بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
وَلَقَدْ کَتَبْنَا فِی الزَّبُورِ مِن بَعْدِ الذِّکْرِ أَنَّ الْأَرْضَ یَرِثُهَا عِبَادِیَ الصَّالِحُونَ
و در حقیقت، در زبور پس از تورات نوشتیم که زمین را بندگان شایسته ما به ارث خواهند برد.
سوره مبارکه انبیاء آیه ۱۰۵
تفسیر صفحۀ ۴ قرآن
کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۷ - تفسیر نور:
«مَثَلُهُمْ کَمَثَلِ الَّذِی اسْتَوْقَدَ ناراً فَلَمَّا أَضاءَتْ ما حَوْلَهُ
ذَهَبَ اللَّهُ بِنُورِهِمْ وَ تَرَکَهُمْ فِی ظُلُماتٍ لا یُبْصِرُونَ» مَثل آنان
(منافقان)، مَثل آن کسی است که آتشی افروخته، پس چون آتش اطراف خود را روشن ساخت،
خداوند روشنایی و نورشان را ببرد و آنان را در تاریکیهایی که (هیچ) نمیبینند،
رهایشان کند.
نکتههای سورۀ بقره - آیۀ ۱۷:
مثال، برای تفهیم مطلب به مردم، نقش مؤثّری دارد.
مسائل معقول را محسوس و به این وسیله، راه را نزدیک و عمومی میکند، درجۀ اطمینان
را بالا میبرد و لجوجان را خاموش میسازد.
نمونهای از مثالهای قرآنی:
در قرآن مثالهای فراوانی آمده است از جمله:
مثال حقّ، به آب و باطل به کفِ روی آب. « رعد، ۱۷»
مثال حقّ به شجرۀ طیّبه و باطل به شجرۀ خبیثه. «ابراهیم، ۲۶»
تشبیه اعمال کفّار به خاکستری در برابر تندباد. «ابراهیم، ۱۸»
تشبیه کارهای کفّار، به سراب. «نور، ۳۹»
تشبیه بتها و طاغوتها به خانۀ عنکبوت. «عنکبوت، ۴۱»
تمثیل دانشمند بیعمل به الاغی که کتاب حمل میکند. «جمعه، ۵»
تمثیل غیبت، به خوردن گوشت برادری که مرده است. «حجرات، ۱۲»
این آیه نیز در مقام تشبیهِ مجموعهای از روحیّات و حالاتِ منافقان است. آنان، نار
میافروزند، ولی خداوند نورش را میبرد و دود و خاکستر و تاریکی برای آنان باقی
میگذارد.
امام رضا علیهالسّلام فرمودند: معنای آیه «تَرَکَهُمْ فِی ظُلُماتٍ» آن است که
خداوند آنان را به حال خود رها میکند. «تفسیر نور الثقلین»
پیامهای سورۀ بقره - آیۀ ۱۷:
۱. منافق برای رسیدن به نور، از نار (آتش) استفاده میکند که خاکستر و دود و سوزش
نیز دارد. «اسْتَوْقَدَ ناراً»
۲. نور اسلام عالمگیر است، ولی نوری که منافقان در سایۀ آن تظاهر به اسلام
میکنند، در شعاعی کمتر و روشنایی آن ناپایدار است. «أَضاءَتْ ما حَوْلَهُ»
۳. اسلام، نور و کفر، تاریکی است. «ذَهَبَ اللَّهُ بِنُورِهِمْ وَ تَرَکَهُمْ فِی
ظُلُماتٍ»
۴. کسیکه از یک نور، بهرهمند نشود، در ظلمات متعدّد باقی میماند. «بِنُورِهِمْ»
«فِی ظُلُماتٍ» (کلمۀ «نور» مفرد و کلمۀ «ظُلُماتٍ» جمع است.)
۵. نقشهها و توطئههای منافقان، به ارادۀ الهی ناتمام میماند. «ذَهَبَ اللَّهُ
بِنُورِهِمْ»
۶. طرف مقابل منافقان، خداوند است. «ذَهَبَ اللَّهُ بِنُورِهِمْ»
۷. عاقبت و آیندۀ منافقان، تاریک است. «فِی ظُلُماتٍ»
۸. منافقان دچار وحشت و اضطراب، و در تصمیمگیریهای دراز مدّت، سردرگم هستند.
«فِی ظُلُماتٍ لا یُبْصِرُونَ»
۹. گاهی در آغاز، ایمان واقعی است، ولی کم کم انسان به انحراف گرایش پیدا نموده و
منافق میشود. (کلمۀ «بِنُورِهِمْ» در این آیه و جملۀ «لا یَرْجِعُونَ» در آیۀ بعد
نشان میدهد که آنان نوری داشتند، ولی بهسوی آن نور برنگشتند.)
تفسیر صفحۀ ۴ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۸ - تفسیر نور:
«صُمٌّ بُکْمٌ عُمْیٌ فَهُمْ لا یَرْجِعُونَ» آنان (از شنیدن حق) کر و (از گفتن حق)
گنگ و (از دیدن حق) کورند، پس ایشان (بهسوی حق) باز نمیگردند.
نکتههای سورۀ بقره - آیۀ ۱۸:
قرآن در ستایش برخی پیامبران میفرماید: آنان دست و چشم دارند، «وَ اذْکُرْ
عِبادَنا إِبْراهِیمَ وَ إِسْحاقَ وَ یَعْقُوبَ أُولِی الْأَیْدِی وَ الْأَبْصارِ»
«ص، ۴۵»
شاید مقصود آن است که کسیکه دست بتشکنی دارد دست دارد، کسیکه چشم خدابین دارد
چشم دارد، پس منافقان که چنین دست و چشمی ندارند، در واقع همچون ناقصالخلقههایی
هستند که خود مقدّمات نقص را فراهم کرده و وسایل شناخت را از دست دادهاند.
لذا در این سوره دربارۀ منافقان تعابیری همچون «لا یَشْعُرُونَ، ما یَشْعُرُونَ، لا
یَعْلَمُونَ، لا یُبْصِرُونَ، یَعْمَهُونَ، صُمٌّ بُکْمٌ عُمْیٌ، لا یَرْجِعُونَ»
به کار رفته است.
نظر، غیر از بصیرت است.
در سورۀ اعراف میخوانیم: «تَراهُمْ یَنْظُرُونَ إِلَیْکَ وَ هُمْ لا یُبْصِرُونَ»
«اعراف، ۱۹۸» میبینی که به تو نگاه میکنند، درحالیکه نمیبینند؛ یعنی چشم
بصیرت ندارند که حق را ببینند.
عدم بهرهگیری صحیح از امکانات و وسایل شناخت، مساوی با سقوط و از دست دادن
انسانیّت است. «در سورۀ اعراف آیۀ ۱۷۹ میخوانیم: «لهم قلوب لا یفقهون بها و لهم
اعین لا یبصرون بها و لهم اذان لا یسمعون بها اولئک کالانعام بل هم اضل اولئک هم
الغافلون» آنان دل دارند، ولی نمیفهمند، چشم دارند ولی نمیبینند، گوش دارند ولی
حق را نمیشنوند، این گروه همچون چهارپایان بلکه از آنها پستتر و گمراهترهستند،
ایشان غافل هستند.»
جزای کسیکه در دنیا خود را به کوری و کری و لالی می زند، کوری و کری و لالی آخرت
است. «وَ نَحْشُرُهُمْ یَوْمَ الْقِیامَةِ عَلی وُجُوهِهِمْ عُمْیاً وَ بُکْماً وَ
صُمًّا» « اسراء، ۹۷»
پیامهای سورۀ بقره - آیۀ ۱۸:
۱. نفاق، انسان را از درک حقایق و معارف الهی باز میدارد. «صُمٌّ بُکْمٌ عُمْیٌ»
۲. کسیکه از عطایای الهی در راه حق بهره نگیرد، همانند کسی است که فاقد آن
نعمتهاست. «صُمٌّ بُکْمٌ عُمْیٌ»
۳. حق ندیدن منافقان دو دلیل دارد: یکی آنکه فضای بیرونی آنان تاریک است «فِی
ظُلُماتٍ» و دیگر آنکه خود چشم دل را از دست دادهاند. «صُمٌّ بُکْمٌ عُمْیٌ»
۴. منافقان، لجاجت و تعصّب دارند. «فَهُمْ لا یَرْجِعُونَ»
تفسیر صفحۀ ۴ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۹ - تفسیر نور:
«أَوْ کَصَیِّبٍ مِنَ السَّماءِ فِیهِ ظُلُماتٌ وَ رَعْدٌ وَ بَرْقٌ یَجْعَلُونَ
أَصابِعَهُمْ فِی آذانِهِمْ مِنَ الصَّواعِقِ حَذَرَ الْمَوْتِ وَ اللَّهُ مُحِیطٌ
بِالْکافِرِینَ» یا چون (گرفتاران در) بارانی تند از آسمان هستند که در آن،
تاریکیها و رعد و برقی است که از ترس صاعقهها و بیم مرگ، انگشتان خود را در
گوشهایشان قرار میدهند (ولی) خداوند بر کافران احاطه دارد.
نکتههای سورۀ بقره - آیۀ ۱۹:
خداوند، منافق را به اشخاصِ در بارانماندهای تشبیه کرده که مشکلات بارانِ تند، شب
تاریک، غرّش گوش خراش رعد، نور خیرهکنندۀ برق، و هراس و خوف مرگ، او را فرا گرفته
است، امّا او نه برای حفظ خود از باران پناه گاهی دارد و نه برای تاریکی، نوری و نه
گوشی آسوده از رعد و نه روحی آرام از مرگ.
پیامهای سورۀ بقره - آیۀ ۱۹:
۱. منافقان غرق در مشکلات و نگرانیها میشوند، و در همین دنیا نیز دلهره و
اضطراب و رسوایی و ذلّت دامنگیرشان میشود. «ظُلُماتٌ وَ رَعْدٌ وَ بَرْقٌ»
۲. منافقان از مرگ میترسند. «حَذَرَ الْمَوْتِ»
۳. منافقان بدانند که خداوند بر آنها احاطه دارد و هر لحظه اراده فرماید، اسرار و
توطئههای آنها را افشا میکند. «وَ اللَّهُ مُحِیطٌ بِالْکافِرِینَ»
نگاهی به عملکرد و سرنوشت منافقان در جریان انقلاب اسلامی ایران، نشانهای روشن
برای این آیه است.
دلهره، تفرقه، شکست، آوارگی، غربت، بیآبرویی، پناهندگی به کفّار و طاغوتها و
جاسوسی، نتیجۀ اعمالشان بود.
آنان با استفاده از شعارها و شخصیّتهای مذهبی، خیال پیروزی داشتند «استوقد نارا»
ولی با خنثیشدن توطئهها و آگاه شدن مردم از سوءنیت آنان، خداوند آنان را گرفتار
سردرگمی و تفرقه و بیخبری از واقعیت ها و حقایق نمود. «ذهب اللَّه بنورهم»
آنان چون شنیدن اخبار و سخن حق را از علما تحریم میکنند، به منزلۀ کران هستند، و
چون دریافتهای درونی خود و حقایق را بازگو نمینمایند مانند افراد لال هستند، و
چون چشم دیدن پیشرفت و پیروزی اسلام را ندارند، کور هستند و در اثر لجاجت و تعصّب
مصداق «لا یرجعون» میباشند. ولی پیروزیها مثل برق و نهیب مردم و آیات افشاگر
همانند رعد و صاعقه، آنان را به وحشت و اضطراب انداخته است.
۴. سرانجام نفاق، به کفر منتهی میشود. «وَ اللَّهُ مُحِیطٌ بِالْکافِرِینَ» لذا
در جای دیگر قرآن میفرماید: «إِنَّ اللَّهَ جامِعُ الْمُنافِقِینَ وَ الْکافِرِینَ
فِی جَهَنَّمَ جَمِیعاً» «نساء، ۱۴۰»
تفسیر صفحۀ ۴ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۲۰ - تفسیر نور:
«یَکادُ الْبَرْقُ یَخْطَفُ أَبْصارَهُمْ کُلَّما أَضاءَ لَهُمْ مَشَوْا فِیهِ وَ
إِذا أَظْلَمَ عَلَیْهِمْ قامُوا وَ لَوْ شاءَ اللَّهُ لَذَهَبَ بِسَمْعِهِمْ وَ
أَبْصارِهِمْ إِنَّ اللَّهَ عَلی کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ» نزدیک است که برق، نور
چشمانشان را برباید. هرگاه که (برق آسمان در آن صحرای تاریک و بارانی) برای آنان
بدرخشد، در آن حرکت کنند، ولی همینکه تاریکی، ایشان را فراگرفت بایستند و اگر
خداوند بخواهد، شنوایی و بینایی آنان را (از بین) میبرد، همانا خداوند بر هر چیزی
تواناست.
نکتههای سورۀ بقره - آیۀ ۲۰:
منافقان، تاب و توان دیدن دلایل نورانی و فروغ آیات الهی را ندارند. همانند مسافر
شب گرد در بیابان که در اثر برقِ آسمان، چشمانش خیره میشود و جز چند قدم
برنمیدارد. منافقان در جامعۀ اسلامی هر چند گاهی چند قدمی پیش میروند، ولی در
اثر حوادث یا اتّفاقاتی از حرکت باز میایستند. آنان چراغ فطرت درونی خویش را
خاموش کرده و منتظر رسیدن نوری از قدرتهای بیرونی ماندهاند.
هر گاه گفته میشود خداوند بر هر کاری قادر است، مراد کارهای ممکن است.
مثلًا اگر گفتیم فلانی ریاضیدان است، معنایش آن نیست که بتواند حاصل جمع ۲ و ۲ را
۵ بیاورد؛ زیرا این امر محال است، نه آنکه آن شخص قادر بر جمع نمودن آن نباشد.
افرادی از امام علیهالسّلام سؤال کردند: آیا خداوند میتواند کرۀ زمین را در
تخممرغی قرار دهد؟ امام ابتدا یک پاسخ اقناعی دادند که با یک عدسیِ چشم، آسمان
بزرگ را میبینیم، سپس فرمودند: خداوند قادر است، امّا پیشنهاد شما محال است. «
تفسیر نورالثقلین، ج ۱، ص ۳۹» درست مانند قدرت ریاضیدان که مسئلۀ محال را حل
نمیکند.
سیمای منافق در قرآن چگونه است؟
منافق، در عقیده و عمل، برخورد و گفتوگو، عکسالعملهایی را از خود نشان میدهد
که در این سوره و سورههای منافقون، احزاب، توبه، نساء و محمّد آمده است.
آنچه در اینجا بهمناسبت میتوان گفت، این است که: منافقین در باطن ایمان ندارند،
ولی خود را مصلح و عاقل میپندارند؛
با همفکران خود خلوت میکنند؛ نمازشان با کسالت و انفاقشان با کراهت است؛
نسبتبه مؤمنان عیبجو و نسبتبه پیامبر صلّی اللَّه علیه و آله موذی هستند؛
از جبهه فراری و نسبتبه خدا غافل هستند. افرادی یاوهسرا، ریاکار، شایعهساز و
علاقهمند به دوستی با کفّارند. ملاک علاقهشان کامیابی و ملاک غضبشان، محرومیّت
است.
نسبت به تعهّداتی که با خدا دارند بیوفا هستند، نسبتبه خیراتی که به مؤمنین
میرسد نگران، ولی نسبتبه مشکلاتی که برای مسلمین پیش میآید شاد هستند.
امربهمنکر و نهیازمعروف می کنند.
قرآن در برابر این همه انحرافهای فکری و عملی میفرماید: «إِنَّ الْمُنافِقِینَ
فِی الدَّرْکِ الْأَسْفَلِ مِنَ النَّارِ» «نساء، ۱۴۵»
پیامهای سورۀ بقره - آیۀ ۲۰:
۱. منافق در مسیر حرکت، متحیّر است. «أَضاءَ» «مَشَوْا» «أَظْلَمَ» «قامُوا»
۲. حرکت منافق، در پرتوی نور دیگران است. «أَضاءَ لَهُمْ»
۳. منافق به سبب اعمالی که مرتکب میشود، هر لحظه ممکن است گرفتار قهر خداوندی شود.
«وَ لَوْ شاءَاللَّهُ لَذَهَبَ بِسَمْعِهِمْ»
۴. سنّت الهی، آزادی دادن به همه است وگرنه خداوند میتوانست منافقان را کر و کور
کند. «وَ لَوْ شاءَاللَّهُ لَذَهَبَ بِسَمْعِهِمْ وَ أَبْصارِهِمْ»
تفسیر صفحۀ ۴ قرآن کریم - سورۀ بقره -آیۀ ۲۱ - تفسیر نور:
«یا أَیُّهَا النَّاسُ اعْبُدُوا رَبَّکُمُ الَّذِی خَلَقَکُمْ وَ الَّذِینَ مِنْ
قَبْلِکُمْ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُون» ای مردم! پروردگارتان که شما و پیشینیان شما را
آفرید، پرستش کنید تا اهل تقوا شوید.
نکتههای سورۀ بقره - آیۀ ۲۱:
در کتابهای قانون، مواد قانون، بدون خطاب بیان میشود، ولی قرآن کتاب قانونی است
که با روح و عاطفه مردم سر و کار دارد، لذا در بیان دستورات، خطاب میکند. البتّه
خطابهای قرآن مختلف است. برای عموم میفرماید: «یا ایّها الناس»، امّا برای
هدایتیافتگان فرموده: «یا ایّها الذین امنوا»
هدف از خلقت جهان و انسان، تکامل انسانهاست؛ یعنی هدف از آفرینش هستی، بهرهگیری
انسانهاست. «سَخَّرَ لَکُمُ» (جاثیه، ۱۳)، «خَلَقَ لَکُمْ» (بقره، ۲۹)
و تکامل انسانها در گرو عبادت «وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلَّا
لِیَعْبُدُونِ» ( ذاریات، ۵۶)
و اثر عبادت، رسیدن به تقوی «اعْبُدُوا رَبَّکُمُ» «لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ» (بقره،
۲۱)
و نهایت تقوی، رستگاری است. «وَ اتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ» (بقره،
۱۸۹)
سؤال: چرا خدا را عبادت کنیم؟
پاسخ: در چند جای قرآن پاسخ این پرسش چنین آمده است:
چون خداوند خالق و مربّی شماست. «اعْبُدُوا رَبَّکُمُ الَّذِی خَلَقَکُمْ» «مشرکان
خالقیّت را پذیرفته ولی ربوبیّت را انکار مینمودند، خداوند در این آیه دو کلمۀ
«ربّکم» و «خلقکم» را در کنار هم آورده تا دلالت به این نکته کند که خالق شما،
پروردگار شماست.»
چون تأمینکنندۀ رزق و روزی و امنیّت شماست. «فَلْیَعْبُدُوا رَبَّ هذَا الْبَیْتِ
الَّذِی أَطْعَمَهُمْ مِنْ جُوعٍ وَ آمَنَهُمْ مِنْ خَوْفٍ» «قریش، ۳-۴»
چون معبودی جز او نیست. «لا إِلهَ إِلَّا أَنَا فَاعْبُدْنِی» «طه، ۱۴»
عبادت انسان، هدف آفرینش انسان است نه هدف آفریننده.
او نیازی به عبادت ما ندارد، اگر همۀ مردم زمین کافر شوند، او بینیاز است: «إِنْ
تَکْفُرُوا أَنْتُمْ وَ مَنْ فِی الْأَرْضِ جَمِیعاً فَإِنَّ اللَّهَ لَغَنِیٌّ»
چنانکه اگر همۀ مردم رو به خورشید خانه بسازند یا پشت به خورشید، در خورشید اثری
ندارد.
با اینکه عبادت خدا بر ما واجب است، چون خالق و رازق و مربّی ماست، ولی بازهم در
برابر این ادای تکلیف، پاداش میدهد و این نهایت لطف اوست.
چه اموری، انسان را وادار به عبادت میکند؟
۱. توجّه به نعمتهای او که خالق و رازق و مربّی ماست؛
۲. توجّه به فقر و نیاز خود؛
۳. توجّه به آثار و برکات عبادت؛
۴. توجّه به آثار سوء ترک عبادت؛
۵. توجّه به اینکه همۀ هستی، مطیع او و در حال تسبیح او هستند، چرا ما وصلۀ ناهمرنگ
هستی باشیم؛
۶. توجّه به اینکه عشق و پرستش، در روح ماست و به چهکسی برتر از او عشق بورزیم.
سؤال: طبق آیۀ «وَ اعْبُدْ رَبَّکَ حَتَّی یَأْتِیَکَ الْیَقِینُ» اگر کسی به یقین
رسید، نمازش را ترک کند؟!
معنای آیه: یعنی عبادت کن تا به یقین برسی.
