت مقدس حضرت زهراء سلام الله علیها، ائمه اطهار علیهم السلام، امام خامنه ای حفظه الله تعالی و ارواح طیبه شهداء صلوات
الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم,

چشم پیشقراول و دیده بان قلب است ...

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة


دیده و دل

امام علی علیه السلام فرمودند:

اَلْعَیْنُ رائِدُ الْقَلْبِ؛

چشم پیشقراول و دیده بان قلب است.

میزان الحکمه، باب 3879، حدیث 19939، (جلد 10، صفحه 70).

شرح حدیث:

این حدیث کوتاه و پر معنى، ممکن است اشاره به جهات مثبت یا منفى چشم باشد.
مثلا، ممکن است شخصى ـ نعوذ بالله ـ چشم چران باشد و این بیمارى از چشم به قلب او منتقل شود و بدین وسیله قلب او در تسخیر شیطان قرار گیرد. یک نگاه ممکن است سر چشمه از هم پاشیدگى خانواده ها، اختلافات، و حتّى ضرب و قتل شود!

در روایتى پیرامون خطر این گناه بزرگ مى خوانیم:
«اَوّلُ نَظْرَة لَکَ وَ الثّانِیَةُ عَلَیْکَ وَ لا لَکَ وَ الثّالِثَةُ فیها الْهَلاکُ؛ در نگاه اوّل (که غیر اختیارى است) چیزى بر تو نیست و نگاه دوم که اختیارى است به ضرر توست، نه به نفع تو، و نگاه سوم (که در حقیقت إصرار بر گناه است) باعث هلاکت توست؟»(1).

و ممکن است که اشاره به جهات مثبت چشم باشد، مثل این که یک نگاه ممکن است انسان را از کفر به سوى ایمان و از شک به سوى یقین هدایت نماید. تفکّر در خلقت و آفرینش زمین و آسمان، که در قرآن مجید نسبت به آن سفارش شده، از راه دیدن این مناظر حاصل مى گردد.

به هر حال روایت فوق به جنبه هاى مثبت و منفى آثار چشم و تأثیر مهمّ آن بر قلب انسان و سعادت و شقاوت آدمى اشاره دارد.

پیام روایت این است که انسان باید چشمِ بازى داشته باشد و از آنچه مى بیند در جهت شناخت خویشتن و جهان پیرامون خویش بهره ببرد، سپس آنچه را دریافته است به دیگران منتقل کند.

پی نوشت:
1. وسایل الشیعه، جلد 14، ابواب مقدمات النکاح، باب 104، حدیث 8؛ روایات دیگرى نیز در مورد نگاه در این باب وجود دارد.

منبع: 110 سرمشق از سخنان حضرت على علیه السلام، آیت الله العظمى مکارم شیرازى دام ظله، تهیه و تنظیم: ابوالقاسم علیان نژادى، قم: انتشارات مدرسه امام علی بن ابی‌طالب علیه السلام، 1384.

منبع (ادامه...)؛
https://rasekhoon.net/hadith/3986/page5


سلامتی و تعجیل در فرج امام زمان علیه السلام، هدیه به ساحت مقدس حضرت زهراء سلام الله علیها، ائمه اطهار علیهم السلام، امام خامنه ای حفظه الله تعالی و ارواح طیبه شهداء صلوات

الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم

رابطه تقوا با زبان ...

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة


رابطه تقوا با زبان

امام علی علیه السلام فرمودند:

وَ لْیَخْزُنِ الرَّجُلُ لِسانَهُ فَاِنَّ هذَا الِّلسانَ جَمُوحٌ بِصاحِبِه. وَ اللهِ ما اَرى عَبْداً یَتَّقى تَقْوى تَنْفَعُهُ حَتّى یَخْزُنَ لِسانَهُ؛

انسان باید زبانش را حفظ کند، زیرا این زبان سرکش صاحبش را به هلاکت مى اندازد. به خدا سوگند، باور نمى کنم بنده اى که زبانش را حفظ نکند، تقوایى سودمند به دست آورد.

نهج البلاغه، خطبه 176.

شرح حدیث:

سخن در مورد زبان فراوان است، ولى آنچه موضوع بحث این روایت است رابطه کنترل زبان و تقوى است. ارتباط این دو به قدرى تنگانگ است که بدون کنترل زبان تقوى امکان پذیر نیست! دیانت اشخاص، ارزش وجودى آن ها، رشد فکرى و تعالى روحى انسان ها و خلاصه انسانیّت فرزندان آدم به وسیله زبان سنجیده مى شود.

