السلام علیک یا فاطمة الزهراء (س)

الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم

السلام علیک یا فاطمة الزهراء (س)

الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم

تفسیر آیات 98 تا 101 سوره مبارکه آل عمران

In the Name of Allah

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة
یا زهرا سلام الله علیها

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

تفسیر آیات 98 تا 101 سوره مبارکه آل عمران

98 قُلْ یا أَهْلَ الْکِتابِ لِمَ تَکْفُرُونَ بِآیاتِ اللّهِ وَ اللّهُ شَهیدٌ عَلى ما تَعْمَلُونَ 99 قُلْ یا أَهْلَ الْکِتابِ لِمَ تَصُدُّونَ عَنْ سَبیلِ اللّهِ مَنْ آمَنَ تَبْغُونَها عِوَجاً وَ أَنْتُمْ شُهَداءُ وَ مَا اللّهُ بِغافِل عَمّا تَعْمَلُونَ 100 یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا إِنْ تُطیعُوا فَریقاً مِنَ الَّذینَ أُوتُوا الْکِتابَ یَرُدُّوکُمْ بَعْدَ إیمانِکُمْ کافِرینَ 101 وَ کَیْفَ تَکْفُرُونَ وَ أَنْتُمْ تُتْلى عَلَیْکُمْ آیاتُ اللّهِ وَ فیکُمْ رَسُولُهُ وَ مَنْ یَعْتَصِمْ بِاللّهِ فَقَدْ هُدِیَ إِلى صِراط مُسْتَقیم

ترجمه
98 ـ بگو: «اى اهل کتاب! چرا به آیات خدا کفر مىورزید؟! و خدا گواه است بر اعمالى که انجام مى دهید»!. 99ـ بگو: «اى اهل کتاب! چرا افرادى را که ایمان آورده اند از راه خدا باز مى دارید، و مى خواهید این راه را کج سازید؟! در حالى که شما (به درستى این راه) گواه هستید; و خداوند از آنچه انجام مى دهید، غافل نیست»!. 100 ـ اى کسانى که ایمان آورده اید! اگر از گروهى از اهل کتاب، (که کارشان نفاق افکنى و شعله ور ساختن آتش کینه و عداوت است) اطاعت کنید، شما را پس از ایمان، به کفر باز مى گردانند. 101ـ و چگونه ممکن است شما کافر شوید با این که (در دامان وحى قرار گرفته اید. و) آیات خدا بر شما خوانده مى شود و پیامبر او در میان شماست؟! (بنابراین به خدا تمسک جوئید)! و هر کس به خدا تمسک جوید; به راهى راست هدایت شده است.

شان نزول
از مجموع آنچه در کتب شیعه و اهل تسنن درباره شأن نزول این آیات نقل شده چنین استفاده مى شود: یکى از یهودیان به نام «شاس بن قیس» که پیرمردى تاریک دل و در کفر و عناد کم نظیر بود روزى از کنار جمعى از مسلمانان مى گذشت، دید جمعى از طایفه «اوس» و «خزرج» که سال ها با هم جنگ هاى خونینى داشتند، در نهایت صفا و صمیمیت گرد هم نشسته، مجلس انسى به وجود آورده اند، و آتش اختلافات شدیدى که در جاهلیت در میان آنها شعلهور بود، به کلى خاموش شده است. از دیدن این صحنه، بسیار ناراحت شد و با خود گفت: اگر اینها تحت رهبرى محمّد(صلى الله علیه وآله) از همین راه پیش روند، موجودیت یهود به کلى در خطر است. نقشه اى به نظرش رسید: به یکى از جوانان یهودى دستور داد به جمع آنها بپیوندد، و حوادث خونین «بعاث» (محلى که جنگ شدید اوس و خزرج در آن نقطه واقع شده بود) را به یاد آنها بیاورد، و آن حوادث را پیش چشم آنها مجسم سازد این نقشه که با مهارت به وسیله آن جوان یهودى پیاده شد، مؤثر واقع گردید، جمعى از مسلمانان از شنیدن این جریان به گفتگو پرداختند، و حتى بعضى از افراد طایفه «اوس» و «خزرج» یکدیگر را به تجدید آن صحنه ها تهدید کردند، چیزى نمانده بود که آتش خاموش شده دیرین، بار دیگر شعلهور گردد. خبر به پیامبر(صلى الله علیه وآله) رسید، فوراً با جمعى از مهاجرین به سراغ آنها آمد، و با اندرزهاى مؤثر و سخنان تکان دهنده خود آنها را بیدار ساخت. جمعیت، چون سخنان آرام بخش پیامبر را شنیدند از تصمیم خود برگشتند، سلاح ها را بر زمین گذاشته، دست در گردن هم افکنده، بشدت گریه کردند، و دانستند این از نقشه هاى دشمنان اسلام بوده است، و صلح و صفا و آشتى بار دیگر کینه هائى را که مى خواست زنده شود، شستشو داد. در این هنگام چهار آیه فوق نازل شد که دو آیه نخست، یهودیان اغوا کننده را نکوهش مى کند، و دو آیه بعد به مسلمانان هشدار مى دهد.

