السلام علیک یا فاطمة الزهراء (س)

الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم

السلام علیک یا فاطمة الزهراء (س)

الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم

حضرت آیت‌الله امام خامنه‌ای: ملتی متکی به نام و یاد خدا، از هیچ‌چیز نمیترسد و در مقابل هیچ تهدیدی عقب نمینشیند ...

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة

یا زهراء سلام الله علیها

وَلَقَدْ کَتَبْنَا فِی الزَّبُورِ‌ مِن بَعْدِ الذِّکْرِ‌ أَنَّ الْأَرْ‌ضَ یَرِ‌ثُهَا عِبَادِیَ الصَّالِحُونَ

و در حقیقت، در زبور پس از تورات نوشتیم که زمین را بندگان شایسته ما به ارث خواهند برد.

سوره مبارکه انبیاء آیه ۱۰۵

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

بسم الله الرحمن الرحیم

تفسیر سوره مبارکه انعام آیه ۱۲۴

وَإِذَا جَاءَتْهُمْ آیَةٌ قَالُوا لَنْ نُؤْمِنَ حَتَّى نُؤْتَى مِثْلَ مَا أُوتِیَ رُسُلُ اللَّهِ اللَّهُ أَعْلَمُ حَیْثُ یَجْعَلُ رِسَالَتَهُ سَیُصِیبُ الَّذِینَ أَجْرَمُوا صَغَارٌ عِنْدَ اللَّهِ وَعَذَابٌ شَدِیدٌ بِمَا کَانُوا یَمْکُرُونَ ﴿۱۲۴﴾
۱۲۴ - و هنگامى که آیه اى براى آنها بیاید مى گویند ما هرگز ایمان نمى آوریم مگر اینکه همانند چیزى که به پیامبران خدا داده شده است به ما هم داده شود، خداوند آگاهتر است که رسالت خویش را کجا قرار دهد به زودى کسانى که مرتکب گناه شدند (و براى حفظ موقعیت خود مردم را از راه حق منحرف ساختند) گرفتار حقارت در پیشگاه خدا و عذاب شدید در مقابل مکر (و فریب و نیرنگى ) که داشتندمى شوند

When a sign came to them they said: 'We will not believe in it unless we are given that which the Messengers of Allah have been given. ' But Allah knows best where to place His Message. Humiliation with Allah shall befall the sinners as well as a terrible punishment for what they devised. (124

شان نزول
مرحوم طبرسى در مجمع البیان مى نویسد: این آیه در باره ولید بن مغیره (که از سران معروف بت پرستان بود و به اصطلاح مغز متفکر آنها محسوب مى شد) نازل گردیده است ، او به پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) مى گفت : اگر نبوت راست باشد من به احراز این مقام از تو سزاوارترم زیرا هم سنم از تو بیشتر است و هم مالم !.
و بعضى گفته اند درباره ابو جهل نازل شده است زیرا او تصور مى کرد مساله نبوت هم باید مرکز رقابتها قرار گیرد، او مى گفت . ما و قبیله بنى عبد - مناف (طایفه پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) در همه چیز با هم رقابت داشتیم و همچون دو اسب مسابقه دوش ‍ بدوش هم پیش مى رفتیم ، تا اینکه آنها ادعا کردند پیامبرى از میان ما برخاسته که وحى به او مى شود ولى ممکن نیست ما به او ایمان بیاوریم مگر اینکه بر ما نیز وحى شود همانطور که بر او وحى مى شود! !

تفسیر
انتخاب پیامبر به دست خدا است :

در این آیه اشاره اى کوتاه و پر معنى به طرز تفکر و ادعاهاى مضحک این سردمداران باطل و اکابر مجرمیها کرده مى گوید: هنگامى که آیه اى از طرف خدا براى هدایت آنها فرستاده شد گفتند: ما هرگز ایمان نمى آوریم مگر اینکه به ما نیز همان مقامات و آیاتى که به فرستادگان خدا اعطا شده است داده شود (و اذا جائتهم آیة قالوا لن نؤ من حتى نؤ تى مثل ما اوتى رسل الله ).
مثل اینکه احراز مقام رسالت و رهبرى خلق به سن و مال است و یا به رقابتهاى کودکانه قبایل ، و خدا نیز موظف است که رعایت این رقابتهاى مضحک
و بى اساس را بکند و بر آن صحه بگذارد، رقابتهائى که از نهایت انحطاط فکرى و عدم درک مفهوم نبوت و رهبرى خلق سرچشمه مى گیرد.
قرآن پاسخ روشنى به آنها مى دهد و مى گوید لازم نیست شما به خدا درس بدهید که چگونه پیامبران و رسولان خویش را اعزام دارد و از میان چه افرادى انتخاب کند! زیرا خداوند از همه بهتر میداند رسالت خود را در کجا قرار دهد (الله اعلم حیث یجعل رسالته ).
روشن است رسالت نه ارتباطى به سن و مال دارد و نه به موقعیت قبایل ، بلکه شرط آن قبل از هر چیز آمادگى روحى ، پاکى ضمیر، سجایاى اصیل انسانى ، فکر بلند و اندیشه قوى ، و بالاخره تقوى و پرهیزگارى فوق العاده اى در مرحله عصمت است ، و وجود این صفات مخصوصا آمادگى براى مقام عصمت چیزى است که جز خدا نمى داند، و چقدر فرق است میان این شرایط و میان آنچه آنها فکر مى کردند.
جانشین پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) نیز تمام صفات و برنامه هاى او را، بجز وحى و تشریع ، دارد یعنى هم حافظ شرع و شریعت است و هم پاسدار مکتب و قوانین او و هم رهبر معنوى و مادى مردم ، لذا باید او هم داراى مقام عصمت و مصونیت از خطا و گناه باشد تا بتواند رسالت خویش را به ثمر برساند و رهبرى مطاع و سرمشقى مورد اعتماد گردد.
و به همین دلیل انتخاب او نیز به دست خدا است و خدا میداند این مقام را در چه جائى قرار دهد نه خلق خدا و نه از طریق انتخاب مردم و شورى .
و در آخر آیه سرنوشتى را که در انتظار این گونه مجرمان و رهبران پر ادعاى باطل است بیان کرده مى گوید: به زودى این گنهکاران به خاطر مکر و فریبى که براى گمراه ساختن مردم به کار زدندگرفتار کوچکى و حقارت در پیشگاه خدا و عذاب شدید خواهند شد (سیصیب الذین اجرموا صغار
عند الله و عذاب شدید بما کانوا یمکرون ). این خود خواهان مى خواستند با کارهاى خلاف خود موقعیت و بزرگى خویش را حفظ کنند ولى خدا آنها را آنچنان تحقیر خواهد کرد که دردناکترین شکنجه هاى روحى را احساس کنند، بعلاوه چون سر و صداى آنها در راه باطل زیاد و تلاش آنها شدید بود کیفر و عذاب آنها نیز شدید و پر سر و صدا خواهد بود ،

منابع ادامه ...:

https://t.me/fazylatha

http://islamicworld.ir/fa/

بخشی از سوره مبارکه انعام آیه 124

به زودى کسانى که مرتکب گناه شدند (و براى حفظ موقعیت خود مردم را از راه حق منحرف ساختند) گرفتار حقارت در پیشگاه خدا و عذاب شدید در مقابل مکر (و فریب و نیرنگى) که داشتند مى شوند ...