آرى زبان معیار سنجش هاست، بدین جهت اوّلین گام تهذیب در اخلاق، حفظ و کنترل و پاک سازى زبان است.

زبان موجودى خطرناک و در عین حال بسیار مهمّ است و اصولا خطر آن به خاطر اهمیّت آن است. خطر زبان از آن جهت است که همیشه در دسترس انسان است و گناهانى که به وسیله آن انجام مى شود، به آسانى صورت مى گیرد و چون به آن عادت کرده ایم متأسّفانه قُبح و زشتى گناهان زبان از بین رفته است.

علاوه بر این دو مطلب ـ که خطر زبان را روشن مى سازد ـ خطرناک تر این که گناهانى که به وسیله زبان صورت مى پذیرد، غالباً از حقوق النّاس است: غیبت، تهمت، شایعه پراکنى، شوخى هاى نامشروع، إشاعه فحشاء، دروغ، إیذاء مؤمن، فحّاشى، قذف و مانند آن، که با زبان انجام مى شود، همه از گناهانى است که حقّ النّاس را به دنبال دارد.

با توضیح بالا روشن شد چرا بدون کنترل زبان تقوى حاصل نمى شود. بنابراین گام اوّل در مسیر سعادت این است که با دقّت مواظب سخنان و گفتار خویش باشیم.

منبع: 110 سرمشق از سخنان حضرت على علیه السلام، آیت الله العظمى مکارم شیرازى دام ظله، تهیه و تنظیم: ابوالقاسم علیان نژادى، قم: انتشارات مدرسه امام علی بن ابی‌طالب علیه السلام، 1384.

منبع (ادامه ...):
https://rasekhoon.net/hadith/3986/page5

سلامتی و تعجیل در فرج امام زمان علیه السلام، هدیه به ساحت مقدس حضرت زهراء سلام الله علیها، ائمه اطهار علیهم السلام، امام خامنه ای حفظه الله تعالی و ارواح طیبه شهداء صلوات
الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم

رابطه شخصیت و تقوا

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة


رابطه شخصیت و تقوا

امام علی علیه السلام فرمودند:

مَنْ اَحَبَّ الْمَکارِمَ اجْتَنَبَ الَْمحارِمَ؛

کسى که مى خواهد با شخصیّت شود باید از گناه پرهیز کند.

بحار الانوار، جلد 74، صفحه 419.

شرح حدیث:

تعبیرات زیادى در روایات دیده مى شود که آبرو و عظمت و عزّت در دنیا را نیز براى انسان هاى با تقوى مى داند. خداوند متعال مى فرماید: (لِلّهِ الْعِزَّةُ وَ لِرَسوُلِه وَ لِلْمُؤْمِنینَ)؛ «عزّت فقط از آنِ خداوند و پیامبرش و مؤمنین به آن ها است»(1).

از سوى دیگر در برخى از روایات آمده است که فلان گناه آبروى انسان را مى برد و از شخصیّت وى مى کاهد. از مجموع این مطالب استفاده مى شود که رابطه اى بین تقوى و ارزش انسان در دنیا وجود دارد.

روایت فوق پیرامون همین مطلب سخن مى گوید، و حتّى یافتن شخصیّت مناسب اجتماعى را در سایه دورى از گناه و اطاعت پروردگار عالم مى داند. یعنى ثواب و عقاب تنها جزا و پاداش نیکوکار و گناهکار نیست، بلکه گناه و طاعت آثارى در همین دنیا دارد.

و به تعبیر دیگر دین فقط براى جهان آخرت نیست، بلکه براى دنیا هم مفید است. مثلا شخصى که دروغ مى گوید، نهایتاً چند بار موفّق به پرده پوشى مى گردد، ولى بالاخره رسوا مى شود و پس از رسوایى ناشى از گناه، مردم دیگر به او اعتماد نمى کنند.

بنابراین تقوى درختى است که ثمرات آن در دنیا و آخرت قابل استفاده است.

ضمناً فراموش نکنیم که نهال تقوى همه روزه احتیاج به آبیارى و مراقبت دارد و گرنه پژمرده مى گردد، روز و شب باید توبه و استغفار کرد. انسان هنگامى که از خانه بیرون مى رود باید خود را به خدا بسپارد و همواره مراقب اعضاى خویشتن باشد.