تفسیر
در نخستین آیه مورد بحث، روى سخن به اهل کتاب ـ که منظور در اینجا یهود است ـ مى باشد، و خداوند به پیغمبرش فرمان مى دهد با زبان ملامت و سرزنش از آنها بپرسد: انگیزه آنها در کفر ورزیدن به آیات خدا چیست؟ در حالى که مى دانند خداوند از اعمال آنان آگاه است. مى فرماید: «بگو: اى اهل کتاب! چرا به آیات خدا کفر مىورزید با آن که خدا گواه بر اعمال شماست»؟! ( قُلْ یا أَهْلَ الْکِتابِ لِمَ تَکْفُرُونَ بِآیاتِ اللّهِ وَ اللّهُ شَهیدٌ عَلى ما تَعْمَلُونَ ). منظور از «آیات خدا» در اینجا یا آیاتى است که در «تورات» درباره نشانه هاى پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) وارد شده، و یا مجموعه آیات و معجزاتى است که بر پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) نازل گردید و حکایت از حقانیت او مى کرد.
پس از آن در آیه بعد آنها را ملامت مى کند که اگر خود شما حاضر به پذیرفتن حق نیستید چه اصرارى دارید که دیگران را نیز از راه خدا منحرف سازید؟ و راه مستقیم الهى را در نظر آنها کج و نادرست جلوه دهید؟ قرآن مى گوید: «بگو: اى اهل کتاب! چرا افرادى را که ایمان آورده اند از راه خدا باز مى دارید و مى خواهید این راه را کج سازید، با این که شما (به درستى این راه) گواه هستید»؟! ( قُلْ یا أَهْلَ الْکِتابِ لِمَ تَصُدُّونَ عَنْ سَبیلِ اللّهِ مَنْ آمَنَ تَبْغُونَها عِوَجاً وَ أَنْتُمْ شُهَداءُ ). در حالى که شما باید نخستین دسته اى باشید که این منادى الهى را «لبیک» گوئید; زیرا بشارات ظهور این پیامبر قبلاً در کتب شما داده شده و شما گواه بر آنید. بنابراین، چرا با سمپاشى ها، وسوسه ها، القاى شبهات و روشن ساختن آتش کینه هاى فراموش شده، مردم را از راه مستقیم الهى دور مى سازید، و علاوه بر انحراف خود، بار سنگین مسئولیت انحراف دیگران را نیز بر دوش مى کشید! چرا؟ در پایان آیه آنها را چنین تهدید مى کند: «خدا هرگز از اعمال شما غافل نیست» ( وَ مَا اللّهُ بِغافِل عَمّا تَعْمَلُونَ ). شاید تعبیر به «عدم غفلت خداوند» در اینجا به خاطر این باشد، که: یهود براى پیشبرد مقاصد شوم خود، غالباً دست به نقشه هاى مخفیانه و توطئه هاى پنهانى مى زدند، که در افراد غافل و بى اطلاع زود مؤثر واقع مى شد، لذا مى فرماید: اگر بعضى از مردم به خاطر غفلت، تحت تأثیر توطئه هاى شوم شما قرار گیرند، خداوندى که از اسرار نهان و آشکار آنها آگاه است، غافل نخواهد بود، و مجازات او در انتظار شما است!

سپس روى سخن را به مسلمانان اغفال شده کرده، مى فرماید: « اى کسانى که ایمان آورده اید! اگر از جمعى از اهل کتاب (که کارشان نفاق افکنى، شعلهور ساختن آتش کینه و عداوت در میان شماست) اطاعت کنید شما را پس از ایمان به کفر باز مى گردانند» ( یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا إِنْ تُطیعُوا فَریقاً مِنَ الَّذینَ أُوتُوا الْکِتابَ یَرُدُّوکُمْ بَعْدَ إیمانِکُمْ کافِرینَ ). به این ترتیب، به آنها هشدار مى دهد که اگر تحت تأثیر سخنان مسموم دشمن واقع شوند، و به آنها اجازه دهند در میان افرادشان نفوذ کنند، و به وسوسه هاى آنها ترتیب اثر دهند، چیزى نخواهد گذشت که رشته ایمان را به کلى خواهند گسست و به سوى کفر بازمى گردند; زیرا دشمن، نخست مى کوشد آتش عداوت را در میان آنها شعلهور سازد و آنها را به جان هم بیفکند و مسلماً به این مقدار قناعت نخواهد کرد، و به وسوسه هاى خود همچنان ادامه خواهد داد تا به کلى آنها را از اسلام بیگانه سازد. از آنچه گفته شد، روشن مى شود: منظور از بازگشت به کفر که در آیه فوق به آن اشاره شده، «کفر حقیقى و بیگانگى مطلق » از اسلام است. و نیز ممکن است: منظور از «کفر» همان عداوت ها و دشمنى هاى دوران جاهلیت باشد، که آن خود یکى از شعبه ها و نشانه هاى کفر محسوب مى شود، چه این که ایمان، سرچشمه محبت و برادرى است، و کفر سرچشمه پراکندگى و عداوت است.
در آخرین آیه مورد بحث، به صورت تعجب از مؤمنان سؤال مى کند: «چگونه ممکن است شما کافر شوید با این که (در دامان وحى قرار گرفته اید و) آیات خدا بر شما خوانده مى شود و پیامبر او در میان شماست»؟! ( وَ کَیْفَ تَکْفُرُونَ وَ أَنْتُمْ تُتْلى عَلَیْکُمْ آیاتُ اللّهِ وَ فیکُمْ رَسُولُهُ ). این جمله در حقیقت اشاره به این است که: اگر دیگران گمراه شوند، زیاد جاى تعجب نیست، تعجب در این است که: افرادى که پیامبر را در میان خود مى بینند، و دائماً با عالم وحى در تماس هستند، چگونه ممکن است گمراه گردند؟ و مسلماً اگر چنین اشخاصى گمراه شوند، مقصر اصلى خود آنها هستند و مجازاتشان بسیار دردناک خواهد بود. در پایان آیه به مسلمانان توصیه مى کند: براى نجات خود از وسوسه هاى دشمنان، و براى هدایت یافتن به صراط مستقیم، دست به دامن لطف پروردگار بزنند، و به ذات پاک او و آیات قرآن مجید متمسک شوند، قرآن مى فرماید: «و هر کس به خدا تمسک جوید به راه مستقیم هدایت شده است» ( وَ مَنْ یَعْتَصِمْ بِاللّهِ فَقَدْ هُدِیَ إِلى صِراط مُسْتَقیم ). از نکته هائى که در این آیات جلب توجه مى کند این است که در دو آیه اول که روى سخن با یهود است به صورت خطاب با واسطه است; زیرا به پیامبر دستور مى دهد که این مطالب را به آنها بگوید، لذا با کلمه «قل» (بگو) شروع شده است. اما در دو آیه اخیر که روى سخن به مؤمنان است، خطاب بدون واسطه صورت گرفته، و بدون کلمه «قل» شروع شده است، و این نشانه نهایت لطف و توجه خاص خداوند به بندگان با ایمان است.

منبع ...:

https://t.me/fazylatha

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

بخش فیلم

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

مذاکره با آمریکا یا اروپا یا فروش عزت و کرامت ...