حضرت آیت‌الله امام خامنه‌ای:

همه‌ی کسانی که به نظام جمهوری اسلامی و به استقلال کشور معتقدند، به آینده‌ی کشور اهمیت میدهند، دلشان برای منافع ملی میسوزد، باید در انتخابات شرکت کنند.1392/01/01

خدای متعال را بر نعمت مردم‌سالاری و انتخابات و حضور مردم، سپاس‌گزاری میکنیم، این نعمت بزرگی است.1396/02/29

انتخابات مظهر خداباوری، مردم‌باوری و خودباوری است.1392/03/14

دشمنان امید دارند که انتخابات یا سرد باشد، تا بتوانند بگویند مردم به نظام اسلامی علاقه‌ای ندارند؛ یا دنبال انتخابات، فتنه به وجود بیاورند.1392/03/14

https://farsi.khamenei.ir/speech?nt=2&year=1369

https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=2346

حضرت آیت‌الله امام خامنه‌ای: اسلام واقعى و ناب، در مقابل هیچ‌چیزى مرعوب نمى‌شود و هیچ‌چیز نمى‌تواند او را شکست بدهد ... اسلام مبارز، اسلامى که متکى به اراده و نیرو و مبارزه‌ى ملت است، پیروز است ... ملتی متکی به نام و یاد خدا، از هیچ‌چیز نمیترسد و در مقابل هیچ تهدیدی عقب نمینشیند ... 1369/06/04

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

https://harimeharam.ir/category/14/1

نقل قولی از شهید مدافع حرم لبنانی، شهید «محمد حسین جونی» در خصوص اهمیت حفظ توامان فعالیت فرهنگی و آمادگی نظامی

التماس دعا

حضرت آیت‌الله امام خامنه‌ای: مردم باید دنبال انتخاب اصلح باشند. البتّه در درجه‌ی اوّل حضور مردم است ...

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة

یا زهراء سلام الله علیها

وَلَقَدْ کَتَبْنَا فِی الزَّبُورِ‌ مِن بَعْدِ الذِّکْرِ‌ أَنَّ الْأَرْ‌ضَ یَرِ‌ثُهَا عِبَادِیَ الصَّالِحُونَ

و در حقیقت، در زبور پس از تورات نوشتیم که زمین را بندگان شایسته ما به ارث خواهند برد.

سوره مبارکه انبیاء آیه ۱۰۵

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

بسم الله الرحمن الرحیم

تفسیر سوره مبارکه انعام آیات ۱۲۲تا۱۲۳

أَوَمَنْ کَانَ مَیْتًا فَأَحْیَیْنَاهُ وَجَعَلْنَا لَهُ نُورًا یَمْشِی بِهِ فِی النَّاسِ کَمَنْ مَثَلُهُ فِی الظُّلُمَاتِ لَیْسَ بِخَارِجٍ مِنْهَا کَذَلِکَ زُیِّنَ لِلْکَافِرِینَ مَا کَانُوا یَعْمَلُونَ ﴿۱۲۲﴾
۱۲۲ - آیا کسى که مرده بود سپس او را زنده کردیم و نورى بر او قرار دادیم که با آن در میان مردم راه برود همانند کسى است که در ظلمتها باشد و از آن خارج نگردد، اینچنین براى کافران اعمال (زشتى ) که انجام مى دادند تزیین شده است (و زیبا جلوه کرده ).

Is he who was dead whom We have revived and given a light with which he walks among people to be compared to him who blunders about in darkness from which he will never emerge? As such what the unbelievers have done appear decorated to them. (122)


وَکَذَلِکَ جَعَلْنَا فِی کُلِّ قَرْیَةٍ أَکَابِرَ مُجْرِمِیهَا لِیَمْکُرُوا فِیهَا وَمَا یَمْکُرُونَ إِلَّا بِأَنْفُسِهِمْ وَمَا یَشْعُرُونَ ﴿۱۲۳﴾
۱۲۳- و همچنین در هر شهر و روستائى بزرگان گنهکارى قرار دادیم (افرادى که همه گونه قدرت در اختیارشان گذاردیم اما آنها از آن سوء استفاده کرده و راه خطا پیش گرفتند) و سرانجام کارشان این شد که به مکر (و فریب مردم ) پرداختند ولى تنها خودشان را فریب مى دهند و نمى فهمند.

And as such we have placed in every village its archtransgressors to scheme there. But they scheme only against themselves, though they do not sense it. (123)

شان نزول :
در شان نزول آیه اول چنین نقل شده است : ابو جهل که از دشمنان سر سخت اسلام و پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) بود روزى سخت آن حضرت را آزار داد، حمزه عموى شجاع پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) که تا آن روز اسلام را نپذیرفته بود و همچنان در باره آئین او مطالعه و اندیشه مى کرد، و در آن روز طبق معمول خود براى شکار به بیابان رفته بود هنگامى که از بیابان برگشت از جریان کار ابوجهل و برادرزاده خویش با خبر شد، سخت برآشفت و یکسر به سراغ ابو جهل رفت و چنان بر سر - یا بینى او - کوفت که خون جارى شد و با تمام نفوذى که ابوجهل در میان قوم
و عشیره خود و حتى در میان مردم مکه داشت ، به ملاحظه شجاعت فوق العاده حمزه از نشان دادن عکس العمل خود دارى کرد.
سپس حمزه به سراغ پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) آمد و اسلام را پذیرفت و از آن روز رسمابه عنوان یک افسر رشید اسلام ، تا واپسین دم عمر، از این آئین آسمانى دفاع مى کرد.
آیه فوق در باره این حادثه نازل گردید و وضع ایمان حمزه و پافشارى ابو جهل را در کفر و فساد مشخص ساخت .
از بعضى روایات نیز استفاده مى شود که آیه در مورد ایمان آوردن عمار یاسر و اصرار ابو جهل در کفر نازل گردیده است و در هر حال این آیه همانند آیات دیگر قرآن اختصاص به مورد نزول خود ندارد و داراى مفهوم وسیعى است که در مورد هر مؤ من راستین ، و هر بى ایمان لجوج ، صادق است .