پی نوشت:
1. سوره منافقین، آیه 8.

منبع: 110 سرمشق از سخنان حضرت على علیه السلام، آیت الله العظمى مکارم شیرازى دام ظله، تهیه و تنظیم: ابوالقاسم علیان نژادى، قم: انتشارات مدرسه امام علی بن ابی‌طالب علیه السلام، 1384.


منبع (ادامه مطلب ...):

https://rasekhoon.net/hadith/3986/page5


سلامتی و تعجیل در فرج امام زمان علیه السلام، هدیه به ساحت مقدس حضرت زهراء سلام الله علیها، ائمه اطهار علیهم السلام، امام خامنه ای حفظه الله تعالی و ارواح طیبه شهداء صلوات

الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم

شهید احمد کشوری: پشت جبهه را برای منافقین و ضد انقلاب خالی نگذارید ... این یاد شهیدان است که مردم را منقلب می کند...

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة


زندگی‌نامه شهید احمد کشوری:

سرگرد خلبان احمد کشوری مکتبی که شهادت ندارد، اسارت ندارد. (امام خمینی) شهید کشوری، اسطوره مقاومت در روزهای خون و خطر، مردی که افتخار اسلام و هوانیروز بود؛ مردی که ارتشیِ نمونه لقب گرفت؛ دلاوری که همه عشقش اسلام بود و امام؛ شهیدی که در دامان پدر و مادری مسلمان و شجاع پرورده شد؛ اینک به آنچه که همگی ما در آرزویش هستیم، رسیده است و در کنار فرشتگان خداوند و ملائک مقرب، تقرّب یافته است. از شجاعت پدرش همین بس که با وجود داشتن پست ریاست ژاندارمری (در یکی از شهرهای شمال) به مبارزه با سردمداران زر و زور پرداخت و در آخر مجبور به استعفا شد و پس از آن به کشاورزی پرداخت. شهید احمد در تیرماه 1332 در خانواده ای متوسط به دنیا آمد. دوران دبستان و سه سال اول دبیرستان را به ترتیب در «کیاکلا و سرپل تالار» ـ دو روستا از روستاهای محروم شمال ـ و سه سال آخر را در دبیرستان «قنه» بابل گذراند. دوران تحصیلش را به خاطر استعداد فوق العاده ای که داشت، به عنوان شاگردی ممتاز به پایان رساند. وی ضمن تحصیل، علاقه زیادی به رشته های ورزشی و هنری نشان می داد و در اغلب مسابقات رشته های هنری نیز شرکت می کرد. یکبار هم در رشته طراحی در ایران مقام اول را به دست آورد. در رشته ی کشتی نیز درخششی فراوان داشت. در زمان تحصیل، فعالیت مذهبی زیادی داشت؛ با صدای پر سوزش به مجالس و مراسم مذهبی شور خاصی می بخشید. در ایامی نظیر عاشورا با مدیریت و جدیت بسیار همواره مرثیه خوانی و اداره بخشی از مراسم را به عهده می گرفت. در این برنامه ها، تمام سعی خود را برای نشان دادن چهره ی حقیقی اسلام و بیرون آوردن آن از قالب هایی که سردمداران زر و زور و اربابان از خدا بیخبر برای آن درست کرده بودند، به کار می برد و معتقد بود که: انسان نباید یک مسلمان شناسنامه ای باشد. بلکه باید عامل به احکام اسلام باشد. و چون در این فکر بود که اسلام را از روی تحقیق و مطالع بپذیرد، در دوران دبیرستان مطالعاتش را وسعت داد و تا هنگام اخذ دیپلم علاوه بر کتب مذهبی، کتابهایی درباره ی وضعیت سیاسی جهان مطالعه نمود. شهید کشوری در سال آخر دبیرستان با دو تن از همکلاسان خود، دست به فعالیت های سیاسی ـ مذهبی زد. او با کشیدن طرحها و نقاشی های سیاسی بر علیه رژیم وابسته، ماهیت آن را افشاء می کرد. بعد از گرفتن دیپلم، آماده ورود به دانشگاه می شد که با توجه به هزینه های سنگین آن و محرومیت مالی که داشت، از رفتن به دانشگاه منصرف گردید. در سال 1351 وارد ارتش (هوانیروز) شد. البته همیشه از مسائلی که در آنجا می دید، رنج می برد، چرا که رفتارها، مخالف شئونات عقیدتی او بود. او در معاشرت با استادهای خارجی، به گونه ای رفتار می کرد که آنها را تحت تأثیر خود قرار می داد. در این مورد می گفت: من یک مسلمانم و مسلمان نباید فقط به فکر خود باشد. او می خواست در آنجا نیز ادامه ارشاد را بگستراند. به علت هوش و استعدادی که