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

السلام علیک یا فاطمه الزهراء سلام الله علیها

السلام علیک ایها الشهداء و الصدیقین

امام صادق علیه السلام: ابو حمزه ثمالىّ گوید: به امام صادق علیه السّلام گفتم: آیا زمین بدون امام باقى مى‏ماند؟ فرمود: اگر زمین ساعتى بدون امام باشد فرو خواهد رفت. * کمال الدین و تمام النعمة، ج‏۱ ص: ۲۰۱ ***** الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم

غدیر؛ نصب جانشین و توجه به مسأله امامت

 1.76 مگابایت

دریافت فایل فلش -  دریافت کد

**************

امام محمد باقر علیه السلام می فرمایند : هر که خداوند را به وسیله ما بخواند و ما را واسطه قرار دهد رستگار و موفّق خواهد شد. و کسی که غیر از ما اهل بیت را وسیله گرداند ناامید و هلاک خواهد گشت. * أمالی شیخ طوسی، جلد ۱، صفحه ۱۷۵ ***** الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم

امام محمد باقر علیه السلام می فرمایند:

(شما شیعیان) از دیگران (غیر شیعه) حاجت نخواهید تا در روز قیامت وسیله عرض حاجت آنان به محضر رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) نگردید.

لا تسألوهُم الحوائج فتَکوُنوا لَهُمُ الوَسیلةَ الی رسولِ اللهِ (صلی الله علیه و آله)

فی القیامَةِ. بحار الانوار، جلد 8 صفحه 55

امام هادی علیه السلام می فرمایند : ... کسی که به شما (ائمه معصومین علیهم السلام) تمسّک نمود رستگار شد و آن کس که به شما پناه آورد، ایمنی یافت و کسی که شما را تصدیق نمود، به سلامت به سر منزل مقصود رسید و هر کس که به ریسمان شما چنگ زد، هدایت شد و کسی که از شما پیروی کرد، جایگاهش بهشت خواهد بود. *  مفاتیح الجنان، زیارت جامعه کبیره ***** الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم

امام رضا علیه السلام می فرمایند :

هرگاه برای شما پیش آمد سختی روی داد از ما کمک و یاری بجوئید

اِذَا نَزَلَتْ بِکُمْ شَدِیدَةٌ فَاسْتَعِینُوا بِنَا

مستدرک‏الوسائل/ جلد5/ صفحه229

ابو سالم شبان گفته شنیدم از پیغمبر که میفرمود: پنج چیز است که در میزان عمل چقدر سنگین‏اند گفتن: سبحان اللَّه و الحمد للَّه و لا اله الا اللَّه و اللَّه اکبر و فرزند شایسته‏ اى که از مسلمانى بمیرد و او در مرگ آن فرزند دامن صبر از دست ندهد و بحساب خداوند منظور بدارد. الخصال، ج‏۱، ص: ۲۶۷ ***** الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم

أَطِیعُوا اللَّهَ وَأَطِیعُوا الرَّسُولَ وَأُولِی الْأَمْرِ مِنْکُمْ

ولایت فقیه ، استمرار یوالله غدیر خُم

و در ادامه مسیر ولایت کلیه الهیه می باشد.

امام صادق علیه السلام: * إِنَّ مِمَّا یُحِبُّ اللَّهُ مِنَ الْأَعْمَالِ إِدْخَالَ السُّرُورِ عَلَى الْمُسْلِم‏ * از جمله اعمالی که خداوند آن را دوست دارد خوشحال کردن مومن است * المؤمن، ص: ۵۲ ***** الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم

فرق مؤمن با غیر مؤمن

فرق مؤمن و غیر مؤمن در این نیست که این خطا می‌کند و آن خطا نمی‌کند؛ فرق آنها در این است که مؤمن خطای خود را تکرار نمی‌کند، بیش از یکبار خطا نمیکند؛ اما غیر مؤمن، چندین بار صدمه‌ی کاری را می‌خورد و باز آنقدر بصیرت ندارد که بار دیگر تکرار نکند. از خداوند مسئلت داریم که‏ به ما توفیق دهد از خطاها و لغزشهای خود پند بگیریم.

شهید مطهری | حکم‌ها و اندرزها، ج1، ص67

با کفر سازش و صلح حرام است ...

 

منبع ویدئو

امام صادق علیه السلام: وَ قَالَ ع دُعَاءُ الْمُؤْمِنِ لِلْمُؤْمِنِ یَدْفَعُ عَنْهُ الْبَلَاءَ وَ یُدِرُّ عَلَیْهِ الرِّزْق‏ * دعای مومن برای مومن دیگر باعث دفع بلا و زیادی رزق  می شود * المؤمن، ص: ۵۵ ***** الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم

مذاکره با آمریکا یا اروپا

یا فروش عزت و کرامت

مرد هندی و افسر انگلیسی!