تفسیر
ایمان و روشن بینى :

ارتباط این آیات با آیات قبل از این نظر است که در آیات گذشته اشاره به دو دسته : مؤ من خالص و کافر لجوج که نه تنها ایمان نمى آورد بلکه براى گمراه ساختن دیگران نیز سخت مى کوشد، شده بود، در اینجا نیز با ذکر دو مثال جالب و روشن وضع این دو طایفه مجسم گردیده است .
نخست اینکه افرادى را که در گمراهى بوده اند، سپس با پذیرش حق و ایمان تغییر مسیر داده اند تشبیه به مرده اى مى کند که به اراده و فرمان خدا زنده شده است (او من کان میتا فاحییناه ).
کرارا در قرآن مرگ و حیات به معنى مرگ و حیات معنوى ، و کفر و ایمان ، آمده است و این تعبیر به خوبى نشان مى دهد که ایمان یک عقیده
خشک و خالى یا الفاظى تشریفاتى نیست ، بلکه به منزله روحى است که در کالبد بیجان افراد بیایمان دمیده مى شود و در تمام وجود آنها اثر مى گذارد، چشم آنها دید و روشنائى ، گوش آنها قدرت شنوائى ، زبان توان سخن گفتن و دست و پا قدرت انجام هر گونه کار مثبت پیدا مى کند ، ایمان افراد را دگرگون مى سازد و در سراسر زندگى آنها اثر مى گذارد و آثار حیات را در تمام شئون آنها آشکار مى نماید.
از جمله فاحییناه (ما او را زنده کردیم ) استفاده مى شود که ایمان ، گرچه باید با کوشش از ناحیه خود انسان صورت گیرد اما تا کششى از ناحیه خدا نباشد این کوششها به جائى نمى رسد!
سپس مى گوید: ما براى چنین افراد نورى قرار دادیم که با آن در میان مردم راه بروند (و جعلنا له نورا یمشى به فى الناس ).
گرچه مفسران درباره منظور از این نور احتمالاتى داده اند اما ظاهرا منظور از آن تنها قرآن و تعلیمات پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) نیست ، بلکه علاوه بر این ، ایمان به خدا، بینش و درک تازهاى به انسان مى بخشد، روشن بینى خاصى به او مى دهد، افق دید او را از زندگى محدود مادى و چهار دیوار عالم ماده فراتر برده و در عالمى فوق العاده وسیع فرو مى برد.
و از آنجا که او را به خود سازى دعوت مى کند، پرده هاى خود خواهى و خودبینى و تعصب و لجاج و هوى و هوس را از مقابل چشم جانش کنار مى زند، و حقایقى را مى بیند که هرگز قبل از آن قادر به درک آنها نبود.
در پرتو این نور میتواند راه زندگى خود را در میان مردم پیدا کند، و از بسیارى اشتباهات که دیگران به خاطر آز و طمع ، و به علت تفکر محدود مادى ، و یا غلبه خود خواهى و هوى و هوس ، گرفتار آن مصون و محفوظ بماند.
و اینکه در روایات اسلامى مى خوانیم (المؤ من ینظر بنور الله ) انسان با ایمان با نور خدا نگاه مى کند اشاره به همین حقیقت است ، گرچه با این همه باز نمى توان روشن بینى خاصى را که انسان با ایمان پیدا مى کند با بیان و قلم توصیف کرد، بلکه باید طعم آنرا چشید و وجودش را احساس نمود !.
سپس چنین فرد زنده و فعال و نورانى و موثرى را با افراد بى ایمان لجوج مقایسه کرده مى گوید: آیا چنین کسى همانند شخصى است که در امواج ظلمتها و تاریکیها فرو رفته و هرگز از آن خارج نمى گردد؟! (کمن مثله فى الظلمات لیس بخارج منها).

قابل توجه اینکه نمى گوید کمن فى الظلمات (همانند کسى که در ظلمتها است ) بلکه مى گوید کمن مثله فى الظلمات (همانند کسى که مثل او در ظلمات است ) بعضى گفته اند هدف از این تعبیر این بوده که اثبات شود چنان افراد به قدرى در تاریکى و بدبختى فرو رفته اند که وضع آنها ضرب المثلى شده است که همه افراد فهمیده از آن آگاهند.
ولى ممکن است این تعبیر اشاره به معنى لطیف ترى باشد و آن اینکه : از هستى و وجود اینگونه افراد در حقیقت چیزى جز یک شبح ، یک قالب ، یک مثال و یک مجسمه باقى نمانده است هیکلى دارند بیروح و مغز و فکرى از کار افتاده ! این نکته نیز لازم به یادآورى است که راهنماى مؤ منان نور (با صیغه مفرد) و محیط کافران ظلمات (با صیغه جمع ) ذکر شده ، چرا که ایمان یک حقیقت بیش نیست ، و رمز وحدت و یگانگى است و کفر و بى ایمانى سرچشمه پراکندگى و تفرقه و تشتت است .
و در پایان آیه اشاره به علت این سرنوشت شوم کرده ، مى گوید: اینچنین اعمال کافران در نظرشان جلوه داده شده است (کذلک زین للکافرین ما کانوا یعملون ).
و همانطور که سابقا اشاره کردیم این خاصیت تکرار یک عمل زشت است که تدریجا از قبح آن در نظر کاسته مى شود و حتى به جائى مى رسد که به عنوان یک کار خوب در نظر او جلوه مى کند و همچون زنجیرى بر دست و پاى او مى افتد و اجازه خروج از این دام به او نمى دهد، یک مطالعه ساده در حال تبهکاران این حقیقت را به خوبى روشن مى سازد.
و از آنجا که قهرمان این ماجرا در جهت منفى ابو جهل بود، و او از سردمداران مشرکان مکه و قریش محسوب مى شد در آیه دوم اشاره به وضع این رهبران گمراه و زعماى کفر و فساد کرده مى فرماید: اینچنین قرار دادیم در هر شهر و آبادى بزرگانى را که طریق گناه پیش گرفتند و با مکر و فریب و نیرنگ مردم را از راه منحرف ساختند (و کذلک جعلنا فى کل قریة اکابر مجرمیها لیمکروا فیها).
کرارا گفته ایم که نسبت اینگونه افعال به خداوند به خاطر آن است که او مسبب الاسباب و سرچشمه تمام قدرتها است و هر کس هر کارى انجام مى دهد با استفاده از امکاناتى است که خداوند در اختیار او قرار داده اگر چه جمعى از آن حسن استفاده و بعضى سوء استفاده مى کنند.
جمله لیمکروا (تا مکر و نیرنگ به کار زنند) به معنى سرانجام و عاقبت کار آنها است نه هدف از خلقت آنان یعنى سرانجام نافرمانى و گناه فراوان این شد که رهزن راه حق شدند و بندگان خدا را از راه منحرف ساختند، زیرا مکر در اصل به معنى تابیدن و پیچیدن است سپس به هر کار انحرافى که توام با اخفاء و پنهانکارى باشد گفته شده است .
و در پایان آیه مى گوید: آنها جز به خودشان نیرنگ نمى زنند ولى نمى فهمند و متوجه نیستند (و ما یمکرون الا بانفسهم و ما یشعرون ).
چه نیرنگ و فریبى از این بالاتر که سرمایه هاى وجود خود اعم از فکر و هوش و ابتکار و عمر و وقت و مال خویش را در مسیرى به کار مى گیرند که نه تنها سودى به حال آنها ندارد بلکه پشتشان را از بار مسئولیت و گناه سنگین مى سازد، در حالى که فکر مى کنند به پیروزیهائى رسیده اند!
ضمنا از این آیه به خوبى استفاده مى شود که مفاسد و بدبختیهائى که دامن اجتماعات را مى گیرد از بزرگترها و سردمداران اقوام سرچشمه مى گیرد و آنها هستند که با انواع حیله و نیرنگها راه خدا را دگرگون ساخته و چهره حق را بر مردم مى پوشانند.

بخشی از آیه 123سوره مبارکه انعام

در هر شهر و روستائى بزرگان گنهکارى قرار دادیم (افرادى که همه گونه قدرت در اختیارشان گذاردیم اما آنها از آن سوء استفاده کرده و راه خطا پیش گرفتند) و سرانجام کارشان این شد که به مکر (و فریب مردم ) پرداختند ولى تنها خودشان را فریب مى دهند و نمى فهمند ...

 And as such we have placed in every village its archtransgressors to scheme there. But they scheme only against themselves, though they do not sense it ...

حضرت آیت‌الله امام خامنه‌ای: انتخابات؛ راه درست مردم باید دنبال انتخاب اصلح باشند. البتّه در درجه‌ی اوّل حضور مردم است، در درجه‌ی بعد انتخاب اصلح است...

بخشی از آیه 121 سوره مبارکه انعام

و شیاطین به دوستان خود مطالبى مخفیانه القا مى کنند تا با شما به مجادله برخیزند و اگر از آنها اطاعت کنید شما هم مشرک خواهید بود!

 The satans will reveal to their guided ones to argue with you. If you obey them, you shall indeed become idolaters.

حضرت آیت‌الله امام خامنه‌ای: انتخابات؛ راه درست مردم باید دنبال انتخاب اصلح باشند. البتّه در درجه‌ی اوّل حضور مردم است، در درجه‌ی بعد انتخاب اصلح است...

موارد بیشتر:

http://yamahdi788.loxblog.com/

http://islamicworld.ir/fa/

گزیده‌ای از وصیت‌نامه عارفانه شهید مدافع حرم شهید «رسول خلیلی»

دست‌نوشته ای از شهید مدافع حرم لبنانی، «محمد علی حسین عواضه» خطاب به امام زمان (عج)

https://harimeharam.ir/category/14/1

در بخشی از وصیت نامه شهید مدافع حرم «حامد کوچک‌زاده» آمده است: «دشمن با تمام قوا از زمین و آسمان، در حال حمله به مرزهای اعتقادی و ایمانی ماست. حرکتی کنید. امروز دشمن در خصوصی‌ترین لحظات ما و به خصوصی‌ترین مکان‌های ما نفوذ کرده و بنیان خانواده که یکی از ارکان مهم جامعه می‌باشد را از هم پاشیده و چگونه است که ما نسبت به این مسائل بی‌تفاوتیم...»

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

التماس دعا

شیاطین به دوستان خود مطالبى مخفیانه القا مى کنند تا با شما به مجادله برخیزند و اگر از آنها اطاعت کنید شما هم مشرک خواهید بود ...

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة

یا زهراء سلام الله علیها

وَلَقَدْ کَتَبْنَا فِی الزَّبُورِ‌ مِن بَعْدِ الذِّکْرِ‌ أَنَّ الْأَرْ‌ضَ یَرِ‌ثُهَا عِبَادِیَ الصَّالِحُونَ

و در حقیقت، در زبور پس از تورات نوشتیم که زمین را بندگان شایسته ما به ارث خواهند برد.

سوره مبارکه انبیاء آیه ۱۰۵



تفسیر سوره مبارکه انعام آیه ۱۲۱

وَلَا تَأْکُلُوا مِمَّا لَمْ یُذْکَرِ اسْمُ اللَّهِ عَلَیْهِ وَإِنَّهُ لَفِسْقٌ وَإِنَّ الشَّیَاطِینَ لَیُوحُونَ إِلَى أَوْلِیَائِهِمْ لِیُجَادِلُوکُمْ وَإِنْ أَطَعْتُمُوهُمْ إِنَّکُمْ لَمُشْرِکُونَ ﴿۱۲۱﴾

۱۲۱ - و از آنچه نام خدا بر آن برده نشده نخورید و این کار گناه است ، و شیاطین به دوستان خود مطالبى مخفیانه القا مى کنند تا با شما به مجادله برخیزند و اگر از آنها اطاعت کنید شما هم مشرک خواهید بود!

Do not eat from that which the Name of Allah has not been mentioned, for it is a sin. The satans will reveal to their guided ones to argue with you. If you obey them, you shall indeed become idolaters. (121)

تفسیر
در آیات گذشته روى جنبه مثبت مساله یعنى خوردن از گوشتهاى حلال تکیه شده بود، ولى در این آیه - براى تاکید هر چه بیشتر - روى جنبه منفى و مفهوم آن تکیه نموده و مى گوید: از گوشتهائى که نام خدا به هنگام ذبح بر آنها برده نشده است نخورید (و لا تاکلوا مما لم یذکر اسم الله علیه ).
سپس با یک جمله کوتاه مجددا این عمل را محکوم کرده مى گوید: این کار فسق و گناه و خروج از راه و رسم بندگى و اطاعت فرمان خدا است (و انه لفسق ).
و براى اینکه بعضى از مسلمانان ساده دل تحت تاثیر وسوسه هاى شیطانى آنها قرار نگیرند اضافه مى کند: شیاطین مطالب وسوسه انگیزى به طور مخفیانه به دوستان خود القا مى کنند، تا با شما به مجادله برخیزند (و ان الشیاطین لیوحون الى اولیائهم لیجادلوکم ).
ولى به هوش باشید اگر تسلیم وسوسه هاى آنها شوید شما هم در صف مشرکان قرار خواهید گرفت (و ان اطعتموهم انکم لمشرکون ).
این مجادله و وسوسه شاید اشاره به همان منطقى باشد که مشرکان به یکدیگر القا مى کردند (و بعضى گفته اند مشرکان عرب آنرا از مجوسیان آموخته بودند
که اگر ما گوشت حیوان مرده را مى خوریم به خاطر آن است که خدا آنرا کشته و از حیوانى که ما مى کشیم بهتر است یعنى نخوردن مردار یکنوع بى اعتنائى به کار خدا است !.
غافل از آنکه آنچه به مرگ طبیعى مى میرد علاوه بر اینکه غالبا بیمار است ، سر بریده نیست و خونهاى کثیف در لابلاى گوشتهاى آن مى مانند و مى میرند و فاسد مى شوند و گوشت را هم آلوده و فاسد مى کنند، به همین دلیل خداوند دستور داده تنها از گوشت حیواناتى بخورند که با شرایط خاصى ذبح شده و خون آن بیرون ریخته است .
ضمنا از این آیات استفاده مى شود که ذبیحه هاى غیر اسلامى حرام است ، زیرا - علاوه بر جهات دیگر - آنها به هنگام ذبح مقید به بردن نام خدا بر آن نیستند.

منبع ...:

https://t.me/fazylatha

امیرالمؤمنین امام علی(علیه السلام): در ماه رمضان بسیار دعا و استغفار کنید؛ دعا بلا و گرفتاری را از شما دور می‌سازد و به سبب استغفار، گناهان شما محو می‌شود. وسائل الشیعة، ج 4

لزوم ذکر منبع خبر

حضرت أمیرالمؤمنین علیه السلام

إذَا حَدَّثْتُمْ بِحَدِیثٍ فَأَسْنِدُوهُ إِلَى الَّذِی حَدَّثَکُمْ فَإِنْ کَانَ حَقّاً فَلَکُمْ وَ إِنْ کَانَ کَذِباً فَعَلَیْه‏

وقتی مطلبی را نقل می کنید، آن را از قول کسی که برای شما بیان کرده نقل کنید؛ در این حال اگر مطلب حقّی بوده باشد نفعش برای شماست و اگر کذب بوده باشد ضررش برای آن شخص خواهد بود.

 «کافی» ج 1 ص 52

 

حاج قاسم و ما ادراک حاج قاسم

خاطره فرزند شهید سلیمانی از افطار حاج قاسم با رزمنده ها در خط

تلفن خانه زنگ خورد. بابا بود با صدای خسته. پرسیدم افطار کردید؟ گفتند بچه‌ها برایم در قرارگاه افطار آماده کردند اما نرفتم و در خط ماندم و با رزمنده‌ها سفره انداختیم و نان پنیر مختصری خوردیم. گفتم چرا قرارگاه نرفتید؟ گفتند «میترسم در غیبتم مظلومی با زبان روزه، اسیر و یا شهید شود».

https://harimeharam.ir/category/14/1

در بخشی از وصیت نامه شهید مدافع حرم «حامد کوچک‌زاده» آمده است: «دشمن با تمام قوا از زمین و آسمان، در حال حمله به مرزهای اعتقادی و ایمانی ماست. حرکتی کنید. امروز دشمن در خصوصی‌ترین لحظات ما و به خصوصی‌ترین مکان‌های ما نفوذ کرده و بنیان خانواده که یکی از ارکان مهم جامعه می‌باشد را از هم پاشیده و چگونه است که ما نسبت به این مسائل بی‌تفاوتیم...»

کانال فضیلتها | کانال طاووس الجَنَّه | کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز)

پایگاه اطلاع‌رسانی سید ابراهیم رئیسی:

https://raisi.ir/

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

التماس دعا

تفسیر سوره مبارکه انعام آیات ۱۱۸تا۱۲۰ ... | مقاومت، واکنش طبیعیِ هر ملّت آزاده و باشرف در مقابل ...

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة

یا زهراء سلام الله علیها

وَلَقَدْ کَتَبْنَا فِی الزَّبُورِ‌ مِن بَعْدِ الذِّکْرِ‌ أَنَّ الْأَرْ‌ضَ یَرِ‌ثُهَا عِبَادِیَ الصَّالِحُونَ

و در حقیقت، در زبور پس از تورات نوشتیم که زمین را بندگان شایسته ما به ارث خواهند برد.

سوره مبارکه انبیاء آیه ۱۰۵



بسم الله الرحمن الرحیم

تفسیر سوره مبارکه انعام آیات ۱۱۸تا۱۲۰

فَکُلُوا مِمَّا ذُکِرَ اسْمُ اللَّهِ عَلَیْهِ إِنْ کُنْتُمْ بِآیَاتِهِ مُؤْمِنِینَ ﴿۱۱۸﴾
و از آنچه نام خدا بر آن گفته شده بخورید (اما از گوشت حیواناتی که به هنگام سر بریدن نام خدا بر آن نمیبرند نخورید) اگر به آیات او ایمان دارید. (۱۱۸)
Eat then of that over which the Name of Allah has been mentioned (when slaughtered), if you truly believe in His verses. (118)
وَمَا لَکُمْ أَلَّا تَأْکُلُوا مِمَّا ذُکِرَ اسْمُ اللَّهِ عَلَیْهِ وَقَدْ فَصَّلَ لَکُمْ مَا حَرَّمَ عَلَیْکُمْ إِلَّا مَا اضْطُرِرْتُمْ إِلَیْهِ وَإِنَّ کَثِیرًا لَیُضِلُّونَ بِأَهْوَائِهِمْ بِغَیْرِ عِلْمٍ إِنَّ رَبَّکَ هُوَ أَعْلَمُ بِالْمُعْتَدِینَ ﴿۱۱۹﴾
چرا از چیزهائی نمیخورید که اسم خدا بر آنها برده شده در حالی که (خداوند) آنچه را بر شما حرام بوده بیان کرده است، مگر اینکه ناچار باشید (که در این صورت خوردن از گوشت چنان حیواناتی جائز است) و بسیاری از مردم (دیگران را) به خاطر هوی و هوس و بیدانشی گمراه می‏سازند و پروردگار تو تجاوزکاران را بهتر می‏شناسد. (۱۱۹)
And why should you not eat of that over which the Name of Allah has been pronounced when He has already made plain to you what is forbidden, except when you are constrained? Many are those who mislead through ignorance on account of their fancies, but your Lord best knows the transgressors. (119)
وَذَرُوا ظَاهِرَ الْإِثْمِ وَبَاطِنَهُ إِنَّ الَّذِینَ یَکْسِبُونَ الْإِثْمَ سَیُجْزَوْنَ بِمَا کَانُوا یَقْتَرِفُونَ ﴿۱۲۰﴾
گناهان آشکار و پنهان را رها کنید زیرا کسانی که تحصیل گناه می‏کنند در برابر آن مجازات خواهند شد. (۱۲۰)
Forsake the revealed and hidden sin. Those who earn sin shall be recompensed for what they have committed. (120)

تفسیر
تمام آثار شرک باید بر چیده شود:
این آیات در حقیقت یکى از نتائج بحثهاى گذشته در مورد توحید و شرک
است و لذا آیه اول با (فاء) تفریع که معمولا براى ذکر نتیجه است آمده .
توضیح اینکه : در آیات گذشته با بیانات گوناگونى حقیقت توحیداثبات و بطلان شرک و بت پرستى آشکار گردید. یکى از نتائج این مسئله این است که مسلمانان باید از خوردن گوشت حیواناتى که به نام بتها ذبح مى شد خوددارى کنند، و تنها از گوشت حیواناتى که به نام خدا ذبح مى گردید استفاده نمایند، زیرا مشرکان عرب یکى از عبادتهایشان این بود که براى بتها قربانى مى کردند و از گوشت آنها به عنوان تبرک مى خوردند و این موضوع یک نوع بت پرستى بوده است .
لذا نخست مى گوید: از چیزهائى بخورید که نام خدا بر آن برده شده است اگر به آیاتش ایمان دارید (فکلوا مما ذکر اسم الله علیه ان کنتم بایاته مؤ منین ).
یعنى ایمان تنها ادعا و گفتار و عقیده نیست بلکه باید در لابلاى عمل نیز آشکار گردد کسى که به خداى یکتا ایمان دارد تنها از این گوشتها مى خورد. البته امر((کلوا)): بخورید در اینجا به معنى وجوب خوردن از چنین گوشتهائى نیست بلکه در حقیقت منظور از آن مباح بودن اینها و حرام بودن غیر آن است .
ضمنا روشن مى شود که تحریم گوشتهائى که نام خدا به هنگام ذبح آنها برده نشده ، نه از نظر جنبه هاى بهداشتى است تا گفته شود چه اثرى در بردن نام است بلکه مربوط به جنبه هاى معنوى و اخلاقى و تحکیم پایه توحید و یگانه پرستى است .
در آیه بعد همین موضوع به عبارت دیگرى که توام با استدلال بیشترى است آمده و میفرماید: چرا از حیواناتى نمیخورید که نام خدا بر آنها گفته شده ؟ در حالى که آنچه را بر شما حرام است خداوند شرح داده است (و ما لکم الا تاکلوا
مما ذکر اسم الله علیه و قد فصل لکم ما حرم علیکم ).
بار دیگر خاطر نشان مى کنیم که : توبیخ و تاکید به خاطر ترک خوردن گوشتهاى حلال نیست بلکه هدف این است که تنها از این گوشتها باید بخورید و از غیر آنها استفاده نکنید و به تعبیر دیگر نظر روى نقطه مقابل و مفهوم جمله است و لذا با جمله ((قد فصل لکم ما حرم علیکم )) (خداوند آنچه را بر شما حرام است شرح داده ) استدلال شده است .
در اینکه در چه سوره و کدام آیه این موضوع آمده است و گوشتهاى حلال و حرام توضیح داده شده ؟ ممکن است تصور شود منظور سوره مائده است و یا بعضى از آیات آینده همین سوره (آیه 145) مى باشد، ولى با توجه به اینکه این سوره در مکه نازل شده و مائده در مدینه ، و آیات آینده این سوره نیز به هنگام نزول این آیات هنوز نازل نشده بوده است روشن مى شود که هیچیک از این دو احتمال صحیح نیست بلکه یا منظور آیه 115 سوره نحل است که در آن صریحا قسمتى از گوشتهاى حرام و مخصوصا حیواناتى که براى غیر خدا ذبح شده اند آمده است و یا منظور بیان حکم این گوشتها به وسیله پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) مى باشد زیرا او چیزى جز وحى الهى نمى گفت .
سپس یک صورت را استثناء نموده ، و میگوید: مگر در صورتى که مجبور شوید (الا ما اضطررتم الیه ).
خواه این اضطرار بخاطر گرفتارى در بیابان و گرسنگى شدید بوده باشد و یا گرفتار شدن در چنگال مشرکان و اجبار کردن آنها به این موضوع .
بعد اضافه مى کند که بسیارى از مردم دیگران را از روى جهل و نادانى و هوى هوسها گمراه مى سازند (و ان کثیرا لیضلون باهوائهم بغیر علم ). گرچه هوا پرستى با جهل و نادانى غالبا توام است ولى در عین حال براى تاکید بیشتر آن دو را همراه آورده و مى گوید: (باهوائهم بغیر علم ).
ضمنا از این تعبیر بخوبى استفاده مى شود که علم حقیقى هرگز با هوا پرستى و خیالبافى سازگار نیست و آنجا که سازگار شود جهل است نه علم !.
این نیز لازم به تذکر است که جمله بالا مى تواند اشاره به همان پندارى باشد که در میان مشرکان عرب وجود داشت که براى خوردن گوشتهاى حیوانات مرده چنین استدلال مى کردند: آیا ممکن است حیواناتى را که خودمان مى کشیم حلال بدانیم ، اما آنچه را خداى ما کشته است حرام بشمریم ؟!

بدیهى است سفسطه ، یک خیال واهى ،بیش نبود، زیرا خداوند حیوان مرده را ذبح نکرده و سر نبریده تا با حیواناتى که ما سر بریده ایم مقایسه شود و به همین دلیل کانون انواع بیماریهاست و گوشت آن فاسد است لذا خداوند اجازه خوردن آنرا نداده است .
در پایان آیه مى فرماید: پروردگار تو نسبت به آنها که تجاوزکارند آگاهتر است (ان ربک هو اعلم بالمعتدین ).
همانها که با دلائل واهى نه تنها از راه حق منحرف مى شوند بلکه سعى دارند دیگران را نیز منحرف سازند.
و از آنجا که ممکن است بعضى این کار حرام را در پنهانى مرتکب شوند در تعقیب آن ، در آیه بعد، به عنوان یک قانون کلى مى گوید: گناه آشکار و پنهان را رها سازید (و ذروا ظاهر الاثم و باطنه ) .
مى گویند در زمان جاهلیت عده اى عقیده داشتند که عمل منافى عفت (زنا) اگر در پنهانى باشد عیبى ندارد تنها اگر آشکارا باشد گناه است !هم اکنون نیز عملا عده اى این منطق جاهلى را پذیرفته و تنها از گناهان آشکار وحشت دارند، اما گناهان پنهانى را بدون احساس ‍ ناراحتى مرتکب مى شوند!
آیه فوق نه تنها منطق فوق را محکوم میسازد بلکه مفهوم وسیعى دارد که علاوه بر آنچه گفته شد مفاهیم و تفسیرهاى دیگرى را که در زمینه گناه ظاهر و باطن شده است در بر مى گیرد، از جمله اینکه منظور از گناهان ظاهر گناهانى است که با اعضاى بدن انجام مى گردد و گناه باطن آن است که با قلب و نیت و تصمیم صورت گیرد.
سپس به عنوان یادآورى و تهدید گناهکاران به سرنوشت شومى که در انتظار دارند چنین مى گوید: آنها که تحصیل گناه کنند به زودى نتیجه اعمال خود را خواهند دید (ان الذین یکسبون الاثم سیجزون بما کانوا یقترفون ).
تعبیر به کسب گناه (یکسبون الاثم ) تعبیر جالبى است که نشان مى دهد افراد انسان در این جهان همچون سرمایه دارانى هستند که به یک بازار بزرگ گام مى نهند، سرمایه آنها هوش و عقل و عمر و جوانى و نیروهاى گوناگون خدا داد است ، بیچاره آنها که بجاى تحصیل سعادت و کسب افتخار و شخصیت و تقوى و قرب به خدا تحصیل گناه کنند.
تعبیر به (سیجزون ) (به زودى جزاى خود را خواهند دید) ممکن است اشاره به این باشد که قیامت هر چند در نظر بعضى دور است ولى در حقیقت بسیار نزدیک مى باشد، و این جهان به سرعت سپرى مى شود و رستاخیز فرا مى رسد. و یا اشاره به این باشد که غالب افراد در همین زندگى دنیا نیز قسمتى از نتائج اعمال زشت خود را به صورت واکنشهاى فردى و اجتماعى خواهند دید.
منبع (...):

https://t.me/fazylatha

بسم الله الرحمن الرحیم

آغاز و انجام ماه مبارک رمضان

حضرت امام رضا علیه السلام

إنَّ شَهْرَکُمْ هَذَا لَیْسَ کَالشُّهُورِ
إِنَّهُ إِذَا أَقْبَلَ إِلَیْکُمْ أَقْبَلَ بِالْبَرَکَةِ وَ الرَّحْمَةِ
وَ إِذَا أَدْبَرَ عَنْکُمْ أَدْبَرَ بِغُفْرَانِ الذُّنُوب‏

رمضان مثل سایر ماهها نیست؛
زمانی که به شما رو می آورد با برکت و رحمت می آید،
و آنگاه که شما را ترک می کند، با بخشش گناهان می رود.

«عیون أخبار الرضا علیه السلام» ج ۱ ص ۲۹۳

حضرت آیت الله امام خامنه ای در محفل انس با قرآن: بدون مراقبه، حال معنوی انسان پایدار نخواهد بود

https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=52847

حضرت آیت الله امام خامنه ای: مقاومت، واکنش طبیعیِ هر ملّت آزاده و باشرف در مقابل تحمیل و زورگویی است ... 1398/3/14

https://harimeharam.ir/category/14/1

دست‌نوشته ای از شهید مدافع حرم لبنانی، «محمد علی حسین عواضه» خطاب به امام زمان (عج)

التماس دعا

 

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

 

و اگر اکثر کسانى را که در روى زمین هستند اطاعت کنى تو را از راه خدا گمراه مى کنند، آنها ...

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

وَلَقَدْ کَتَبْنَا فِی الزَّبُورِ‌ مِن بَعْدِ الذِّکْرِ‌ أَنَّ الْأَرْ‌ضَ یَرِ‌ثُهَا عِبَادِیَ الصَّالِحُونَ

و در حقیقت، در زبور پس از تورات نوشتیم که زمین را بندگان شایسته ما به ارث خواهند برد.

سوره مبارکه انبیاء آیه ۱۰۵

بسم الله الرحمن الرحیم

تفسیر سوره مبارکه انعام آیات ۱۱۶تا۱۱۷

وَإِنْ تُطِعْ أَکْثَرَ مَنْ فِی الْأَرْضِ یُضِلُّوکَ عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ إِنْ یَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَإِنْ هُمْ إِلَّا یَخْرُصُونَ ﴿۱۱۶﴾
۱۱۶ - و اگر اکثر کسانى را که در روى زمین هستند اطاعت کنى تو را از راه خدا گمراه مى کنند، آنها تنها از گمان پیروى مى کنند و از تخمین و حدس (واهى ).