داشت، دوره های تعلیماتی خلبانی هلی کوپترهای «کبرا» و «جت رنجر» را با موفقیت به پایان رساند. عبادات او نیز دیدنی بود. او شبها با صوت زیبایش، قرآن می خواند و پیوندش را با «الله» مستحکم می کرد. چنان خداوند را عبادت می کرد که در انسان تأثیر می گذاشت. وقتی به عبادت می پرداخت، حال دیگری می یافت. با زندگی ساده اش می ساخت و با تجملات سخت مبارزه می کرد. روحیه ای متواضع و رئوف داشت و در عین حال در مقابل بی عدالتی ها سرسختانه می ایستاد. علاقه عجیبی به روحانیت داشت و بسیار افسوس می خورد که چرا روحانی نیست. بارها گفته بود: ای کاش در لباس روحانیت بودم. در آن صورت بهتر می توانستم حرفهایم را بزنم. شهید کشوری با همه ی محدودیتهایی که در ارتش وجود داشت، بسیاری از کتابهای ممنوعه را در کمد لباسش جاسازی می کرد و در فراغت، آنها را مطالعه می نمود. حتی به دیگران نیز می داد تا مطالعه کنند. چندین بار به علت اعمالی که بر علیه رژیم انجام داد، کارش به بازجویی رسید و حتی مورد تهدیدهای مختلف قرار گرفت. در اوایل اشتغال به کارش در باختران، ‌شروع به تحقیق درباره ی فقرای شهر نمود و برای نشر روحیه ی انفاق در همکارانش سعی بسیار کرد. بالاخره توانست با همکاری چند نفر دیگر از افراد خیّر هوانیروز، مخفیانه صندوقی جهت کمک به مستضعفین تشکیل دهد. شبهای بسیار از مصیبت های فقرا سخن می گفت و اشک می ریخت و فکر چاره می کرد. با همه خطراتی که متوجه او بود، به منزل فقرا می رفت و ضمن کمک به آنان، ظلم های شاه ملعون را برایشان روشن می ساخت. شهید کشوری در دوران قبل و بعد از انقلاب، جان بر کف و دلیر برای اعتلای اسلام ایستاد و مقاومت کرد. در اکثر تظاهرات شرکت کرد و بسیاری از شبها را بدون آن که لحظه ای به خواب برود، با چاپ اعلامیه های امام به صبح رساند. او چه قبل و چه بعد از پیروزی انقلاب عقیده اش این بود که تنها رهبران راستین امت اسلام، روحانیون در خط امام هستند. در میان تظاهرات چندین بار کتک خورده بود، ولی با شوق عجیبی از آن حادثه یاد می کرد و می گفت: این باطومی که من خوردم، چون برای خدا بود شیرین بود. من شادم از این که می توانم قدمی بردارم و این توفیقی است از سوی پروردگار. در زمان بختیار خائن با چند تن از دوستانش طرح کودتایی را برای سرنگونی این عامل آمریکا ریختند و آن ا نزد آیت الله پسندیده، برادر امام بردند. قرار بر این شد که طرح به نظر امام خمینی برسد و در صورت موافقت ایشان اجرا گردد. اما خوشبختانه با هوشیاری امام و بی باکی امت، انقلاب اسلامی در 22 بهمن پیروز گردید و دیگر احتیاجی به اجرای این طرح نشد. وقتی که غائله کردستان شروع شد، شهید کشوری همچون کسی که عزیزی را از دست بدهد و یا برادری دربند داشته باشد، از بابت این ناامنی ناراحت بود. سردار شهید به خون خفته ما تیمسار «فلاحی» می گفت: من شبی برای مأموریت سختی در کردستان داوطلب خواستم و هنوز سخنانم تمام نشده بود که از صف، جوانی بیرون آمد. دیدم کشوری است. او از همان آغاز جنگ داخلی چنان از خود کیاست و لیاقت و شجاعت نشان داد که وصف ناکردنی است. یکبار خودش به شدت زخمی شد و هلی کوپترش سوراخ سوراخ. ولی او به فضل الهی و هوشیاری تمام، هلی کوپتر را به مقصد رساند. در زمان جنگ هم دست از ارشاد برنمی داشت و ثمره تلاش های شبانه روزی او را می توان در پرورش عقیدتی شیرمردانی چون شهید سهیلیان و شهید شیرودی دانست. شهید شیرودی چه متواضعانه می گفت: احمد، استاد من بود. زمانی که صدام آمریکایی به ایران یورش آورد، احمد در انتظار آخرین عمل جراحی برای بیرون آوردن ترکش از سینه اش بود. اما روز بعد از شنیدن خبر تجاوز صدام، عازم سفر شد. به او گفته بودند که بماند و پس از اتمام جراحی برود، ‌اما او جواب داده بود: وقتی اسلام در خطر