پاسخ: اگر گفتیم: نردبان بگذار تا دستت به شاخۀ بالای درخت برسد، معنایش این نیست
که هر گاه دستت به شاخه رسید، نردبان را بردار، چون سقوط میکنی.
کسیکه از عبادت جدا شد، مثل کسی است که از آسمان سقوط کند «فَکَأَنَّما خَرَّ مِنَ
السَّماءِ»
بهعلاوه کسانیکه به یقین رسیدهاند مانند: رسول خدا و امامان معصوم، لحظهای از
عبادت دست برنداشتند.
بنابراین مراد آیه، بیان آثار عبادت است؛ نه تعیین محدودۀ عبادت.
طبق آیات قرآن، عبادت چگونه باید باشد؟
۱. عبادت مأمورانه باشد؛ یعنی طبق دستور او بدون خرافات؛
۲. عبادت آگاهانه باشد، تا بدانیم مخاطب و معبود ما کیست. «حَتَّی تَعْلَمُوا ما
تَقُولُونَ» «نساء، ۴۳»؛
۳. عبادت خالصانه باشد. «وَ لا یُشْرِکْ بِعِبادَةِ رَبِّهِ أَحَداً» «کهف، ۱۱۰»؛
۴. عبادت خاشعانه باشد. «فِی صَلاتِهِمْ خاشِعُونَ» «مؤمنون، ۲»؛
۵. عبادت مخفیانه باشد. پیامبر صلّی اللَّه علیه و آله فرمودند: «اعظم العبادة
اجراً اخفاها» «بحار، ج ۷۰، ص ۲۵۱»؛
۶. عبادت عاشقانه باشد. پیامبر صلّی اللَّه علیه و آله فرمودند: «افضل الناس مَن
عَشق العبادة» «بحار، ج ۷۰، ص ۲۵۳»؛
و خلاصه در یک نگاه باید بگوییم که برای عبادت سه نوع شرط است الف: شرط صحّت، نظیر
طهارت و قبله.
ب: شرط قبولی، نظیر تقوی.
ج: شرط کمال، نظیر اینکه عبادت باید آگاهانه، خاشعانه، مخفیانه و عاشقانه باشد که
اینها همه شرط کمال است. «پرتوی از اسرار نماز و تفسیر نماز، محسن قرائتی»
پیامهای سورۀ بقره - آیۀ ۲۱:
۱. دعوت انبیا، عمومی است و همۀ مردم را دربر میگیرد. «یا أَیُّهَا النَّاسُ»
۲. از فلسفههای عبادت، شکرگزاری از ولی نعمت است. «اعْبُدُوا رَبَّکُمُ الَّذِی
خَلَقَکُمْ»
۳. اوّلین نعمتها، نعمت آفرینش، و اوّلین دستور، کُرنش در برابر خالق است.
«اعْبُدُوا رَبَّکُمُ الَّذِی خَلَقَکُمْ»
۴. مبادا بُتپرستی یا انحراف نیاکان، ما را از عبادت خداوند دور کند، حتّی آنان
نیز مخلوق خداوند هستند. «وَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِکُمْ»
۵. عبادت، عامل تقواست. اگر عبادتی تقوی ایجاد نکند، عبادت نیست. «اعْبُدُوا»
«لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ»
۶. به عبادت خود مغرور نشویم که هر عبادتی، تقوا ساز نیست. «لَعَلَّکُمْ
تَتَّقُونَ»
تفسیر صفحۀ ۴ قرآن کریم - سورۀ بقره -آیۀ ۲۲ - تفسیر نور:
«الَّذِی جَعَلَ لَکُمُ الْأَرْضَ فِراشاً وَ السَّماءَ بِناءً وَ أَنْزَلَ مِنَ
السَّماءِ ماءً فَأَخْرَجَ بِهِ مِنَ الثَّمَراتِ رِزْقاً لَکُمْ فَلا تَجْعَلُوا
لِلَّهِ أَنْداداً وَ أَنْتُمْ تَعْلَمُونَ» آن (خداوندی) که زمین را برای شما فرشی
(گسترده) و آسمان را بنایی (افراشته) قرار داد و از آسمان، آبی فرو فرستاد و به آن
از میوهها، روزی برای شما بیرون آورد، پس برای خداوند شریک و همتایی قرار ندهید با
آنکه خودتان میدانید (که هیچیک از شرکا و بتها، نه شما را آفریدهاند و نه
روزی میدهند و اینها فقط کار خداست.)
نکتههای سورۀ بقره - آیۀ ۲۲:
در این آیه خداوند به نعمتهای متعدّدی اشاره میکند که هر کدام از آنها سرچشمۀ
چند نعمت دیگر است.
مثلًا فرّاش بودن زمین، اشاره به نعمتهای فراوان دیگری است. همچون سختبودن
کوهها و نرم بودن خاکِ دشتها، فاصلۀ زمین تا خورشید، درجۀ حرارت و دما و هوای
آن، وجود رودخانهها، درّهها، کوهها، گیاهان و حرکتهای مختلف آن که مجموعاً
فرّاشبودن زمین را مهیّا کردهاند.
تعابیر قرآن در ارتباط با زمین:
زمین هم «مهد» («الَّذِی جَعَلَ لَکُمُ الْأَرْضَ مَهْداً» طه، ۵۳) گهواره است،
هم «ذلول» («هُوَ الَّذِی جَعَلَ لَکُمُ الْأَرْضَ ذَلُولًا» ملک، ۱۵) رام و آرام
است،
و هم «کفات» («أَ لَمْ نَجْعَلِ الْأَرْضَ کِفاتاً» مرسلات، ۱۵) در برگیرنده است.
کلمۀ «سماء» در آیه یکبار در برابر «ارض» آمده است که به همۀ قسمت بالا اشاره دارد
و یکبار مراد همان قسمت نزول باران از ابرها میباشد.
پیامهای سورۀ بقره - آیۀ ۲۲:
۱. یاد نعمتهای الهی از بهترین راههای دعوت به عبادت است. «اعْبُدُوا رَبَّکُمُ
الَّذِی جَعَلَ لَکُمُ»
۲. از بهترین راههای خداشناسی، استفاده کردن از نعمتهای در دسترس است. «جَعَلَ
لَکُمُ الْأَرْضَ فِراشاً وَ السَّماءَ بِناءً»
۳. در نظام آفرینش، هماهنگی کامل به چشم میخورد؛ هماهنگی میان زمین، آسمان، باران،
گیاهان، میوهها و انسان. (برهان نظم) «جَعَلَ، أَنْزَلَ، فَأَخْرَجَ»
۴. آفریدهها هر کدام برای هدفی خلق شدهاند. «رِزْقاً لَکُمْ» باران برای رشد و
ثمردادن میوهها «فَأَخْرَجَ بِهِ» و میوهها برای روزی انسان. «رِزْقاً لَکُمْ»
۵. زمین و باران وسیله هستند، رویش گیاهان و میوهها به دست خداست. «فَأَخْرَجَ»
۶. نظم و هماهنگی دستگاه آفرینش، نشانۀ توحید است؛ پس شما هم یکتاپرست باشید. «فَلا
تَجْعَلُوا لِلَّهِ أَنْداداً»
۷. ریشۀ خداپرستی در فطرت و وجدان همۀ مردم است. «وَ أَنْتُمْ تَعْلَمُونَ»
۸. آفرینش زمین و آسمان و باران و میوهها و روزی انسان، پرتوی از ربوبیّت خداوند
است. «اعْبُدُوا رَبَّکُمُ» «الَّذِی جَعَلَ لَکُمُ»
۹. همۀ انسانها، حقّ بهرهبرداری و تصرّف در زمین را دارند. (در آیه «لَکُمُ»
تکرار شده است.)
۱۰. دلیل واجب بودن عبادت شما، لطف اوست که زمین و آسمان و باران و گیاهان را برای
روزی شما قرار داده است. «اعْبُدُوا رَبَّکُمُ»«الَّذِی جَعَلَ لَکُمُ»
۱۱. خداوند بر اسباب طبیعی حاکم است. «جَعَلَ، أَنْزَلَ، فَأَخْرَجَ»
۱۲. پندار شریک برای خداوند، از جهل است. «فَلا تَجْعَلُوا لِلَّهِ أَنْداداً وَ
أَنْتُمْ تَعْلَمُونَ»
تفسیر صفحۀ ۴ قرآن کریم - سورۀ بقره -آیۀ ۲۳ - تفسیر نور:
«وَ إِنْ کُنْتُمْ فِی رَیْبٍ مِمَّا نَزَّلْنا عَلی عَبْدِنا فَأْتُوا بِسُورَةٍ
مِنْ مِثْلِهِ وَ ادْعُوا شُهَداءَکُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ کُنْتُمْ
صادِقِینَ» و اگر در آنچه بر بندۀ خود (از قرآن) نازل کردهایم، شک دارید، اگر راست
میگویید (لا اقل) یک سوره همانند آن را بیاورید و گواهان خود را غیر از خداوند بر
این کار دعوت کنید.
نکتههای سورۀ بقره- آیۀ ۲۳:
این آیه، معجزهبودن قرآن را مطرح میکند.
پیامبران، یک دعوت دارند که هدایت بهسوی خداست و با استدلال و موعظه و جدال نیکو
انجام میدهند و یک ادّعا دارند که ازسوی خدا برای هدایت مردم آمدهاند و برای آن
معجزه میآورند.
پس معجزه برای اثبات ادّعای پیامبر است، نه دعوت او. «معجزه بهمعنای نادیده نگرفتن
نظام علّت و معلول نیست؛ بلکه معجزه نیز علّت دارد، ولی علّت آن یا ارادۀ الهی است،
یا عواملی که خداوند علّت بودن آن را برای مردم مخفی نموده است.»
خداوند در قرآن، بارها مخالفان اسلام را دعوت به مبارزه کرده است، که اگر شما این
کتاب را از سوی خدا نمیدانید و ساخته و پرداخته دست بشر میدانید، بهجای این
همه جنگ و مبارزه، کتابی مثل قرآن بیاورید تا صدای اسلام خاموش شود!
خداوند برای اثبات حقّانیت پیامبر و کتاب خود، از یکسو مخالفان را تحریک و از
سویدیگر به آنان تخفیف داده است.
یکجا فرموده: «فَأْتُوا بِکِتابٍ» «قصص، ۴۹» کتابی مثل قرآن بیاورید.
و در جای دیگر فرموده است: «فَأْتُوا بِعَشْرِ سُوَرٍ مِثْلِهِ» «هود، ۱۳» دهسوره
مثل قرآن بیاورید.
و در جای دیگر میفرماید: «فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِثْلِهِ وَ ادْعُوا مَنِ
اسْتَطَعْتُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ» «یونس، ۳۸» یکسوره، مثل قرآن بیاورید.
بهعلاوه میگوید: برای این کار میتوانید از تمام قدرتها و یاران و همفکران
خود در سراسر جهان دعوت کنید.
تقسیمبندی قرآن و نامگذاری هر بخش به نام سوره، در زمان پیامبر صلّی اللَّه علیه
و آله و از جانب خداوند بوده است. «فَأْتُوا بِسُورَةٍ»
قرآن در ستایش انبیا، یا بعد از کلمۀ «عَبْدِنا» و یا قبل از کلمه «عبد» نام آنان
را میبرد «عَبْدَنا أَیُّوبَ»، «إِبْراهِیمَ إِنَّهُ مِنْ عِبادِنَا»
ولی دربارۀ پیامبر اسلام تنها کلمۀ «عبد» بدون ذکر نام را به کار میبرد تا بگوید
عبد مطلق، محمّد صلّی اللَّه علیه و آله است.
پیامهای سورۀ بقره - آیۀ ۲۳:
۱. باید از فکر و دل افراد، شکزدایی صورت گیرد، مخصوصاً در مسائل اعتقادی. «إِنْ
کُنْتُمْ فِی رَیْبٍ»
۲. شرط دریافت وحی، بندگی خداست. «نَزَّلْنا عَلی عَبْدِنا»
۳. قرآن، کتاب استدلال و احتجاج است و راهی برای وسوسه و شک باقی نمیگذارد.
«فَأْتُوا بِسُورَةٍ»
۴. انبیاء باید معجزه داشته باشند و قرآن معجزۀ رسول اکرم صلّی اللَّه علیه و آله
است. «فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِنْ مِثْلِهِ»
۵. دین جاوید، معجزۀ جاوید میخواهد تا هر انسانی در هر زمان و مکانی، اگر دچار
تردید و شک شد، بتواند خود را آزمایش کند. «فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِنْ مِثْلِهِ»
۶. بر حقّانیت قرآن بهقدری یقین داریم که اگر مخالفان، یکسوره مثل قرآن نیز
آوردند، بهجای تمام قرآن میپذیریم. «بِسُورَةٍ»
۷. بهترین قاضی و داور، وجدان است. خداوند وجدان مخالفان را داور قرار داده است.
«وَ ادْعُوا شُهَداءَکُمْ»
تفسیر صفحۀ ۴ قرآن کریم - سورۀ بقره -آیۀ ۲۴ - تفسیر نور:
«فَإِنْ لَمْ تَفْعَلُوا وَ لَنْ تَفْعَلُوا فَاتَّقُوا النَّارَ الَّتِی
وَقُودُهَا النَّاسُ وَ الْحِجارَةُ أُعِدَّتْ لِلْکافِرِینَ» پس اگر این کار را
نکردید، که هرگز نتوانید کرد، از آتشیکه هیزمش مردم (گناهکار) و سنگها هستند و
برای کافران مهیّا شده، بپرهیزید.
نکتههای سورۀ بقره - آیۀ ۲۴:
در سورۀ انبیاء میخوانیم: «إِنَّکُمْ وَ ما تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ
حَصَبُ جَهَنَّمَ» «انبیاء، ۹۸» شما و آنچه غیر از خدا پرستش میکنید
(بتهایتان)، هیزم دوزخ هستید.
بنابراین ممکن است مراد از سنگ در این آیه، همان بتها باشند که مورد پرستش
بودهاند، نه هر سنگی، «چنانکه در طول تاریخ و در میان آن همه سنگ و چوب، هرگز
حجرالاسود مورد پرستش واقع نشده و نقش بت را نداشته و هرگز آتشگیرانه دوزخ نخواهد
شد. آری! حجرالاسود دست خدا در زمین و حافظ اسرار و گواه بر اقرار فطرتهای بشری
است» تا آنان بدانند و به چشم خود ببینند که کاری از بتها ساخته نبوده و نیست.
همچنین این سنگها در قیامت، همانند چاقوی خونی همراه پروندۀ قاتل، سند جرم و گناه
آنان است.
با اینکه الفاظ اختراع بشر است، پس چگونه نمیتواند مثل قرآن را بیاورد؟
پاسخ: حروف الفبا از بشر است، ولی نحوۀ ترکیب و بیان مفاهیم بلند آنها، برخاسته از
علم و هنر است.
قرآن بر اساس علم و حکمت بیپایان الهی، نزول یافته است، ولی هر کتاب دیگری، از
سوی هر کس که باشد، بر اساس علم محدود و محصور به جهلِ بشر، تألیف یافته است. پس
هیچگاه بشر نمیتواند کتابی مثل قرآن بیاورد.
پیامهای سورۀ بقره - آیۀ ۲۴:
۱. یقین به حقّانیت راه و هدف، یکی از اصول رهبری است. «وَ لَنْ تَفْعَلُوا»
۲. اکنون که احساس عجز و ناتوانی کردید، تسلیم حق شوید. «وَ لَنْ تَفْعَلُوا
فَاتَّقُوا»
۳. انسان جمود و کافر، همردیف سنگ است. «النَّاسُ وَ الْحِجارَةُ»
۴. خباثتهای درونی انسان گناهکار، در قیامت تجسّمیافته و آتشگیرانه میشود.
«وَقُودُهَا النَّاسُ»
۵. کفر و لجاجت، انسان شایستۀ خلیفةالّلهی را، به هیزم دوزخ تبدیل میکند.
«وَقُودُهَا النَّاسُ»
۶. رهایی از آتش دوزخ، در گرو ایمان به قرآن و تصدیق پیامبر اسلام است. «فَإِنْ
لَمْ تَفْعَلُوا وَ لَنْ تَفْعَلُوا فَاتَّقُوا النَّارَ» «أُعِدَّتْ
لِلْکافِرِینَ»
منبع: محسن قرائتی، تفسیر نور، ج۱، ص ۶۲-۷۵.
منبع:
https://olgoirani.com/content/4
بسم الله الرحمن الرحیم
تفسیر سوره مبارکه
انعام آیات ۴۰تا۴۱
قل اء رءیتکم إن اءتئکم عذاب الله اءو اءتتکم الساعة اء غیر الله تدعون إن کنتم
صادقین (۴۰)
بل إ یاه تدعون فیکشف ما تدعون إلیه إ ن شاء و تنسون ما تشرکون(۴۱)
ترجمه :
۴۰ - بگو آیا هیچ فکر کرده اید اگر عذاب پروردگار به سراغ شما آید یا رستاخیز بر پا
شود آیا غیر خدا را (براى حل مشکلات خود) مى خوانید، اگر راست میگوئید؟!
۴۱ - (نه ) بلکه تنها او را میخوانید و او اگر بخواهد مشکلى را که به خاطر آن او را
خوانده اید بر طرف میسازد و آنچه را (امروز) شریک (خدا) قرار مى دهید (آنروز)
فراموش مى کنید.
تفسیر
توحید فطرى
بار دیگرى روى سخن به مشرکان کرده و از راه دیگرى براى توحید و یگانه پرستى ، در
برابر آنها، استدلال میکند، به این طریق که لحظات فوق
العاده سخت و دردناک زندگى را به خاطر آنها مى آورد، و از وجدان آنها استمداد مى
کند که در اینگونه لحظات که همه چیز را به دست فراموشى مى سپارند پناهگاهى جز خدا
براى خودشان فکر میکنند! اى پیامبر به آنها بگو اگر عذاب دردناک خداوند به سراغ شما
بیاید و یا قیامت با آنهمه هول و هیجان و حوادث وحشتناک بر پا شود، راست بگوئید آیا
غیر خدا را براى برطرف ساختن شدائد خود مى خوانید؟
(قل ارایتکم ان اتیکم عذاب الله او اتتکم الساعة ا غیر الله تدعون ان کنتم صادقین
).
روح معنى این آیه نه تنها براى مشرکان ، براى همه کس به هنگام بروز شدائد و حوادث
سخت ، قابل درک است ، ممکن است در حال عادى و در حوادث کوچک انسان به غیر خدا متوسل
گردد، اما هنگامى که حادثه فوق العاده شدید باشد انسان همه چیز را فراموش میکند ولى
در همین حال در اعماق دل خود یکنوع امیدوارى به نجات که از منبع قدرت مرموز و
نامشخصى سر چشمه میگیرد احساس میکند این همان توجه به خدا و حقیقت توحید است .
حتى مشرکان و بت پرستان در چنین لحظاتى سخنى از بتها به میان نمى آورند
و همه را به دست فراموشى مى سپرند.
در آیه بعد مى فرماید: بلکه تنها او را میخوانید، او هم اگر بخواهد مشکل شما را بر
طرف میکند، و شریکهائى که براى خدا درست کرده بودید همه را فراموش مى کنید (بل ایاه
تدعون فیکشف ما تدعون الیه ان شاء و تنسون ما تشرکون ).
نکته ها
در اینجا به چند نکته باید توجه کرد.
1 - استدلالى که در دو آیه فوق دیده مى شود همان استدلال به توحید فطرى است که در
دو بحث میتوان از آن استفاده کرد یکى در اصل اثبات وجود خدا، و دیگر در اثبات
یگانگى او، لذا در روایات اسلامى ، و همچنین در سخنان دانشمندان ، هم در برابر
منکران خدا و هم در برابر مشرکان با آن استدلال شده است .
2 - قابل توجه اینکه در استدلال بالا سخن از قیام ساعة (روز رستاخیز) به میان آمده
، در حالى که ممکن است گفته شود، آنها چنان روزى را اصلا قبول نداشتند، بنابراین
چگونه ممکن است در برابر آنها چنین استدلالى شود؟
ولى باید توجه داشت که اولا همه آنها منکر قیامت نبودند بلکه جمعى از آنها به نوعى
از رستاخیز اعتقاد داشتند ثانیا ممکن است منظور از ساعة همان ساعت مرگ یا ساعت
حوادث وحشتناکى باشد که انسان را در آستانه مرگ قرار میدهد ثالثا ممکن است این
تعبیر کنایه از حوادث هولناک بوده باشد زیرا آیات قرآن مکرر میگوید که شروع رستاخیز
با یک سلسله حوادث فوق العاده هولناک همراه است : و زلزله ها، طوفانها، صاعقه ها و
مانند آن در آن هنگام به وقوع مى پیوندند.
