بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة
حضرت آیتالله امام خامنهای: «باید خسته نشد، باید ناامید نشد، باید از عربدههای دشمن خوف نکرد. برادران عزیز، خواهران عزیز! راز ماندگاری اینها است... دشمن بیکار نمینشیند؛ یا ضربه میزند یا اگر نتوانست، تهدید میکند و اگر تهدید اثر نکرد، عربده میکشد برای اینکه شما را از میدان خارج کند؛ اگر از میدان خارج نشدید، دشمن شکست خورده؛ اگر ادامه دادید، پیشرفت میکنید... گاهی اوقات در مقام خدشهی در پیشرفتها [میگویند:] چرا همهی تلاش خودتان را گذاشتهاید روی تسلیحات، پهپاد، موشک و از این قبیل؟ بعضیها اینجوری [میگویند]. خب، جوابش این است که اوّلاً لازم است؛ کشوری که دشمن دارد باید به فکر خودش باشد دیگر... ما دشمن داریم، باید جهت دفاعیمان را [قوی کنیم]؛ عقل حکم میکند، شرع هم میگوید: وَ اَعِدُّوا لَهُم مَا استَطَعتُم مِن قُوَّةٍ وَ مِن رِباطِ الخَیل... ر بخشهای دیگر مگر کمتر از بخش دفاعی کار شده؟ چندین برابرِ بخش دفاعی در بخش صنعت کار شده، در بخشهای زیربنائی کار شده، در [ساخت] جادّه و سد و امثال اینها کار شده؛ اینهمه کار شده. حالا مسائل دفاعی طبعاً جوری است که دشمنها هم میخواهند به دلایل خاصّ خودشان دائم تبلیغ کنند که «ایران پهپاد داشت، به فلان جا فروخت، به فلان جا داد و از این قبیل»؛ امّا پیشرفتهای را صنعتی داعی ندارند [بگویند]، بلکه داعی دارند کتمان کنند و کتمان میکنند... همین پیشرفتها است که دشمن را عصبانی میکند، دشمن را خشمگین میکند. قرآن فرمود: قُل موتوا بِغَیظِکُم؛ همین را مرحوم شهید بزرگوارمان [بهشتی] ترجمه کرد [و گفت]: «از این عصبانیت بمیر»!» ۱۴۰۱/۱۱/۲۶
منبع ادامه ...:
https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=51999
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
وَلَقَدْ کَتَبْنَا فِی الزَّبُورِ مِن بَعْدِ الذِّکْرِ أَنَّ الْأَرْضَ یَرِثُهَا عِبَادِیَ الصَّالِحُونَ
و در حقیقت، در زبور پس از تورات نوشتیم که زمین را بندگان شایسته ما به ارث خواهند برد.
سوره مبارکه انبیاء آیه ۱۰۵
تفسیر صفحۀ ۴ قرآن
کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۷ - تفسیر نور:
«مَثَلُهُمْ کَمَثَلِ الَّذِی اسْتَوْقَدَ ناراً فَلَمَّا أَضاءَتْ ما حَوْلَهُ
ذَهَبَ اللَّهُ بِنُورِهِمْ وَ تَرَکَهُمْ فِی ظُلُماتٍ لا یُبْصِرُونَ» مَثل آنان
(منافقان)، مَثل آن کسی است که آتشی افروخته، پس چون آتش اطراف خود را روشن ساخت،
خداوند روشنایی و نورشان را ببرد و آنان را در تاریکیهایی که (هیچ) نمیبینند،
رهایشان کند.
نکتههای سورۀ بقره - آیۀ ۱۷:
مثال، برای تفهیم مطلب به مردم، نقش مؤثّری دارد.
مسائل معقول را محسوس و به این وسیله، راه را نزدیک و عمومی میکند، درجۀ اطمینان
را بالا میبرد و لجوجان را خاموش میسازد.
نمونهای از مثالهای قرآنی:
در قرآن مثالهای فراوانی آمده است از جمله:
مثال حقّ، به آب و باطل به کفِ روی آب. « رعد، ۱۷»
مثال حقّ به شجرۀ طیّبه و باطل به شجرۀ خبیثه. «ابراهیم، ۲۶»
تشبیه اعمال کفّار به خاکستری در برابر تندباد. «ابراهیم، ۱۸»
تشبیه کارهای کفّار، به سراب. «نور، ۳۹»
تشبیه بتها و طاغوتها به خانۀ عنکبوت. «عنکبوت، ۴۱»
تمثیل دانشمند بیعمل به الاغی که کتاب حمل میکند. «جمعه، ۵»
تمثیل غیبت، به خوردن گوشت برادری که مرده است. «حجرات، ۱۲»
این آیه نیز در مقام تشبیهِ مجموعهای از روحیّات و حالاتِ منافقان است. آنان، نار
میافروزند، ولی خداوند نورش را میبرد و دود و خاکستر و تاریکی برای آنان باقی
میگذارد.
امام رضا علیهالسّلام فرمودند: معنای آیه «تَرَکَهُمْ فِی ظُلُماتٍ» آن است که
خداوند آنان را به حال خود رها میکند. «تفسیر نور الثقلین»
پیامهای سورۀ بقره - آیۀ ۱۷:
۱. منافق برای رسیدن به نور، از نار (آتش) استفاده میکند که خاکستر و دود و سوزش
نیز دارد. «اسْتَوْقَدَ ناراً»
۲. نور اسلام عالمگیر است، ولی نوری که منافقان در سایۀ آن تظاهر به اسلام
میکنند، در شعاعی کمتر و روشنایی آن ناپایدار است. «أَضاءَتْ ما حَوْلَهُ»
۳. اسلام، نور و کفر، تاریکی است. «ذَهَبَ اللَّهُ بِنُورِهِمْ وَ تَرَکَهُمْ فِی
ظُلُماتٍ»
۴. کسیکه از یک نور، بهرهمند نشود، در ظلمات متعدّد باقی میماند. «بِنُورِهِمْ»
«فِی ظُلُماتٍ» (کلمۀ «نور» مفرد و کلمۀ «ظُلُماتٍ» جمع است.)
۵. نقشهها و توطئههای منافقان، به ارادۀ الهی ناتمام میماند. «ذَهَبَ اللَّهُ
بِنُورِهِمْ»
۶. طرف مقابل منافقان، خداوند است. «ذَهَبَ اللَّهُ بِنُورِهِمْ»
۷. عاقبت و آیندۀ منافقان، تاریک است. «فِی ظُلُماتٍ»
۸. منافقان دچار وحشت و اضطراب، و در تصمیمگیریهای دراز مدّت، سردرگم هستند.
«فِی ظُلُماتٍ لا یُبْصِرُونَ»
۹. گاهی در آغاز، ایمان واقعی است، ولی کم کم انسان به انحراف گرایش پیدا نموده و
منافق میشود. (کلمۀ «بِنُورِهِمْ» در این آیه و جملۀ «لا یَرْجِعُونَ» در آیۀ بعد
نشان میدهد که آنان نوری داشتند، ولی بهسوی آن نور برنگشتند.)
تفسیر صفحۀ ۴ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۸ - تفسیر نور:
«صُمٌّ بُکْمٌ عُمْیٌ فَهُمْ لا یَرْجِعُونَ» آنان (از شنیدن حق) کر و (از گفتن حق)
گنگ و (از دیدن حق) کورند، پس ایشان (بهسوی حق) باز نمیگردند.
نکتههای سورۀ بقره - آیۀ ۱۸:
قرآن در ستایش برخی پیامبران میفرماید: آنان دست و چشم دارند، «وَ اذْکُرْ
عِبادَنا إِبْراهِیمَ وَ إِسْحاقَ وَ یَعْقُوبَ أُولِی الْأَیْدِی وَ الْأَبْصارِ»
«ص، ۴۵»
شاید مقصود آن است که کسیکه دست بتشکنی دارد دست دارد، کسیکه چشم خدابین دارد
چشم دارد، پس منافقان که چنین دست و چشمی ندارند، در واقع همچون ناقصالخلقههایی
هستند که خود مقدّمات نقص را فراهم کرده و وسایل شناخت را از دست دادهاند.
لذا در این سوره دربارۀ منافقان تعابیری همچون «لا یَشْعُرُونَ، ما یَشْعُرُونَ، لا
یَعْلَمُونَ، لا یُبْصِرُونَ، یَعْمَهُونَ، صُمٌّ بُکْمٌ عُمْیٌ، لا یَرْجِعُونَ»
به کار رفته است.
نظر، غیر از بصیرت است.
در سورۀ اعراف میخوانیم: «تَراهُمْ یَنْظُرُونَ إِلَیْکَ وَ هُمْ لا یُبْصِرُونَ»
«اعراف، ۱۹۸» میبینی که به تو نگاه میکنند، درحالیکه نمیبینند؛ یعنی چشم
بصیرت ندارند که حق را ببینند.
عدم بهرهگیری صحیح از امکانات و وسایل شناخت، مساوی با سقوط و از دست دادن
انسانیّت است. «در سورۀ اعراف آیۀ ۱۷۹ میخوانیم: «لهم قلوب لا یفقهون بها و لهم
اعین لا یبصرون بها و لهم اذان لا یسمعون بها اولئک کالانعام بل هم اضل اولئک هم
الغافلون» آنان دل دارند، ولی نمیفهمند، چشم دارند ولی نمیبینند، گوش دارند ولی
حق را نمیشنوند، این گروه همچون چهارپایان بلکه از آنها پستتر و گمراهترهستند،
ایشان غافل هستند.»
جزای کسیکه در دنیا خود را به کوری و کری و لالی می زند، کوری و کری و لالی آخرت
است. «وَ نَحْشُرُهُمْ یَوْمَ الْقِیامَةِ عَلی وُجُوهِهِمْ عُمْیاً وَ بُکْماً وَ
صُمًّا» « اسراء، ۹۷»
پیامهای سورۀ بقره - آیۀ ۱۸:
۱. نفاق، انسان را از درک حقایق و معارف الهی باز میدارد. «صُمٌّ بُکْمٌ عُمْیٌ»
۲. کسیکه از عطایای الهی در راه حق بهره نگیرد، همانند کسی است که فاقد آن
نعمتهاست. «صُمٌّ بُکْمٌ عُمْیٌ»
۳. حق ندیدن منافقان دو دلیل دارد: یکی آنکه فضای بیرونی آنان تاریک است «فِی
ظُلُماتٍ» و دیگر آنکه خود چشم دل را از دست دادهاند. «صُمٌّ بُکْمٌ عُمْیٌ»
۴. منافقان، لجاجت و تعصّب دارند. «فَهُمْ لا یَرْجِعُونَ»
تفسیر صفحۀ ۴ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۹ - تفسیر نور:
«أَوْ کَصَیِّبٍ مِنَ السَّماءِ فِیهِ ظُلُماتٌ وَ رَعْدٌ وَ بَرْقٌ یَجْعَلُونَ
أَصابِعَهُمْ فِی آذانِهِمْ مِنَ الصَّواعِقِ حَذَرَ الْمَوْتِ وَ اللَّهُ مُحِیطٌ
بِالْکافِرِینَ» یا چون (گرفتاران در) بارانی تند از آسمان هستند که در آن،
تاریکیها و رعد و برقی است که از ترس صاعقهها و بیم مرگ، انگشتان خود را در
گوشهایشان قرار میدهند (ولی) خداوند بر کافران احاطه دارد.