باشد، من این سینه را نمی خواهم. به جبهه رفت و چون گذشته، سلحشورانه جنگید و مزدوران را به درک واصل کرد، به طوری که بیابان های غرب کشور را به گورستانی از تانک ها و نفرات مزدور دشمن تبدیل نمود. او بدون وقفه و با تمام قدرت و قوا می کوشید. پروازهای سخت و خطرناک را از همه زودتر و از همه بیشتر انجام می داد. حماسه هایی که در شکار تانک آفریده بود، فراموش نشدنی است. شبها دیروقت می خوابید و صبح ها خیلی زود بیدار می شد و نیمه شبها، نماز شب می خواند. با اشک و تضرع و عبادت های نیمه شبش، به جهاد اکبر نیز اهتمام می ورزید. او الگوی یک مسلمان کامل و به کمال رسیده بود و چه زیبا گفته است شهید عزیزمان تیمسار فلاحی که: «احمد فرشته ای بود در قالب انسان. » او چنان مبارزه با کفر را با زندگی خود عجین کرده بود که دیگر هیچ چیز و هیچ کس برایش کوچکترین مانعی نبود. حتی مریم سه ساله و علی سه ماهه اش. هر بار که صحبت از فرزندانش و علاقه او به آنها می شد می گفت: «آنها را به قدری دوست دارم که جای خدا را نگیرند. » هر کار سخت و دشواری را که انجام می داد، کار کوچکی می شمرد و آن را وظیفه می دانست. از کارهای دیگران و قشرهای مختلف در جبهه ها، خصوصاً پاسداران قدردانی بسیار می کرد. به برادران پاسدار علاقه وصف ناشدنی داشت و مبارزه ی آنان را از خالصانه ترین مبارزات بعد از صدر اسلام می دانست. یکبار پوتینی از برادر پاسداری به عنوان هدیه گرفته بود و هرگز این چکمه ی رزم را از خود دور نمی کرد. می گفت: « من این را از یکی از خالصان درگاه احدیت که روحانیت و جهاد و شهادت از چهره و نگاهش می بارد، گرفته ام. » شهید کشوری همواره برای وحدت هرچه بیشتر دو قشر پاسدار و ارتشی می کوشید؛ چنانکه مسئولین، هماهنگی، و حفظ غرب کشور را مرهون او می دانستند. او گفت: «تا آخرین قطره خون برای اسلام و اطاعت از ولایت فقیه خواهم جنگید و از این مزدوران کثیف که سرهای مبارک عزیزانم(پاسداران)را نامردانه بریدند، انتقام خواهم گرفت. » عشق شهید کشوری به امام، چه قبل از انقلاب و چه بعد از انقلاب وصف ناکردنی است. بعد از انقلاب وقتی که برای امام کسالت قلبی پیش آمده بود، او در سفر بود. در راه وقتی که این خبر را شنید، از ناراحتی ماشین را در کنار جاده نگه داشت و در حالی که می گریست، گفت: خدایا از عمر ما بکاه و به عمر رهبر بیفزا. وقتی به تهران رسید، به بیمارستان رفت و آمادگی خود را برای اهدای قلب به رهبرش اعلام کرد. او بر این عقیده بود که تا در این دنیا هست و فرصتی وجود دارد، باید توشه ای برای آخرت بسازد. هرگز لحظه ای از حرکت و تلاش بازنایستاد؛ به طوری که می گویند بارها در هوای ابری و حتی بارانی پرواز کرد. او الله را می دید و به جهان جاودانی می اندیشید. عشق به الله، هر خطری را در نظرش هموار کرده بود و شهادت در راه الله برای او از عسل شیرین تر بود. آری... بالاخره در روز15/9/1359 نیایش های شبانه اش به درگاه احدیت مورد قبول واقع گردید و در حالی که از یک مأموریت بسیار مشکل اما پیروز باز می گشت، در دره میناب ایلام مورد حمله نابرابر و ناجوانمردانه مزدوران بعثی قرار گرفت. در حالی که هلی کوپترش در اثر اصابت راکت های دو میگ به شدت در آتش می سوخت. آن را تا موضع خودی رساند. و آنگاه در خاک وطن سقوط کرد و شربت شیرین شهادت را مردانه نوشید و پیکر پاکش در بهشت زهرا میعادگاه عاشقان به خاک سپرده شد. از قدرت روحی مادرش چه چیز بالاتر از این که در هنگام دفن پسرش، در حالی که عکس او را می بوسید و پرچم جمهوری اسلامی راـ که با دست خود دوخته بود ـ بر سر مزار او می آویخت، فریاد زد احسنت پسرم، احسنت. آنان که با چشمی گریان در بهشت زهرا حضور داشتند، هیچ گاه سخنان خانواده ی صبور سرگرد «کشوری» را فراموش نخواهند کرد.