در زمان اشغال هند توسط بریتانیا، روزی افسر انگلیسی بدون هیچ دلیلی سیلی محکمی به یک شهروند هندی زد. شهروند هندی چنان با مشت به روی افسر بریتانیایی زد که او از اثر شدت ضربه وارده به زمین افتاد.

افسر بریتانیایی از این عکس العمل هندی وحشت زده و خشمگین شده بود؛ ولی چون تنها بود چیزی نگفت و بطرف مقر سربازان بریتانیایی رفت تا با گرفتن نیرو برگردد و جواب مرد هندی را بدهد که جرات کرده به افسر امپراطوری سیلی بزند که آفتاب در قلمرو آن غروب نمی کند.

نزد ژنرال انگلیسی رفت و از او خواست تا سرباز به او بدهد تا برگردد و جواب این بی ادبی را به هندی دهد. اما ژنرال انگلیسی بدون این که جواب او را بدهد، او را به اتاقی برد که در آن پول نگهداری میشد و گفت: 50000 روپیه بردار و برو نزد آن هندی و در مقابل کاری که انجام دادی به او بده و معذرت بخواه!

افسر با شنیدن این حرف معترضانه گفت: هندی بدبخت به یک افسر ملکه سیلی زده است و این یعنی بی احترامی به امپراطوری انگلیس، ولی شما بجای مجازات به من می گویید به او پول بدهم و عذر بخواهم؟! ژنرال با خشم گفت: این یک دستور است، باید بدون چون و چرا اجرا کنی.

افسر به ناچار پول را به مرد هندی داد و عذر خواست. هندی پذیرفت و با خوشحالی تمام پول را از او گرفت و یادش رفت که او حق داشته یک انگلیسی مکار که کشورش را با قرار دادهای یکطرف با خیانتکاران کشورش اشغال کرده ،سیلی بزند،
پنجاه هزار روپیه آن زمان پول هنگفتی بود و او با آن خانه خرید و با بقیه اش چندین ریکشا (وسیله ی حمل و نقل درون شهری در هندوستان) گرفت و با استخدام چند راننده آن ها را به کرایه داد...

روزگار گذشت و وضع زندگی او بهتر شد تا این که به یکی از تجار در شهر خود تبدیل شد. او فراموش کرده بود که با گرفتن پول از کرامتش گذشته ولی انگلیسی ها آن سیلی او را فراموش نکرده بودند.

روزی ژنرال انگلیسی، افسرِی را که از هندی سیلی خورده بود فراخواند و به او گفت: آیا آن هندی را که به تو سیلی زده بود به یاد داری؟ افسر پاسخ داد: بلی چگونه می توانم او را فراموش کنم.

ژنرال گفت: حال وقتش است که بروی و انتقام آن سیلی را ازش بگیری، ولی او را در حالی با سیلی بزن که مردم در دور و برش جمع باشند.

افسر گفت: آن روز که هیچ کسی نداشت مرا از زدن او بازداشتی حال که صاحب جاه و جلال و خدمه شده است می گویی برو او را بزن؟ می ترسم افرادش مرا بکشند.

ژنرال گفت: خاطرت جمع باشد، نمی کشند، فقط برو و آن چه را که گفتم انجام بده و برگرد.

وقتی افسر انگلیسی داخل خانه هندی شد او را در میان جمع کثیری از مردم یافت در حالی که خادمان و محافظانش او را احاطه کرده بودند، بدون مقدمه بطرف او رفت و با سیلی چنان محکم به رویش کوبید که بر زمین افتاد، افسر ایستاده بود تا عکس العمل او را ببیند ولی هندی بدون هیچ عکس العملی از جایش هم بلند نشد و به طرف انگلیسی حتی چشم بالا نکرد!

افسر از تعجب دهنش باز مانده بود ولی خوشحال از گرفتن انتقام نزد ژنرال خود برگشت. ژنرال به افسرش گفت : خیلی خوشحال به نظر می آیی و فکر میکنم متعجب شدی.