3 - با اینکه مى دانیم روز رستاخیز و حوادث قبل از آن مسائل حتمى است و به هیچ وجه
قابل تغییر نیست ، چگونه در آیه فوق مى گوید: اگر خدا بخواهد آن را بر طرف خواهد
ساخت ؟ آیا فقط منظور بیان قدرت پروردگار است ؟ و یا معنى دیگرى منظور بوده است ؟
در پاسـخ این سؤ ال باید گفت : منظور این نیست که خداوند اصل قیام ساعت و روز
رستاخیز را با دعا از بین ببرد بلکه منظور این است مشرکان - و حتى غیر مشرکان -
هنگامى که در آستانه قیامت قرار گیرند از حوادث و مشکلات آن و کیفرهاى سختى که در
پیش دارند وحشت میکنند و از خدا مى خواهند این وضع را بر آنان آسان گرداند و آنها
را از خطرات برهاند، در حقیقت دعا براى نجات خویش از حوادث دردناک است نه دعا براى
از بین رفتن رستاخیز.
از برترین صدقات
حضرت امام موسی الکاظم علیه السلام
▫️عوْنُکَ لِلضَّعِیفِ مِنْ أَفْضَلِ الصَّدَقَة
▪️کمک کردن به شخص ضعیف از برترین صدقات است
«تحف العقول عن آل الرسول علیهم السلام» ص ۴۱۴
حضرت ایت الله امام خامنه ای رهبر انقلاب اسلامی در دیدار صدها نفر از مردم اصفهان:
۲۸ / آبان / ۱۴۰۱
علت عصبانیت غرب پیشرفتهای جمهوری اسلامی است؛
بساط شرارت بدون شک جمع خواهد شد
فریبخوردگان، موعظه و عاملان جنایت، تخریب و تهدید به اندازه گناهشان مجازات شوند
مشکلات اقتصادی با تلاش بیشتر دستگاهها و همافزایی مردم و مسئولان حل خواهد شد
https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=50689
حضرت آیت الله امام خامنه ای:
امامجمعه سخنگوی انقلاب اسلامی است و یکی از وظایف اساسی او بازتولید مفاهیم معرفتی و مبانی انقلابی و پاسخگویی به شبهات با زبان روز و تبیین مستدل آنها و رفتار پدرانه با همه است ... ۵ /مرداد/ ۱۴۰۱
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ
اللهم عجل لولیک الفرج بحق زینب کبری سلام الله علیها
https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=50689
حضرت آیت الله امام خامنه ای:
اهمیت جایگاه نماز جمعه
و جایگاه استثنایی آن در میان فرائض دینی
«پیوند میان توجه به خدا و حضور و اجتماع مردمی»، «ذکر و یاد خدا بهصورت دستهجمعی
و نزول برکات آن بر جمع»، «استمرار بدون توقف نماز جمعه در هر هفته»، «پایگاهی مهم
برای طرح مسائل مختلف جامعه اعم از مسائل فکری، خدمات اجتماعی، همکاریهای عمومی و
آمادگیها و بسیج نظامی» و «آمیختن معنویت با سیاست» از مهمترین ویژگیهای نمازجمعه
است که آن را تبدیل به ظرفیت عظیم و فرصت فوقالعاده کرده است.
نماز جمعه با چنین ویژگیهایی، حلقهای مهم در سلسله قدرت نرمِ مُفصل و طولانی نظام
اسلامی است ... ۵ /مرداد/ ۱۴۰۱
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ
اللهم عجل لولیک الفرج بحق زینب کبری سلام الله علیها
https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=50689
حضرت آیت الله امام خامنه ای:
در نماز جمعه قشرها و سلایق مختلف حضور دارند، رفتار امامجمعه باید همانند
رفتار پدر با فرزندان خود باشد و باید همه را بر سر سفره معنویت و دین بنشاند.
جشن میلیونی غدیر در تهران و حضور قشرها و ظواهر مختلف، پدیدهای عجیب: در این جشن
همه جور آدمی حضور داشتند و همه نیز با وجود تفاوتهای ظاهری طرفدار دین هستند ...
۵ /مرداد/ ۱۴۰۱
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ
اللهم عجل لولیک الفرج بحق زینب کبری سلام الله علیها
https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=50689
حضرت آیت الله امام خامنه ای:
جشن میلیونی غدیر در تهران و حضور قشرها و ظواهر مختلف، پدیدهای عجیب: در این جشن
همه جور آدمی حضور داشتند و همه نیز با وجود تفاوتهای ظاهری طرفدار دین هستند ...
من در یکی از سفرهای استانی در جمع علمای آن استان به حضور افراد مختلف در مراسم
استقبال اشاره کردم و گفتم در میان مردم، افرادی گریه میکردند که شاید شما در
برخورد با آنها احتمال دهید که حتی اعتقادی به دین ندارند در حالی که همه آنها
معتقد به دین هستند. ۵ /مرداد/ ۱۴۰۱
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ
اللهم عجل لولیک الفرج بحق زینب کبری سلام الله علیها
https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=50689
حضرت آیت الله امام خامنه ای:
سلوک مردمی یعنی حضور در بین مردم و گفتگو با آنان:
صِرفِ رفتن بین مردم کار مهمی است بنابراین از مردم فاصله نگیرید و ارتباطات خود را
به یک گروه خاص محدود نکنید، البته در طول این سالها، شبکه امامت جمعه جزو
مردمیترین نهادهای انقلابی بوده است.
فعالیت گروههای پُر شمار جوان، خودجوش، گمنام و بیادعا در سراسر کشور، وظیفه
ائمهجمعه، ارتباط با این گروهها و حمایت از آنان:
شرکت در خدمات اجتماعی، همچون کمک به مردم در حوادث طبیعی و در مقابله با کرونا و
جمعآوری کمکهای مؤمنانه برای نیازمندان جزو کارهای لازم امامان جمعه است که بعضی
از ائمهجمعه نیز انصافاً در این زمینه خوش درخشیدهاند ... ما طرفدار عدالت هستیم
و پرچم آن را بلند کردهایم اما تحقق عدالت بدون کمک به طبقه محروم و مستضعف معنا
ندارد ... ۵ /مرداد/ ۱۴۰۱
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ
اللهم عجل لولیک الفرج بحق زینب کبری سلام الله علیها
https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=50689
حضرت آیت الله امام خامنه ای:
پرهیز از ورود در فعالیتهای اقتصادی توسط ائمه جمعه:
از فعالیت اقتصادی حتی بهعنوان تأمین هزینههای نماز جمعه باید اجتناب شود چرا که
آثار منفی ورود بعضی از آقایان محترم به این فعالیتها، هنوز هم دامنگیر نظام
اسلامی است.
اداره تشکیلات روحانیت و حوزههای علمیه، همواره مردمی: حوزههای علمیه، مراجع و
فضلای حوزه، وابسته به مردم هستند و احتیاجی به دولتها و قدرتها ندارند و این یک
افتخار و امتیاز است. به همین علت است که حوزههای علمیه در قضایای مختلف
توانستهاند بدون رودربایستی با دولتها در کنار مردم بایستند. بنابراین نمازجمعه
نیز باید به همین شکل و با کمکهای مردمی اداره شود. ۵ /مرداد/ ۱۴۰۱
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ
اللهم عجل لولیک الفرج بحق زینب کبری سلام الله علیها
https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=50689
حضرت آیت الله امام خامنه ای:
خطبه نمازجمعه و خطیب، سخنگوی انقلاب اسلامی و تبیینکننده و مطالبهگر مبانی
انقلاب: هنر بزرگ خطیب جمعه این باشد که مفاهیم معرفتی و انقلابی همچون مسئله بسیار
مهم عدالت، استقلال، حمایت از مستضعفین و پیروی از شریعت را متناسب با نیازهای روز
و با ادبیات جدید بازتولید کند.خطبهها باید پُر مغز، آموزنده و پاسخگوی سؤالات
عمومی باشد: ادبیات خطبه باید گرم، صمیمی، اتحادآفرین، امیدبخش، بصیرتافزا و
آرامشبخش به مردم باشد نه آنکه موجب اضطراب، حاشیهسازی، تلاطم روحی، بدبینی به
وضع کنونی و آینده شود و برای هجمه معاندان نیز دستاویز ایجاد کند. ۵ /مرداد/ ۱۴۰۱
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ
اللهم عجل لولیک الفرج بحق زینب کبری سلام الله علیها
حضرت آیت الله امام خامنه ای:
انقلاب اسلامى و ملت ایران، علىرغم میل قدرتهاى جهانخوار، براى ملتها الگو
شدهاند؛ الگویى زنده و آموزنده. اینکه شما مىبینید در کشورهایى که دهها سال در
قفس تنگ توهمات حزبى و ستم قومى گرفتار بودند، ملتها - مخصوصاً ملتهاى مسلمان و
همچنین ملتهاى مظلوم بسیارى از کشورهاى دیگر - احساس هویت و شخصیت مىکنند و حرفشان
را مىزنند و حقشان را مطالبه مىکنند، این به برکت استقامت ملت ایران است. از روزى
که ما شروع کردیم، تا روزى که ملتهاى دنیا الگو و نسخهى ما را تکرار کردند، ده سال
و بیشتر طول کشیده است. آنچه که در دنیا مشاهده مىشود، الگوى مقاومت ملت ایران
است. ۱۳۶۹/۰۳/۰۳
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ
اللهم عجل لولیک الفرج بحق زینب کبری سلام الله علیها
https://farsi.khamenei.ir/speech?nt=2&year=1369
حضرت آیت الله امام خامنه ای:
امریکا و اذنابش خوب فهمیدهاند که با حاکمیت و شیوع دین و معرفت دینی، نخواهند توانست نظام سلطهی عالمی و جهانی را حفظ کنند. راه موفقیت امریکا و دیگر قدرتها و مرتجعان و حکام ظالم و حلقههای زنجیرهی سلطهی جهانی این است که مردم از دین و معرفت و ایمان دینی عاری بشوند؛ بیبندوبار، بیایمان، بیعقیده، بیتعصب و بیغیرت دینی بشوند. مردم و ملتها را اینطور میپسندند. لذا وقتی میبینند از کانونی مثل ایران اسلامی، ایمان و عمل و جهاد تراوش میشود و به همهجا پر میکشد، بشدت با آن مبارزه میکنند. امروز همهی قدرتهای مستکبر و ظالم و شیطانی، با اسلام و ایران اسلامی - به عنوان کانون اسلام - مخالفند. ما در چنین وضعیتی، باید با همهی وجود و امکانات، دودستی و محکم به اسلام و وحدت اسلامی بچسبیم و آن را حفظ کنیم.۱۳۶۹/۰۳/۰۴
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ
فَرَجَهُمْ
اللهم عجل لولیک الفرج بحق زینب کبری سلام الله علیها
https://farsi.khamenei.ir/speech?nt=2&year=1369
حضرت آیت الله امام خامنه ای:
برادران عزیز ما از پیروان مکتب اهلبیت(علیهمالسّلام)! در
هرجای دنیا که هستید، این دو نکته را هرگز فراموش نکنید: اول، تعارف و ارتباط و وصل
و خبرگیری از هم و اطلاع از نظرات هم و کمک به یکدیگر.
(...)
آن نکتهی دوم، همین ایجاد وحدت و مهربانی با فرق دیگر اسلامی است. نگذارید دشمن
سوء استفاده کند. نگذارید دشمن به دست برادران، آنها را ضعیف کند و از بین ببرد؛ «و
لاتنازعوا فتفشلوا و تذهب ریحکم»(۱). در دنیای اسلام، همه را برادر بدانید. امروز
مجموعهی اسلام، از سوی دشمنان مورد تهدید است. امروز از سوی قدرتهای استکبار
جهانی، اصل دین مورد فشار و تهدید است. ۱۳۶۹/۰۳/۰۴
۱ ) سوره مبارکه الأنفال آیه 46
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ
فَرَجَهُمْ
اللهم عجل لولیک الفرج بحق زینب کبری سلام الله علیها
https://farsi.khamenei.ir/speech?nt=2&year=1369
حضرت آیت الله امام خامنه ای:
این مردمی که در هر شهری هستند، اجزای اصلی نظام و تعیینکننده میباشند. اگر خدای نکرده جنگی بشود، اینها هستند که باید بیایند دفاع کنند. اگر سازندگی باشد، اینها هستند که در سازندگی باید شرکت کنند. اگر حمایت از حرکتی باشد، به وسیلهی اینها باید انجام بگیرد. اگر خنثی کردن توطئهی دشمن باشد، به وسیلهی اینها باید انجام بگیرد. دشمن هم که میخواهد کاری انجام بدهد، چون از کودتای نظامی و تهاجم خارجی مأیوس است، به فکر کار کردن روی ذهن همین مردم میافتد ... نمازهای جمعه در هرجایی از نقاط کشور، بَهر و بخشی از کار دستگاه رهبری این کشور را انجام میدهند، مردم را توجیه میکنند، به استقامت در راه وادار مینمایند، از اشتباهات دور نگه میدارند، ذهن مردم را با معارفِ لازم آشنا میکنند، دشمنان را نسبت به نفوذ در اذهان مردم مأیوس میکنند، از اینکه دشمن بتواند روی مردم اثر سوء بگذارد، مانع میشوند و مردم را به حرکت و تلاش در مجموعهی کلی نظام وادار میکنند. وقتی نظام مردمی است، همهی مردم باید حرکت کنند، تا نظام راه بیفتد؛ و الّا اگر عدهیی از مردم حرکت نکردند، حرکت نظام، کُند خواهد شد.۱۳۶۹/۰۳/۰۷
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ
فَرَجَهُمْ
اللهم عجل لولیک الفرج بحق زینب کبری سلام الله علیها
https://farsi.khamenei.ir/speech?nt=2&year=1369
حضرت آیت الله امام خامنه ای:
دنیا امروز متوجه ملت ایران است. ما ملت ایران باید بتوانیم در پرتو تعالیم اسلام، با تمسک به اسلام و قرآن و در جهت رهنمودهای امام بزرگوار راحلمان، بهسمت هدفهای متعالی این انقلاب، حرکتمان را با شتاب هرچه بیشتر ادامه بدهیم. یک لحظه توقف جایز نیست. ما باید بدانیم دشمنان زخم خورده - آنهایی که امیدوار بودند اسلام از دنیا محو بشود و علیرغم خواست آنان، اسلام روزبهروز در دنیا عالمگیرتر شده است - همچنان در کمینند تا ما یک لحظه غفلت کنیم. لذا غفلت برای ما حرام است. ملت ایران، با قدرت و استقامت و توکل به خدا و اتحاد کامل و شرکت در سازندگی عمومی کشور و با آگاهی و هوشیاری خود، باید دشمنان - یعنی امریکا و ارتجاع و زخمخوردگان - را از دستاندازی به این انقلاب و به کشور عزیزمان مأیوس کند. استکبار جهانی از ملت ایران میترسد؛ مثل همهی بدکاران و راهزنانی که از انسانهای شجاع و آگاه میترسند.
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ
اللهم عجل لولیک الفرج بحق زینب کبری سلام الله علیها
https://farsi.khamenei.ir/speech?nt=2&year=1369
حضرت آیت الله امام خامنه ای:
دشمنانی که هنوز درصددند نسبت به انقلاب و نظام جمهوری اسلامی، نیات خصمانه و شومشان را اعمال بکنند، چشم امید به اختلافات بستهاند. آنها از وحدت و یکپارچگیِ شما مردم میترسند؛ این را متوجه باشید. ملت ایران، به هیچ قیمت نباید وحدت و یکپارچگی خودش را از دست بدهد. مسؤولان باید متوجه باشند که با این یکپارچگی عظیم، چگونه باید رفتار کرد ... ۱۳۶۹/۰۳/۱۴
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ
اللهم عجل لولیک الفرج بحق زینب کبری سلام الله علیها
https://farsi.khamenei.ir/speech?nt=2&year=1369
حضرت آیت الله امام خامنه ای:
اولین اثری که این انقلاب گذاشت، این بود که بنای صدوپنجاه سالهی استعمار در سطح عالم را با خاک یکسان کرد. کدام بنا را؟ استعمار صدوپنجاه سال زحمت کشیده بود، تا روحیهی مسلمانان را خُرد کند. مسلمان در دنیا، از قِبَل مسلمان بودن خودش، احساس شخصیتی نمیکرد. کدامیک از شماها دیدید یا شنیدید که در دوران طاغوت، کسی در نقطهیی از عالم - در اروپا، در امریکا، در نقاط دوردست - گردنش را بالا بگیرد و با افتخار بگوید: «من مسلمانم»؟ آن روز هم مسلمانی افتخار بود، اما کسی این را احساس نمیکرد. روحیهها را خُرد کرده بودند. انقلاب آمد، این واقعیت را دگرگون کرد. مسلمانان در همه جای دنیا، احساس هویت اسلامی کردند و روحیه گرفتند. برای همین است که ما میگوییم این حرکت انقلابی، ضربهی خودش را به ابرقدرتها زده است و کاری از آنها بر نمیآید.۱۳۶۹/۰۳/۱۵
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ
اللهم عجل لولیک الفرج بحق زینب کبری سلام الله علیها
https://farsi.khamenei.ir/speech?nt=2&year=1369
حضرت آیت الله امام خامنه ای:
اینها روحیه است که شما و انقلاب شما و امام شما و این جنگ پُربرکت شما، به همهى مسلمانان عالم داد. مقاومت و قیام و روحیهى پولادین و سخن حق و مشت گرهکردهى شما، مسلمانان دنیا را زنده کرد. استکبار نمىتواند این را علاج کند. ما ضربه و شکست را بر امریکا و استکبار وارد کردیم. امام(ره) این بذر را پاشید. چه کار مىتوانند بکنند؟ براى همین است که استکبار، در مقابل ملت ایران، دستپاچه است.۱۳۶۹/۰۳/۱۵
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ
اللهم عجل لولیک الفرج بحق زینب کبری سلام الله علیها
https://farsi.khamenei.ir/speech?nt=2&year=1369
حضرت آیت الله امام خامنه ای:
دشمن تبلیغ میکند که با رفتن امام، دوران امام تمام شد! دشمن غلط میکند. ما هم گفتیم، اعلامیه دادیم، حرف زدیم، همهی مردم هم اثبات کردند که نخیر، دوران امام، با رفتن جسمانی و ظاهری ایشان تمام نشد و نخواهد شد. این ثابت شد؛ اما این دشمن است که میگوید. مبادا یک عده دوست نادان در داخل کشور، به عنوان دلسوزی، به عقل ناقص خودشان چیزی را در گوشهیی نشان کنند که خیال نمایند این با خط امام و انقلاب نمیسازد و شیون سر بدهند که دوران امام تمام شد. اگر چنین سخنی - ولو با اشاره - از زبان کسی صادر بشود، دشمن شاد خواهد شد؛ مواظب باشید. ۱۳۶۹/۰۳/۱۵
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ
اللهم عجل لولیک الفرج بحق زینب کبری سلام الله علیها
https://farsi.khamenei.ir/speech?nt=2&year=1369
حضرت آیت الله امام خامنه ای:
ملت اسلام، بیش از یک میلیارد نفوس در دنیا دارد. کشورهایی در آسیا، در خاورمیانه، در آفریقا، با عنوان اسلامی وجود دارد. شخصیتهای برجسته، دانشمندان، متفکران و فیلسوفان در میان مسلمانانِ همه جای دنیا هستند. این جمعیتِ بیش از یک میلیاردی که بیش از یکپنجم نفوس دنیا را دارند اگر بخواهند به قدر نفوس خودشان، در حوادث دنیا اثر بگذارند، معنایش این است که یکپنجم همهی حوادث عالم، با ارادهی مسلمین انجام بگیرد. چیز خیلی مهم و عظیمی است. دین اسلام هم برخلاف بعضی از ادیان دیگر، مردم را به تصمیمگیری، حضور در صحنه، کار داشتن به کار سیاست و ملکداری و اداره و اینطور امور تشویق میکند. این دین، دین زندگی و حکومت و سیاست است. مثل ادیان دیگر نیست که دوری از سیاست و صحنهی زندگی و فعالیتهای گوناگون و امثال اینها را، جزو اصول خودشان بدانند.۱۳۶۹/۰۳/۱۵
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ
اللهم عجل لولیک الفرج بحق زینب کبری سلام الله علیها
https://farsi.khamenei.ir/speech?nt=2&year=1369
حضرت آیت الله امام خامنه ای:
ابرقدرتها، چه کار میخواهند بکنند؟ اینکه امریکا و همدستانش هر گاهی یک بار، با یک تهدید حقیقتاً مضحک و خندهآور سعی میکنند که این کوه استوار - یعنی ملت ایران - را از میدان خارج کنند، چرا اثر نمیکند؟ برای خاطر اینکه هر تهدیدی نسبت به جمهوری اسلامی و مسؤولان آن، برای استکبار دیگر فایدهیی نخواهد داشت. چهطور میتوانند روحیهی مسلمانان را که با انقلاب ما به آنها برگشته، دوباره از آنها بگیرند؟ صدوپنجاه سال دیگر کار لازم دارند. مسلمانان انگلیس، چه موقع به خودشان قدرت و جرأت میدادند که هزار هزار به خیابانها بیایند و سخن حق خودشان را با صدای بلند بیان کنند؟ یک دختربچهی مسلمان، چه موقع جرأت میکرد که در قلب دنیای کفر و فساد، داعیهی مسلمانی و حجاب مسلمانی داشته باشد؟ ۱۳۶۹/۰۳/۱۵
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ
اللهم عجل لولیک الفرج بحق زینب کبری سلام الله علیها
https://www.abrobad.net/fa-ir/Article/Details/shahid-ali-emraey-wills
حضرت آیت الله امام خامنه ای: آزادى فکر و بیان یکى از ارزشهاى انقلاب بود.
حضرت آیت الله امام خامنه ای: اساس مسئله براى یک ملت، استقلال و آزادى است.
فرازی از وصیت نامه شهید مدافع حرم شهید علی امرایی
شـهادت : 1394/4/1 سوریه - دمشق-درعا توسط تروریست های تکفیری
به خاطر آرامش دل حضرت زهرا(ص) و امیرالمومنین(ع) و امام حسین(ع) و امام حسن(ع) و حضرت عباس (ع) به سوریه رفتم تا به حضرت زینب(س) ثابت کنم که «کلنا عباسک یا زینب»
همانند خوابی که دیدم که امام حسین(ع) از ضریح بیرون آمد و گفت تو هم مال این دنیا نیستی و در آخر هم من روسیاه را خرید پس گریه و زاری معنا ندارد چون به وصال عشقم رسیدم.
https://imamhussain.org/persian/31216
شهدای والامقام واقعه کربلا
یا لَیتَنِی کُنْتُ مَعَهُمْ فَأَفُوزَ فَوْزاً عَظِیماً
عابس بن ابى شبیب شاکرى
عابِس بن ابیشَبیب شاکِری یا عابس بن شبیب شاکری، (شهادت 61ق)، از اصحاب امام حسین(ع) و شهیدان کربلا و اهل قبیله بنیشاکر از قبیله هَمْدان. او از مشاهیر کوفه بود و گفتهاند در سخنوری و خطابه توانایی بسیاری داشته و اهل تهجد و عبادت بوده است.
برخی پیوندها و ...
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
حضرت محمد صلی اللع علیع و آله:
إِنِّی تَارِکٌ فِیکُمُ الثَّقَلَیْنِ مَا إِنْ تَمَسَّکْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا کِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِی أَهْلَ بَیْتِی وَ إِنَّهُمَا لَنْ یَفْتَرِقَا حَتَّى یَرِدَا عَلَیَّ الْحَوْضَ فَانْظُرُوا کَیْفَ تَخْلُفُونِّی فِیهِمَا أَلَا هذا عَذْبٌ فُراتٌ فَاشْرَبُوا وَ هذا مِلْحٌ أُجاجٌ فَاجْتَنِبُوا؛ همانا من در میان شما دو چیز سنگین و گران میگذارم، که اگر بدانها چنگ زنید هرگز پس از من گمراه نشوید: کتاب خدا و عترت من أهل بیتم، و این دو از یک دیگر جدا نشوند تا در کنار حوض کوثر بر من درآیند، پس بنگرید چگونه پس از من در باره آن دو رفتار کنید، آگاه باشید که این (یعنى تمسک بعترت) آب خوشگوار و شیرین است پس بیاشامید، و آن دیگر (یعنى روى برتافتن از ایشان) آب شور و تلخ است و از آن بپرهیزید
If there was no Battle of Karbala, we would be oblivious to Islam's principals today
کانال فضیلتها | کانال طاووس الجَنَّه | کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز)
پایگاه اطلاعرسانی سید ابراهیم رئیسی:
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
*****
التماس دعا
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
وَلَقَدْ کَتَبْنَا فِی الزَّبُورِ مِن بَعْدِ الذِّکْرِ أَنَّ الْأَرْضَ یَرِثُهَا عِبَادِیَ الصَّالِحُونَ
و در حقیقت، در زبور پس از تورات نوشتیم که زمین را بندگان شایسته ما به ارث خواهند برد.
سوره مبارکه انبیاء آیه ۱۰۵
تفسیر صفحۀ ۳ قرآن
کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۶ - تفسیر نور:
«إِنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا سَواءٌ عَلَیْهِمْ أَ أَنْذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ
تُنْذِرْهُمْ لا یُؤْمِنُونَ» همانا کسانیکه کفر ورزیده اند، برای آنها یکسان
است که هشدارشان دهی یا هشدارشان ندهی. آنها ایمان نخواهند آورد.
نکتههای سورۀ بقره - آیۀ ۶:
قرآن، بعد از متّقین، کفّار را معرّفی میکند. آنها که در گمراهی و کتمانِ حق،
چنان سرسخت هستند که حاضر به پذیرش آیات الهی نیستند.
«کفر»، بهمعنای پوشاندن و نادیدهگرفتن است.
به کشاورز و شب، کافر میگویند. چون کشاورز دانه و هسته را زیر خاک میپوشاند
و شب فضا را در برمیگیرد.
کفران نعمت نیز بهمعنی نادیدهگرفتن آن است.
شخص منکر دین، بهسبب اینکه حقایق و آیات الهی را کتمان میکند و یا نادیده
میگیرد، کافر خوانده شده است.
چنانکه گروهی از آن کافران معاند، در برابر دعوت پیامبران، زبان قال و حالشان
این بود: «سَواءٌ عَلَیْنا أَوَعَظْتَ أَمْ لَمْ تَکُنْ مِنَ الْواعِظِینَ»
(شعراء، ۱۳۶)، جواب قوم هود در برابر آن حضرت، برای ما وعظ و نصیحت تو اثری
ندارد، فرقی ندارد که پند دهی یا از نصیحتدهندگان نباشی.
اگر زمینۀ مساعد و مناسب نباشد، دعوت انبیاء نیز مؤثّر واقع نمیشود.
باران که در لطافت طبعش، خلاف نیست ------- در باغ لاله روید و در شورهزار،
خَس
پیامهای سورۀ بقره - آیۀ ۶:
۱. لجاجت و عناد و تعصّب جاهلانه، انسان را جمادگونه میکند. «سَواءٌ
عَلَیْهِمْ»
۲. روش تبلیغ برای کفّار، انذار است. اگر انذار و هشدار در انسان اثر نکند،
بشارت و وعدهها نیز اثر نخواهند کرد. «سَواءٌ عَلَیْهِمْ أَ أَنْذَرْتَهُمْ
أَمْ لَمْ تُنْذِرْهُمْ»
۳. انتظار ایمانآوردنِ همۀ مردم را نداشته باشید.
در آیۀ ۱۰۳ سورۀ یوسف میفرماید: «و ما اکثر النّاس و لو حَرصتَ بمؤمنین» هر
چند آرزومند و حریص باشی، بسیاری از مردم ایمان نخواهند آورد.» «لا
یُؤْمِنُونَ»
تفسیر صفحۀ ۳ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۷ - تفسیر نور:
«خَتَمَ اللَّهُ عَلی قُلُوبِهِمْ وَ عَلی سَمْعِهِمْ وَ عَلی أَبْصارِهِمْ
غِشاوَةٌ وَ لَهُمْ عَذابٌ عَظِیمٌ» خداوند بر دلها و بر گوش آنان مهر زده است
و در برابر چشمانشان پردهای است و برای آنان عذابی بزرگ است.
نکتههای سورۀ بقره - آیۀ ۷:
مُهر بدبختی که خداوند بر دل کفّار میزند، کیفر لجاجتهای آنان است.
چنانکه می خوانیم: «یَطْبَعُ اللَّهُ عَلی کُلِّ قَلْبِ مُتَکَبِّرٍ
جَبَّارٍ» «مؤمن، ۳۵» خدا بر دل افراد متکبّر و ستمپیشه، مهر میزند.
و در آیۀ ۲۳ سورۀ جاثیه نیز میخوانیم: خداوند بر دل کسانیکه با علم و آگاهی
به سراغ هواپرستی میروند، مهر میزند.
بنابراین مهر الهی نتیجۀ انتخاب بدِ خود انسان است، نهآنکه یک عمل قهری و جبری
از طرف خدا باشد.
مراد از قلب در قرآن، روح و مرکز ادراکات است.
انواع قلب از دیدگاه قرآن:
سهنوع قلب را قرآن معرّفی میکند: قلب سلیم، قلب منیب و قلب مریض.
ویژگیهای قلب سلیم:
الف: قلبی که در آن جز خدا نیست. «لیس فیه احد سواه» «نور الثقلین، ج ۴، ص ۵۷»
ب: قلبی که پیرو راهنمای حقّ، توبهکننده از گناه و تسلیم حق باشد.
«نهجالبلاغه، خطبه ۲۱۴»
ج: قلبی که از حبّ دنیا، سالم باشد. «تفسیر صافی»
د: قلبی که با یاد خدا، آرام میگیرد. «فتح، ۴»
ه: قلبی که در برابر خداوند، خاشع است. «حدید، ۱۶»
البتّه قلب مؤمن، هم با یاد خداوند آرام میگیرد و هم از قهر او میترسد.
«إِذا ذُکِرَ اللَّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ» «انفال، ۲» همانند کودکی که هم به
والدین آرام میگیرد و هم از آنان حساب میبرد.
ویژگیهای قلب مریض:
الف: قلبی که از خدا غافل است و لایق رهبری نیست. «لا تُطِعْ مَنْ أَغْفَلْنا
قَلْبَهُ» «کهف، ۲۸»
ب: دلی که دنبال فتنه و دستاویز میگردد. «فَأَمَّا الَّذِینَ فِی قُلُوبِهِمْ
زَیْغٌ فَیَتَّبِعُونَ ما تَشابَهَ مِنْهُ ابْتِغاءَ الْفِتْنَةِ» «آل عمران،
۷»
ج: دلی که قساوت دارد. «جَعَلْنا قُلُوبَهُمْ قاسِیَةً» «مائده، ۱۳»
د: دلی که زنگ گرفته است. «بَلْ رانَ عَلی قُلُوبِهِمْ ما کانُوا
یَکْسِبُونَ» «مطففین، ۱۴»
ه: دلی که مهر خورده است. «طَبَعَ اللَّهُ عَلَیْها بِکُفْرِهِمْ» «نساء، ۱۵۵»
ویژگی قلب منیب:
قلب منیب، آن است که بعد از توجّه به انحراف و خلاف، توبه و انابه کرده و
بهسوی خدا باز گردد. ویژگی بارز آن تغییر حالات در رفتار و گفتار انسان است.
صفات قلب کفّار در آیات قرآن:
خداوند در آیات قرآنی، ۹ صفت برای قلب کفّار بیان کرده است:
الف: انکار «قُلُوبُهُمْ مُنْکِرَةٌ» «نحل، ۲۲»؛
ب: تعصّب «فِی قُلُوبِهِمُ الْحَمِیَّةَ» «فتح، ۲۶»؛
ج: انحراف «صَرَفَ اللَّهُ قُلُوبَهُمْ» «توبه، ۱۲۷»؛
د: قساوت «فَوَیْلٌ لِلْقاسِیَةِ قُلُوبُهُمْ» «زمر، ۲۲»؛
ه: موت «لا تُسْمِعُ الْمَوْتی» «روم، ۵۲»؛
و: زنگار «بَلْ رانَ عَلی قُلُوبِهِمْ» «مطفّفین، ۱۴»؛
ز: مرض «فِی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ» «بقره، ۱۴»؛
ح: ضیق «یَجْعَلْ صَدْرَهُ ضَیِّقاً» «انعام، ۱۲۵»؛
ط: طبع «طَبَعَ اللَّهُ عَلَیْها بِکُفْرِهِمْ» «نساء، ۱۵۵».
قلب انسان، متغیّر است. لذا مؤمنان این چنین دعا میکنند: «رَبَّنا لا تُزِغْ
قُلُوبَنا بَعْدَ إِذْ هَدَیْتَنا» «آل عمران، ۸» خدایا! دلهای ما را بعد از
آنکه هدایت نمودی، منحرف مساز.
امام صادق علیهالسّلام میفرمودند: این جمله (آیه) را زیاد بگویید و خود را
از انحرافات در امان ندانید. «تفسیر نورالثقلین، ج ۱، ص ۳۱۹»
پیامهای سورۀ بقره - آیۀ ۷:
۱. درکنکردن حقیقت، بالاترین کیفر الهی است. «خَتَمَ اللَّهُ عَلی
قُلُوبِهِمْ»
۲. کفر و الحاد، سبب مهر خوردن دلها و گوشهاست. «الَّذِینَ کَفَرُوا»
«خَتَمَ اللَّهُ»
۳. در اثر کفر، امتیازات اساسی انسان (درک حقایق و واقعیّات) سلب میشود.
«الَّذِینَ کَفَرُوا» «خَتَمَ اللَّهُ»
۴. کیفر الهی، متناسب با عمل ماست. «الَّذِینَ کَفَرُوا» «خَتَمَ اللَّهُ»
جزای کسیکه حق را فهمید و بر آن سرپوش گذاشت، آن است که خدا هم بر چشم، گوش،
روح و فکرش سرپوش گذارد. در واقع انسان، خود عامل بدبختی خویش را فراهم
میکند.
امام رضا علیهالسّلام فرمود: مُهرخوردن، عقوبت کفر آنهاست. «تفسیر نور
الثقلین، ج ۱، ص ۲۷»
تفسیر صفحۀ ۳ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۸ - تفسیر نور:
«وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یَقُولُ آمَنَّا بِاللَّهِ وَ بِالْیَوْمِ الْآخِرِ وَ
ما هُمْ بِمُؤْمِنِینَ» و گروهی از مردم کسانی هستند که میگویند: به خدا و
روز قیامت ایمان آوردهایم، درحالیکه مؤمن نیستند.
نکتههای سورۀ بقره - آیۀ ۸:
در آغاز این سوره، برای معرّفی مؤمنان چهار آیه و برای شناسایی کفّار دو آیه
آمده است.
در این آیه و آیات بعد که شمار آن سیزده آیه است، گروه سومی را معرّفی میکند
که منافق هستند.
اینان نه ایمان گروه اوّل را دارند و نه جرأت و جسارت گروه دوم را در ابراز
کفر.
منافق، همانند موش صحرایی است که برای لانهاش دو راه فرار قرار میدهد، یکی
از آن دو را باز میگذارد و از آن رفت و آمد میکند و دیگری را بسته نگه
میدارد. هر گاه احساس خطر کند با سر خود راه بسته را باز کرده و میگریزد.
نام سوراخ مخفی موش «نافقاء» است که کلمۀ منافق نیز از همین واژه گرفته شده
است. «قاموس و مفردات»
نفاق، دارای معنای گستردهای است که هر کس زبان و عملش هماهنگ نباشد، سهمی از
نفاق دارد. در حدیث میخوانیم: اگر به امانت خیانت کردیم و در گفتار دروغ
گفتیم و به وعدههای خود عمل نکردیم، منافق هستیم گرچه اهل نماز و روزه باشیم.
«سفینة البحار، ج ۲، ص ۶۰۵»
نفاق، نوعی دروغِ عملی و اعتقادی است و ریاکاری نیز نوعی نفاق است. «تفسیر
نمونه»
پیامهای سورۀ بقره - آیۀ ۸:
۱. ایمان، یک مسئلۀ قلبی است و به اظهارات انسان بستگی ندارد. «ما هُمْ
بِمُؤْمِنِینَ»
۲. اساس ایمان، ایمان به مبدأ و معاد است. «آمَنَّا بِاللَّهِ وَ بِالْیَوْمِ
الْآخِرِ»
۳. خداوند از درون انسان، آگاه است. «وَ ما هُمْ بِمُؤْمِنِینَ»
تفسیر صفحۀ ۳ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۹ - تفسیر نور:
«یُخادِعُونَ اللَّهَ وَ الَّذِینَ آمَنُوا وَ ما یَخْدَعُونَ إِلاَّ
أَنْفُسَهُمْ وَ ما یَشْعُرُونَ» (منافقان به پندار خود) با خداوند و مؤمنان
نیرنگ میکنند، درحالیکه جز خودشان را فریب نمیدهند، امّا نمیفهمند!
نکتههای سورۀ بقره - آیۀ ۹:
«شعور» از ریشۀ «شَعر» بهمعنای مو میباشد.
کسیکه دارای فهم دقیق و موشکافانه باشد، اهل درک و شعور است.
بنابراین منافق گمان میکند که دیگران را فریب میدهد؛ زیرا درک درست ندارد.
«ما یَشْعُرُونَ»
مراد از حیله و مکر منافقان با خدا چیست؟
یا مراد خدعه و نیرنگ آنان با احکام خدا و دین الهی است که آن را مورد تمسخر و
بازیچه قرار میدهند.
یا بهمعنای فریبکاری نسبتبه پیامبر خداست؛ یعنی همانگونه که اطاعت و بیعت
با رسول خدا، اطاعت و بیعت با خداست، خدعه با رسول خدا به منزلۀ خدعه با خدا
میباشد.
«مَنْ یُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطاعَ اللَّهَ» هر کس از رسول پیروی کند،
قطعاً از خدا پیروی کرده است.( نساء، ۸۰) «إِنَّ الَّذِینَ یُبایِعُونَکَ
إِنَّما یُبایِعُونَ اللَّهَ» کسانیکه با تو بیعت کنند، همانا با خدا بیعت
نمودهاند. فتح، ۱.
که روشن است این گونه فریبکاری و نیرنگبازی با دین، خدعه و نیرنگ نسبت به خود
است.
چنانکه اگر پزشک، دستور مصرفِ دارویی را بدهد و بیمار به دروغ بگوید که آنها
را مصرف کردهام، به گمان خودش پزشک را فریب داده و در حقیقت خود را فریب داده
است و فریب پزشک، فریب خود اوست.
برخورد اسلام با منافق، همانند برخورد منافق با اسلام است.
او در ظاهر اسلام میآورد، اسلام نیز او را در ظاهر مسلمان میشناسد. او در
دل ایمان ندارد و کافر است، خداوند نیز در قیامت او را با کافران محشور
میکند.
در روایتی از پیامبر اکرم صلّی اللَّه علیه و آله میخوانیم: ریاکاری، خدعه با
خداوند است. «تفسیر نورالثّقلین»
قرآن، بازتاب کار نیک و بد انسان را برای خود او میداند؛ چنانکه در این آیه
میفرماید: خدعه با دین، خدعه با خود است نه خدا.
و در جای دیگر میفرماید: «إِنْ أَحْسَنْتُمْ أَحْسَنْتُمْ لِأَنْفُسِکُمْ وَ
إِنْ أَسَأْتُمْ فَلَها» ( اسراء، ۷) اگر نیکی کنید، به خود نیکی کردهاید و
اگر بدی کنید، باز هم به خود.
و یا در جای دیگر میفرماید: «وَ لا یَحِیقُ الْمَکْرُ السَّیِّئُ إِلَّا
بِأَهْلِهِ» «فاطر، ۴۳» نیرنگ بد، جز سازندهاش را فرا نگیرد.
پیامهای سورۀ بقره - آیۀ ۹:
۱. حیلهگری، نشانۀ نفاق است. «یُخادِعُونَ اللَّهَ»
۲. منافق، همواره در فکر ضربهزدن است. «یُخادِعُونَ» (کلمۀ «خدعه» بهمعنای
پنهانکردن امری و اظهار نمودن امر دیگر، بهمنظور ضربه زدن است.). «تفسیر
راهنما»
۳. آثار نیرنگ، به صاحب نیرنگ برمیگردد. «وَ ما یَخْدَعُونَ إِلَّا
أَنْفُسَهُمْ»
۴. منافق، بیشعور است و نمیفهمد که طرف حساب او خداوندی است که همۀ اسرار
درون او را میداند «یَعْلَمُ خائِنَةَ الْأَعْیُنِ وَ ما تُخْفِی الصُّدُورُ»
(غافر، ۱۹) و در قیامت نیز از کار او پرده برمیدارد. «یَوْمَ تُبْلَی
السَّرائِرُ» (طارق، ۹) «وَ ما یَشْعُرُونَ»
جملۀ «و ما یشعرون» را دوگونه میتوان معنا نمود: یکی آنکه شعور ندارند که خدا
اسرارشان را میداند و دیگری اینکه شعور ندارند که در حقیقت به خود ضربه
میزنند.
۶. خدعه و حیله، نشانۀ عقل و شعور نیست. «یُخادِعُونَ» «ما یَشْعُرُونَ»
در روایات میخوانیم: عقل واقعی آن است که توسط آن، انسان خداوند را بندگی
نماید.
تفسیر صفحۀ ۳ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۰ - تفسیر نور:
«فِی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ فَزادَهُمُ اللَّهُ مَرَضاً وَ لَهُمْ عَذابٌ أَلِیمٌ
بِما کانُوا یَکْذِبُونَ» در دلهای منافقان، بیماری است پس خداوند بیماری آنان
را بیافزاید. و برای ایشان عذابی دردناک است، بهسزای آنکه دروغ میگویند.
نکتههای سورۀ بقره - آیۀ ۱۰:
بیماری، گاهی مربوط به جسم است، نظیر آیۀ ۱۸۵ سورۀ بقره «وَ مَنْ کانَ
مَرِیضاً» که دربارۀ احکام روزۀ بیماران میباشد.
و گاهی مربوط به روح، نظیر این آیۀ «فِی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ» که دربارۀ بیماری
نفاق میباشد.
هر چه آب در آن بیشتر وارد شود، فسادش بیشتر شده و بوی نامطبوع و آلودگی آن
افزایش مییابد.
نفاق، همچون مرداری است که اگر در روح و دل انسان باقی بماند، هر آیه و حکمی که
از طرف خداوند نازل شود، بهجای تسلیمشدن در برابر آن، دست به تظاهر و ریاکاری
میزند و یک گام بر نفاق خود میافزاید.
این روح مریض، تمام افکار و اعمال او را، ریاکارانه و منافقانه میکند و این
نوعی افزایش بیماری است. «فَزادَهُمُ اللَّهُ مَرَضاً» شاید جملۀ «فَزادَهُمُ
اللَّهُ مَرَضاً» نفرین باشد. نظیر «قاتَلَهُمُ اللَّهُ» یعنی اکنون که در دل
بیماری دارند، خدا بیماری آنان را اضافه کند.
پیامهای سورۀ بقره - آیۀ ۱۰:
۱. نفاق، یک مرض روحی و منافق بیمار است. همانطور که بیمار، نه سالم است و نه
مرده، منافق هم، نه مؤمن است و نه کافر. «فِی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ»
۲. اصلِ انسان، دل و روح اوست. «فَزادَهُمُ اللَّهُ»
حق این بود که بگوید «فزادها اللَّه مرضاً» یعنی در دل آنان مرض بود، خداوند
مرض دلها را زیاد نمود ولی فرمود: مرض خود آنان را زیاد نمود.
پس قلب انسان، به منزلۀ تمام انسان است؛ زیرا اگر روح و قلب منحرف شود، آثارش
در سخن و عمل هویداست. «تفسیر راهنما»
۳. نفاق، رشد سرطانی دارد. «فَزادَهُمُ اللَّهُ مَرَضاً»
در قرآن، آیاتی را میخوانیم که در آن اوصاف پسندیدهای همچون: علم، هدایت و
ایمان، قابل افزایش معرّفی شده است.
همانند: «زِدْنِی عِلْماً» (طه، ۱۱۴) و «زادَتْهُمْ إِیماناً» (انفال، ۲) و
«زادَهُمْ هُدیً» ( محمد، ۱۷) همچنین برخی از امراض و اوصاف ناپسند مانند: رجس،
نفرت، ترس و خسارت نیز قابل ازدیاد دانسته شده اند.
۹
همانند: «فَزادَتْهُمْ رِجْساً» (توبه، ۱۲۵) و «زادَهُمْ نُفُوراً» (فرقان، ۶۰)
و «ما زادُوکُمْ إِلَّا خَبالًا» (توبه، ۴۷) و «وَ لا یَزِیدُ الظَّالِمِینَ
إِلَّا خَساراً» (اسراء، ۸۲)
با توجّه به آیات مذکور، معلوم میشود که سنّت خداوند، آزادی دادن به هر دو
گروه خیر و شر است. «کُلًّا نُمِدُّ هؤُلاءِ وَ هَؤُلاءِ» ( اسراء، ۲۰)
۴. زمینههای عزّت و سقوط را، خود انسان در خود به وجود میآورد. «لَهُمْ
عَذابٌ أَلِیمٌ بِما کانُوا یَکْذِبُونَ»
۵. دروغگویی، از روشهای متداول منافقان است. «کانُوا یَکْذِبُونَ»
تفسیر صفحۀ ۳ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۱ - تفسیر نور:
«وَ إِذا قِیلَ لَهُمْ لا تُفْسِدُوا فِی الْأَرْضِ قالُوا إِنَّما نَحْنُ
مُصْلِحُونَ» هر گاه به آنان (منافقان) گفته شود در زمین فساد نکنید،
میگویند: همانا ما اصلاحگریم.
پیامهای سورۀ بقره - آیۀ ۱۱:
۱. گرچه منافقان پندپذیر و نصیحتخواه نیستند، ولی بهتر است با آنها سخن گفت و
نهی از منکر کرد. «قِیلَ لَهُمْ»
۲. نفاق، عامل فساد است. «لا تُفْسِدُوا فِی الْأَرْضِ»
۳. منافق چندچهرهبودن خود را مردمداری و اصلاحطلبی میداند. «إِنَّما
نَحْنُ مُصْلِحُونَ»
۴. منافق، فقط خود را اصلاحطلب معرّفی میکند. «إِنَّما نَحْنُ مُصْلِحُونَ»
(ممکن است کسی در حدّ اعلای بیماری روحی باشد، ولی خیال کند که سالم است.)
۵. منافق با ستایش نابهجا از خود، در صدد تحمیق مردم و توجیه خلافکاریهای
خویش است. «إِنَّما نَحْنُ مُصْلِحُونَ»
تفسیر صفحۀ ۳ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۲ - تفسیر نور:
«أَلا إِنَّهُمْ هُمُ الْمُفْسِدُونَ وَ لکِنْ لا یَشْعُرُونَ» آگاه باشید!
همانا آنان خود اهل فسادند، ولی نمیفهمند.
نکتههای سورۀ بقره - آیه ۱۲:
در یک بررسی اجمالی از آیات قرآن درمییابیم که نفاق، آثار و عوارض سویی در
روح، روان، رفتار و کردار شخص منافق ایجاد میکند که او را در دنیا و قیامت
گرفتار میسازد.
وصف قرآن دربارۀ منافقان:
قرآن در وصف آنها میفرماید:
دچار فقدان شعور واقعی میشوند. «لا یَشْعُرُونَ» (بقره، ۱۲)، «هُمُ
السُّفَهاءُ» (بقره، ۱۳)
اندیشه و فهم نمیکنند. «لا یَفْقَهُونَ» (توبه، ۸۷)، «لا یَعْلَمُونَ» (بقره،
۱۳)
دچار حیرت و سرگردانی میشوند. «یَعْمَهُونَ» (بقره، ۱۵)، «لا یُبْصِرُونَ»
(بقره، ۱۷)
به سبب دروغهایی که میبافند «بِما کانُوا یَکْذِبُونَ» (بقره، ۱۰)، در کفر
پایدار میشوند «بِما کانُوا یَکْفُرُونَ» (انعام، ۷۰) و هدایت نمییابند.
«ما کانُوا مُهْتَدِینَ» (بقره، ۱۶)
چون اعتقاد قلبی ندارند، وحشت و اضطراب «حَذَرَ الْمَوْتِ» (بقره، ۱۹) و عذابی
دردناک دارند. «وَ لَهُمْ عَذابٌ أَلِیمٌ» (بقره، ۱۰)
پیامهای سورۀ بقره - آیۀ ۱۲:
۱. مسلمانان باید به ترفند و شعارهای بهظاهر زیبای منافقان، آگاه شوند. «أَلا»
۲. بلندپروازی و خیالپردازی مغرورانۀ منافق، باید شکسته شود. «إِنَّهُمْ هُمُ
الْمُفْسِدُونَ»
۳. منافقان دائماً در حال فساد هستند. «الْمُفْسِدُونَ»
۴. زرنگی اگر در مسیر حق نباشد، بیشعوری است. «لا یَشْعُرُونَ»
تفسیر صفحۀ ۳ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۳ - تفسیر نور:
«وَ إِذا قِیلَ لَهُمْ آمِنُوا کَما آمَنَ النَّاسُ قالُوا أَ نُؤْمِنُ کَما
آمَنَ السُّفَهاءُ أَلا إِنَّهُمْ هُمُ السُّفَهاءُ وَ لکِنْ لا یَعْلَمُونَ» و
چون به آنان گفته شود، شما نیز همانگونه که (سایر) مردم ایمان آوردهاند ایمان
آورید، (آنها با تکبّر و غرور) گویند: آیا ما نیز همانند سادهاندیشان و
سبکمغزان، ایمان بیاوریم؟! آگاه باشید! آنان خود بیخردند، ولی نمیدانند.
پیامهای سورۀ بقره - آیۀ ۱۳:
۱. ارشاد و دعوت اولیای خدا، در منافقان بیاثر است. «قِیلَ» «أَ نُؤْمِنُ»
۲. منافقان، روحیّۀ امتیازطلبی و خودبرتربینی دارند. «أَ نُؤْمِنُ»
۳. تحقیر مؤمنان، از شیوههای منافقان است. «کَما آمَنَ السُّفَهاءُ» (ایمان
داشتن و تسلیم خدا بودن، در نظر منافقان سبکمغزی است.)
۴. مسلمانان باید هوشیار باشند تا فریب ظواهر را نخورند. «أَلا»
۵. در فرهنگ قرآن، تسلیم حق نشدن، سفاهت است. «إِنَّهُمْ هُمُ السُّفَهاءُ»
۶. باید غرور متکبّرانۀ منافق، شکسته و با آن مقابلهبهمثل شود. «إِنَّهُمْ
هُمُ السُّفَهاءُ»
۷. افشای چهرۀ دروغین منافق، برای جامعۀ اسلامی ضروری است. «هُمُ السُّفَهاءُ»
۸. بدتر و دردآورتر از هر دردی، جهل به آن درد است. «لکِنْ لا یَعْلَمُونَ»
تفسیر صفحۀ ۳ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۴ - تفسیر نور:
«وَ إِذا لَقُوا الَّذِینَ آمَنُوا قالُوا آمَنَّا وَ إِذا خَلَوْا إِلی
شَیاطِینِهِمْ قالُوا إِنَّا مَعَکُمْ إِنَّما نَحْنُ مُسْتَهْزِؤُنَ» و چون با
اهل ایمان ملاقات کنند گویند: ما (نیز همانند شما) ایمان آوردهایم. ولی هر
گاه با (همفکران) شیطانصفت خود خلوت کنند، میگویند: ما با شما هستیم، ما
فقط (اهل ایمان را) مسخره میکنیم.
نکتههای سورۀ بقره - آیۀ ۱۴:
«شیطان» از «شَطَن» بهمعنای دورشده از خیر است که به هر کس القای انحراف کند،
اطلاق شده و به انسانهای بدکار و دور از حق نیز گفته میشود. «مفردات راغب»
پیامهای سورۀ بقره - آیۀ ۱۴:
۱. منافق، نان را به نرخ روز میخورد. «قالُوا آمَنَّا» «قالُوا إِنَّا
مَعَکُمْ»
۲. به هر اظهار ایمان، نباید اعتماد قطعی کرد و باید مواظب عوامل نفوذی بود.
«قالُوا آمَنَّا»
۳. منافق، شهامتِ صداقت ندارد و از مؤمنان ترس و هراس دارد. «خَلَوْا» تماس و
ارتباط منافقان با مؤمنان، آشکار و علنی است ولی تماس آنان با کفّار یا سران و
رهبران خود، سرّی و محرمانه، در نهان و خلوت صورت میگیرد.
۴. دوستان منافقان، شیطانصفت هستند. «شَیاطِینِهِمْ»
۵. کفّار و منافقان با همدیگر ارتباط تشکیلاتی دارند و منافقان از آنان خطّ
فکری میگیرند. «شَیاطِینِهِمْ»
۶. اظهار ایمان از سوی منافق موقّتی است، ولی کفر او پایدار و ثابت است.
«آمَنَّا، إِنَّا مَعَکُمْ» (ایمان، با جملۀ فعلیّه و کفر با جملۀ اسمیّه آمده
و جملۀ اسمیّه نشانۀ دوام و ثبوت است.)
۷. منافقان با کافران نهتنها هم فکر هستند، بلکه کمککار هم نیز هستند.
«إِنَّا مَعَکُمْ» (کلمۀ «مع»، در جایی بهکار میرود که علاوهبر همفکری،
همکاری نیز باشد.)
۸. منافقان، مؤمنان را به استهزا میگیرند. «إِنَّما نَحْنُ مُسْتَهْزِؤُنَ»
تفسیر صفحۀ ۳ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۵ - تفسیر نور:
«اللَّهُ یَسْتَهْزِئُ بِهِمْ وَ یَمُدُّهُمْ فِی طُغْیانِهِمْ یَعْمَهُونَ»
خداوند آنان را به استهزا میگیرد و آنان را در طغیانشان مهلت میدهد تا
سرگردان شوند.
نکتههای سورۀ بقره - آیۀ ۱۵:
کلمۀ «یَعْمَهُونَ» از «عمه» مثل «عمی» میباشد، لکن «عمی» کوری ظاهری را
گویند و «عمه» کوری باطنی است. «تفسیر کشّاف»
امام رضا علیهالسّلام در تفسیر این آیه میفرماید: خداوند، اهل مکر و خدعه و
استهزا نیست، لکن جزای مکر و استهزای آنان را میدهد. «تفسیر نورالثقلین، ج ۱،
ص ۳۰»
همچنانکه آنان را در طغیان و سرکشی خودشان، رها میکند تا سردرگم و غرق
شوند.
و چه سزایی سختتر از قساوت قلب و تسلّط شیطان و وسوسههای او، میل به گناه و
بیرغبتی به عبادت، همراهی و همکاری با افراد نااهل و سرگرمی به دنیا و غفلت از
حق که منافقان به آن گرفتار میآیند.
منافقان، دوگانه رفتار میکنند و لذا با آنها نیز دو گونه برخورد میشود در
دنیا احکام مسلمانان را دارند و در آخرت کیفر کفّار را میبینند.
پیامهای سورۀ بقره - آیۀ ۱۵:
۱. کیفرهای الهی، متناسب با گناهان است. در برابر «إِنَّما نَحْنُ
مُسْتَهْزِؤُنَ»، «اللَّهُ یَسْتَهْزِئُ بِهِمْ» آمده است.
۲. منافقان با خدا طرف هستند؛ نه با مؤمنان. (آنها مؤمنان را مسخره میکنند،
ولی خدا به حمایت آمده و پاسخ مسخرۀ آنان را خودش میدهد) «اللَّهُ
یَسْتَهْزِئُ بِهِمْ»
۳. استهزا، اگر بهعنوان پاسخ باشد مانعی ندارد. نظیر تکبّر در مقابل متکبّر.
«اللَّهُ یَسْتَهْزِئُ بِهِمْ»
۴. از مهلت دادن و زیادهبخشیهای خداوند، نباید مغرور شد. «یَمُدُّهُمْ فِی
طُغْیانِهِمْ»
۵. سرکشی و طغیان، زمینهای برای سردرگمیهاست. «فِی طُغْیانِهِمْ
یَعْمَهُونَ»
تفسیر صفحۀ ۳ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۶ - تفسیر نور:
«أُولئِکَ الَّذِینَ اشْتَرَوُا الضَّلالَةَ بِالْهُدی فَما رَبِحَتْ
تِجارَتُهُمْ وَ ما کانُوا مُهْتَدِینَ» آنان کسانی هستند که بهبهای (از دست
دادن) هدایت، خریدار ضلالت و گمراهی شدند. امّا این داد و ستد، سودشان نبخشید
و در شمارِ هدایتیافتگان در نیامدند. (و یا به اهداف خود راهی نیافتند.)
نکتههای سورۀ بقره - آیۀ ۱۶:
منافقان، صاحب هدایتی نبودند که آن را از دست بدهند. پس شاید مراد آیه این است
که زمینههای فطری و عوامل هدایت را از دست دادند.
همچنانکه در آیات دیگر میخوانیم:
«اشْتَرَوُا الْکُفْرَ بِالْإِیْمانِ» (آل عمران، ۱۷۷) گروهی ایمان را با کفر
معامله کردند.
و یا «اشْتَرَوُا الْحَیاةَ الدُّنْیا بِالْآخِرَةِ» (بقره، ۸۶) آخرت را با
زندگی دنیوی معامله نمودند.
و یا «وَ الْعَذابَ بِالْمَغْفِرَةِ» (بقره، ۱۷۵) آمرزش و عفو الهی را با قهر و
عذاب او معامله نمودند.
یعنی استعداد ایمان و دریافت پاداش و مغفرت را با اعمال خود از بین بردند.
عاقبت، نور الهی دود شد -------- فطرت حقجوی او، نمرود شد
پیامهای سورۀ بقره - آیۀ ۱۶:
۱. منافق، سود و زیان خود را نمیشناسد و لذا هدایت را با ضلالت معامله
میکند. «اشْتَرَوُا الضَّلالَةَ بِالْهُدی»
۲. انسان، آزاد و انتخابگر است؛ چون داد و ستد، نیاز به اراده و تصمیم دارد.
«اشْتَرَوُا الضَّلالَةَ»
۳. دنیا همچون بازار است و مردمان، معاملهگر و مورد معامله، اعمال و
انتخابهای ماست. «اشْتَرَوُا» «فَما رَبِحَتْ تِجارَتُهُمْ»
۴. عاقبتِ مؤمن، هدایت «عَلی هُدیً مِنْ رَبِّهِمْ» و سرانجام منافق، انحراف
است. «ما کانُوا مُهْتَدِینَ»
۵. منافقان به اهداف خود راهی نمییابند. «ما کانُوا مُهْتَدِینَ»
منبع: محسن قرائتی ، تفسیر نور، ج ۱، ص ۴۸ -۶۱.
https://farsi.khamenei.ir/photo-album?id=34673
https://farsi.khamenei.ir/photo-album?id=34575
متزلزل کردن بنیان خانواده
حضرت آیت الله امام خامنه ای:
آن کسانی که میخواهند در یک کشور یا جامعهای نفوذ پیدا کنند #فرهنگ آن جامعه
را در مشت خود بگیرند و فرهنگ خود را به آنها تحمیل نمایند، یکی از کارهایشان،
معمولاً متزلزل کردن بنیان #خانواده است. کما اینکه در خیلی از کشورها این کار
را متأسفانه انجام دادهاند. مردها را بیمسئولیت و زنها را بد اخلاق کردهاند.
رهبر انقلاب؛ ۷۶/۱۲/۱۸
https://qaem14.blog.ir/1398/02/24/yazahra-s-bkvdbikhesnhdbs#%D8%B4%D9%87%DB%8C%D8%AF
https://farsi.khamenei.ir/tag-content?id=1330
حضرت آیت الله امام خامنه ای: صدام خبیث به پشتوانه کدام قدرت، یک چنین جنایات صریحی را بیپروا انجام میداد؟ چه کسانی پشتیبانش بودند؟ همان کسانی که این گرگ خونخوار را آن روز پشتیبانی میکردند، امروز خودشان را متولّی حقوق بشر در همهی دنیا میدانند! این قدر بیحیائی و بیشرمی در کار این قدرتها هست! چه کسی باید آنها را رسوا کند؟ هنرمندان ما، نویسندگان ما بار سنگینی بر دوش دارند، وظیفهی سنگینی بر عهده دارند. اینها بایستی در قالبهای هنری عرضه بشود به دنیا؛ باید فیلم بسازند. ۱۴۰۰/۰۸/۳۰
https://www.aviny.com/bozorgan/Ayatollah_Khamenei/jomalat_ghesar/ghesar_01.aspx#1
https://harimeharam.ir/shahid/256
حضرت آیت الله امام خامنه ای:
نظام جمهورى اسلامى محصول تلاش عظیم امام و امت است.
همه ى مسلمین در مقابل اسلام بدهکار و مسئولند.
فرازی از وصیت نامه شهید مدافع حرم شهید احمد اعطایی
از شما میخواهم به جان امام زمانمان مهدی موعـود (عجل الله تعالی علیه) پشت ولایت را خالی نکنید. گـوش به امر رهبر انـقلاب و دنباله رو ایشان، هر چه امر میکننـد بی چون و چرا بپذیـرید، کـه والله سعادتتان در همین است. امام عزیزمان فرمودند: پشـتیبان ولایت فقیه باشید تا به مملکت شما آسیبی نرسد.
این را بدانید اگر می خواهید چشمتان جمال مبارک امام زمان (عجل الله تعالی فرجه) را ملاقات کند، اگر می خواهید لبیک یا حسینتان معنا دار باشد، اگر میخواهید اعمالتان قبول باشد و فردای قیامت مقابل بی بی دو عالم حضرت زهرا (سلام الله علیها) سرتان افراشته باشد، پشتیبان ولی امر مسلمین حضرت آیت الله امـام خــامنهای باشـید،که او نوری است از انوار رسـول الله (صل الله علیه و آله) که بر حـق او ولی و صاحب ماست ...