وصیت‌نامه:

«بسم الله الرحمن الرحیم» در مـسـلخ عـشق جـز نـکـو را نـکشند روبـــه صـفـتـان زشـت خـو را نـکشـنـد پایان زندگی هر کسی به مـرگ اوست جز مرد حق که مرگش آغاز دفتر اوست هر روز ستاره ای را از این آسمان به پایین می کشند امّا باز این آسمان پر از ستاره است. این بار نیز در پی امر امام، دریایی خروشان از داوطلبین به طرف جبهه های حق علیه باطل روان شد و من قطره ای از این دریایم و نیز می دانید که این اقیانوس بی پایان است و هر بار بر او افزوده می شود. راه شهیدان را ادامه دهید. که آنها نظاره گر شمایند مواظب ستون پنجم باشید که در داخل شما هستند. بی تفاوتی را از خود دور کنید، در مقابل حرف های منحرف بی تفاوت نباشید مردم کوفه نشوید و امام را تنها نگذارید. در راهپیمایی ها بیشتر از پیش شرکت کنید. در دعاهای کمیل شرکت کنید. فرزندانتان را آگاه کنید. و تشویق به فعالیت در راه الله کنید و وصیت به پدر و مادرم: پدر و مادرم! همچنان که تا الآن صبر کرده اید از خدا می خواهم صبر بیشتری به شما عطا کند. فعالیتتان را در راه خدا بیشتر کنید. در عزایم ننشینید،‌ نمی گویم گریه نکنید ولی اگر خواستید گریه کنید به یاد امام حسین (ع) و کربلا و پدر و مادرانی که پنج فرزندشان شهید شده گریه کنید، که اگر گریه های امام حسینی و تاسوعا و عاشورایی نبود،‌ اکنون یادی از اسلام نبود. پشت جبهه را برای منافقین و ضد انقلاب خالی نگذارید،‌ در مراسم عزاداری بیشتر شرکت کنید که این مراسم شما را به یاد شهیدان می اندازد و این یاد شهیدان است که مردم را منقلب می کند امام را تنها نگذارید فراموش نکنید که شهیدان نظاره گر کارهای شمایند ما زنـده بـه آنـیـم کـه آرام نـگـیـریـم موجیم که آسودگی ما عدم ماست والسلام قطراه ای از دریای خروشان حزب الله

خاطرات:

سرلشکر شهید ولی الله فلاحی: «او (شهید احمد کشوری) از همان آغاز جنگ داخلی چنان از خود کیاست و لیاقت و شجاعت نشان داد که وصف ناکردنی است. یک بار خودش به شدت زخمی شد و هلیکوپترش سوراخ سوراخ. ولی او به فضل الهی و هوشیاری تمام، هلیکوپتر را به مقصد رساند. در زمان جنگ هم، دست از ارشاد برنمی‌داشت و ثمره تلاش‌های شبانه‌روزی او را می‌توان پرورش عقیدتی شیرمردانی چون شهید سهیلیان و شهید شیرودی دانست».

منبع (ادامه ...):

https://ajashohada.ir/Apps


سلامتی و تعجیل در فرج امام زمان علیه السلام، هدیه به ساحت مقدس حضرت زهراء سلام الله علیها، ائمه اطهار علیهم السلام، امام خامنه ای حفظه الله تعالی و ارواح طیبه شهداء صلوات
الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم