بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة
یا زهراء سلام الله علیها
وَلَقَدْ کَتَبْنَا فِی الزَّبُورِ مِن بَعْدِ الذِّکْرِ أَنَّ الْأَرْضَ یَرِثُهَا عِبَادِیَ الصَّالِحُونَ
و در حقیقت، در زبور پس از تورات نوشتیم که زمین را بندگان شایسته ما به ارث خواهند برد.
سوره مبارکه انبیاء آیه ۱۰۵
بسم الله الرحمن الرحیم
تفسیر سوره مبارکه انعام آیات ۱۱۸تا۱۲۰
فَکُلُوا مِمَّا ذُکِرَ اسْمُ اللَّهِ عَلَیْهِ إِنْ کُنْتُمْ بِآیَاتِهِ مُؤْمِنِینَ ﴿۱۱۸﴾
و از آنچه نام خدا بر آن گفته شده بخورید (اما از گوشت حیواناتی که به هنگام سر بریدن نام خدا بر آن نمیبرند نخورید) اگر به آیات او ایمان دارید. (۱۱۸)
Eat then of that over which the Name of Allah has been mentioned (when slaughtered), if you truly believe in His verses. (118)
وَمَا لَکُمْ أَلَّا تَأْکُلُوا مِمَّا ذُکِرَ اسْمُ اللَّهِ عَلَیْهِ وَقَدْ فَصَّلَ لَکُمْ مَا حَرَّمَ عَلَیْکُمْ إِلَّا مَا اضْطُرِرْتُمْ إِلَیْهِ وَإِنَّ کَثِیرًا لَیُضِلُّونَ بِأَهْوَائِهِمْ بِغَیْرِ عِلْمٍ إِنَّ رَبَّکَ هُوَ أَعْلَمُ بِالْمُعْتَدِینَ ﴿۱۱۹﴾
چرا از چیزهائی نمیخورید که اسم خدا بر آنها برده شده در حالی که (خداوند) آنچه را بر شما حرام بوده بیان کرده است، مگر اینکه ناچار باشید (که در این صورت خوردن از گوشت چنان حیواناتی جائز است) و بسیاری از مردم (دیگران را) به خاطر هوی و هوس و بیدانشی گمراه میسازند و پروردگار تو تجاوزکاران را بهتر میشناسد. (۱۱۹)
And why should you not eat of that over which the Name of Allah has been pronounced when He has already made plain to you what is forbidden, except when you are constrained? Many are those who mislead through ignorance on account of their fancies, but your Lord best knows the transgressors. (119)
وَذَرُوا ظَاهِرَ الْإِثْمِ وَبَاطِنَهُ إِنَّ الَّذِینَ یَکْسِبُونَ الْإِثْمَ سَیُجْزَوْنَ بِمَا کَانُوا یَقْتَرِفُونَ ﴿۱۲۰﴾
گناهان آشکار و پنهان را رها کنید زیرا کسانی که تحصیل گناه میکنند در برابر آن مجازات خواهند شد. (۱۲۰)
Forsake the revealed and hidden sin. Those who earn sin shall be recompensed for what they have committed. (120)
تفسیر
تمام آثار شرک باید بر چیده شود:
این آیات در حقیقت یکى از نتائج بحثهاى گذشته در مورد توحید و شرک
است و لذا آیه اول با (فاء) تفریع که معمولا براى ذکر نتیجه است آمده .
توضیح اینکه : در آیات گذشته با بیانات گوناگونى حقیقت توحیداثبات و بطلان شرک و بت پرستى آشکار گردید. یکى از نتائج این مسئله این است که مسلمانان باید از خوردن گوشت حیواناتى که به نام بتها ذبح مى شد خوددارى کنند، و تنها از گوشت حیواناتى که به نام خدا ذبح مى گردید استفاده نمایند، زیرا مشرکان عرب یکى از عبادتهایشان این بود که براى بتها قربانى مى کردند و از گوشت آنها به عنوان تبرک مى خوردند و این موضوع یک نوع بت پرستى بوده است .
لذا نخست مى گوید: از چیزهائى بخورید که نام خدا بر آن برده شده است اگر به آیاتش ایمان دارید (فکلوا مما ذکر اسم الله علیه ان کنتم بایاته مؤ منین ).
یعنى ایمان تنها ادعا و گفتار و عقیده نیست بلکه باید در لابلاى عمل نیز آشکار گردد کسى که به خداى یکتا ایمان دارد تنها از این گوشتها مى خورد. البته امر((کلوا)): بخورید در اینجا به معنى وجوب خوردن از چنین گوشتهائى نیست بلکه در حقیقت منظور از آن مباح بودن اینها و حرام بودن غیر آن است .
ضمنا روشن مى شود که تحریم گوشتهائى که نام خدا به هنگام ذبح آنها برده نشده ، نه از نظر جنبه هاى بهداشتى است تا گفته شود چه اثرى در بردن نام است بلکه مربوط به جنبه هاى معنوى و اخلاقى و تحکیم پایه توحید و یگانه پرستى است .
در آیه بعد همین موضوع به عبارت دیگرى که توام با استدلال بیشترى است آمده و میفرماید: چرا از حیواناتى نمیخورید که نام خدا بر آنها گفته شده ؟ در حالى که آنچه را بر شما حرام است خداوند شرح داده است (و ما لکم الا تاکلوا
مما ذکر اسم الله علیه و قد فصل لکم ما حرم علیکم ).
بار دیگر خاطر نشان مى کنیم که : توبیخ و تاکید به خاطر ترک خوردن گوشتهاى حلال نیست بلکه هدف این است که تنها از این گوشتها باید بخورید و از غیر آنها استفاده نکنید و به تعبیر دیگر نظر روى نقطه مقابل و مفهوم جمله است و لذا با جمله ((قد فصل لکم ما حرم علیکم )) (خداوند آنچه را بر شما حرام است شرح داده ) استدلال شده است .
در اینکه در چه سوره و کدام آیه این موضوع آمده است و گوشتهاى حلال و حرام توضیح داده شده ؟ ممکن است تصور شود منظور سوره مائده است و یا بعضى از آیات آینده همین سوره (آیه 145) مى باشد، ولى با توجه به اینکه این سوره در مکه نازل شده و مائده در مدینه ، و آیات آینده این سوره نیز به هنگام نزول این آیات هنوز نازل نشده بوده است روشن مى شود که هیچیک از این دو احتمال صحیح نیست بلکه یا منظور آیه 115 سوره نحل است که در آن صریحا قسمتى از گوشتهاى حرام و مخصوصا حیواناتى که براى غیر خدا ذبح شده اند آمده است و یا منظور بیان حکم این گوشتها به وسیله پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) مى باشد زیرا او چیزى جز وحى الهى نمى گفت .
سپس یک صورت را استثناء نموده ، و میگوید: مگر در صورتى که مجبور شوید (الا ما اضطررتم الیه ).
خواه این اضطرار بخاطر گرفتارى در بیابان و گرسنگى شدید بوده باشد و یا گرفتار شدن در چنگال مشرکان و اجبار کردن آنها به این موضوع .
بعد اضافه مى کند که بسیارى از مردم دیگران را از روى جهل و نادانى و هوى هوسها گمراه مى سازند (و ان کثیرا لیضلون باهوائهم بغیر علم ). گرچه هوا پرستى با جهل و نادانى غالبا توام است ولى در عین حال براى تاکید بیشتر آن دو را همراه آورده و مى گوید: (باهوائهم بغیر علم ).
ضمنا از این تعبیر بخوبى استفاده مى شود که علم حقیقى هرگز با هوا پرستى و خیالبافى سازگار نیست و آنجا که سازگار شود جهل است نه علم !.
این نیز لازم به تذکر است که جمله بالا مى تواند اشاره به همان پندارى باشد که در میان مشرکان عرب وجود داشت که براى خوردن گوشتهاى حیوانات مرده چنین استدلال مى کردند: آیا ممکن است حیواناتى را که خودمان مى کشیم حلال بدانیم ، اما آنچه را خداى ما کشته است حرام بشمریم ؟!
بدیهى است سفسطه ، یک خیال واهى ،بیش نبود، زیرا خداوند حیوان مرده را ذبح نکرده و سر نبریده تا با حیواناتى که ما سر بریده ایم مقایسه شود و به همین دلیل کانون انواع بیماریهاست و گوشت آن فاسد است لذا خداوند اجازه خوردن آنرا نداده است .
در پایان آیه مى فرماید: پروردگار تو نسبت به آنها که تجاوزکارند آگاهتر است (ان ربک هو اعلم بالمعتدین ).
همانها که با دلائل واهى نه تنها از راه حق منحرف مى شوند بلکه سعى دارند دیگران را نیز منحرف سازند.
و از آنجا که ممکن است بعضى این کار حرام را در پنهانى مرتکب شوند در تعقیب آن ، در آیه بعد، به عنوان یک قانون کلى مى گوید: گناه آشکار و پنهان را رها سازید (و ذروا ظاهر الاثم و باطنه ) .
مى گویند در زمان جاهلیت عده اى عقیده داشتند که عمل منافى عفت (زنا) اگر در پنهانى باشد عیبى ندارد تنها اگر آشکارا باشد گناه است !هم اکنون نیز عملا عده اى این منطق جاهلى را پذیرفته و تنها از گناهان آشکار وحشت دارند، اما گناهان پنهانى را بدون احساس ناراحتى مرتکب مى شوند!
آیه فوق نه تنها منطق فوق را محکوم میسازد بلکه مفهوم وسیعى دارد که علاوه بر آنچه گفته شد مفاهیم و تفسیرهاى دیگرى را که در زمینه گناه ظاهر و باطن شده است در بر مى گیرد، از جمله اینکه منظور از گناهان ظاهر گناهانى است که با اعضاى بدن انجام مى گردد و گناه باطن آن است که با قلب و نیت و تصمیم صورت گیرد.
سپس به عنوان یادآورى و تهدید گناهکاران به سرنوشت شومى که در انتظار دارند چنین مى گوید: آنها که تحصیل گناه کنند به زودى نتیجه اعمال خود را خواهند دید (ان الذین یکسبون الاثم سیجزون بما کانوا یقترفون ).
تعبیر به کسب گناه (یکسبون الاثم ) تعبیر جالبى است که نشان مى دهد افراد انسان در این جهان همچون سرمایه دارانى هستند که به یک بازار بزرگ گام مى نهند، سرمایه آنها هوش و عقل و عمر و جوانى و نیروهاى گوناگون خدا داد است ، بیچاره آنها که بجاى تحصیل سعادت و کسب افتخار و شخصیت و تقوى و قرب به خدا تحصیل گناه کنند.
تعبیر به (سیجزون ) (به زودى جزاى خود را خواهند دید) ممکن است اشاره به این باشد که قیامت هر چند در نظر بعضى دور است ولى در حقیقت بسیار نزدیک مى باشد، و این جهان به سرعت سپرى مى شود و رستاخیز فرا مى رسد. و یا اشاره به این باشد که غالب افراد در همین زندگى دنیا نیز قسمتى از نتائج اعمال زشت خود را به صورت واکنشهاى فردى و اجتماعى خواهند دید.
منبع (...):
بسم الله الرحمن الرحیم
آغاز و انجام ماه مبارک رمضان
حضرت امام رضا علیه السلام
إنَّ شَهْرَکُمْ هَذَا لَیْسَ کَالشُّهُورِ
إِنَّهُ إِذَا أَقْبَلَ إِلَیْکُمْ أَقْبَلَ بِالْبَرَکَةِ وَ الرَّحْمَةِ
وَ إِذَا أَدْبَرَ عَنْکُمْ أَدْبَرَ بِغُفْرَانِ الذُّنُوب
رمضان مثل سایر ماهها نیست؛
زمانی که به شما رو می آورد با برکت و رحمت می آید،
و آنگاه که شما را ترک می کند، با بخشش گناهان می رود.
«عیون أخبار الرضا علیه السلام» ج ۱ ص ۲۹۳
حضرت آیت الله امام خامنه ای در محفل انس با قرآن: بدون مراقبه، حال معنوی انسان پایدار نخواهد بود
https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=52847
حضرت آیت الله امام خامنه ای: مقاومت، واکنش طبیعیِ هر ملّت آزاده و باشرف در مقابل تحمیل و زورگویی است ... 1398/3/14
https://harimeharam.ir/category/14/1
دستنوشته ای از شهید مدافع حرم لبنانی، «محمد علی حسین عواضه» خطاب به امام زمان (عج)
التماس دعا
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
* استفاده از کلیه مطالب با ذکر صلوات آزاد است
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
وَلَقَدْ کَتَبْنَا فِی الزَّبُورِ مِن بَعْدِ الذِّکْرِ أَنَّ الْأَرْضَ یَرِثُهَا عِبَادِیَ الصَّالِحُونَ
و در حقیقت، در زبور پس از تورات نوشتیم که زمین را بندگان شایسته ما به ارث خواهند برد.
سوره مبارکه انبیاء آیه ۱۰۵
بسم الله الرحمن الرحیم
تفسیر سوره مبارکه
انعام آیات ۱۱۶تا۱۱۷
وَإِنْ تُطِعْ أَکْثَرَ مَنْ فِی الْأَرْضِ یُضِلُّوکَ عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ
إِنْ یَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَإِنْ هُمْ إِلَّا یَخْرُصُونَ ﴿۱۱۶﴾
۱۱۶ - و اگر اکثر کسانى را که در روى زمین هستند اطاعت کنى تو را از راه خدا
گمراه مى کنند، آنها تنها از گمان پیروى مى کنند و از تخمین و حدس (واهى ).
If you obeyed most of those on earth, they would lead you astray from the
Path of Allah. They follow only supposition and they are but conjecturing.
(116)
إِنَّ رَبَّکَ هُوَ أَعْلَمُ مَنْ یَضِلُّ عَنْ سَبِیلِهِ وَهُوَ أَعْلَمُ
بِالْمُهْتَدِینَ ﴿۱۱۷﴾
۱۱۷ - پروردگار تو به کسانى که از راه او گمراه گشته اند آگاهتر است و همچنین
به کسانى که هدایت یافته اند.
Your Lord knows best who stray from His Path and the guided. (117)
@fazylatha
تفسیر
مى دانیم آیات این سوره در مکه نازل شد و در آن زمان مسلمانان شدیدا در اقلیت
بودند، گاهى اقلیت آنها و اکثریت قاطع بت پرستان و مخالفان اسلام ، ممکن بود
این توهم را براى بعضى ایجاد کند که اگر آئین آنها باطل و بى اساس است چرا
اینهمه پیرو دارند و اگر ما بر حقیم چرا اینقدر کم هستیم ؟!
در این آیه براى دفع این توهم که به دنبال ذکر حقانیت قرآن در آیات قبل ممکن
است پیدا شود، پیامبر خود را مخاطب ساخته ، مى گوید: اگر از اکثر مردمى که در
روى زمین هستند پیروى کنى ترا از راه حق گمراه و منحرف خواهند ساخت ! (و ان تطع
اکثر من فى الارض یضلوک عن سبیل الله ).
در جمله بعد دلیل این موضوع را بیان مى کند و مى گوید: علت آن این است که آنها
بر اساس منطق و فکر صحیح کار نمى کنند، راهنماى آنها یک مشت گمانهاى آلوده به
هوى و هوس و یک مشت دروغ و فریب و تخمین است
(ان یتبعون الا الظن و ان هم الا یخرصون ).
از آنجا که مفهوم آیه قبل این است که اکثریت به تنهائى نمى تواند راه حق را
نشان دهد نتیجه آن ، این مى شود، که راه حق را تنها باید از خداوند گرفت هر چند
طرفداران راه حق در اقلیت بوده باشند، لذا در آیه دوم دلیل این موضوع را روشن
مى سازد که : پروردگارت که از همه چیز با خبر و آگاه است و در علم بى پایان او
کمترین اشتباه راه ندارد، بهتر مى داند راه ضلالت و هدایت کدام است و گمراهان و
هدایت یافتگان را بهتر مى شناسد (ان ربک هو اعلم من یضل عن سبیله و هو اعلم
بالمهتدین ).
در اینجا سؤ الى پیش مى آید که مگر دیگران راه هدایت و ضلالت را بدون راهنمائى
خدا میشناسند که آیه مى گوید: خداوند از دیگران بهتر مى شناسد و بهتر میداند؟!
پاســخ سؤ ال این است که انسان به وسیله عقل خود، بدون شک ، حقایقى را درک مى
کند، و راه هدایت و ضلالت را تا حدودى مى فهمد ولى مسلما فروغ چراغ عقل ، و
شعاعش محدود است ، و ممکن است بسیارى از مطالب از دید عقل مخفى بماند، به علاوه
انسان در معلوماتش گرفتار اشتباه نیز مى شود و به همین دلیل نیاز
به رهبران و راهنمایان الهى دارد بنابراین جمله خداوند داناتر است صحیح خواهد
بود، و هر چند علم انسان با علم خدا قابل مقایسه نیست .
اکثریت عددى اهمیت ندارد
بر خلاف آنچه در نظر بعضى مسلم است که اکثریتهاى عددى همواره راه صحیح را مى
پیمایند قرآن در آیات متعددى این موضوع را نفى کرده و براى اکثریت عددى اهمیتى
قائل نیست ، و در حقیقت مقیاس را اکثریت کیفى میداند، نه کمى دلیل این موضوع
روشن است ، زیرا اگر چه در جوامع کنونى براى اداره اجتماع راهى جز تکیه کردن
روى اکثریت ندیده اند، ولى نباید فراموش کرد که این موضوع همانطور که گفتیم
یکنوع اجبار و بن بست است ، زیرا هیچ ضابطه اى در یک جامعه مادى که خالى از
اشکال و ایراد باشد براى اتخاذ تصمیمها و تصویب قوانین وجود ندارد، لذا بسیارى
از دانشمندان با اعتراف به این حقیقت که نظر اکثریت افراد اجتماع بسیارى از
اوقات اشتباه آمیز است مجبور به پذیرش آن شده اند چون راههاى دیگر، عیبش بیشتر
است .
اما یک جامعه مؤ من به رسالت انبیاء هیچگونه اجبارى در خود از پیروى نظر اکثریت
در تصویب قوانین نمى بیند، زیرا برنامه ها و قوانین انبیاء راستین خالى از هر
گونه عیب و نقص و اشتباه است ، و با آنچه اکثریت جایز الخطا تصویب مى کند قابل
مقایسه نیست .
یک نگاه در چهره جهان کنونى و حکومتهائى که بر اساس اکثریتها بنا شده و قوانین
نادرست و آمیخته با هوسها که گاهى از طرف اکثریتها به تصویب میرسد نشان مى دهد
که اکثریت عددى دردى را دوا نکرده است ، بسیارى از جنگها را اکثریتها تصویب
کرده اند و بسیارى از مفاسد را آنها خواسته اند.
استعمارها و استثمارها، جنگها و خونریزیها، آزاد شناختن مشروبات الکلى ، قمار،
سقط جنین ، فحشاء و حتى پارهاى از اعمال شنیع که ذکر آن شرم آور است از طرف
اکثریت نمایندگان بسیارى از کشورهاى به اصطلاح پیشرفته که منعکس کننده نظریه
اکثریت توده مردم آنها است گواه بر این حقیقت میباشد.
از نظر علمى آیا اکثریت اجتماعات راست مى گویند؟ آیا اکثریت امین هستند؟ آیا
اکثریت از تجاوز به حقوق دیگران اگر بتوانند خود دارى مى کنند؟ آیا اکثریت
منافع خود و دیگران را به یک چشم مى بینند؟
پاسخ این سؤ الات ناگفته پیدا است ، بنابراین باید اعتراف کرد که تکیه کردن
دنیاى کنونى روى اکثریت در حقیقت یکنوع اجبار و الزام محیط است ، و استخوانى
است که در گلوى اجتماعات گیر کرده .
آرى اگر مغزهاى متفکر و مصلحان دلسوز جوامع بشرى و اندیشمندان با هدف که همیشه
در اقلیت هستند تلاش و کوشش همه جانبه اى را براى روشن ساختن توده هاى مردم
انجام دهند، و جوامع انسانى به اندازه کافى رشد فکرى و اخلاقى و اجتماعى بیابند
مسلما نظرات چنان اکثریتى بسیار به حقیقت نزدیک خواهد بود، ولى اکثریت غیر رشید
و ناآگاه و یا فاسد و منحرف و گمراه چه مشکلى را مى تواند از سر راه خود و
دیگران بردارد، بنابراین اکثریت به تنهائى کافى نیست بلکه اکثریت رهبرى شده مى
تواند مشکلات جامعه خود را تا آنجا که در امکان بشر است حل کند.
و اگر قرآن در مورد اکثریت در آیات مختلف ایراد مى کند شک نیست که منظورش
اکثریت غیر رشید و رهبرى نشده است.
منبع (ادامه مطلب ...):
https://harimeharam.ir/category/14/1
استفاده از کلیه مطالب با ذکر صلوات آزاد است
التماس دعا
شرایط بیعت یاران خاص با امام زمان (عج)
حضرت امیرالمؤمنین (ع) در خطبه معروف به «خطبه البیان» که در بصره ایراد فرمودند، در بیان علائم و نشانههای ظهور امام زمان (عج) و نیز وقایع هنگام و بعد از ظهور آن حضرت، مطالبی فرمود که در بخشی از آن آمده است:
پس از آن که حضرت صاحب الزمان (عج) در ابتدای ظهور، یاران خاص خویش، یعنی همان ۳۱۳ نفر را مورد آزمایش قرار میدهد و آنان را در طلب آن حضرت از مکه به مدینه، سه بار رفت و آمد میکنند، آن بزرگوار بین صفا و مروه بر آنان ظاهر میشود و خطاب به آنان میفرمایند: «انی لست قاصعاً امراً حتی تبایعونی علی ثلاثه خصله تلزمکم لاتغیرون منها شیئاً و لکم علی ثمان خصال فقالوا: سمعنا و اطعنا فاذکر لنا ما انت ذاکره، یا ابن رسول الله! یعنی هیچ برنامه روشنی برای شما ارائه نمیدهم، مگر این که با من هم پیمان شوید که ۳۰ خصلت را همواره مراعات کنید و هرگز هیچ یک از آنها را تغییر ندهید و رها نکنید، در برابر پیمانی که شما با من میبندید، من هم با شما پیمان میبندم، ۸ خصلت را همواره مدنظر داشته باشم.»
آنان عرض میکنند: ما گوش به فرمان و مطیع هستیم، ای پسر پیامبر خدا! هر شرطی که میخواهی مطرح فرما. پس از آن که یاران اعلام آمادگی کردند، حضرت صاحب الزمان (عج)، به طرف کوه صفا حرکت میکند و آنان نیز همراه آن حضرت حرکت میکنند. در آنجا امام زمان (عج) خطاب به آنان میفرماید: «اما آن ۳۰ نکتهای که باید منشور همپیمانی شما با من باشد» حضرت به مواردی که در زیر میآید، اشاره میکنند:
هرگاه شما نسبت به این ۳۰مورد ذکر شده با من پیمان بستید، این حق را خواهید داشت که من هم در مورد هشت چیز با شما پیمان بسپارم:
پس همگان، خدا را آنگونه که شایسته است، عبادت میکنیم، من به عهدم با شما وفا میکنم و شما هم به عهدتان با من وفادار بمانید.»
حال آیا ما منتظر واقعی امام عصر (عج) هستیم و میتوانیم با توجه به این تعهدات خود را بیازماییم؟
منبع این مطلب:
* استفاده از کلیه مطالب با ذکر صلوات آزاد است
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة
یا زهراء سلام الله علیها
*****************