نکتههای سورۀ بقره - آیۀ ۱۹:
خداوند، منافق را به اشخاصِ در بارانماندهای تشبیه کرده که مشکلات بارانِ تند، شب
تاریک، غرّش گوش خراش رعد، نور خیرهکنندۀ برق، و هراس و خوف مرگ، او را فرا گرفته
است، امّا او نه برای حفظ خود از باران پناه گاهی دارد و نه برای تاریکی، نوری و نه
گوشی آسوده از رعد و نه روحی آرام از مرگ.
پیامهای سورۀ بقره - آیۀ ۱۹:
۱. منافقان غرق در مشکلات و نگرانیها میشوند، و در همین دنیا نیز دلهره و
اضطراب و رسوایی و ذلّت دامنگیرشان میشود. «ظُلُماتٌ وَ رَعْدٌ وَ بَرْقٌ»
۲. منافقان از مرگ میترسند. «حَذَرَ الْمَوْتِ»
۳. منافقان بدانند که خداوند بر آنها احاطه دارد و هر لحظه اراده فرماید، اسرار و
توطئههای آنها را افشا میکند. «وَ اللَّهُ مُحِیطٌ بِالْکافِرِینَ»
نگاهی به عملکرد و سرنوشت منافقان در جریان انقلاب اسلامی ایران، نشانهای روشن
برای این آیه است.
دلهره، تفرقه، شکست، آوارگی، غربت، بیآبرویی، پناهندگی به کفّار و طاغوتها و
جاسوسی، نتیجۀ اعمالشان بود.
آنان با استفاده از شعارها و شخصیّتهای مذهبی، خیال پیروزی داشتند «استوقد نارا»
ولی با خنثیشدن توطئهها و آگاه شدن مردم از سوءنیت آنان، خداوند آنان را گرفتار
سردرگمی و تفرقه و بیخبری از واقعیت ها و حقایق نمود. «ذهب اللَّه بنورهم»
آنان چون شنیدن اخبار و سخن حق را از علما تحریم میکنند، به منزلۀ کران هستند، و
چون دریافتهای درونی خود و حقایق را بازگو نمینمایند مانند افراد لال هستند، و
چون چشم دیدن پیشرفت و پیروزی اسلام را ندارند، کور هستند و در اثر لجاجت و تعصّب
مصداق «لا یرجعون» میباشند. ولی پیروزیها مثل برق و نهیب مردم و آیات افشاگر
همانند رعد و صاعقه، آنان را به وحشت و اضطراب انداخته است.
۴. سرانجام نفاق، به کفر منتهی میشود. «وَ اللَّهُ مُحِیطٌ بِالْکافِرِینَ» لذا
در جای دیگر قرآن میفرماید: «إِنَّ اللَّهَ جامِعُ الْمُنافِقِینَ وَ الْکافِرِینَ
فِی جَهَنَّمَ جَمِیعاً» «نساء، ۱۴۰»
تفسیر صفحۀ ۴ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۲۰ - تفسیر نور:
«یَکادُ الْبَرْقُ یَخْطَفُ أَبْصارَهُمْ کُلَّما أَضاءَ لَهُمْ مَشَوْا فِیهِ وَ
إِذا أَظْلَمَ عَلَیْهِمْ قامُوا وَ لَوْ شاءَ اللَّهُ لَذَهَبَ بِسَمْعِهِمْ وَ
أَبْصارِهِمْ إِنَّ اللَّهَ عَلی کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ» نزدیک است که برق، نور
چشمانشان را برباید. هرگاه که (برق آسمان در آن صحرای تاریک و بارانی) برای آنان
بدرخشد، در آن حرکت کنند، ولی همینکه تاریکی، ایشان را فراگرفت بایستند و اگر
خداوند بخواهد، شنوایی و بینایی آنان را (از بین) میبرد، همانا خداوند بر هر چیزی
تواناست.
نکتههای سورۀ بقره - آیۀ ۲۰:
منافقان، تاب و توان دیدن دلایل نورانی و فروغ آیات الهی را ندارند. همانند مسافر
شب گرد در بیابان که در اثر برقِ آسمان، چشمانش خیره میشود و جز چند قدم
برنمیدارد. منافقان در جامعۀ اسلامی هر چند گاهی چند قدمی پیش میروند، ولی در
اثر حوادث یا اتّفاقاتی از حرکت باز میایستند. آنان چراغ فطرت درونی خویش را
خاموش کرده و منتظر رسیدن نوری از قدرتهای بیرونی ماندهاند.
هر گاه گفته میشود خداوند بر هر کاری قادر است، مراد کارهای ممکن است.
مثلًا اگر گفتیم فلانی ریاضیدان است، معنایش آن نیست که بتواند حاصل جمع ۲ و ۲ را
۵ بیاورد؛ زیرا این امر محال است، نه آنکه آن شخص قادر بر جمع نمودن آن نباشد.
افرادی از امام علیهالسّلام سؤال کردند: آیا خداوند میتواند کرۀ زمین را در
تخممرغی قرار دهد؟ امام ابتدا یک پاسخ اقناعی دادند که با یک عدسیِ چشم، آسمان
بزرگ را میبینیم، سپس فرمودند: خداوند قادر است، امّا پیشنهاد شما محال است. «
تفسیر نورالثقلین، ج ۱، ص ۳۹» درست مانند قدرت ریاضیدان که مسئلۀ محال را حل
نمیکند.
سیمای منافق در قرآن چگونه است؟
منافق، در عقیده و عمل، برخورد و گفتوگو، عکسالعملهایی را از خود نشان میدهد
که در این سوره و سورههای منافقون، احزاب، توبه، نساء و محمّد آمده است.
آنچه در اینجا بهمناسبت میتوان گفت، این است که: منافقین در باطن ایمان ندارند،
ولی خود را مصلح و عاقل میپندارند؛
با همفکران خود خلوت میکنند؛ نمازشان با کسالت و انفاقشان با کراهت است؛
نسبتبه مؤمنان عیبجو و نسبتبه پیامبر صلّی اللَّه علیه و آله موذی هستند؛
از جبهه فراری و نسبتبه خدا غافل هستند. افرادی یاوهسرا، ریاکار، شایعهساز و
علاقهمند به دوستی با کفّارند. ملاک علاقهشان کامیابی و ملاک غضبشان، محرومیّت
است.
نسبت به تعهّداتی که با خدا دارند بیوفا هستند، نسبتبه خیراتی که به مؤمنین
میرسد نگران، ولی نسبتبه مشکلاتی که برای مسلمین پیش میآید شاد هستند.
امربهمنکر و نهیازمعروف می کنند.
قرآن در برابر این همه انحرافهای فکری و عملی میفرماید: «إِنَّ الْمُنافِقِینَ
فِی الدَّرْکِ الْأَسْفَلِ مِنَ النَّارِ» «نساء، ۱۴۵»
پیامهای سورۀ بقره - آیۀ ۲۰:
۱. منافق در مسیر حرکت، متحیّر است. «أَضاءَ» «مَشَوْا» «أَظْلَمَ» «قامُوا»
۲. حرکت منافق، در پرتوی نور دیگران است. «أَضاءَ لَهُمْ»
۳. منافق به سبب اعمالی که مرتکب میشود، هر لحظه ممکن است گرفتار قهر خداوندی شود.
«وَ لَوْ شاءَاللَّهُ لَذَهَبَ بِسَمْعِهِمْ»
۴. سنّت الهی، آزادی دادن به همه است وگرنه خداوند میتوانست منافقان را کر و کور
کند. «وَ لَوْ شاءَاللَّهُ لَذَهَبَ بِسَمْعِهِمْ وَ أَبْصارِهِمْ»
تفسیر صفحۀ ۴ قرآن کریم - سورۀ بقره -آیۀ ۲۱ - تفسیر نور:
«یا أَیُّهَا النَّاسُ اعْبُدُوا رَبَّکُمُ الَّذِی خَلَقَکُمْ وَ الَّذِینَ مِنْ
قَبْلِکُمْ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُون» ای مردم! پروردگارتان که شما و پیشینیان شما را
آفرید، پرستش کنید تا اهل تقوا شوید.
نکتههای سورۀ بقره - آیۀ ۲۱:
در کتابهای قانون، مواد قانون، بدون خطاب بیان میشود، ولی قرآن کتاب قانونی است
که با روح و عاطفه مردم سر و کار دارد، لذا در بیان دستورات، خطاب میکند. البتّه
خطابهای قرآن مختلف است. برای عموم میفرماید: «یا ایّها الناس»، امّا برای
هدایتیافتگان فرموده: «یا ایّها الذین امنوا»
هدف از خلقت جهان و انسان، تکامل انسانهاست؛ یعنی هدف از آفرینش هستی، بهرهگیری
انسانهاست. «سَخَّرَ لَکُمُ» (جاثیه، ۱۳)، «خَلَقَ لَکُمْ» (بقره، ۲۹)
و تکامل انسانها در گرو عبادت «وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلَّا
لِیَعْبُدُونِ» ( ذاریات، ۵۶)
و اثر عبادت، رسیدن به تقوی «اعْبُدُوا رَبَّکُمُ» «لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ» (بقره،
۲۱)
و نهایت تقوی، رستگاری است. «وَ اتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ» (بقره،
۱۸۹)
سؤال: چرا خدا را عبادت کنیم؟
پاسخ: در چند جای قرآن پاسخ این پرسش چنین آمده است:
چون خداوند خالق و مربّی شماست. «اعْبُدُوا رَبَّکُمُ الَّذِی خَلَقَکُمْ» «مشرکان
خالقیّت را پذیرفته ولی ربوبیّت را انکار مینمودند، خداوند در این آیه دو کلمۀ
«ربّکم» و «خلقکم» را در کنار هم آورده تا دلالت به این نکته کند که خالق شما،
پروردگار شماست.»
چون تأمینکنندۀ رزق و روزی و امنیّت شماست. «فَلْیَعْبُدُوا رَبَّ هذَا الْبَیْتِ
الَّذِی أَطْعَمَهُمْ مِنْ جُوعٍ وَ آمَنَهُمْ مِنْ خَوْفٍ» «قریش، ۳-۴»
چون معبودی جز او نیست. «لا إِلهَ إِلَّا أَنَا فَاعْبُدْنِی» «طه، ۱۴»
عبادت انسان، هدف آفرینش انسان است نه هدف آفریننده.
او نیازی به عبادت ما ندارد، اگر همۀ مردم زمین کافر شوند، او بینیاز است: «إِنْ
تَکْفُرُوا أَنْتُمْ وَ مَنْ فِی الْأَرْضِ جَمِیعاً فَإِنَّ اللَّهَ لَغَنِیٌّ»
چنانکه اگر همۀ مردم رو به خورشید خانه بسازند یا پشت به خورشید، در خورشید اثری
ندارد.
با اینکه عبادت خدا بر ما واجب است، چون خالق و رازق و مربّی ماست، ولی بازهم در
برابر این ادای تکلیف، پاداش میدهد و این نهایت لطف اوست.
چه اموری، انسان را وادار به عبادت میکند؟
۱. توجّه به نعمتهای او که خالق و رازق و مربّی ماست؛
۲. توجّه به فقر و نیاز خود؛
۳. توجّه به آثار و برکات عبادت؛
۴. توجّه به آثار سوء ترک عبادت؛
۵. توجّه به اینکه همۀ هستی، مطیع او و در حال تسبیح او هستند، چرا ما وصلۀ ناهمرنگ
هستی باشیم؛
۶. توجّه به اینکه عشق و پرستش، در روح ماست و به چهکسی برتر از او عشق بورزیم.
سؤال: طبق آیۀ «وَ اعْبُدْ رَبَّکَ حَتَّی یَأْتِیَکَ الْیَقِینُ» اگر کسی به یقین
رسید، نمازش را ترک کند؟!
معنای آیه: یعنی عبادت کن تا به یقین برسی.
پاسخ: اگر گفتیم: نردبان بگذار تا دستت به شاخۀ بالای درخت برسد، معنایش این نیست
که هر گاه دستت به شاخه رسید، نردبان را بردار، چون سقوط میکنی.
کسیکه از عبادت جدا شد، مثل کسی است که از آسمان سقوط کند «فَکَأَنَّما خَرَّ مِنَ
السَّماءِ»
بهعلاوه کسانیکه به یقین رسیدهاند مانند: رسول خدا و امامان معصوم، لحظهای از
عبادت دست برنداشتند.
بنابراین مراد آیه، بیان آثار عبادت است؛ نه تعیین محدودۀ عبادت.
طبق آیات قرآن، عبادت چگونه باید باشد؟
۱. عبادت مأمورانه باشد؛ یعنی طبق دستور او بدون خرافات؛
۲. عبادت آگاهانه باشد، تا بدانیم مخاطب و معبود ما کیست. «حَتَّی تَعْلَمُوا ما
تَقُولُونَ» «نساء، ۴۳»؛
۳. عبادت خالصانه باشد. «وَ لا یُشْرِکْ بِعِبادَةِ رَبِّهِ أَحَداً» «کهف، ۱۱۰»؛
۴. عبادت خاشعانه باشد. «فِی صَلاتِهِمْ خاشِعُونَ» «مؤمنون، ۲»؛
۵. عبادت مخفیانه باشد. پیامبر صلّی اللَّه علیه و آله فرمودند: «اعظم العبادة
اجراً اخفاها» «بحار، ج ۷۰، ص ۲۵۱»؛
۶. عبادت عاشقانه باشد. پیامبر صلّی اللَّه علیه و آله فرمودند: «افضل الناس مَن
عَشق العبادة» «بحار، ج ۷۰، ص ۲۵۳»؛
و خلاصه در یک نگاه باید بگوییم که برای عبادت سه نوع شرط است الف: شرط صحّت، نظیر
طهارت و قبله.
ب: شرط قبولی، نظیر تقوی.
ج: شرط کمال، نظیر اینکه عبادت باید آگاهانه، خاشعانه، مخفیانه و عاشقانه باشد که
اینها همه شرط کمال است. «پرتوی از اسرار نماز و تفسیر نماز، محسن قرائتی»
پیامهای سورۀ بقره - آیۀ ۲۱:
۱. دعوت انبیا، عمومی است و همۀ مردم را دربر میگیرد. «یا أَیُّهَا النَّاسُ»
۲. از فلسفههای عبادت، شکرگزاری از ولی نعمت است. «اعْبُدُوا رَبَّکُمُ الَّذِی
خَلَقَکُمْ»
۳. اوّلین نعمتها، نعمت آفرینش، و اوّلین دستور، کُرنش در برابر خالق است.
«اعْبُدُوا رَبَّکُمُ الَّذِی خَلَقَکُمْ»
۴. مبادا بُتپرستی یا انحراف نیاکان، ما را از عبادت خداوند دور کند، حتّی آنان
نیز مخلوق خداوند هستند. «وَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِکُمْ»
۵. عبادت، عامل تقواست. اگر عبادتی تقوی ایجاد نکند، عبادت نیست. «اعْبُدُوا»
«لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ»
۶. به عبادت خود مغرور نشویم که هر عبادتی، تقوا ساز نیست. «لَعَلَّکُمْ
تَتَّقُونَ»
تفسیر صفحۀ ۴ قرآن کریم - سورۀ بقره -آیۀ ۲۲ - تفسیر نور:
«الَّذِی جَعَلَ لَکُمُ الْأَرْضَ فِراشاً وَ السَّماءَ بِناءً وَ أَنْزَلَ مِنَ
السَّماءِ ماءً فَأَخْرَجَ بِهِ مِنَ الثَّمَراتِ رِزْقاً لَکُمْ فَلا تَجْعَلُوا
لِلَّهِ أَنْداداً وَ أَنْتُمْ تَعْلَمُونَ» آن (خداوندی) که زمین را برای شما فرشی
(گسترده) و آسمان را بنایی (افراشته) قرار داد و از آسمان، آبی فرو فرستاد و به آن
از میوهها، روزی برای شما بیرون آورد، پس برای خداوند شریک و همتایی قرار ندهید با
آنکه خودتان میدانید (که هیچیک از شرکا و بتها، نه شما را آفریدهاند و نه
روزی میدهند و اینها فقط کار خداست.)
نکتههای سورۀ بقره - آیۀ ۲۲:
در این آیه خداوند به نعمتهای متعدّدی اشاره میکند که هر کدام از آنها سرچشمۀ
چند نعمت دیگر است.
مثلًا فرّاش بودن زمین، اشاره به نعمتهای فراوان دیگری است. همچون سختبودن
کوهها و نرم بودن خاکِ دشتها، فاصلۀ زمین تا خورشید، درجۀ حرارت و دما و هوای
آن، وجود رودخانهها، درّهها، کوهها، گیاهان و حرکتهای مختلف آن که مجموعاً
فرّاشبودن زمین را مهیّا کردهاند.
تعابیر قرآن در ارتباط با زمین:
زمین هم «مهد» («الَّذِی جَعَلَ لَکُمُ الْأَرْضَ مَهْداً» طه، ۵۳) گهواره است،
هم «ذلول» («هُوَ الَّذِی جَعَلَ لَکُمُ الْأَرْضَ ذَلُولًا» ملک، ۱۵) رام و آرام
است،
و هم «کفات» («أَ لَمْ نَجْعَلِ الْأَرْضَ کِفاتاً» مرسلات، ۱۵) در برگیرنده است.
کلمۀ «سماء» در آیه یکبار در برابر «ارض» آمده است که به همۀ قسمت بالا اشاره دارد
و یکبار مراد همان قسمت نزول باران از ابرها میباشد.
پیامهای سورۀ بقره - آیۀ ۲۲:
۱. یاد نعمتهای الهی از بهترین راههای دعوت به عبادت است. «اعْبُدُوا رَبَّکُمُ
الَّذِی جَعَلَ لَکُمُ»
۲. از بهترین راههای خداشناسی، استفاده کردن از نعمتهای در دسترس است. «جَعَلَ
لَکُمُ الْأَرْضَ فِراشاً وَ السَّماءَ بِناءً»
۳. در نظام آفرینش، هماهنگی کامل به چشم میخورد؛ هماهنگی میان زمین، آسمان، باران،
گیاهان، میوهها و انسان. (برهان نظم) «جَعَلَ، أَنْزَلَ، فَأَخْرَجَ»
۴. آفریدهها هر کدام برای هدفی خلق شدهاند. «رِزْقاً لَکُمْ» باران برای رشد و
ثمردادن میوهها «فَأَخْرَجَ بِهِ» و میوهها برای روزی انسان. «رِزْقاً لَکُمْ»
۵. زمین و باران وسیله هستند، رویش گیاهان و میوهها به دست خداست. «فَأَخْرَجَ»
۶. نظم و هماهنگی دستگاه آفرینش، نشانۀ توحید است؛ پس شما هم یکتاپرست باشید. «فَلا
تَجْعَلُوا لِلَّهِ أَنْداداً»
۷. ریشۀ خداپرستی در فطرت و وجدان همۀ مردم است. «وَ أَنْتُمْ تَعْلَمُونَ»
۸. آفرینش زمین و آسمان و باران و میوهها و روزی انسان، پرتوی از ربوبیّت خداوند
است. «اعْبُدُوا رَبَّکُمُ» «الَّذِی جَعَلَ لَکُمُ»
۹. همۀ انسانها، حقّ بهرهبرداری و تصرّف در زمین را دارند. (در آیه «لَکُمُ»
تکرار شده است.)
۱۰. دلیل واجب بودن عبادت شما، لطف اوست که زمین و آسمان و باران و گیاهان را برای
روزی شما قرار داده است. «اعْبُدُوا رَبَّکُمُ»«الَّذِی جَعَلَ لَکُمُ»
۱۱. خداوند بر اسباب طبیعی حاکم است. «جَعَلَ، أَنْزَلَ، فَأَخْرَجَ»
۱۲. پندار شریک برای خداوند، از جهل است. «فَلا تَجْعَلُوا لِلَّهِ أَنْداداً وَ
أَنْتُمْ تَعْلَمُونَ»
تفسیر صفحۀ ۴ قرآن کریم - سورۀ بقره -آیۀ ۲۳ - تفسیر نور:
«وَ إِنْ کُنْتُمْ فِی رَیْبٍ مِمَّا نَزَّلْنا عَلی عَبْدِنا فَأْتُوا بِسُورَةٍ
مِنْ مِثْلِهِ وَ ادْعُوا شُهَداءَکُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ کُنْتُمْ
صادِقِینَ» و اگر در آنچه بر بندۀ خود (از قرآن) نازل کردهایم، شک دارید، اگر راست
میگویید (لا اقل) یک سوره همانند آن را بیاورید و گواهان خود را غیر از خداوند بر
این کار دعوت کنید.
نکتههای سورۀ بقره- آیۀ ۲۳:
این آیه، معجزهبودن قرآن را مطرح میکند.
پیامبران، یک دعوت دارند که هدایت بهسوی خداست و با استدلال و موعظه و جدال نیکو
انجام میدهند و یک ادّعا دارند که ازسوی خدا برای هدایت مردم آمدهاند و برای آن
معجزه میآورند.
پس معجزه برای اثبات ادّعای پیامبر است، نه دعوت او. «معجزه بهمعنای نادیده نگرفتن
نظام علّت و معلول نیست؛ بلکه معجزه نیز علّت دارد، ولی علّت آن یا ارادۀ الهی است،
یا عواملی که خداوند علّت بودن آن را برای مردم مخفی نموده است.»
خداوند در قرآن، بارها مخالفان اسلام را دعوت به مبارزه کرده است، که اگر شما این
کتاب را از سوی خدا نمیدانید و ساخته و پرداخته دست بشر میدانید، بهجای این
همه جنگ و مبارزه، کتابی مثل قرآن بیاورید تا صدای اسلام خاموش شود!
خداوند برای اثبات حقّانیت پیامبر و کتاب خود، از یکسو مخالفان را تحریک و از
سویدیگر به آنان تخفیف داده است.
یکجا فرموده: «فَأْتُوا بِکِتابٍ» «قصص، ۴۹» کتابی مثل قرآن بیاورید.
و در جای دیگر فرموده است: «فَأْتُوا بِعَشْرِ سُوَرٍ مِثْلِهِ» «هود، ۱۳» دهسوره
مثل قرآن بیاورید.
و در جای دیگر میفرماید: «فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِثْلِهِ وَ ادْعُوا مَنِ
اسْتَطَعْتُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ» «یونس، ۳۸» یکسوره، مثل قرآن بیاورید.
بهعلاوه میگوید: برای این کار میتوانید از تمام قدرتها و یاران و همفکران
خود در سراسر جهان دعوت کنید.
تقسیمبندی قرآن و نامگذاری هر بخش به نام سوره، در زمان پیامبر صلّی اللَّه علیه
و آله و از جانب خداوند بوده است. «فَأْتُوا بِسُورَةٍ»
قرآن در ستایش انبیا، یا بعد از کلمۀ «عَبْدِنا» و یا قبل از کلمه «عبد» نام آنان
را میبرد «عَبْدَنا أَیُّوبَ»، «إِبْراهِیمَ إِنَّهُ مِنْ عِبادِنَا»
ولی دربارۀ پیامبر اسلام تنها کلمۀ «عبد» بدون ذکر نام را به کار میبرد تا بگوید
عبد مطلق، محمّد صلّی اللَّه علیه و آله است.
پیامهای سورۀ بقره - آیۀ ۲۳:
۱. باید از فکر و دل افراد، شکزدایی صورت گیرد، مخصوصاً در مسائل اعتقادی. «إِنْ
کُنْتُمْ فِی رَیْبٍ»
۲. شرط دریافت وحی، بندگی خداست. «نَزَّلْنا عَلی عَبْدِنا»
۳. قرآن، کتاب استدلال و احتجاج است و راهی برای وسوسه و شک باقی نمیگذارد.
«فَأْتُوا بِسُورَةٍ»
۴. انبیاء باید معجزه داشته باشند و قرآن معجزۀ رسول اکرم صلّی اللَّه علیه و آله
است. «فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِنْ مِثْلِهِ»
۵. دین جاوید، معجزۀ جاوید میخواهد تا هر انسانی در هر زمان و مکانی، اگر دچار
تردید و شک شد، بتواند خود را آزمایش کند. «فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِنْ مِثْلِهِ»
۶. بر حقّانیت قرآن بهقدری یقین داریم که اگر مخالفان، یکسوره مثل قرآن نیز
آوردند، بهجای تمام قرآن میپذیریم. «بِسُورَةٍ»
۷. بهترین قاضی و داور، وجدان است. خداوند وجدان مخالفان را داور قرار داده است.
«وَ ادْعُوا شُهَداءَکُمْ»
تفسیر صفحۀ ۴ قرآن کریم - سورۀ بقره -آیۀ ۲۴ - تفسیر نور:
«فَإِنْ لَمْ تَفْعَلُوا وَ لَنْ تَفْعَلُوا فَاتَّقُوا النَّارَ الَّتِی
وَقُودُهَا النَّاسُ وَ الْحِجارَةُ أُعِدَّتْ لِلْکافِرِینَ» پس اگر این کار را
نکردید، که هرگز نتوانید کرد، از آتشیکه هیزمش مردم (گناهکار) و سنگها هستند و
برای کافران مهیّا شده، بپرهیزید.
نکتههای سورۀ بقره - آیۀ ۲۴:
در سورۀ انبیاء میخوانیم: «إِنَّکُمْ وَ ما تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ
حَصَبُ جَهَنَّمَ» «انبیاء، ۹۸» شما و آنچه غیر از خدا پرستش میکنید
(بتهایتان)، هیزم دوزخ هستید.
بنابراین ممکن است مراد از سنگ در این آیه، همان بتها باشند که مورد پرستش
بودهاند، نه هر سنگی، «چنانکه در طول تاریخ و در میان آن همه سنگ و چوب، هرگز
حجرالاسود مورد پرستش واقع نشده و نقش بت را نداشته و هرگز آتشگیرانه دوزخ نخواهد
شد. آری! حجرالاسود دست خدا در زمین و حافظ اسرار و گواه بر اقرار فطرتهای بشری
است» تا آنان بدانند و به چشم خود ببینند که کاری از بتها ساخته نبوده و نیست.
همچنین این سنگها در قیامت، همانند چاقوی خونی همراه پروندۀ قاتل، سند جرم و گناه
آنان است.
با اینکه الفاظ اختراع بشر است، پس چگونه نمیتواند مثل قرآن را بیاورد؟
پاسخ: حروف الفبا از بشر است، ولی نحوۀ ترکیب و بیان مفاهیم بلند آنها، برخاسته از
علم و هنر است.
قرآن بر اساس علم و حکمت بیپایان الهی، نزول یافته است، ولی هر کتاب دیگری، از
سوی هر کس که باشد، بر اساس علم محدود و محصور به جهلِ بشر، تألیف یافته است. پس
هیچگاه بشر نمیتواند کتابی مثل قرآن بیاورد.
پیامهای سورۀ بقره - آیۀ ۲۴:
۱. یقین به حقّانیت راه و هدف، یکی از اصول رهبری است. «وَ لَنْ تَفْعَلُوا»
۲. اکنون که احساس عجز و ناتوانی کردید، تسلیم حق شوید. «وَ لَنْ تَفْعَلُوا
فَاتَّقُوا»
۳. انسان جمود و کافر، همردیف سنگ است. «النَّاسُ وَ الْحِجارَةُ»
۴. خباثتهای درونی انسان گناهکار، در قیامت تجسّمیافته و آتشگیرانه میشود.
«وَقُودُهَا النَّاسُ»
۵. کفر و لجاجت، انسان شایستۀ خلیفةالّلهی را، به هیزم دوزخ تبدیل میکند.
«وَقُودُهَا النَّاسُ»
۶. رهایی از آتش دوزخ، در گرو ایمان به قرآن و تصدیق پیامبر اسلام است. «فَإِنْ
لَمْ تَفْعَلُوا وَ لَنْ تَفْعَلُوا فَاتَّقُوا النَّارَ» «أُعِدَّتْ
لِلْکافِرِینَ»
منبع: محسن قرائتی، تفسیر نور، ج۱، ص ۶۲-۷۵.
منبع:
https://olgoirani.com/content/4
بسم الله الرحمن الرحیم
تفسیر سوره مبارکه
انعام آیات ۴۰تا۴۱
قل اء رءیتکم إن اءتئکم عذاب الله اءو اءتتکم الساعة اء غیر الله تدعون إن کنتم
صادقین (۴۰)
بل إ یاه تدعون فیکشف ما تدعون إلیه إ ن شاء و تنسون ما تشرکون(۴۱)
ترجمه :
۴۰ - بگو آیا هیچ فکر کرده اید اگر عذاب پروردگار به سراغ شما آید یا رستاخیز بر پا
شود آیا غیر خدا را (براى حل مشکلات خود) مى خوانید، اگر راست میگوئید؟!
۴۱ - (نه ) بلکه تنها او را میخوانید و او اگر بخواهد مشکلى را که به خاطر آن او را
خوانده اید بر طرف میسازد و آنچه را (امروز) شریک (خدا) قرار مى دهید (آنروز)
فراموش مى کنید.
تفسیر
توحید فطرى
بار دیگرى روى سخن به مشرکان کرده و از راه دیگرى براى توحید و یگانه پرستى ، در
برابر آنها، استدلال میکند، به این طریق که لحظات فوق
العاده سخت و دردناک زندگى را به خاطر آنها مى آورد، و از وجدان آنها استمداد مى
کند که در اینگونه لحظات که همه چیز را به دست فراموشى مى سپارند پناهگاهى جز خدا
براى خودشان فکر میکنند! اى پیامبر به آنها بگو اگر عذاب دردناک خداوند به سراغ شما
بیاید و یا قیامت با آنهمه هول و هیجان و حوادث وحشتناک بر پا شود، راست بگوئید آیا
غیر خدا را براى برطرف ساختن شدائد خود مى خوانید؟
(قل ارایتکم ان اتیکم عذاب الله او اتتکم الساعة ا غیر الله تدعون ان کنتم صادقین
).
روح معنى این آیه نه تنها براى مشرکان ، براى همه کس به هنگام بروز شدائد و حوادث
سخت ، قابل درک است ، ممکن است در حال عادى و در حوادث کوچک انسان به غیر خدا متوسل
گردد، اما هنگامى که حادثه فوق العاده شدید باشد انسان همه چیز را فراموش میکند ولى
در همین حال در اعماق دل خود یکنوع امیدوارى به نجات که از منبع قدرت مرموز و
نامشخصى سر چشمه میگیرد احساس میکند این همان توجه به خدا و حقیقت توحید است .
حتى مشرکان و بت پرستان در چنین لحظاتى سخنى از بتها به میان نمى آورند
و همه را به دست فراموشى مى سپرند.
در آیه بعد مى فرماید: بلکه تنها او را میخوانید، او هم اگر بخواهد مشکل شما را بر
طرف میکند، و شریکهائى که براى خدا درست کرده بودید همه را فراموش مى کنید (بل ایاه
تدعون فیکشف ما تدعون الیه ان شاء و تنسون ما تشرکون ).
نکته ها
در اینجا به چند نکته باید توجه کرد.
1 - استدلالى که در دو آیه فوق دیده مى شود همان استدلال به توحید فطرى است که در
دو بحث میتوان از آن استفاده کرد یکى در اصل اثبات وجود خدا، و دیگر در اثبات
یگانگى او، لذا در روایات اسلامى ، و همچنین در سخنان دانشمندان ، هم در برابر
منکران خدا و هم در برابر مشرکان با آن استدلال شده است .
2 - قابل توجه اینکه در استدلال بالا سخن از قیام ساعة (روز رستاخیز) به میان آمده
، در حالى که ممکن است گفته شود، آنها چنان روزى را اصلا قبول نداشتند، بنابراین
چگونه ممکن است در برابر آنها چنین استدلالى شود؟
ولى باید توجه داشت که اولا همه آنها منکر قیامت نبودند بلکه جمعى از آنها به نوعى
از رستاخیز اعتقاد داشتند ثانیا ممکن است منظور از ساعة همان ساعت مرگ یا ساعت
حوادث وحشتناکى باشد که انسان را در آستانه مرگ قرار میدهد ثالثا ممکن است این
تعبیر کنایه از حوادث هولناک بوده باشد زیرا آیات قرآن مکرر میگوید که شروع رستاخیز
با یک سلسله حوادث فوق العاده هولناک همراه است : و زلزله ها، طوفانها، صاعقه ها و
مانند آن در آن هنگام به وقوع مى پیوندند.
3 - با اینکه مى دانیم روز رستاخیز و حوادث قبل از آن مسائل حتمى است و به هیچ وجه
قابل تغییر نیست ، چگونه در آیه فوق مى گوید: اگر خدا بخواهد آن را بر طرف خواهد
ساخت ؟ آیا فقط منظور بیان قدرت پروردگار است ؟ و یا معنى دیگرى منظور بوده است ؟
در پاسـخ این سؤ ال باید گفت : منظور این نیست که خداوند اصل قیام ساعت و روز
رستاخیز را با دعا از بین ببرد بلکه منظور این است مشرکان - و حتى غیر مشرکان -
هنگامى که در آستانه قیامت قرار گیرند از حوادث و مشکلات آن و کیفرهاى سختى که در
پیش دارند وحشت میکنند و از خدا مى خواهند این وضع را بر آنان آسان گرداند و آنها
را از خطرات برهاند، در حقیقت دعا براى نجات خویش از حوادث دردناک است نه دعا براى
از بین رفتن رستاخیز.
از برترین صدقات
حضرت امام موسی الکاظم علیه السلام
▫️عوْنُکَ لِلضَّعِیفِ مِنْ أَفْضَلِ الصَّدَقَة
▪️کمک کردن به شخص ضعیف از برترین صدقات است
«تحف العقول عن آل الرسول علیهم السلام» ص ۴۱۴
حضرت ایت الله امام خامنه ای رهبر انقلاب اسلامی در دیدار صدها نفر از مردم اصفهان:
۲۸ / آبان / ۱۴۰۱
علت عصبانیت غرب پیشرفتهای جمهوری اسلامی است؛
بساط شرارت بدون شک جمع خواهد شد
فریبخوردگان، موعظه و عاملان جنایت، تخریب و تهدید به اندازه گناهشان مجازات شوند
مشکلات اقتصادی با تلاش بیشتر دستگاهها و همافزایی مردم و مسئولان حل خواهد شد
https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=50689
حضرت آیت الله امام خامنه ای:
امامجمعه سخنگوی انقلاب اسلامی است و یکی از وظایف اساسی او بازتولید مفاهیم معرفتی و مبانی انقلابی و پاسخگویی به شبهات با زبان روز و تبیین مستدل آنها و رفتار پدرانه با همه است ... ۵ /مرداد/ ۱۴۰۱
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ
اللهم عجل لولیک الفرج بحق زینب کبری سلام الله علیها
https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=50689
حضرت آیت الله امام خامنه ای:
اهمیت جایگاه نماز جمعه
و جایگاه استثنایی آن در میان فرائض دینی
«پیوند میان توجه به خدا و حضور و اجتماع مردمی»، «ذکر و یاد خدا بهصورت دستهجمعی
و نزول برکات آن بر جمع»، «استمرار بدون توقف نماز جمعه در هر هفته»، «پایگاهی مهم
برای طرح مسائل مختلف جامعه اعم از مسائل فکری، خدمات اجتماعی، همکاریهای عمومی و
آمادگیها و بسیج نظامی» و «آمیختن معنویت با سیاست» از مهمترین ویژگیهای نمازجمعه
است که آن را تبدیل به ظرفیت عظیم و فرصت فوقالعاده کرده است.
نماز جمعه با چنین ویژگیهایی، حلقهای مهم در سلسله قدرت نرمِ مُفصل و طولانی نظام
اسلامی است ... ۵ /مرداد/ ۱۴۰۱
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ
اللهم عجل لولیک الفرج بحق زینب کبری سلام الله علیها
https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=50689
حضرت آیت الله امام خامنه ای:
در نماز جمعه قشرها و سلایق مختلف حضور دارند، رفتار امامجمعه باید همانند
رفتار پدر با فرزندان خود باشد و باید همه را بر سر سفره معنویت و دین بنشاند.
جشن میلیونی غدیر در تهران و حضور قشرها و ظواهر مختلف، پدیدهای عجیب: در این جشن
همه جور آدمی حضور داشتند و همه نیز با وجود تفاوتهای ظاهری طرفدار دین هستند ...
۵ /مرداد/ ۱۴۰۱
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ
اللهم عجل لولیک الفرج بحق زینب کبری سلام الله علیها
https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=50689
حضرت آیت الله امام خامنه ای:
جشن میلیونی غدیر در تهران و حضور قشرها و ظواهر مختلف، پدیدهای عجیب: در این جشن
همه جور آدمی حضور داشتند و همه نیز با وجود تفاوتهای ظاهری طرفدار دین هستند ...
من در یکی از سفرهای استانی در جمع علمای آن استان به حضور افراد مختلف در مراسم
استقبال اشاره کردم و گفتم در میان مردم، افرادی گریه میکردند که شاید شما در
برخورد با آنها احتمال دهید که حتی اعتقادی به دین ندارند در حالی که همه آنها
معتقد به دین هستند. ۵ /مرداد/ ۱۴۰۱
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ
اللهم عجل لولیک الفرج بحق زینب کبری سلام الله علیها
https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=50689
حضرت آیت الله امام خامنه ای:
سلوک مردمی یعنی حضور در بین مردم و گفتگو با آنان:
صِرفِ رفتن بین مردم کار مهمی است بنابراین از مردم فاصله نگیرید و ارتباطات خود را
به یک گروه خاص محدود نکنید، البته در طول این سالها، شبکه امامت جمعه جزو
مردمیترین نهادهای انقلابی بوده است.
فعالیت گروههای پُر شمار جوان، خودجوش، گمنام و بیادعا در سراسر کشور، وظیفه
ائمهجمعه، ارتباط با این گروهها و حمایت از آنان:
شرکت در خدمات اجتماعی، همچون کمک به مردم در حوادث طبیعی و در مقابله با کرونا و
جمعآوری کمکهای مؤمنانه برای نیازمندان جزو کارهای لازم امامان جمعه است که بعضی
از ائمهجمعه نیز انصافاً در این زمینه خوش درخشیدهاند ... ما طرفدار عدالت هستیم
و پرچم آن را بلند کردهایم اما تحقق عدالت بدون کمک به طبقه محروم و مستضعف معنا
ندارد ... ۵ /مرداد/ ۱۴۰۱
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ
اللهم عجل لولیک الفرج بحق زینب کبری سلام الله علیها
https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=50689
حضرت آیت الله امام خامنه ای:
پرهیز از ورود در فعالیتهای اقتصادی توسط ائمه جمعه:
از فعالیت اقتصادی حتی بهعنوان تأمین هزینههای نماز جمعه باید اجتناب شود چرا که
آثار منفی ورود بعضی از آقایان محترم به این فعالیتها، هنوز هم دامنگیر نظام
اسلامی است.
اداره تشکیلات روحانیت و حوزههای علمیه، همواره مردمی: حوزههای علمیه، مراجع و
فضلای حوزه، وابسته به مردم هستند و احتیاجی به دولتها و قدرتها ندارند و این یک
افتخار و امتیاز است. به همین علت است که حوزههای علمیه در قضایای مختلف
توانستهاند بدون رودربایستی با دولتها در کنار مردم بایستند. بنابراین نمازجمعه
نیز باید به همین شکل و با کمکهای مردمی اداره شود. ۵ /مرداد/ ۱۴۰۱
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ
اللهم عجل لولیک الفرج بحق زینب کبری سلام الله علیها
https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=50689
حضرت آیت الله امام خامنه ای:
خطبه نمازجمعه و خطیب، سخنگوی انقلاب اسلامی و تبیینکننده و مطالبهگر مبانی
انقلاب: هنر بزرگ خطیب جمعه این باشد که مفاهیم معرفتی و انقلابی همچون مسئله بسیار
مهم عدالت، استقلال، حمایت از مستضعفین و پیروی از شریعت را متناسب با نیازهای روز
و با ادبیات جدید بازتولید کند.خطبهها باید پُر مغز، آموزنده و پاسخگوی سؤالات
عمومی باشد: ادبیات خطبه باید گرم، صمیمی، اتحادآفرین، امیدبخش، بصیرتافزا و
آرامشبخش به مردم باشد نه آنکه موجب اضطراب، حاشیهسازی، تلاطم روحی، بدبینی به
وضع کنونی و آینده شود و برای هجمه معاندان نیز دستاویز ایجاد کند. ۵ /مرداد/ ۱۴۰۱
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ
اللهم عجل لولیک الفرج بحق زینب کبری سلام الله علیها
حضرت آیت الله امام خامنه ای:
انقلاب اسلامى و ملت ایران، علىرغم میل قدرتهاى جهانخوار، براى ملتها الگو
شدهاند؛ الگویى زنده و آموزنده. اینکه شما مىبینید در کشورهایى که دهها سال در
قفس تنگ توهمات حزبى و ستم قومى گرفتار بودند، ملتها - مخصوصاً ملتهاى مسلمان و
همچنین ملتهاى مظلوم بسیارى از کشورهاى دیگر - احساس هویت و شخصیت مىکنند و حرفشان
را مىزنند و حقشان را مطالبه مىکنند، این به برکت استقامت ملت ایران است. از روزى
که ما شروع کردیم، تا روزى که ملتهاى دنیا الگو و نسخهى ما را تکرار کردند، ده سال
و بیشتر طول کشیده است. آنچه که در دنیا مشاهده مىشود، الگوى مقاومت ملت ایران
است. ۱۳۶۹/۰۳/۰۳
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ
اللهم عجل لولیک الفرج بحق زینب کبری سلام الله علیها
https://farsi.khamenei.ir/speech?nt=2&year=1369
حضرت آیت الله امام خامنه ای:
امریکا و اذنابش خوب فهمیدهاند که با حاکمیت و شیوع دین و معرفت دینی، نخواهند توانست نظام سلطهی عالمی و جهانی را حفظ کنند. راه موفقیت امریکا و دیگر قدرتها و مرتجعان و حکام ظالم و حلقههای زنجیرهی سلطهی جهانی این است که مردم از دین و معرفت و ایمان دینی عاری بشوند؛ بیبندوبار، بیایمان، بیعقیده، بیتعصب و بیغیرت دینی بشوند. مردم و ملتها را اینطور میپسندند. لذا وقتی میبینند از کانونی مثل ایران اسلامی، ایمان و عمل و جهاد تراوش میشود و به همهجا پر میکشد، بشدت با آن مبارزه میکنند. امروز همهی قدرتهای مستکبر و ظالم و شیطانی، با اسلام و ایران اسلامی - به عنوان کانون اسلام - مخالفند. ما در چنین وضعیتی، باید با همهی وجود و امکانات، دودستی و محکم به اسلام و وحدت اسلامی بچسبیم و آن را حفظ کنیم.۱۳۶۹/۰۳/۰۴
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ
فَرَجَهُمْ
اللهم عجل لولیک الفرج بحق زینب کبری سلام الله علیها
https://farsi.khamenei.ir/speech?nt=2&year=1369
حضرت آیت الله امام خامنه ای:
برادران عزیز ما از پیروان مکتب اهلبیت(علیهمالسّلام)! در
هرجای دنیا که هستید، این دو نکته را هرگز فراموش نکنید: اول، تعارف و ارتباط و وصل
و خبرگیری از هم و اطلاع از نظرات هم و کمک به یکدیگر.
(...)
آن نکتهی دوم، همین ایجاد وحدت و مهربانی با فرق دیگر اسلامی است. نگذارید دشمن
سوء استفاده کند. نگذارید دشمن به دست برادران، آنها را ضعیف کند و از بین ببرد؛ «و
لاتنازعوا فتفشلوا و تذهب ریحکم»(۱). در دنیای اسلام، همه را برادر بدانید. امروز
مجموعهی اسلام، از سوی دشمنان مورد تهدید است. امروز از سوی قدرتهای استکبار
جهانی، اصل دین مورد فشار و تهدید است. ۱۳۶۹/۰۳/۰۴
۱ ) سوره مبارکه الأنفال آیه 46
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ
فَرَجَهُمْ
اللهم عجل لولیک الفرج بحق زینب کبری سلام الله علیها
https://farsi.khamenei.ir/speech?nt=2&year=1369
حضرت آیت الله امام خامنه ای:
این مردمی که در هر شهری هستند، اجزای اصلی نظام و تعیینکننده میباشند. اگر خدای نکرده جنگی بشود، اینها هستند که باید بیایند دفاع کنند. اگر سازندگی باشد، اینها هستند که در سازندگی باید شرکت کنند. اگر حمایت از حرکتی باشد، به وسیلهی اینها باید انجام بگیرد. اگر خنثی کردن توطئهی دشمن باشد، به وسیلهی اینها باید انجام بگیرد. دشمن هم که میخواهد کاری انجام بدهد، چون از کودتای نظامی و تهاجم خارجی مأیوس است، به فکر کار کردن روی ذهن همین مردم میافتد ... نمازهای جمعه در هرجایی از نقاط کشور، بَهر و بخشی از کار دستگاه رهبری این کشور را انجام میدهند، مردم را توجیه میکنند، به استقامت در راه وادار مینمایند، از اشتباهات دور نگه میدارند، ذهن مردم را با معارفِ لازم آشنا میکنند، دشمنان را نسبت به نفوذ در اذهان مردم مأیوس میکنند، از اینکه دشمن بتواند روی مردم اثر سوء بگذارد، مانع میشوند و مردم را به حرکت و تلاش در مجموعهی کلی نظام وادار میکنند. وقتی نظام مردمی است، همهی مردم باید حرکت کنند، تا نظام راه بیفتد؛ و الّا اگر عدهیی از مردم حرکت نکردند، حرکت نظام، کُند خواهد شد.۱۳۶۹/۰۳/۰۷
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ
فَرَجَهُمْ
اللهم عجل لولیک الفرج بحق زینب کبری سلام الله علیها
https://farsi.khamenei.ir/speech?nt=2&year=1369
حضرت آیت الله امام خامنه ای:
دنیا امروز متوجه ملت ایران است. ما ملت ایران باید بتوانیم در پرتو تعالیم اسلام، با تمسک به اسلام و قرآن و در جهت رهنمودهای امام بزرگوار راحلمان، بهسمت هدفهای متعالی این انقلاب، حرکتمان را با شتاب هرچه بیشتر ادامه بدهیم. یک لحظه توقف جایز نیست. ما باید بدانیم دشمنان زخم خورده - آنهایی که امیدوار بودند اسلام از دنیا محو بشود و علیرغم خواست آنان، اسلام روزبهروز در دنیا عالمگیرتر شده است - همچنان در کمینند تا ما یک لحظه غفلت کنیم. لذا غفلت برای ما حرام است. ملت ایران، با قدرت و استقامت و توکل به خدا و اتحاد کامل و شرکت در سازندگی عمومی کشور و با آگاهی و هوشیاری خود، باید دشمنان - یعنی امریکا و ارتجاع و زخمخوردگان - را از دستاندازی به این انقلاب و به کشور عزیزمان مأیوس کند. استکبار جهانی از ملت ایران میترسد؛ مثل همهی بدکاران و راهزنانی که از انسانهای شجاع و آگاه میترسند.
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ
اللهم عجل لولیک الفرج بحق زینب کبری سلام الله علیها
https://farsi.khamenei.ir/speech?nt=2&year=1369
حضرت آیت الله امام خامنه ای:
دشمنانی که هنوز درصددند نسبت به انقلاب و نظام جمهوری اسلامی، نیات خصمانه و شومشان را اعمال بکنند، چشم امید به اختلافات بستهاند. آنها از وحدت و یکپارچگیِ شما مردم میترسند؛ این را متوجه باشید. ملت ایران، به هیچ قیمت نباید وحدت و یکپارچگی خودش را از دست بدهد. مسؤولان باید متوجه باشند که با این یکپارچگی عظیم، چگونه باید رفتار کرد ... ۱۳۶۹/۰۳/۱۴
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ
اللهم عجل لولیک الفرج بحق زینب کبری سلام الله علیها
https://farsi.khamenei.ir/speech?nt=2&year=1369
حضرت آیت الله امام خامنه ای:
اولین اثری که این انقلاب گذاشت، این بود که بنای صدوپنجاه سالهی استعمار در سطح عالم را با خاک یکسان کرد. کدام بنا را؟ استعمار صدوپنجاه سال زحمت کشیده بود، تا روحیهی مسلمانان را خُرد کند. مسلمان در دنیا، از قِبَل مسلمان بودن خودش، احساس شخصیتی نمیکرد. کدامیک از شماها دیدید یا شنیدید که در دوران طاغوت، کسی در نقطهیی از عالم - در اروپا، در امریکا، در نقاط دوردست - گردنش را بالا بگیرد و با افتخار بگوید: «من مسلمانم»؟ آن روز هم مسلمانی افتخار بود، اما کسی این را احساس نمیکرد. روحیهها را خُرد کرده بودند. انقلاب آمد، این واقعیت را دگرگون کرد. مسلمانان در همه جای دنیا، احساس هویت اسلامی کردند و روحیه گرفتند. برای همین است که ما میگوییم این حرکت انقلابی، ضربهی خودش را به ابرقدرتها زده است و کاری از آنها بر نمیآید.۱۳۶۹/۰۳/۱۵
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ
اللهم عجل لولیک الفرج بحق زینب کبری سلام الله علیها
https://farsi.khamenei.ir/speech?nt=2&year=1369
حضرت آیت الله امام خامنه ای:
اینها روحیه است که شما و انقلاب شما و امام شما و این جنگ پُربرکت شما، به همهى مسلمانان عالم داد. مقاومت و قیام و روحیهى پولادین و سخن حق و مشت گرهکردهى شما، مسلمانان دنیا را زنده کرد. استکبار نمىتواند این را علاج کند. ما ضربه و شکست را بر امریکا و استکبار وارد کردیم. امام(ره) این بذر را پاشید. چه کار مىتوانند بکنند؟ براى همین است که استکبار، در مقابل ملت ایران، دستپاچه است.۱۳۶۹/۰۳/۱۵
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ
اللهم عجل لولیک الفرج بحق زینب کبری سلام الله علیها
https://farsi.khamenei.ir/speech?nt=2&year=1369
حضرت آیت الله امام خامنه ای:
دشمن تبلیغ میکند که با رفتن امام، دوران امام تمام شد! دشمن غلط میکند. ما هم گفتیم، اعلامیه دادیم، حرف زدیم، همهی مردم هم اثبات کردند که نخیر، دوران امام، با رفتن جسمانی و ظاهری ایشان تمام نشد و نخواهد شد. این ثابت شد؛ اما این دشمن است که میگوید. مبادا یک عده دوست نادان در داخل کشور، به عنوان دلسوزی، به عقل ناقص خودشان چیزی را در گوشهیی نشان کنند که خیال نمایند این با خط امام و انقلاب نمیسازد و شیون سر بدهند که دوران امام تمام شد. اگر چنین سخنی - ولو با اشاره - از زبان کسی صادر بشود، دشمن شاد خواهد شد؛ مواظب باشید. ۱۳۶۹/۰۳/۱۵
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ
اللهم عجل لولیک الفرج بحق زینب کبری سلام الله علیها
https://farsi.khamenei.ir/speech?nt=2&year=1369
حضرت آیت الله امام خامنه ای:
ملت اسلام، بیش از یک میلیارد نفوس در دنیا دارد. کشورهایی در آسیا، در خاورمیانه، در آفریقا، با عنوان اسلامی وجود دارد. شخصیتهای برجسته، دانشمندان، متفکران و فیلسوفان در میان مسلمانانِ همه جای دنیا هستند. این جمعیتِ بیش از یک میلیاردی که بیش از یکپنجم نفوس دنیا را دارند اگر بخواهند به قدر نفوس خودشان، در حوادث دنیا اثر بگذارند، معنایش این است که یکپنجم همهی حوادث عالم، با ارادهی مسلمین انجام بگیرد. چیز خیلی مهم و عظیمی است. دین اسلام هم برخلاف بعضی از ادیان دیگر، مردم را به تصمیمگیری، حضور در صحنه، کار داشتن به کار سیاست و ملکداری و اداره و اینطور امور تشویق میکند. این دین، دین زندگی و حکومت و سیاست است. مثل ادیان دیگر نیست که دوری از سیاست و صحنهی زندگی و فعالیتهای گوناگون و امثال اینها را، جزو اصول خودشان بدانند.۱۳۶۹/۰۳/۱۵
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ
اللهم عجل لولیک الفرج بحق زینب کبری سلام الله علیها
https://farsi.khamenei.ir/speech?nt=2&year=1369
حضرت آیت الله امام خامنه ای:
ابرقدرتها، چه کار میخواهند بکنند؟ اینکه امریکا و همدستانش هر گاهی یک بار، با یک تهدید حقیقتاً مضحک و خندهآور سعی میکنند که این کوه استوار - یعنی ملت ایران - را از میدان خارج کنند، چرا اثر نمیکند؟ برای خاطر اینکه هر تهدیدی نسبت به جمهوری اسلامی و مسؤولان آن، برای استکبار دیگر فایدهیی نخواهد داشت. چهطور میتوانند روحیهی مسلمانان را که با انقلاب ما به آنها برگشته، دوباره از آنها بگیرند؟ صدوپنجاه سال دیگر کار لازم دارند. مسلمانان انگلیس، چه موقع به خودشان قدرت و جرأت میدادند که هزار هزار به خیابانها بیایند و سخن حق خودشان را با صدای بلند بیان کنند؟ یک دختربچهی مسلمان، چه موقع جرأت میکرد که در قلب دنیای کفر و فساد، داعیهی مسلمانی و حجاب مسلمانی داشته باشد؟ ۱۳۶۹/۰۳/۱۵
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ
اللهم عجل لولیک الفرج بحق زینب کبری سلام الله علیها
https://www.abrobad.net/fa-ir/Article/Details/shahid-ali-emraey-wills
حضرت آیت الله امام خامنه ای: آزادى فکر و بیان یکى از ارزشهاى انقلاب بود.
حضرت آیت الله امام خامنه ای: اساس مسئله براى یک ملت، استقلال و آزادى است.
فرازی از وصیت نامه شهید مدافع حرم شهید علی امرایی
شـهادت : 1394/4/1 سوریه - دمشق-درعا توسط تروریست های تکفیری
به خاطر آرامش دل حضرت زهرا(ص) و امیرالمومنین(ع) و امام حسین(ع) و امام حسن(ع) و حضرت عباس (ع) به سوریه رفتم تا به حضرت زینب(س) ثابت کنم که «کلنا عباسک یا زینب»
همانند خوابی که دیدم که امام حسین(ع) از ضریح بیرون آمد و گفت تو هم مال این دنیا نیستی و در آخر هم من روسیاه را خرید پس گریه و زاری معنا ندارد چون به وصال عشقم رسیدم.
https://imamhussain.org/persian/31216
شهدای والامقام واقعه کربلا
یا لَیتَنِی کُنْتُ مَعَهُمْ فَأَفُوزَ فَوْزاً عَظِیماً
عابس بن ابى شبیب شاکرى
عابِس بن ابیشَبیب شاکِری یا عابس بن شبیب شاکری، (شهادت 61ق)، از اصحاب امام حسین(ع) و شهیدان کربلا و اهل قبیله بنیشاکر از قبیله هَمْدان. او از مشاهیر کوفه بود و گفتهاند در سخنوری و خطابه توانایی بسیاری داشته و اهل تهجد و عبادت بوده است.
برخی پیوندها و ...