شـهادت: 1394/8/21 سوریه - حلب توسط تروریست های تکفیری
سید حسن نصرالله:
ایران توطئه و فتنه آمریکا، اسرائیل و اروپا را قاطعانه شکست داد
کانال فضیلتها | کانال طاووس الجَنَّه | کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز)
پایگاه اطلاعرسانی سید ابراهیم رئیسی:
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
*****
التماس دعا
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
وَلَقَدْ کَتَبْنَا فِی الزَّبُورِ مِن بَعْدِ الذِّکْرِ أَنَّ الْأَرْضَ یَرِثُهَا عِبَادِیَ الصَّالِحُونَ
و در حقیقت، در زبور پس از تورات نوشتیم که زمین را بندگان شایسته ما به ارث خواهند برد.
سوره مبارکه انبیاء آیه ۱۰۵
تفسیر
صفحۀ ۲ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱ - تفسیر نور:
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ * الم» به نام خداوند بخشندۀ مهربان *
الف لام میم
نکتههای سورۀ بقره - آیۀ ۱:
اقوال مختلف دربارۀ حروف مقطعه:
دربارۀ حروف مقطّعه، اقوال مختلفی گفته شده است، از جمله:
۱. قرآن، معجزۀ الهی از همین حروف الفبا تألیف یافته که در اختیار همه است، اگر
میتوانید شما نیز از این حروف، کلام معجزهآمیز بیاورید.
۲. این حروف، نام همان سورهای است که در ابتدایش آمده است.
۳. این حروف، اشاره به اسم اعظم الهی دارد. «تفسیر نورالثقلین»
۴. این حروف، نوعی سوگند و قسم الهی است. «بحار، ج ۸۸، ص ۷»
۵. این حروف، از اسرار بین خداوند و پیامبر است. « بحار، ج ۸۹، ص ۳۸۴» و مطابق
بعضی روایات رموزی است که کسی جز خداوند نمیداند. «تفسیر مجمعالبیان»
امّا شاید بهترین نظر همان وجه اوّل باشد؛ زیرا در میان ۱۱۴ سورۀ قرآن، که ۲۹
سورۀ آن با حروف مقطّعه شروع میشود، در ۲۴ مورد بعد از این حروف، سخن از قرآن
و معجزه بودن آن است.
چنانکه در این سوره بهدنبال «الم»، «ذلِکَ الْکِتابُ» آمده و به عظمت قرآن
اشاره شده است.
در آغاز سورۀ شوری نیز حروف مقطّعۀ «حم عسق» آمده است که بعد از آن میفرماید:
«کَذلِکَ یُوحِی إِلَیْکَ وَ إِلَی الَّذِینَ مِنْ قَبْلِکَ اللَّهُ الْعَزِیزُ
الْحَکِیمُ» خداوندِ عزیز و حکیم، این چنین بر تو و پیامبران پیش از تو وحی
میکند.
یعنی وحی خداوند نیز با استفاده از همین حروف است. حروفی که در دسترس همۀ افراد
بشری است.
البتّه خداوند با این حروف، کتابی نازل کرده که معجزه است. آیا انسان نیز
میتواند چنین کتابی فراهم کند؟! آری، خداوند از حروف الفبا، کتاب معجزه نازل
میکند، همچنان که از دل خاک صدها نوع میوه و گل و گیاه میآفریند و انسان
میسازد. ولی نهایتِ هنر مردم این است که از خاک و گل، خشت و آجر بسازند!
تفسیر صفحۀ ۲ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۲ - تفسیر نور:
«ذلِکَ الْکِتابُ لا رَیْبَ فِیهِ هُدیً لِلْمُتَّقِینَ» آن کتاب (با عظمت که)
در (حقّانیت) آن هیچ تردیدی راه ندارد، راهنمای پرهیزگاران است.
نکتههای سورۀ بقره - آیۀ ۲:
«لا رَیْبَ فِیهِ» یعنی در این که قرآن از سوی خداست، شکّی نیست؛ زیرا مطالب آن
بهگونهای است که جایی برای این شکّ و تردید باقی نمیگذارد و اگر شکّی در
کار باشد، بهخاطر سوءظن و روحیّۀ لجاجت افراد است. چنانکه قرآن میفرماید:
«فَهُمْ فِی رَیْبِهِمْ یَتَرَدَّدُونَ» «سورۀ توبه، آیۀ ۴۵» آنان در شکّی که
خود ایجاد میکنند، سردرگم هستند.
هدف قرآن، هدایت مردم است و اگر به مسائلی از قبیل خلقتِ آسمانها و زمین و
گیاهان و حیوانات و... اشاره کرده بهخاطر آن است که توجّه مردم به آنها، موجب
توجّه به علم و قدرت و حکمت خداوند گردد.
در قرآن به موضوعات طبیعی، کیهانی، تاریخی، فلسفی، سیاسی و صنعتی اشاراتی شده؛
ولی هدف اصلی، هدایت است.
قرآن وسیلۀ هدایت همۀ مردم است «هُدیً لِلنَّاسِ» «بقره، ۱۸۵» همانند خورشید بر
همه میتابد؛ ولی تنها کسانی از آن بهره میجویند که فطرتِ پاک داشته و در
برابر حق خاضع باشند «هُدیً لِلْمُتَّقِینَ». همچنانکه نور خورشید، تنها از
شیشۀ تمیز عبور میکند، نه از خشت و گِل.
لذا فاسقان؛ «لا یَهْدِی الْقَوْمَ الْفاسِقِینَ» «سورۀ توبه، آیۀ ۸۰»
ظالمان؛ «لا یَهْدِی الْقَوْمَ الظَّالِمِینَ» «سورۀ مائده، آیۀ ۵۱»
کافران؛ «لا یَهْدِی الْقَوْمَ الْکافِرِینَ» «سورۀ مائده، آیۀ ۶۷»
دلمردگان؛ «لا یَهْدِی مَنْ هُوَ کاذِبٌ کَفَّارٌ» «سورۀ زمر، آیۀ ۳»
مسرفان و تکذیبکنندگان؛ «لا یَهْدِی مَنْ هُوَ مُسْرِفٌ کَذَّابٌ» «سورۀ غافر،
آیۀ ۲۸»
از هدایت قرآن بهرهمند نمیشوند.
آیا آیۀ «لا رَیْبَ فِیهِ» با آیات «إِنَّنا لَفِی شَکٍّ مِمَّا تَدْعُونا
إِلَیْهِ مُرِیبٍ»، «بَلْ هُمْ فِی شَکٍّ مِنْ ذِکْرِی»، «لِنَعْلَمَ مَنْ
یُؤْمِنُ بِالْآخِرَةِ مِمَّنْ هُوَ مِنْها فِی شَکٍّ» با هم منافات ندارند؟
این آیات منافاتی با هم ندارند، چراکه؛
در این آیه میفرماید: «لا رَیْبَ فِیهِ» هیچ شکّی در قرآن و محتوای آن نیست؟
در آیات بعدی قرآن دربارۀ شک و تردید مخالفان میفرماید: «إِنَّنا لَفِی شَکٍّ
مِمَّا تَدْعُونا إِلَیْهِ مُرِیبٍ» «سورۀ هود، آیۀ ۶۲» ما دربارۀ آنچه ما را
به آن میخوانی، در شک هستیم.
و در مورد شک در وحی و نبوّت نیز میخوانیم: «بَلْ هُمْ فِی شَکٍّ مِنْ
ذِکْرِی» «سورۀ ص، آیۀ ۸»
دربارۀ قیامت نیز آمده: «لِنَعْلَمَ مَنْ یُؤْمِنُ بِالْآخِرَةِ مِمَّنْ هُوَ
مِنْها فِی شَکٍّ» «سورۀ سبأ، آیۀ ۲۱»
مراد از جملۀ «لا رَیْبَ فِیهِ» آن نیست که کسی در آن شک نکرده و یا شک
نمیکند؛ بلکه منظور آن است که حقّانیّت قرآن بهقدری محکم است که جای شک
ندارد و اگر کسی شک کند به خاطر کوردلی خود اوست.
چنانکه در آیۀ ۶۶ سورۀ نمل میفرماید: «بَلْ هُمْ فِی شَکٍّ مِنْها بَلْ هُمْ
مِنْها عَمُونَ» (نخبهالتفاسیر به نقل از آیت اللَّه جوادی).
پیامهای سورۀ بقره - آیۀ ۲:
۱. قرآن در عظمت، مقامی بس والا دارد. «ذلِکَ»
در ادبیّات عرب، «ذلک» اسم اشاره به دور است. در این جا به قرآن که در پیش روی
ماست، با «ذلک» اشاره میکند که حکایت از عظمتِ دستنایافتنی قرآن میکند.
۲. قرآن در زمان حیات پیامبر جمعآوری و بهصورت کتاب شده است. «الْکِتابُ»
۳. راهنما باید در روش دعوت و محتوای برنامۀ خود، قاطع و استوار باشد. جملۀ «لا
رَیْبَ فِیهِ» نشانگر استواری و استحکام قرآن است.
۴. توانِ قرآن بر هدایت پرهیزکاران، خود بهترین دلیل بر اتقان و حقّانیّت آن
است. «هُدیً لِلْمُتَّقِینَ»
۵. قرآن، مایۀ هدایت خالص و بدون هیچگونه ضلالت و سردرگمی است. «لا رَیْبَ
فِیهِ هُدیً»
۶. تنها افراد پاک و پرهیزکار، از هدایت قرآن بهرهمند میشوند. «هُدیً
لِلْمُتَّقِینَ» هر کس که ظرف دلش پاکتر باشد، بهرهمندی و نورگیری او بیشتر
است. (هدایت دارای مراحل و قابل کم و زیاد شدن است. «و الذین اهتدوا زادهم
هدی»)
تفسیر صفحۀ ۲ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۳ - تفسیر نور:
«الَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِالْغَیْبِ وَ یُقِیمُونَ الصَّلاةَ وَ مِمَّا
رَزَقْناهُمْ یُنْفِقُونَ» (متّقین) کسانی هستند که به غیب ایمان دارند و نماز
را به پا میدارند و از آن چه به آنان روزی داده ایم، انفاق میکنند.
نکتههای سورۀ بقره - آیۀ ۳:
قرآن هستی را به چند بخش تقسیم می کند؟
قرآن، هستی را به دو بخش تقسیم میکند: عالم غیب «غیب به خداوند متعال،
فرشتگان، معاد و حضرت مهدی علیهالسّلام اطلاق شده است» و عالم شهود.
متّقین به کلّ هستی ایمان دارند، ولی دیگران تنها آن چه را قبول میکنند که
برایشان محسوس باشد. حتّی توقّع دارند که خدا را با چشم ببینند و چون
نمیبینند، نمیخواهند به او ایمان آورند.
چنانکه برخی به حضرت موسی گفتند: «لَنْ نُؤْمِنَ لَکَ حَتَّی نَرَی اللَّهَ
جَهْرَةً» «سورۀ بقره، آیۀ ۵۵» ما هرگز به تو ایمان نمیآوریم، مگر آنکه
خداوند را آشکارا مشاهده کنیم.
این افراد دربارۀ قیامت نیز میگویند: «ما هِیَ إِلَّا حَیاتُنَا الدُّنْیا
نَمُوتُ وَ نَحْیا وَ ما یُهْلِکُنا إِلَّا الدَّهْرُ» «سورۀ جاثیه، آیۀ ۲۴» جز
این دنیا که ما در آن زندگی میکنیم، دنیای دیگری نیست، میمیریم و زنده
میشویم و این روزگار است که ما را از بین میبرد.
چنین افرادی هنوز از مدار حیوانات نگذشتهاند و راه شناخت را منحصر به محسوسات
میدانند و میخواهند همهچیز را از طریق حواس درک کنند.
متّقین نسبتبه جهان غیب ایمان دارند، که برتر از علم و فراتر از آن است. در
درونِ ایمان، عشق، علاقه، تعظیم، تقدیس و ارتباط نهفته است، ولی در علم، این
مسائل نیست.
پیامهای سورۀ بقره - آیۀ ۳:
۱. ایمان، از عمل جدا نیست. در کنار ایمان به غیب، وظایف و تکالیف عملی مؤمن
بازگو شده است. «یُؤْمِنُونَ» «یُقِیمُونَ» «یُنْفِقُونَ»
۲. اساسیترین اصل در جهانبینی الهی آن است که هستی، منحصر به محسوسات نیست.
«یُؤْمِنُونَ بِالْغَیْبِ»
۳. بعد از اصل ایمان، مهمترین اصل عملی، اقامۀ نماز و انفاق است.
«یُؤْمِنُونَ» «یُقِیمُونَ» «یُنْفِقُونَ» (در جامعۀ الهی که حرکت و سیر
الیاللَّه دارد، اضطرابها و ناهنجاریهای روحی و روانی و کمبودهای معنوی، با
نماز تقویت و درمان مییابد و خلأهای اقتصادی و نابسامانیهای ناشی از آن، با
انفاق پر و مرتفع میگردد.)
۴. برگزاری نماز، باید دائمی باشد؛ نه موسمی و مقطعی. «یُقِیمُونَ الصَّلاةَ»
(«یُقِیمُونَ» فعل مضارع است و فعل مضارع دلالت بر استمرار و دوام دارد.)
۵. در انفاق نیز باید میانهرو باشیم. «مِمَّا رَزَقْناهُمْ، «م + مّا»، (مِن
ما) است و یکی از معانی «مِن» بعض است. یعنی بعضی از آنچه روزی کردهایم، نه
همه را انفاق میکنند.»
۶. از هر چه خداوند عطا کرده (علم، آبرو، ثروت، هنر ) به دیگران انفاق کنیم.
«مِمَّا رَزَقْناهُمْ یُنْفِقُونَ» «در اینگونه موارد کلمۀ «ما» در ادبیات عرب
بهمعنای هر چیز است.»
امام صادق علیهالسّلام میفرماید: از آنچه به آنان تعلیم دادهایم در جامعه
نشر میدهند. «بحار، ج ۲، ص ۱۷»
۷. انفاق باید از مال حلال باشد، چون خداوند رزق هر کس را از حلال مقدّر
میکند. «رَزَقْناهُمْ»
«رزق»، به نعمت دائمی که برای ادامۀ حیات طبق احتیاج داده میشود، اطلاق
میگردد و قیدتداوم و بهاندازۀ احتیاج، آن را از مفاهیمِ احسان، اعطاء، نصیب،
انعام و حظّ، جدا میکند. التّحقیق فی کلمات القرآن، ج ۴، ص ۱۱۴.
۸. با انفاقکردن مغرور نشویم. اگر باور کنیم که همۀ نعمتها از خداست، بهتر
میتوانیم قسمتی از آن را انفاق کنیم. «مِمَّا رَزَقْناهُمْ»
تفسیر صفحۀ ۲ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۴ - تفسیر نور:
«وَ الَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِما أُنْزِلَ إِلَیْکَ وَ ما أُنْزِلَ مِنْ
قَبْلِکَ وَ بِالْآخِرَةِ هُمْ یُوقِنُونَ » و آنان به آنچه بر تو نازل شده و
آنچه پیش از تو (بر پیامبران) نازل گردیده، ایمان دارند و هم آنان به آخرت
(نیز) یقین دارند.
نکتههای سورۀ بقره - آیۀ ۴:
ابزار شناخت انسان، محدود به حس و عقل نیست؛ بلکه وحی نیز یکی از راههای شناخت
است که متّقین به آن ایمان دارند. انسان در انتخاب راه، بدون راهنما دچار تحیّر
و سرگردانی میشود. باید انبیاء دست او را بگیرند و با منطق و معجزه و سیرۀ
عملی خویش، او را بهسوی سعادت واقعی راهنمایی کنند.
از این آیه و دو آیۀ قبل به دست میآید که خشوع در برابر خداوند متعال (نماز) و
داشتن روحیّۀ ایثار و انفاق و تعاون و حفظ حقوق دیگران و امید به آیندهای
روشن و پاداشهای بزرگ الهی، از آثار تقوی است.
پیامهای سورۀ بقره - آیۀ ۴:
۱. ایمان به تمام انبیاء و کتب آسمانی، لازم است؛ زیرا همۀ آنان یک هدف را
دنبال میکنند. «یُؤْمِنُونَ» «ما أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِکَ»
۲. تقوای واقعی، بدون یقین به آخرت ظهور پیدا نمیکند. «بِالْآخِرَةِ هُمْ
یُوقِنُونَ»
۳. احترام قرآن، قبل از کتب دیگر است. «بِما أُنْزِلَ إِلَیْکَ وَ ما أُنْزِلَ
مِنْ قَبْلِکَ»
پیامبر اسلام، آخرین پیامبر الهی است. کلمۀ «مِنْ قَبْلِکَ» بدون ذکر «مِنْ
بَعْدِکَ» نشانۀ خاتمیّت پیامبر اسلام و قرآن است.
تفسیر صفحۀ ۲ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۵ - تفسیر نور:
«أُولئِکَ عَلی هُدیً مِنْ رَبِّهِمْ وَ أُولئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ» تنها
آنان از جانب پروردگارشان بر هدایت هستند و آنان همان رستگاران هستند.
نکتههای سورۀ بقره - آیۀ ۵:
پاداش اهل تقوی که به غیب ایمان دارند و اهل نماز و انفاق و یقین به آخرت
هستند، رستگاری و فلاح است. رستگاری، بلندترین قلّۀ سعادت است؛ زیرا خداوند
هستی را برای بشر آفریده «خَلَقَ لَکُمْ ما فِی الْأَرْضِ جَمِیعاً» «سورۀ
بقره، آیۀ ۲۹»،
و بشر را برای عبادت «وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلَّا
لِیَعْبُدُونِ» «سورۀ ذاریات، آیۀ ۵۶»،
و عبادت را برای رسیدن به تقوا «اعْبُدُوا رَبَّکُمُ» «لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ»
«سورۀ بقره، آیۀ ۲۱»،
و تقوا را برای رسیدن به فلاح و رستگاری «وَ اتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّکُمْ
تُفْلِحُونَ» «سورۀ مائده، آیۀ ۱۰۰».
ویژگیهای رستگاران در قرآن:
در قرآن، رستگاران دارای ویژگیهای زیر هستند:
الف: کسانیکه در برابر مفاسد جامعه، به اصلاحگری میپردازند. «سورۀ آل عمران،
آیۀ ۱۰۴»
ب: کسانیکه امربهمعروف و نهیازمنکر میکنند. «سورۀ آل عمران، آیۀ ۱۰۴»
ج: کسانیکه علاوه بر ایمان به رسول خدا صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم، او را
حمایت میکنند. «سورۀ اعراف، آیۀ ۱۵۷»
د: کسانیکه از بخل دور هستند. «سورۀ حشر، آیۀ ۹»
ه: کسانیکه در قیامت از حسنات، میزانِ سنگین دارند. «سورۀ اعراف، آیۀ ۸»
رستگاری، بدون تلاش بهدست نمیآید و شرایط و لوازمی دارد، ازآنجمله در قرآن
به موارد ذیل اشاره شده است:
برای فلاح و رستگاری، تزکیه لازم است. «قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَکَّاها» «سورۀ
شمس، آیۀ ۹»
برای فلاح و رستگاری، جهاد لازم است. «جاهِدُوا فِی سَبِیلِهِ لَعَلَّکُمْ
تُفْلِحُونَ» «سورۀ مائده، آیۀ ۳۵»
برای فلاح و رستگاری، خشوع در نماز، اعراض از لغو، پرداخت زکات، پاکدامنی،
عفّت، امانتداری، وفایبهعهد و دوام و پایداری در نماز، لازم است.
پیامهای سورۀ بقره - آیۀ ۵:
۱. هدایتِ خاصّ الهی، برای مؤمنان واقعی تضمین شده است. «هُدیً مِنْ رَبِّهِمْ»
۲. ایمان و تقوا، انسان را به فلاح و رستگاری میرساند. «لِلْمُتَّقِینَ»،
«یُؤْمِنُونَ»، «الْمُفْلِحُونَ»
منبع: محسن قرائتی، تفسیر نور، ج ۱، ص ۴۱-۴۷
https://farsi.khamenei.ir/photo-album?id=34902
تربیت صحیح با عواطف مادرانه
حضرت آیت الله امام خامنه ای:
یکی از وظایف مهم زن، عبارت از این است که فرزند را با عواطف، با تربیت صحیح،
با دل دادن و رعایت و دقّت، آن چنان بار بیاورد که این موجود انسانی - چه دختر
و چه پسر - وقتی که بزرگ شد، از لحاظ روحی، یک انسان سالم، بدون عقده، بدون
گرفتاری، بدون احساس ذلّت و بدون بدبختیها و فلاکتها و بلایایی که امروز نسلهای
جوان و نوجوان غربی در اروپا و امریکا به آن گرفتارند، بار آمده باشد. رهبر
انقلاب؛ ۷۵/۱۲/۲۰
https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=49118
https://qaem14.blog.ir/1398/02/24/yazahra-s-bkvdbikhesnhdbs#%D8%B4%D9%87%DB%8C%D8%AF
حضرت آیت الله امام خامنه ای: سبک زندگی اسلامی در رفتار رزمندگان ما و شهدای ما یک چیز برجستهای است که واقعاً نمیشود از این صرف نظر کرد. آن قدر نکتهی الهامبخش در زندگی این شهیدان وجود دارد که واقعاً جا دارد یک تصویر هنرمندانهای از این وضعیّت را هنرمندان ما به دنیا نشان بدهند، و رزمندهی ایرانی را بشناسانند به دنیا و با کارهای هنری و بزرگ در مقابل چشم مردم دنیا قرار بدهند. 1400/08/30
https://www.aviny.com/bozorgan/Ayatollah_Khamenei/jomalat_ghesar/ghesar_01.aspx#1
حضرت آیت الله امام خامنه ای: میراث حضرت امام، نظام جمهورى اسلامى است.
تربت مطهر شهید مدافع حرم شهید محمد حمیدی
شـهادت : 1394/4/1 سوریه درعا
شهادت: توسط تروریست های تکفیری
کانال فضیلتها | کانال طاووس الجَنَّه | کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز)
پایگاه اطلاعرسانی سید ابراهیم رئیسی:
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
*****
التماس دعا
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
وَلَقَدْ کَتَبْنَا فِی الزَّبُورِ مِن بَعْدِ الذِّکْرِ أَنَّ الْأَرْضَ یَرِثُهَا عِبَادِیَ الصَّالِحُونَ
و در حقیقت، در زبور پس از تورات نوشتیم که زمین را بندگان شایسته ما به ارث خواهند برد.
سوره مبارکه انبیاء آیه ۱۰۵
تفسیر صفحۀ ۱ قرآن کریم - سورۀ حمد - آیۀ ۱ - تفسیر نور:
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ» به نام خداوند بخشندۀ مهربان
نکتههای سورۀ حمد - آیۀ ۱:
در میان اقوام و ملل مختلف، رسم است که کارهای مهم و باارزش را به نام بزرگی از
بزرگان خویش که مورد احترام و علاقۀ آنهاست، شروع میکنند تا آن کار میمون و
مبارک گردد و به انجام رسد.
البتّه آنان بر اساس اعتقادات صحیح یا فاسد خویش عمل میکنند. گاهی بهنام
بتها و طاغوتها و گاهی با نام خدا و بهدست اولیای خدا، کار را شروع
میکنند.
چنانکه در جنگ خندق، اوّلین کلنگ را رسول خدا صلّی اللَّه علیه و آله بر زمین
زد. «بحار، ج ۲۰ ص ۲۱۸»
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ» سر آغاز کتاب الهی است. «بِسْمِ
اللَّهِ» نهتنها در ابتدای قرآن، بلکه در آغاز تمام کتابهای آسمانی بوده است.
در سرلوحۀ کار و عمل همۀ انبیاء «بِسْمِ اللَّهِ» قرار داشت.
وقتی کشتی حضرت نوح در میان امواج طوفان به راه افتاد، نوح علیهالسّلام به
یاران خود گفت: سوار شوید که «بِسْمِ اللَّهِ مَجْراها وَ مُرْساها» «هود، ۴۱»
یعنی حرکت و توقّف این کشتی با نام خداست.
حضرت سلیمان علیهالسّلام نیز وقتی ملکه سباء را به ایمان فراخواند، دعوتنامۀ
خود را با جملۀ «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ» «نمل، ۳۰» آغاز نمود.
حضرت علی علیهالسّلام فرمود: «بِسْمِ اللَّهِ»، مایۀ برکت کارها و ترک آن موجب
نافرجامی است.
همچنین آن حضرت به شخصی که جملۀ بِسْمِ اللَّهِ را مینوشت، فرمود: «جَوِّدها»
آن را نیکو بنویس. «کنز العمّال، ح ۲۹۵۵۸»
بر زبان آوردن «بِسْمِ اللَّهِ» در شروع هر کاری سفارش شده است. در خوردن و
خوابیدن و نوشتن، سوارشدن بر مرکب و مسافرت و بسیاری کارهای دیگر.
حتّی اگر حیوانی بدون نام خدا ذبح شود، مصرف گوشت آن حرام است و این رمز آن است
که خوراک انسانهای هدفدار و موحّد نیز باید جهت الهی داشته باشد.
در حدیث میخوانیم: «بِسْمِ اللَّهِ» را فراموش نکن، حتّی در نوشتن یک بیت شعر.
و روایاتی در پاداش کسیکه اوّلین بار «بِسْمِ اللَّهِ» را به کودک یاد بدهد،
وارد شده است. «تفسیر برهان، ج ۱، ص ۴۳»
چرا در شروع هر کاری «بِسْمِ اللَّهِ» سفارش شده است؟
«بِسْمِ اللَّهِ» آرم و نشانۀ مسلمانی است و باید همۀ کارهای او رنگ الهی داشته
باشد؛ همانگونه که محصولات و کالاهای ساخت یک کارخانه، آرم و علامت آن کارخانه
را دارد خواه بهصورت جزئی باشد یا کلّی. مثلًا یک کارخانه چینیسازی، علامت
خود را روی تمام ظروف میزند؛ خواه ظرفهای بزرگ باشد یا ظرفهای کوچک. یا
اینکه پرچم هر کشوری هم بر فراز ادارات و مدارس و پادگانهای آن کشور است و هم
بر فراز کشتیهای آن کشور در دریاها، و هم بر روی میز اداری کارمندان.
آیا «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ» آیهای مستقل است؟
به اعتقاد اهل بیت رسول اللَّه علیهمالسّلام که صد سال سابقه بر سایر رهبران
فقهی مذاهب دارند و در راه خدا به شهادت رسیده و در قرآن نیز عصمت و پاکی آنها
به صراحت بیان شده است، آیۀ «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ» آیهای
مستقل و جزو قرآن است.
فخر رازی در تفسیر خویش شانزده دلیل آورده که «بِسْمِ اللَّهِ» جزو سوره است.
آلوسی نیز همین اعتقاد را دارد.
در مسند احمد نیز «بِسْمِ اللَّهِ» جزو سوره شمرده شده است. «مسند احمد، ج ۳، ص
۱۷۷ و ج ۴، ص ۸۵»
برخی از افراد که بسم اللَّه را جزو سوره ندانسته و یا در نماز آن را ترک
کردهاند، مورد اعتراض واقع شدهاند.
در مستدرک حاکم آمده است: روزی معاویه در نماز بسم اللَّه نگفت، مردم به او
اعتراض نمودند که «أ سرقت أم نَسیتَ»، آیه را دزدیدی یا فراموش کردی؟! «مستدرک،
ج ۳، ص ۲۳۳»
امامان معصوم علیهمالسّلام اصرار داشتند که در نماز، بسم اللَّه را بلند
بگویند.
امام باقر علیهالسّلام در مورد کسانی که «بِسْمِ اللَّهِ» را در نماز
نمیخواندند و یا جزو سوره نمیشمردند، میفرمود: «سَرقوا اکرم آیة» بهترین
آیۀ قرآن را به سرقت بردند. «بحار، ج ۸۵، ص ۲۰»
در سنن بیهقی در ضمن حدیثی آمده است: چرا بعضی «بِسْمِ اللَّهِ» را جزو سوره
قرار ندادهاند! «سنن بیهقی، ج ۲، ص ۵۰»
شهید مطهّری قدّس سرّه در تفسیر سورۀ حمد، ابنعباس، عاصم، کسایی، ابنعمر،
ابنزبیر، عطاء، طاووس، فخر رازی و سیوطی را از جمله کسانی معرّفی میکند که
بسم اللَّه را جزو سوره میدانستند.
در تفسیر قرطبی از امام صادق علیهالسّلام نقل شده است: «بِسْمِ اللَّهِ» تاج
سورههاست.
تنها در آغاز سورۀ برائت (سورۀ توبه) بسم اللَّه نیامده و این به فرمودۀ حضرت
علی علیهالسّلام بهخاطر آن است که «بِسْمِ اللَّهِ» کلمۀ امان و رحمت است، و
اعلام برائت از کفّار و مشرکین، با اظهار محبّت و رحمت سازگار نیست. «تفسیر
مجمعالبیان و فخر رازی»
سیمای بسم اللّه:
۱. «بِسْمِ اللَّهِ» نشانگر رنگ و صبغۀ الهی و بیانگر جهتگیری توحیدی ماست.
«امام رضا علیهالسّلام میفرماید: بسم اللَّه یعنی نشان بندگی خدا را بر خود
مینهم. تفسیر نورالثقلین»
۲. «بِسْمِ اللَّهِ» رمز توحید است و ذکر نام دیگران بهجای آن رمز کفر، و
قرینکردن نام خدا با نام دیگران، نشانۀ شرک. نه در کنار نام خدا، نام دیگری را
ببریم و نه بهجای نام او. «نه فقط ذات او، بلکه نام او نیز از هر شریکی منزّه
است «سبّح اسم ربّک الاعلی»؛ حتّی شروع کردن کار به نام خدا و محمد صلّی اللَّه
علیه و آله ممنوع است. إثبات الهداة، ج ۷، ص ۴۸۲»
۳. «بِسْمِ اللَّهِ» رمز بقا و دوام است؛ زیرا هرچه رنگ خدایی نداشته باشد،
فانی است. («کُلُّ شَیْءٍ هالِکٌ إِلَّا وَجْهَهُ» قصص، ۸۸)
۴. «بِسْمِ اللَّهِ» رمز عشق به خدا و توکّل به اوست. به کسیکه رحمن و رحیم
است عشق میورزیم و کارمان را با توکّل به او آغاز میکنیم، که بردن نام او سبب
جلب رحمت است.
۵. «بِسْمِ اللَّهِ» رمز خروج از تکبّر و اظهار عجز به درگاه الهی است.
۶. «بِسْمِ اللَّهِ» گام اوّل در مسیر بندگی و عبودیّت است.
۷. «بِسْمِ اللَّهِ» مایۀ فرار شیطان است. کسیکه خدا را همراه داشت، شیطان در
او مؤثّر نمیافتد.
۸. «بِسْمِ اللَّهِ» عامل قداست یافتن کارها و بیمهکردن آنهاست.
۹. «بِسْمِ اللَّهِ» ذکر خداست، یعنی که خدایا من تو را فراموش نکردهام.
۱۰. «بِسْمِ اللَّهِ» بیانگر انگیزۀ ماست؛ یعنی خدایا هدفم تو هستی نه مردم، نه
طاغوتها و نه جلوهها و نه هوسها.
۱۱. امام رضا علیهالسّلام فرمود: «بِسْمِ اللَّهِ» به اسم اعظم الهی، از سیاهی
چشم به سفیدی آن نزدیکتر است. «تفسیر راهنما»
پیامهای سورۀ حمد - آیۀ ۱:
۱. «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ» در آغاز سورۀ، رمز آن است که مطالب
سوره، از مبدأ حق و مظهر رحمت نازل شده است.
۲. «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ» در آغاز کتاب، یعنی هدایت تنها با
استعانت از او محقّق میشود. (شاید معنای اینکه میگویند: تمام قرآن در سورۀ
حمد، و تمام سورۀ حمد در بسم اللَّه، و تمام بسم اللَّه در حرف (باء) خلاصه
میشود، این باشد که آفرینش هستی و هدایت آن، همه با استمداد از اوست؛ چنانکه
رسالت پیامبر اکرم صلّی اللَّه علیه و آله نیز با نام او آغاز گردید. «اقرأ
باسم ربّک»)
۳. «بِسْمِ اللَّهِ» کلامی که سخن خدا با مردم و سخن مردم با خدا، با آن شروع
میشود.
۴. رحمت الهی همچون ذات او ابدی و همیشگی است. «اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ»
۵. بیان رحمت الهی در قالبهای گوناگون، نشانۀ اصرار بر رحمت است. (هم قالب
«رحمن»، هم قالب «رحیم») «الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ»
۶. شاید آوردن کلمۀ رحمن و رحیم در آغاز کتاب، نشانۀ این باشد که قرآن جلوهای
از رحمت الهی است، همانگونه که اصل آفرینش و بعثت جلوۀ لطف و رحمت اوست.
«الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ»
تفسیر صفحۀ ۱ قرآن کریم - سورۀ حمد - آیۀ ۲ - تفسیر نور:
«الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ » سپاس و ستایش مخصوص خداوندی است که
پروردگار جهانیان است.
نکتههای سورۀ حمد - آیۀ ۲:
«رَبِّ» بهکسی گفته میشود که هم مالک و صاحب چیزی است و هم در رشد و پرورش
آن نقش دارد.
خداوند هم صاحب حقیقی عالم است و هم مدبّر و پروردگار آن؛ پس همۀ هستی حرکت
تکاملی دارد و در مسیری که خداوند معیّن کرده، هدایت میشود.
علاوهبر سورۀ حمد، چهار سورۀ انعام، کهف، سباء و فاطر نیز با جملۀ «الْحَمْدُ
لِلَّهِ» آغاز گردیده، ولی فقط در سورۀ حمد بعد از آن «رَبِّ الْعالَمِینَ»
آمده است.
مفهوم حمد، ترکیبی از مفهوم مدح و شکر است. انسان در برابر جمال و کمال و
زیبایی، زبان به ستایش و در برابر نعمت و خدمت و احسان دیگران، زبان به تشکّر
میگشاید. خداوند متعال بهخاطر کمال و جمالش، شایستۀ ستایش و بهخاطر
احسانها و نعمتهایش، لایق شکرگزاری است.
«الْحَمْدُ لِلَّهِ» بهترین نوع تشکّر از خداوند است. هر کس در هر جا، با هر
زبانی، هرگونه ستایشی از هر کمال و زیبایی دارد، در حقیقت سرچشمۀ آن را ستایش
میکند.
البتّه حمد خداوند منافات با سپاسگزاری از مخلوق ندارد، بهشرط آنکه به امر خدا
و در خط و مسیر او باشد.
خداوند مسیر رشد و تربیّت همه را تعیین نموده است:
«رَبُّنَا الَّذِی أَعْطی کُلَّ شَیْءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدی» «طه، ۵۰»
پرودگار ما همۀ موجودات را نعمت وجود بخشیده و سپس به راه کمالش هدایت نموده
است.
او به زنبور عسل یاد داده که از چه گیاهی بمکد و به مورچه آموخته است که چگونه
قوت زمستانی خود را ذخیره کند و بدن انسان را چنان آفریده که هر گاه کمبود خون
پیدا کرد، خونسازی نماید؛ چنین خداوندی، شایستۀ حمد و سپاسگزاری است.
خداوند، پروردگار همۀ آفریدههاست. «وَ هُوَ رَبُّ کُلِّ شَیْءٍ» «انعام، ۱۶۴»
آنچه در آسمانها و زمین و میان آنهاست، پروردگارشان اوست. «رَبُّ السَّماواتِ
وَ الْأَرْضِ وَ ما بَیْنَهُما» «شعراء، ۲۴»
حضرت علی علیهالسّلام میفرماید: «من الجمادات و الحیوانات» یعنی او پروردگار
جاندار و بیجان است. «لَهُ الْخَلْقُ وَ الْأَمْرُ تَبارَکَ اللَّهُ رَبُّ
الْعالَمِینَ» هم آفرینش از اوست و هم ادارۀ آن، و او پرورشدهندۀ همه است.
مراد از «عالمین» یا فقط انسانها هستند، مانند آیۀ ۷۰ سورۀ حجر که قوم لوط به
حضرت لوط گفتند: «أَوَ لَمْ نَنْهَکَ عَنِ الْعالَمِینَ» آیا ما تو را از
ملاقات با مردم نهی نکردیم؟
و یا مراد همۀ عوالم هستی است. «عالم» بهمعنای مخلوقات و «عالمین» بهمعنای
تمام مخلوقات نیز استعمال شده است.
از این آیه فهمیده میشود که تمام هستی یک پروردگار دارد که اوست و آنچه در
جاهلیّت و در میان بعضی از ملّتها اعتقاد داشتند که برای هر نوع از پدیدهها
خدایی است و آن را مدبّر و ربّالنّوع آن میپنداشتند، باطل است.
پیامهای سورۀ حمد - آیۀ ۲:
۱. همۀ ستایشها برای اوست. «الْحَمْدُ لِلَّهِ» «الف و لام در «الحمد»
بهمعنای تمام حمد و جنس ستایش است»
۲. خداوند در تربیت و رشد هستی اجباری ندارد؛ زیرا حمد برای کارهای غیر اجباری
است. «الْحَمْدُ لِلَّهِ»
۳. همۀ هستی زیباست و تدبیر همۀ هستی نیکوست؛ زیرا حمد برای زیبایی و نیکویی
است. «الْحَمْدُ لِلَّهِ»
۴. دلیل ستایش ما، پروردگاری اوست. «الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ»
۵. رابطۀ خداوند با مخلوقات، رابطۀ دائمی و تنگاتنگ است. «رَبِّ الْعالَمِینَ»
(نقاش و بنّا هنر خود را عرضه میکند و میرود، ولی مربّی باید هر لحظه نظارت
داشته باشد.)
همۀ هستی، تحت تربیت خداوند یکتاست. «رَبِّ الْعالَمِینَ»
۶. امکان رشد و تربیت، در همۀ موجودات وجود دارد. «رَبِّ الْعالَمِینَ»
۷. خداوند هم انسانها را با راهنمایی انبیاء تربیت میکند، (تربیت تشریعی)
و هم جمادات و نباتات و حیوانات را رشد و پرورش میدهد. (تربیت تکوینی) «رَبِّ
الْعالَمِینَ»
۸. مؤمنان در آغاز کتاب (قرآن) با نیایش به درگاه خداوند متعال، «الْحَمْدُ
لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ» میگویند و در پایان کار در بهشت نیز، همان شعار
را میدهند که «آخِرُ دَعْواهُمْ أَنِ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ»
«یونس، ۱۰»
تفسیر صفحۀ ۱ قرآن کریم - سورۀ حمد - آیۀ ۳ - تفسیر نور:
«الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ» خدایی که بخشنده و مهربان است.
نکتههای سورۀ حمد - آیۀ ۳:
کلمۀ «رحمن» بهمعنای مبالغه و شدّت در رحمت و گستردگی آن است.
از کاربرد دو صفت «رحمن» و «رحیم» در قرآن، استفاده میشود که رحمانیّت دربارۀ
همۀ مخلوقات و رحیم بودن، مربوط به انسان و موجودات مکلّف است.
خداوند رحمت را بر خود واجب کرده است، «کَتَبَ رَبُّکُمْ عَلی نَفْسِهِ
الرَّحْمَةَ» «انعام، ۵۴» و رحمت او بر همهچیز سایه گسترده است، «وَ رَحْمَتِی
وَسِعَتْ کُلَّ شَیْءٍ» «اعراف، ۱۵۶» همچنین پیامبر و کتاب او مایۀ رحمت
هستند، «رَحْمَةً لِلْعالَمِینَ» «انبیاء، ۱۰۷»
آفرینش و پرورش او بر اساس رحمت است و اگر عقوبت نیز میدهد از روی لطف است.
بخشیدن گناهان و قبول توبۀ بندگان و عیبپوشی از آنان و دادن فرصت برای جبران
اشتباهات، همه مظاهر رحمت و مهربانی اوست.
پیامهای سورۀ حمد - آیۀ ۳:
۱. تدبیر و تربیت الهی، همراه محبّت و رحمت است. (در کنار کلمۀ «ربّ»، کلمۀ
«رحمن» آمده است.) «رَبِّ الْعالَمِینَ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ»
۲. همچنانکه تعلیم نیازمند رحم و مهربانی است، «الرَّحْمنُ عَلَّمَ
الْقُرْآنَ» «الرحمن، ۱-۲» تربیت و تزکیه نیز باید بر اساس رحم و مهربانی باشد.
«رَبِّ الْعالَمِینَ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ»
۳. رحمانیّت خداوند، دلیل بر ستایش اوست. «الْحَمْدُ لِلَّهِ» «الرَّحْمنِ
الرَّحِیمِ»
تفسیر صفحۀ ۱ قرآن کریم - سورۀ حمد - آیۀ ۴ - تفسیر نور:
«مالِکِ یَوْمِ الدِّینِ» خدایی که مالک روز جزاست.