افسر پاسخ داد: بلی برای بار اول که او را با سیلی زدم او از من محکم تر بر رویم کوبید در حالی که فقیر بود. ولی امروز که او صاحب جاه و جلال و خدمه است حتی پاسخ سیلی ام را با حرف هم نداد، این مرا به تعجب واداشته است.

ژنرال در پاسخ افسرش گفت: دفعه اول او انقلاب بود و «کرامت نفس» داشت و آن را بالاترین سرمایه خویش می پنداشت، برای همین از آن دفاع کرد.

ولی دفعه دوم، او کرامت خود را در مقابل پول فروخت وسازش کرد، برای همین از آن نتوانست دفاع کند «چون می ترسید که مصالح و منافع خود را از دست بدهد».

این داستان، حکایت افراد زیادی است!

که بعضا انقلابی هم بودند اما دنیا زده شدند

آنان که با گرفتن پول و مقام، حقوق و وام های نجومی،

ملک و زمین و اموال بیت المال،

رانت و اختلاس و پارتی و شهرت

و یا سایر امتیازات، فرستادن فرزندان شان به اروپا و آمریکا و...

کرامتِ خویش را فروخته اند‌، از ترس باختن اندوخته های کاذب حاضرند با دشمنان قسم خورده این انقلاب مذاکره وسازش کنند !

اینان که در هر لباس و مقامی هم هستند اصول و اهداف مقدس انقلاب و زحمات امام راحل ره و مقام معظم رهبری حفظه الله و خون شهدا را با متاع اندک این دنیا آنهم از بیت المال معامله کردند و حاضرند معامله کنند

منبع (ادامه مطلب):

https://t.me/fazylatha

سایر موارد ...

شهید مدافع حرم شهید عباس دانشگر ... | شهید مدافع حرم شهید علی جمشیدی ... | شهید امیر رودبارکی ... | شهید مدافع حرم شهید محمد آژند ... | شهید مدافع حرم شهید مرتضی عطایی (ابوعلی) ... | شهید مدافع حرم شهید حجت الاسلام صالح حسن زاده ... | به روز بودن و نظارت‌های درست؛ ویژگی‌های قانون خوب ... | به هیچ چیز به اندازه آنچه در روز غدیر به ولایت تاکید شده، ندا نشده است ... | منافقین | نفاق | http://ta-karbala.gigfa.com/

**************

امام صادق علیه السلام: خداى تعالى زمین را واننهد مگر آنکه در آن عالمى باشد که هر زیادى و نقصانى را بداند که اگر مؤمنان چیزى را بیفزایند آنها را برگرداند و اگر چیزى را بکاهند آن را بر ایشان تکمیل کند، و اگر چنین نباشد امور مؤمنان بر آنها پوشیده خواهد ماند. کمال الدین و تمام * النعمة، ج‏۱، ص: ۲۰۳ ***** الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم

 

http://cdn.persiangig.com/preview/mWUF5NgLKC/ya%20zahra%20SALAMOLAH%20ALAYHA%2059%20estefade%20az%20mataleb%20ba%20zekre%20salavat%20azad%20ast.gif

امیرالمومنین علی علیه السلام: خداى تعالى چهار چیز را در چهار چیز مخفى ساخته است، رضاى خود را در طاعتش نهان ساخته است و مبادا چیزى از طاعتش را کوچک شمارید که بسا آن طاعت موافق رضاى او باشد و تو ندانى، و خشم خود را در معصیتش نهان ساخته است، و مبادا چیزى از معصیتش را کوچک شمارید که بسا آن معصیت موافق با خشم او باشد و تو ندانى، و اجابت خود را در دعایش نهان ساخته است و مبادا چیزى از دعایش را کوچک شمارید که بسا آن دعا موافق با اجابت او باشد و تو ندانى، و ولىّ خود را در میان عبادش نهان ساخته است و مبادا که بنده‏اى از بندگانش را کوچک شمارید که بسا آن بنده، ولىّ او باشد و تو ندانى. * کمال الدین و تمام النعمة، ج۱، ص: ۲۹۷ ***** الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم

سلامتی و تعجیل در فرج امام زمان علیه السلام، هدیه به ساحت مقدس حضرت زهراء سلام الله علیها و ارواح طیبه شهداء صلوات

الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم

صلی الله علیک یا فاطمه الزهراء سلام اللهعلیها

التماس دعا