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
حضرت محمد صلی اللع علیع و آله:
إِنِّی تَارِکٌ فِیکُمُ الثَّقَلَیْنِ مَا إِنْ تَمَسَّکْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا کِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِی أَهْلَ بَیْتِی وَ إِنَّهُمَا لَنْ یَفْتَرِقَا حَتَّى یَرِدَا عَلَیَّ الْحَوْضَ فَانْظُرُوا کَیْفَ تَخْلُفُونِّی فِیهِمَا أَلَا هذا عَذْبٌ فُراتٌ فَاشْرَبُوا وَ هذا مِلْحٌ أُجاجٌ فَاجْتَنِبُوا؛ همانا من در میان شما دو چیز سنگین و گران میگذارم، که اگر بدانها چنگ زنید هرگز پس از من گمراه نشوید: کتاب خدا و عترت من أهل بیتم، و این دو از یک دیگر جدا نشوند تا در کنار حوض کوثر بر من درآیند، پس بنگرید چگونه پس از من در باره آن دو رفتار کنید، آگاه باشید که این (یعنى تمسک بعترت) آب خوشگوار و شیرین است پس بیاشامید، و آن دیگر (یعنى روى برتافتن از ایشان) آب شور و تلخ است و از آن بپرهیزید
If there was no Battle of Karbala, we would be oblivious to Islam's principals today
کانال فضیلتها | کانال طاووس الجَنَّه | کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز)
پایگاه اطلاعرسانی سید ابراهیم رئیسی:
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
*****
التماس دعا
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
وَلَقَدْ کَتَبْنَا فِی الزَّبُورِ مِن بَعْدِ الذِّکْرِ أَنَّ الْأَرْضَ یَرِثُهَا عِبَادِیَ الصَّالِحُونَ
و در حقیقت، در زبور پس از تورات نوشتیم که زمین را بندگان شایسته ما به ارث خواهند برد.
سوره مبارکه انبیاء آیه ۱۰۵
فداکارى بى نظیر در
لیلة المبیت
سران قریش تصمیم گرفتند که از هر قبیله فردى انتخاب شود و سپس افراد منتخب به
هنگام نیمه شب یکباره بر خانه محمد صلى الله علیه و آله و سلم هجوم برده، او را
قطعه قطعه کنند. بدین طریق، هم مشرکان از تبلیغات او آسوده مى شدند و هم خون
او در میان قبایل عرب پخش مى شد و لذا خاندان هاشم نمى توانست با تمام
قبایلى که در ریختن خون وى شرکت کرده بودند به خونخواهى و مبارزه برخیزند.
آیة الله سبحانى
اعمال و رفتار هر فرد، زاییده طرز تفکر و عقیده او است.جانبازى و فداکارى از
نشانه هاى افراد با ایمان است.اگر ایمان انسان به چیزى به حدى برسد که آن را
بالاتر از جان و مال خود بداند، قطعا در راه آن سر از پا نمى شناسد و هستى و
تمام شؤون خویش را فداى آن مى سازد. قرآن مجید این حقیقت را در آیه زیر منعکس
کرده است:
انما المؤمنون الذین آمنوا بالله و رسوله ثم لم یرتابوا و جاهدوا باموالهم و
انفسهم فی سبیل الله اولئک هم الصادقون .(حجرات:15)
«مؤمنان کسانى هست که به خدا و پیامبر او ایمان آوردند و در آن هرگز تردید
نکردند و با مال و جان خود در راه خدا کوشیدند; آنان به راستى در ایمان خود
صادقند.
در سالهاى آغاز بعثت، مسلمانان سخت ترین شکنجه ها و زجرها را در راه پیشبرد
هدف تحمل مى کردند. آنچه که دشمنان را از گرایش به آیین توحید باز مى داشت
همان عقاید خرافى نیاکان و حفظ مقام خدایان و تفاخر به امتیازات قومى و طبقاتى
و کینه هاى موروثى قبیله اى بود.این موانع تا روزى که پیامبر صلى الله علیه و
آله و سلم مکه را فتح کرد، بر سر راه پیشرفت اسلام در مکه و اطراف آن وجود داشت
و جز با قدرت نیرومند ارتش اسلام از میان نرفت.
فشار قریش بر مسلمانان سبب شد که گروهى از آنان به حبشه و گروه دیگرى به یثرب
مهاجرت کنند. با آنکه پیامبر و حضرت على از حمایت خاندان بنى هاشم و بالاخص
ابوطالب برخوردار بودند، اما جعفر بن ابى طالب ناگزیر شد به همراه تنى چند از
مسلمانان در سال پنجم بعثت مکه را به عزم حبشه ترک گوید و تا سال هفتم هجرت که
سال فتح خیبر بود در آنجا اقامت گزیند.
پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله و سلم در سال دهم بعثت حضرت ابوطالب،
بزرگترین حامى و مدافع خویش را، در مکه از دست داد. بیش از چند روز از مرگ عموى
بزرگوارش نگذشته بود که همسر مهربان او خدیجه، که هیچ گاه از بذل جان و مال در
پیشبرد هدف مقدس پیامبر دریغ نمىداشت، نیز چشم از جهان پوشید. با در گذشت این
دو حامى بزرگ، میزان خفقان و فشار بر مسلمین در مکه فزونى گرفت; تا آنجا که در
سال سیزدهم بعثت، سران قریش در یک شوراى عمومى تصمیم گرفتند که نداى توحید را
با زندانى کردن پیامبر یا با کشتن و یا تبعید او خاموش سازند. قرآن مجید این سه
نقشه آنان را یاد آور شده، مى فرماید:
و اذ یمکر بک الذین کفروا لیثبتوک او یقتلوک او یخرجوک و یمکرون و یمکر الله و
الله خیر الماکرین (انفال:30)
به یاد آور هنگامى را که کافران بر ضد تو حیله کردند و بر آن شدند که تو را در
زندان نگه دارند یا بکشند و یا تبعید کنند.آنان از در مکر وارد مى شوند و
خداوند مکر آنان را به خودشان باز مى گرداند; و خداوند از همه چاره جوتر است.
سران قریش تصمیم گرفتند که از هر قبیله فردى انتخاب شود و سپس افراد منتخب به
هنگام نیمه شب یکباره بر خانه محمد صلى الله علیه و آله و سلم هجوم برده، او را
قطعه قطعه کنند. بدین طریق، هم مشرکان از تبلیغات او آسوده مى شدند و هم خون
او در میان قبایل عرب پخش مى شد و لذا خاندان هاشم نمى توانست با تمام
قبایلى که در ریختن خون وى شرکت کرده بودند به خونخواهى و مبارزه برخیزند.
فرشته وحى پیامبر را از نقشه شوم مشرکان آگاه ساخت و دستور الهى را به او ابلاغ
کرد که باید هر چه زودتر مکه را به عزم یثرب ترک کند.
شب مقرر فرا رسید . مکه و محیط خانه پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم در
تاریکى شب فرو رفته بود. ماموران مسلح قریش هر یک از سویى به جانب خانه رسول
خدا روى آوردند.اکنون پیامبر باید با استفاده از شیوه غافلگیرى خانه را ترک
کرده، در عین حال، چنین وانمود کند که در خانه است و در بستر خود آرمیده است.
براى اجراى این نقشه لازم بود که فرد جانبازى در بستر او بخوابد و روانداز سبز
پیامبر را به خود بپیچد تا افرادى که نقشه قتل او را کشیده اند تصور کنند که
او هنوز خانه را ترگ نگفته است و لذا توجه آنان فقط معطوف به خانه او شود و از
راه عبور و مرور افراد در کوچه و بیرون مکه جلوگیرى نکنند. اما کیست که از جان
خود بگذرد و در خوابگاه پیامبر بخوابد؟ این فرد فداکار، لابد کسى است که پیش از
همه به وى ایمان آورده است و از آغاز بعثت، پروانه وار، گرد شمع وجود او
گردیده است. آرى، این شخص شایسته کسى جز حضرت على -علیه السلام نیست و این
افتخار باید نصیب وى شود.
از این رو، پیامبر رو به حضرت على کرد و گفت:مشرکان قریش نقشه قتل مرا کشیده
اند و تصمیم گرفته اند که به طور دسته جمعى به خانه من هجوم آورند و مرا در
میان بستر بکشند. از این جهت از طرف خدا مامورم که مکه را ترک کنم. لذا لازم
است امشب در خوابگاه من بخوابى و آن پارچه سبز را به خود بپیچى تا آنان تصور
کنند که من هنوز در خانه ام و در بسترم آرمیده ام و مرا تعقیب نکنند. و حضرت
على -علیه السلام در اطاعت امر رسول اکرم صلى الله علیه و آله و سلم از آغاز شب
در بستر آن حضرت آرمید.
چهل نفر آدمکش اطراف خانه پیامبر را محاصره کرده بودند و از شکاف در به داخل
مى نگریستند و وضع خانه را عادى مى دیدند و گمان مى کردند که پیامبر در بستر
خود آرمیده است. همه سراپا مراقب بودند و آنچنان وضع خانه را تحت نظر گرفته
بودند که جنبش مورى از نظر آنان مخفى نمى ماند.
اکنون باید دید که پیامبر اکرم، با
این مراقبت شدید، چگونه خانه را ترک گفت.
بسیارى از سیره نویسان بر آنند که پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله و سلم در
حالى که آیاتى از سوره یس را قرائت مى کرد (1) صف محاصره کنندگان را شکافت و
آنچنان ازمیانشان عبور کرد که احدى متوجه نشد.امکان این مطلب قابل انکار نیست;
چه هرگاه مشیت الهى بر این تعلق گیرد که پیامبر خود را از طریق اعجاز و به طور
غیر عادى نجات دهد، هیچ چیز نمى تواند مانع از آن شود.ولى سخن اینجاست که
قراین زیادى حکایت مى کند که خدا نمى خواست پیامبر خود را از طریق اعجاز نجات
بخشد، زیرا در این صورت لازم نبود که حضرت على در بستر پیامبر بخوابد و خود
پیامبر به غار «ثور» برود و سپس با زحمات زیادى راه مدینه را در پیش گیرد.
برخى نیز مىگویند هنگامى که پیامبر از خانه خارج شد همه آنان را خواب ربوده
بود و پیامبر از غفلت آنان استفاده کرد. ولى این نظر دور از حقیقت است و هرگز
شخص عاقل باور نمى کند که چهل آدمکش که خانه را براى این محاصره کرده بودند که
پیامبر از خانه بیرون نرود تا در وقت مناسب او را بکشند، ماموریت خود را
آنچنان سرسرى بگیرند که همگى با خیال آسوده بخوابند!
ولى بعید نیست،همان طور که برخى نوشته اند، پیامبر پیش از گرد آمدن تروریستها،
خانه را ترک گفته بود. (2)
یورش به خانه وحى
ماموران قریش، در حالى که دستهایشان بر قبضه شمشیر بود، منتظر لحظه اى بودند
که همگى به خانه وحى یورش آورند و خون پیامبر را که در بسترش آرمیده است
بریزند. آنان از شکاف در به خوابگاه پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم مى
نگریستند و از فرط فرح در پوست نمى گنجیدند و تصور مى کردند که به زودى به
آخرین آرزوى خود خواهند رسید. ولى على -علیه السلام، با قلبى مطمئن و خاطرى
آرام، در خوابگاه پیامبر دراز کشیده بود، زیرا مى دانست که خداوند پیامبر عزیز
خود را نجات داده است.