If you obeyed most of those on earth, they would lead you astray from the Path of Allah. They follow only supposition and they are but conjecturing. (116)

إِنَّ رَبَّکَ هُوَ أَعْلَمُ مَنْ یَضِلُّ عَنْ سَبِیلِهِ وَهُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِینَ ﴿۱۱۷﴾
۱۱۷ - پروردگار تو به کسانى که از راه او گمراه گشته اند آگاهتر است و همچنین به کسانى که هدایت یافته اند.
Your Lord knows best who stray from His Path and the guided. (117)
@fazylatha

تفسیر
مى دانیم آیات این سوره در مکه نازل شد و در آن زمان مسلمانان شدیدا در اقلیت بودند، گاهى اقلیت آنها و اکثریت قاطع بت پرستان و مخالفان اسلام ، ممکن بود این توهم را براى بعضى ایجاد کند که اگر آئین آنها باطل و بى اساس است چرا اینهمه پیرو دارند و اگر ما بر حقیم چرا اینقدر کم هستیم ؟!
در این آیه براى دفع این توهم که به دنبال ذکر حقانیت قرآن در آیات قبل ممکن است پیدا شود، پیامبر خود را مخاطب ساخته ، مى گوید: اگر از اکثر مردمى که در روى زمین هستند پیروى کنى ترا از راه حق گمراه و منحرف خواهند ساخت ! (و ان تطع اکثر من فى الارض یضلوک عن سبیل الله ).
در جمله بعد دلیل این موضوع را بیان مى کند و مى گوید: علت آن این است که آنها بر اساس منطق و فکر صحیح کار نمى کنند، راهنماى آنها یک مشت گمانهاى آلوده به هوى و هوس و یک مشت دروغ و فریب و تخمین است
(ان یتبعون الا الظن و ان هم الا یخرصون ).
از آنجا که مفهوم آیه قبل این است که اکثریت به تنهائى نمى تواند راه حق را نشان دهد نتیجه آن ، این مى شود، که راه حق را تنها باید از خداوند گرفت هر چند طرفداران راه حق در اقلیت بوده باشند، لذا در آیه دوم دلیل این موضوع را روشن مى سازد که : پروردگارت که از همه چیز با خبر و آگاه است و در علم بى پایان او کمترین اشتباه راه ندارد، بهتر مى داند راه ضلالت و هدایت کدام است و گمراهان و هدایت یافتگان را بهتر مى شناسد (ان ربک هو اعلم من یضل عن سبیله و هو اعلم بالمهتدین ).
در اینجا سؤ الى پیش مى آید که مگر دیگران راه هدایت و ضلالت را بدون راهنمائى خدا میشناسند که آیه مى گوید: خداوند از دیگران بهتر مى شناسد و بهتر میداند؟!
پاســخ سؤ ال این است که انسان به وسیله عقل خود، بدون شک ، حقایقى را درک مى کند، و راه هدایت و ضلالت را تا حدودى مى فهمد ولى مسلما فروغ چراغ عقل ، و شعاعش محدود است ، و ممکن است بسیارى از مطالب از دید عقل مخفى بماند، به علاوه انسان در معلوماتش گرفتار اشتباه نیز مى شود و به همین دلیل نیاز
به رهبران و راهنمایان الهى دارد بنابراین جمله خداوند داناتر است صحیح خواهد بود، و هر چند علم انسان با علم خدا قابل مقایسه نیست .

اکثریت عددى اهمیت ندارد
بر خلاف آنچه در نظر بعضى مسلم است که اکثریتهاى عددى همواره راه صحیح را مى پیمایند قرآن در آیات متعددى این موضوع را نفى کرده و براى اکثریت عددى اهمیتى قائل نیست ، و در حقیقت مقیاس را اکثریت کیفى میداند، نه کمى دلیل این موضوع روشن است ، زیرا اگر چه در جوامع کنونى براى اداره اجتماع راهى جز تکیه کردن روى اکثریت ندیده اند، ولى نباید فراموش کرد که این موضوع همانطور که گفتیم یکنوع اجبار و بن بست است ، زیرا هیچ ضابطه اى در یک جامعه مادى که خالى از اشکال و ایراد باشد براى اتخاذ تصمیمها و تصویب قوانین وجود ندارد، لذا بسیارى از دانشمندان با اعتراف به این حقیقت که نظر اکثریت افراد اجتماع بسیارى از اوقات اشتباه آمیز است مجبور به پذیرش آن شده اند چون راههاى دیگر، عیبش بیشتر است .
اما یک جامعه مؤ من به رسالت انبیاء هیچگونه اجبارى در خود از پیروى نظر اکثریت در تصویب قوانین نمى بیند، زیرا برنامه ها و قوانین انبیاء راستین خالى از هر گونه عیب و نقص و اشتباه است ، و با آنچه اکثریت جایز الخطا تصویب مى کند قابل مقایسه نیست .
یک نگاه در چهره جهان کنونى و حکومتهائى که بر اساس اکثریتها بنا شده و قوانین نادرست و آمیخته با هوسها که گاهى از طرف اکثریتها به تصویب میرسد نشان مى دهد که اکثریت عددى دردى را دوا نکرده است ، بسیارى از جنگها را اکثریتها تصویب کرده اند و بسیارى از مفاسد را آنها خواسته اند.
استعمارها و استثمارها، جنگها و خونریزیها، آزاد شناختن مشروبات الکلى ، قمار، سقط جنین ، فحشاء و حتى پارهاى از اعمال شنیع که ذکر آن شرم آور است از طرف اکثریت نمایندگان بسیارى از کشورهاى به اصطلاح پیشرفته که منعکس کننده نظریه اکثریت توده مردم آنها است گواه بر این حقیقت میباشد.
از نظر علمى آیا اکثریت اجتماعات راست مى گویند؟ آیا اکثریت امین هستند؟ آیا اکثریت از تجاوز به حقوق دیگران اگر بتوانند خود دارى مى کنند؟ آیا اکثریت منافع خود و دیگران را به یک چشم مى بینند؟
پاسخ این سؤ الات ناگفته پیدا است ، بنابراین باید اعتراف کرد که تکیه کردن دنیاى کنونى روى اکثریت در حقیقت یکنوع اجبار و الزام محیط است ، و استخوانى است که در گلوى اجتماعات گیر کرده .
آرى اگر مغزهاى متفکر و مصلحان دلسوز جوامع بشرى و اندیشمندان با هدف که همیشه در اقلیت هستند تلاش و کوشش همه جانبه اى را براى روشن ساختن توده هاى مردم انجام دهند، و جوامع انسانى به اندازه کافى رشد فکرى و اخلاقى و اجتماعى بیابند مسلما نظرات چنان اکثریتى بسیار به حقیقت نزدیک خواهد بود، ولى اکثریت غیر رشید و ناآگاه و یا فاسد و منحرف و گمراه چه مشکلى را مى تواند از سر راه خود و دیگران بردارد، بنابراین اکثریت به تنهائى کافى نیست بلکه اکثریت رهبرى شده مى تواند مشکلات جامعه خود را تا آنجا که در امکان بشر است حل کند.
و اگر قرآن در مورد اکثریت در آیات مختلف ایراد مى کند شک نیست که منظورش اکثریت غیر رشید و رهبرى نشده است.

منبع (ادامه مطلب ...):

https://t.me/fazylatha

https://harimeharam.ir/category/14/1

استفاده از کلیه مطالب با ذکر صلوات آزاد است

التماس دعا