دشمنان، نخست تصمیم گرفته بودند که نیمه شب به خانه پیامبر هجوم آورند، ولى به
عللى از این تصمیم منصرف شدند و سرانجام قرار گذاشتند در فروغ صبح وارد خانه
شوند و ماموریت خود را انجام دهند. پرده هاى تیره شب به کنار رفت و صبح صادق
سینه افق را شکافت. ماموران با شمشیرهاى برهنه به طور دسته جمعى به خانه پیامبر
هجوم آوردند و از اینکه در آستانه تحقق بزرگترین آرزوى خود بودند از شادى در
پوست خود نمى گنجیدند، اما وقتى وارد خوابگاه پیامبر صلى الله علیه و آله و
سلم شدند حضرت على -علیه السلام را به جاى پیامبر یافتند.خشم و تعجب سراپاى
وجود آنان را فرا گرفت. رو به حضرت على کردند و پرسیدند محمد کجاست؟! فرمود:
مگر او را به من سپرده بودید که از من مى خواهید؟ در این موقع، از فرط عصبانیت
به سوى حضرت على -علیه السلام حمله بردند و او را به سوى مسجد الحرام کشیدند،
ولى پس از بازداشت مختصرى ناگزیر آزادش ساختند و در حالى که خشم گلوى آنان را
مى فشرد تصمیم گرفتند که از پاى ننشینند تا جایگاه پیامبر صلى الله علیه و آله
و سلم را کشف کنند. (3)
قرآن مجید براى اینکه این فداکارى بى نظیر در تمام قرون و اعصار جاودان بماند،
در طى آیه اى جانبازى حضرت على -علیه السلام را مى ستاید و او را از کسانى
مى داند که جان به کف در راه کسب رضاى خدا مى شتابند:
و من الناس من یشری نفسه ابتغاء مرضات الله و الله رؤوف بالعباد . (بقره:207)
برخى از مردم کسانى هستند که جان خود را براى تحصیل رضاى خداوند از دست مى
دهند; و خداوند به بندگان خود رؤوف و مهربان است.
جنایتکار عصر بنى
امیه
بسیارى از مفسران شان نزول آیه اخیر را حادثه «لیلة المبیت» مى دانند و بر
آنند که آیه به همین مناسبت درباره حضرت على -علیه السلام نازل شده است. (4)
سمرة بن جندب، عنصر جنایتکار عصر اموى، با گرفتن چهار صد هزار درهم حاضر شد که
نزول این آیه را درباره حضرت على -علیه السلام انکار کند و در یک مجمع عمومى
بگوید که آیه درباره عبد الرحمان بن ملجم نازل شده است! وى نه تنها نزول این
آیه را در باره على -علیه السلام انکار کرد بلکه افزود که آیه دیگرى(که درباره
منافقان است) درباره على -علیه السلام نازل شده است. (5) آیه مزبور این است:
دانشمند معروف شیعه، مرحوم شیخ طوسى، در امالى خود دنباله واقعه هجرت را که
منتهى به نجات پیامبر شد چنین مى نویسد:
شب هجرت سپرى شد و على -علیه السلام از محل اختفاى پیامبر صلى الله علیه و آله
و سلم آگاه بود و براى فراهم ساختن مقدمات سفر پیامبر لازم بود شبانه با او
ملاقات کند. (6)
پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله و سلم سه شب در غار ثور بسر برد. در یکى از شب
ها حضرت على -علیه السلام و هند بن ابى هاله فرزند خواهر حضرت خدیجه سلام الله
علیها به غار رفتند و به محضر پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم رسیدند. پیامبر
دستورهاى زیر را به حضرت على داد:
1) دو شتر براى من و همسفرم آماده کن. (در این موقع ابوبکر گفت: من قبلا دو شتر
براى این کار آماده کرده ام. پیامبر فرمود: در صورتى این دو شتر را از تو مى
پذیرم که پول هر دو را بپردازم.سپس به على دستور داد که پول شتران را
بپردازد».
2) من امین قریش هستم و هم اکنون امانت هاى مردم در خانه من است.فردا باید در
محل معینى از مکه بایستى و با صداى رسا اعلام کنى که هر کس امانتى نزد محمد
دارد بیاید و آن را باز گیرد.
3) بعد از رد امانت ها باید خود را آماده مهاجرت کنى. هر وقت نامه من به تو
رسید، دخترم فاطمه و مادرت فاطمه و فاطمه دختر زبیر بن عبد المطلب را همراه خود
بیاور.و اگر کسانى از بنى هاشم خواستار مهاجرت شدند مقدمات هجرت آنان را نیز
فراهم کن.(سپس فرمود:)«از این پس هر خطرى که در کمین تو بود از تو برطرف شده
است و دیگر آسیبى به تو نخواهد رسید». (7)
فداکارى امیر مؤمنان -علیه السلام در شبى که خانه پیامبر صلى الله علیه و آله و
سلم از طرف آدمکشان قریش محاصره شده بود امرى نیست که بتوان آن را انکار کرد و
یا کوچک شمرد. خداوند براى اینکه به این رویداد تاریخى رنگ ابدى و جاودانى بخشد
در قرآن مجید (سوره بقره، آیه207) از آن یاد کرده است و مفسران بزرگ نیز در
تفسیر آیه مربوط به این واقعه به نزول آن در شان حضرت على -علیه السلام اشاره
کرده اند.و اما در اینجا دو گواه تاریخى بر آن مى آوریم
دو مطلب تاریخى گواه مى دهد که عمل حضرت على -علیه السلام در آن شب جز فداکارى
نبوده، آن حضرت به راستى آماده قتل و شهادت در راه خدا بوده است.
1) اشعارى که امام -علیه السلام پیرامون این حادثه تاریخى سروده و سیوطى همه
آنها را در تفسیر خود (8) نقل کرده است، گواه روشن بر جانبازى اوست:
وقیت بنفسی خیر من وطا الحصى محمد لما خاف ان یمکروا به وبت اراعیهم متى
ینشروننی و من طاف بالبیت العتیق و بالحجر فوقاه ربی ذو الجلال من المکر و قد
وطنت نفسی على القتل و الاسر
من جان خود را براى بهترین فرد روى زمین و نیکوترین شخصى که خانه خدا و حجر
اسماعیل را طواف کرده است سپر قرار دادم.
آن شخص عالیقدر محمد بود. و من هنگامى دست به این کار زدم که کافران نقشه قتل
او را کشیده بودند ولى خداى من او را از مکر دشمنان حفظ کرد.
من در بستر وى بیتوته کردم و در انتظار حمله دشمن بودم و خود را براى مرگ و
اسارت آماده کرده بودم.
2) دانشمندان سنى و شیعه نقل کرده اند که خداوند در آن شب به دو فرشته بزرگ
خود، جبرئیل و میکائیل، خطاب کرد که: اگر من براى یکى از شما مرگ و براى دیگرى
حیات مقرر کنم کدام یک از شما حاضر است مرگ را بپذیرد و زندگى را به دیگرى
واگذار کند؟ در این لحظه هیچ کدام نتوانست مرگ را بپذیرد و در راه دیگرى
فداکارى کند.سپس خدا به آن دو فرشته خطاب کرد که: به زمین فرود آیید و ببینید
که على چگونه مرگ را خریده، خود را فداى پیامبر کرده است; سپس جان على را از شر
دشمن حفظ کنید. (9)
اگر از نظر بعضى مرور زمان بر این فضیلت بزرگ پرده کشیده است، ولى در آغاز
اسلام عمل حضرت على -علیه السلام در نظر دوست و دشمن بزرگترین فداکارى به شمار
مى رفت.در شوراى شش نفرى که به فرمان عمر براى تعیین خلیفه تشکیل شد على -علیه
السلام با ذکر این فضیلت بزرگ بر اعضاى شورا احتجاج کرد و گفت:
من شما اعضاى شوراى را به خدا سوگند مى دهم که آیا جز من کسى بود که براى
پیامبر در غار (حرا) غذا ببرد؟ آیا جز من کسى در جاى او خوابید و خود را سپر
بلاى او کرد؟ همگى گفتند: و الله جز تو کسى نبوده است. (10)
مرحوم سید بن طاووس در باره فداکارى حضرت على -علیه السلام تحلیل جالبى دارد و
آن را به فداکارى اسماعیل و تسلیم او در برابر پدر قیاس کرده، برترى ایثار حضرت
على -علیه السلام را اثبات کرده است. (11)
پى نوشتها:
1- منظور آیات هشتم و نهم از این سوره است.
2- سیره حلبى، ج2، ص 32.
3- تاریخ طبرى، ج2، ص97.
4- مدارک نزول آیه را در باره على -علیه السلام سید بحرینى در تفسیر برهان
(ج1، ص206 -207) و مرحوم بلاغى در تفسیر آلاء الرحمان (ج1، ص 184- 185) نقل
کرده اند. شارح معروف نهج البلاغه، ابن ابى الحدید،مى گوید:مفسران نزول آیه را
در حق على نقل کرده اند.(ر.ک. ج13، ص 262).
5- شرح نهج البلاغه ابن ابى الحدید، ج 4 ص 73.
6- اعیان الشیعة، ج1، ص237.
7- متن عبارت پیامبر این است:« انهم لن یصلوا الیک من الآن بشیء تکرهه».
8- الدر المنثور، ج3، ص180.
9- بحار الانوار، ج19، ص39، به نقل از احیاء العلوم غزالى.
10- خصال صدوق، ج2، ص123 ; احتجاج طبرسى، ص 74.
11- ر.ک.اقبال، ص593; بحار الانوار، ج19، ص 98.
منابع ...:
https://www.aviny.com/Occasion/Ahlebeit/ImamAli/Veladat/87/qoran/qaa3.aspx
موارد مرتبط:
حضرت آیت الله امام خامنه ای رهبر انقلاب
در دیدار ائمه جمعه توصیههایی درباره منش امامجمعه ومحتوای خطبهها بیان کردند؛
۰۵ / مرداد / ۱۴۰۱
رفتار پدرانه با همه،سلوک مردمی، مقابله با شبهات و تبیین مبانی
انقلاب بویژه عدالت
علت عصبانیت غرب از زن ایرانی، درخشیدن او در میادین گوناگون با حفظ حجاب است
مردم دیندار و در میدان هستند ما نیز باید با عمل به وظایف در میدان بمانیم
برخی پیوندها و ...
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
حضرت محمد صلی اللع علیع و آله:
إِنِّی تَارِکٌ فِیکُمُ الثَّقَلَیْنِ مَا إِنْ تَمَسَّکْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا کِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِی أَهْلَ بَیْتِی وَ إِنَّهُمَا لَنْ یَفْتَرِقَا حَتَّى یَرِدَا عَلَیَّ الْحَوْضَ فَانْظُرُوا کَیْفَ تَخْلُفُونِّی فِیهِمَا أَلَا هذا عَذْبٌ فُراتٌ فَاشْرَبُوا وَ هذا مِلْحٌ أُجاجٌ فَاجْتَنِبُوا؛ همانا من در میان شما دو چیز سنگین و گران میگذارم، که اگر بدانها چنگ زنید هرگز پس از من گمراه نشوید: کتاب خدا و عترت من أهل بیتم، و این دو از یک دیگر جدا نشوند تا در کنار حوض کوثر بر من درآیند، پس بنگرید چگونه پس از من در باره آن دو رفتار کنید، آگاه باشید که این (یعنى تمسک بعترت) آب خوشگوار و شیرین است پس بیاشامید، و آن دیگر (یعنى روى برتافتن از ایشان) آب شور و تلخ است و از آن بپرهیزید
امام کاظم علیهالسلام و مبارزه با زره تقیّه
If there was no Battle of Karbala, we would be oblivious to Islam's principals today
کانال فضیلتها | کانال طاووس الجَنَّه | کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز)
پایگاه اطلاعرسانی سید ابراهیم رئیسی:
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
*****
التماس دعا