نکتههای سورۀ حمد - آیۀ ۴:
مالکیّت خداوند، حقیقی است و شامل احاطه و سلطنت است؛ ولی مالکیّتهای
اعتباری، از سلطۀ مالک خارج میشود و تحت سلطۀ واقعی او نیست. «مالِکِ یَوْمِ
الدِّینِ»
با آنکه خداوند مالک حقیقی همهچیز در همهوقت است، ولی مالکیّت او در روز
قیامت و معاد جلوۀ دیگری دارد، در آن روز تمام واسطهها و اسباب قطع میشوند.
«تَقَطَّعَتْ بِهِمُ الْأَسْبابُ» «بقره، ۱۶۶»
نسبتها و خویشاوندیها از بین میرود. «فَلا أَنْسابَ بَیْنَهُمْ» «مؤمنون،
۱۰۱»
مال و ثروت و فرزندان، ثمری ندارند. «لا یَنْفَعُ مالٌ وَ لا بَنُونَ» «شعراء،
۸۸»
بستگان و نزدیکان نیز فایدهای نمیرسانند. «لَنْ تَنْفَعَکُمْ أَرْحامُکُمْ»
«ممتحنه، ۳»
نه زبان، اجازۀ عذر تراشی دارد و نه فکر، فرصت تدبیر.
تنها راه چاره لطف خداوند است که صاحب اختیار آن روز است.
معانی لفظ دین در آیات قرآن:
لفظ «دین» در معانی گوناگون به کار رفته است:
الف: مجموعۀ قوانین آسمانی. «إِنَّ الدِّینَ عِنْدَ اللَّهِ الْإِسْلامُ» «آل
عمران، ۱۹»
ب: عمل و اطاعت. «لِلَّهِ الدِّینُ الْخالِصُ» «زمر، ۳»
ج: حساب و جزا. «مالِکِ یَوْمِ الدِّینِ» «یَوْمِ الدِّینِ» در قرآن بهمعنای
روز قیامت است که روز کیفر و پاداش میباشد. «یَسْئَلُونَ أَیَّانَ یَوْمُ
الدِّینِ» «ذاریات، ۱۲» میپرسند روز قیامت چه وقت است؟
قرآن در مقام معرّفی این روز، چنین میفرماید: «ثُمَّ ما أَدْراکَ ما یَوْمُ
الدِّینِ. یَوْمَ لا تَمْلِکُ نَفْسٌ لِنَفْسٍ شَیْئاً وَ الْأَمْرُ یَوْمَئِذٍ
لِلَّهِ» «انفطار ۱۸-۱۹» (ای پیامبر!) نمیدانی روز دین چه روزی است؟ روزی که
هیچکس برای کسی کارآیی ندارد و آن روز تنها حکم و فرمان با خداست.
«مالِکِ یَوْمِ الدِّینِ» نوعی انذار و هشدار است، ولی با قرار گرفتن در کنار
آیۀ «الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ» معلوم میشود که بشارت و انذار باید در کنار هم
باشند. نظیر آیۀ شریفه دیگر که میفرماید: «نَبِّئْ عِبادِی أَنِّی أَنَا
الْغَفُورُ الرَّحِیمُ. وَ أَنَّ عَذابِی هُوَ الْعَذابُ الْأَلِیمُ» «حجر،
۴۹-۵۰» به بندگانم خبر ده که من بسیار مهربان و آمرزندهام؛ ولی عذاب و مجازات
من نیز دردناک است.
همچنین در آیۀ دیگر خود را چنین معرّفی میکند: «قابِلِ التَّوْبِ شَدِیدِ
الْعِقابِ» «غافر، ۳» خداوند پذیرندۀ توبۀ مردمان و عقوبت کنندۀ شدید گناهکاران
است.
در اوّلین سورۀ قرآن، مالکیتَ خداوند عنوان شده است، «مالِکِ یَوْمِ الدِّینِ»
و در آخرین سوره، مَلِکیّت او. «مَلِکِ النَّاسِ»
پیامهای سورۀ حمد - آیۀ ۴:
۱. خداوند متعال، از جهات مختلف قابل عبادت است و ما باید حمد و سپاس او را
بهجاآوریم. بهخاطر کمال ذات و صفات او که «اللّه» است، بهخاطر احسان و تربیت
او که «رَبِّ الْعالَمِینَ» است و به خاطر امید و انتظار رحم و لطف او که
«الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ» است و به خاطر قدرت و هیبت او که «مالِکِ یَوْمِ
الدِّینِ» است.
۲. قیامت، پرتوی از ربوبیّت اوست. «رَبِّ الْعالَمِینَ» «مالِکِ یَوْمِ
الدِّینِ»
۳. قیامت، جلوهای از رحمت خداوند است. «الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ مالِکِ یَوْمِ
الدِّینِ»
تفسیر صفحۀ ۱ قرآن کریم - سورۀ حمد - آیۀ ۵ - تفسیر نور:
«إِیَّاکَ نَعْبُدُ وَ إِیَّاکَ نَسْتَعِینُ » (خدایا) تنها تو را میپرستیم و
تنها از تو یاری میجوییم.
نکتههای سورۀ حمد - آیۀ ۵:
انسان باید به حکم عقل، بندگی خداوند را بپذیرد.
ما انسانها عاشق کمال هستیم و نیازمند رشد و تربیت، و خداوند نیز جامع تمام
کمالات و ربّ همۀ هستی است. اگر به مهر و محبّت نیازمندیم او رحمان و رحیم است
و اگر از آینده دور نگرانیم، او صاحب اختیار و مالک آن روز است.
پس چرا به سوی دیگران برویم؟! عقل حکم میکند که تنها باید او را پرستش کرد و
از او کمک خواست. نه بندۀ هوی و هوس خود بود و نه بندۀ زر و زور دیگران.
در نماز، گویا شخص نمازگزار به نمایندگی از تمام خداپرستان میگوید:
خدایا نه فقط من که همۀ ما بندۀ تو هستیم، و نهتنها من که همۀ ما محتاج و
نیازمند لطف تو هستیم.
خدایا! من کسی جز تو را ندارم «إِیَّاکَ» ولی تو غیر مرا فراوان داری و همۀ
هستی عبد و بندۀ تو هستند. «إِنْ کُلُّ مَنْ فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ
إِلَّا آتِی الرَّحْمنِ عَبْداً» «مریم، ۹۳» در آسمانها و زمین هیچچیزی نیست
مگر این که بنده و فرمانبردار تو هستند.
جملۀ «نَعْبُدُ» هم اشاره به این دارد که نماز به جماعت خوانده شود و هم بیانگر
این است که مسلمانان همگی برادر و در یک خط هستند.
مراحل پرواز معنوی، عبارت است از: ثنا، ارتباط و سپس دعا.
بنابراین اوّل سورۀ حمد ثناست، آیۀ «إِیَّاکَ نَعْبُدُ» ارتباط و آیات بعد، دعا
میباشد.
چون گفتوگو با محبوب واقعی شیرین است، لذا کلمۀ «إِیَّاکَ» تکرار شد.
پیامهای سورۀ حمد - آیۀ ۵:
۱. ابتدا باید بندگی خدا کرد، آنگاه از او حاجت خواست. «نَعْبُدُ»
«نَسْتَعِینُ»
۲. بندگی، تنها در برابر خداوند رواست نه دیگران. «إِیَّاکَ»
۳. قوانین حاکم بر طبیعت محترم است، ولی ارادۀ خداوند حاکم و قوانینِ طبیعی،
محکوم هستند. «در نظام خلقت، از اسباب و وسایل بهرهمند میشویم؛ امّا میدانیم
کارآیی یا بیاثری هر سبب و وسیلهای، به دست اوست. او سببساز است و سببسوز»
لذا فقط از او کمک میخواهیم. «إِیَّاکَ نَسْتَعِینُ»
۴. گر چه عبادت از ماست، ولی در عبادت کردن نیز نیازمند کمک او هستیم.
«إِیَّاکَ نَعْبُدُ وَ إِیَّاکَ نَسْتَعِینُ» ««وَ ما کُنَّا لِنَهْتَدِیَ لَوْ
لا أَنْ هَدانَا اللَّهُ» اگر هدایت الهی نبود ما هدایت نمییافتیم. اعراف، ۴۳»
۵. چون خداوند بیشترین لطف را بر ما کرده، ما بهترین تذلّل را به درگاهش
میبریم. «الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ إِیَّاکَ نَعْبُدُ»
۶. «إِیَّاکَ نَعْبُدُ وَ إِیَّاکَ نَسْتَعِینُ» یعنی نه جبر است و نه تفویض.
چون میگوییم: «نَعْبُدُ» پس دارای اختیار هستیم و نه مجبور و چون میگوییم:
«نَسْتَعِینُ» پس نیاز به او داریم و امور به ما تفویض نشده است.
۷. عبادت، مقدّمه و وسیلۀ استمداد است. ابتدا عبادت آمده آنگاه استمداد.
«إِیَّاکَ نَعْبُدُ وَ إِیَّاکَ نَسْتَعِینُ»
۸. شناخت خداوند و صفات او، مقدّمۀ دستیابی به توحید و یکتاپرستی است. «رَبِّ
الْعالَمِینَ، الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ، مالِکِ یَوْمِ الدِّینِ، إِیَّاکَ
نَعْبُدُ»
۹. از آداب دعا و پرستش این است که انسان خود را مطرح نکند و خود را در حضور
خداوند احساس کند. «إِیَّاکَ نَعْبُدُ»
۱۰. توجّه به معاد، یکی از انگیزههای عبادت است. «مالِکِ یَوْمِ الدِّینِ
إِیَّاکَ نَعْبُدُ»
تفسیر صفحۀ ۱ قرآن کریم - سورۀ حمد -آیۀ ۶ - تفسیر نور:
«اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقِیمَ » (خداوندا!) ما را به راه راست هدایت
فرما.
نکتههای سورۀ حمد - آیۀ ۶:
انواع هدایت در قرآن کریم:
در قرآن مجید دو نوع هدایت مطرح شده است:
الف: هدایت تکوینی، نظیر هدایت زنبور عسل که چگونه از شهد گلها بمکد و چگونه
کندو بسازد و یا هدایت و راهنمایی پرندگان در مهاجرتهای زمستانی و تابستانی.
آنجا که قرآن میفرماید: «رَبُّنَا الَّذِی أَعْطی کُلَّ شَیْءٍ خَلْقَهُ
ثُمَّ هَدی» «طه، ۵۰» بیانگر این نوع از هدایت است.
ب: هدایت تشریعی که همان فرستادن انبیای الهی و کتب آسمانی برای هدایت بشر است.
کلمۀ «صراط» (در قیامت، صراط، نام پلی است بر روی دوزخ که همۀ مردم باید از روی
آن عبور کنند» بیش از چهل مرتبه در قرآن آمده است. انتخاب راه و خط فکری صحیح،
نشانۀ شخصیت انسان است.
راههای متعدّدی در برابر انسان قرار دارد که او باید یکی را انتخاب کند:
راه خواستهها و هوسهای خود؛
راه انتظارات و هوسهای مردم؛
راه وسوسههای شیطان؛
راه طاغوتها؛
راه نیاکان و پیشینیان؛
راه خدا و اولیای خدا.
انسان مؤمن، راه خداوند و اولیای او را انتخاب میکند که بر دیگر راهها
امتیازاتی دارد:
الف: راه الهی ثابت است؛ برخلاف راههای طاغوتها و هوسهای مردم و هوسهای
شخصی که هر روز تغییر میکنند؛
ب: یک راه بیشتر نیست، درحالیکه راههای دیگر متعدّد و پراکنده هستند؛
ج: در پیمودن آن، انسان به مسیر و مقصد ، مطمئن است؛
د: در پیمودن آن، شکست و باخت وجود ندارد.
راه مستقیم، راه خداست. «إِنَّ رَبِّی عَلی صِراطٍ مُسْتَقِیمٍ» «هود، ۵۶»
راه مستقیم، راه انبیاست. «إِنَّکَ لَمِنَ الْمُرْسَلِینَ عَلی صِراطٍ
مُسْتَقِیمٍ» «یس، ۳-۴»
راه مستقیم، راه بندگی خداست. «وَ أَنِ اعْبُدُونِی هذا صِراطٌ مُسْتَقِیمٌ»
«یس، ۶۱»
راه مستقیم، توکّل و تکیه بر خداست. «مَنْ یَعْتَصِمْ بِاللَّهِ فَقَدْ هُدِیَ
إِلی صِراطٍ مُسْتَقِیمٍ» «آل عمران، ۱۰۱»
راه مستقیم، یکتاپرستی و تنها یاری خواستن از اوست. «بنابراینکه الف و لام در
«الصراط» اشاره به همان راه یکتاپرستی در آیۀ قبل باشد»
راه مستقیم، کتاب خداوند است. «بنا بر روایتی در تفسیر مجمع البیان، ج ۱، ص ۵۸»
راه مستقیم، راه فطرت سالم است. «بنا بر روایتی از امام صادق علیهالسّلام در
تفسیر صافی، ج ۱، ص ۸۶»
انسان، هم در انتخاب راه مستقیم و هم در تداوم آن باید از خدا کمک بگیرد.
مانند لامپی که روشنی خود را هر لحظه از نیروگاه میگیرد.
در راه مستقیم بودن، تنها خواستهای است که هر مسلمان، در هر نماز از خداوند
طلب میکند، حتّی رسول اللَّه صلّی اللَّه علیه و آله و ائمّه اطهار
علیهمالسّلام از خداوند ثابت ماندن در راه مستقیم را میخواهند.
انسان باید همواره، در هر نوع از کارهای خویش، اعم از انتخاب شغل، دوست، رشتۀ
تحصیلی و همسر، راه مستقیم را از خداوند بخواهد؛ زیرا چهبسا در عقاید، صحیح
فکر کند، ولی در عمل دچار لغزش شود و یا بالعکس. پس هر لحظه، خواستن راه مستقیم
از خدا، ضروری است.
راه مستقیم مراتب و مراحلی دارد. حتّی کسانی که در راه حق هستند، مانند اولیای
خداوند، لازم است برای ماندن در راه و زیاد شدن نورِ هدایت، دعا کنند. «وَ
الَّذِینَ اهْتَدَوْا زادَهُمْ هُدیً» «کسیکه میگوید («الْحَمْدُ لِلَّهِ
رَبِّ الْعالَمِینَ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ») مراحلی از هدایت را پشت سر گذارده
است، بنابراین درخواست او، هدایت به مرحلۀ بالاتری است»
راه مستقیم، همان راه میانه و وسط است که حضرت علی علیهالسّلام میفرماید:
«الیمین و الشمال مضلّة و الطریق الوسطی هی الجادّة» «بحار، ج ۸۷، ص ۳» انحراف
به چپ و راست گمراهی و راه وسط، جادۀ هدایت است.
راه مستقیم یعنی میانهروی و اعتدال و احتراز از هر نوع افراط و تفریط، چه در
عقیده و چه در عمل.
یکی در عقاید از راه خارج میشود و دیگری در عمل و اخلاق. یکی همۀ کارها را به
خدا نسبت میدهد، گویا انسان هیچ نقشی در سرنوشت خویش ندارد و دیگری خود را
همهکاره و فعّالِ ما یَشاء دانسته و دست خدا را بسته میداند. یکی رهبران
آسمانی را همچون مردمان عادی و گاهی ساحر و مجنون معرّفی میکند و دیگری آن
بزرگواران را در حدّ خدا میپندارد.
یکی زیارت امامان معصوم و شهدا را بدعت میداند و دیگری حتّی به درخت و دیوار،
متوسل شده و ریسمان میبندد. یکی اقتصاد را زیر بنا میداند و دیگری، دنیا و
امورات آن را نادیده می انگارد.
در عمل نیز یکی غیرت نابهجا دارد و دیگری همسرش را بیحجاب به کوچه و بازار
میفرستد. یکی بخل میورزد و دیگری بیحساب سخاوت به خرج میدهد. یکی از خلق
جدا میشود و دیگری حق را فدای خلق میکند.
اینگونه رفتار و کردارها، انحراف از مسیر مستقیم هدایت است. خداوند دین پا برجا
و استوار خود را، راه مستقیم معرّفی میکند. ««قُلْ إِنَّنِی هَدانِی رَبِّی
إِلی صِراطٍ مُسْتَقِیمٍ» انعام، ۱۶۱» در روایات آمده است که امامان معصوم
علیهمالسّلام میفرمودند: راه مستقیم، ما هستیم. «تفسیر نور الثقلین، ج ۱ ص
۲۰» یعنی نمونۀ عینی و عملی راه مستقیم و اسوه و الگو برای قدم برداشتن در راه،
رهبران آسمانی هستند.
آنها در دستورات خود دربارۀ تمام مسائل زندگی از قبیل کار، تفریح، تحصیل،
تغذیه، انفاق، انتقاد، قهر، صلح و علاقه به فرزند و... نظر داده و ما را به
اعتدال و میانهروی سفارش کردهاند. «دراینباره میتوان به کتاب اصول کافی،
باب الاقتصاد فی العبادات مراجعه نمود»
جالب آنکه ابلیس در همین صراطِ مستقیم بهکمین میشیند. «شیطان به خدا گفت:
«لَأَقْعُدَنَّ لَهُمْ صِراطَکَ الْمُسْتَقِیمَ» اعراف، ۱۶»
نمونههای قرآنی رعایت اعتدال:
در قرآن و روایات، نمونههای زیادی آمده که در آنها به جنبۀ اعتدال، تأکید و از
افراط و تفریط نهی شده است. به موارد ذیل توجّه کنید:
«کُلُوا وَ اشْرَبُوا وَ لا تُسْرِفُوا» «اعراف، ۳۱» بخورید و بیاشامید، ولی
اسراف نکنید.
«لا تَجْعَلْ یَدَکَ مَغْلُولَةً إِلی عُنُقِکَ وَ لا تَبْسُطْها کُلَّ
الْبَسْطِ» «اسراء، ۲۹» در انفاق، نه دست بر گردن قفل کن؛ دستبسته باش و نه
چنان گشادهدستی کن که خود محتاج شوی.
«الَّذِینَ إِذا أَنْفَقُوا لَمْ یُسْرِفُوا وَ لَمْ یَقْتُرُوا وَ کانَ بَیْنَ
ذلِکَ قَواماً» «فرقان، ۶۷» مؤمنان، به هنگام انفاق نه اهل اسراف هستند و نه
اهل بخل، بلکه میانهرو هستند.
«لا تَجْهَرْ بِصَلاتِکَ وَ لا تُخافِتْ بِها وَ ابْتَغِ بَیْنَ ذلِکَ
سَبِیلًا» «اسراء، ۱۱۰» نماز را نه بلند بخوان و نه آهسته، بلکه با صدای معتدل
نماز بخوان.
نسبت به والدین احسان کن «وَ بِالْوالِدَیْنِ إِحْساناً» «بقره، ۸۳» امّا اگر
تو را از راه خدا بازداشتند، اطاعت از آنها لازم نیست. «إِنْ جاهَداکَ عَلی
أَنْ تُشْرِکَ بِی» «فَلا تُطِعْهُما» «لقمان، ۱۵»
پیامبر هم رسالت عمومی دارد «وَ کانَ رَسُولًا نَبِیًّا» «مریم، ۵۱» و هم
خانوادۀ خویش را دعوت میکند. «وَ کانَ یَأْمُرُ أَهْلَهُ بِالصَّلاةِ» «مریم،
۱۵»
اسلام هم نماز را سفارش میکند که ارتباط با خالق است «أَقِیمُوا الصَّلاةَ» و
هم زکات را توصیه میکند که ارتباط با مردم است. «آتُوا الزَّکاةَ» «بقره، ۴۳»
نه محبّتها شما را از گواهی حق منحرف سازد «شُهَداءَ لِلَّهِ وَ لَوْ عَلی
أَنْفُسِکُمْ» «نساء، ۱۳۵» و نه دشمنیها شما را از عدالت دور کند. «وَ لا
یَجْرِمَنَّکُمْ شَنَآنُ» «مائده، ۸»
مؤمنین هم دافعه دارند «أَشِدَّاءُ عَلَی الْکُفَّارِ» و هم جاذبه دارند.
«رُحَماءُ بَیْنَهُمْ» «فتح، ۹»
هم ایمان و باور قلبی لازم است «آمَنُوا» و هم عمل صالح. «عَمِلُوا
الصَّالِحاتِ» «بقره، ۲۵»
هم اشک و دعا و درخواست پیروزی از خدا لازم است «رَبَّنا أَفْرِغْ عَلَیْنا
صَبْراً» «بقره، ۲۵۰» و هم صبوری و پایداری در سختیها. «عِشْرُونَ صابِرُونَ
یَغْلِبُوا مِائَتَیْنِ» «انفال، ۶۵»
شب عاشورا امام حسین علیهالسّلام هم مناجات میکرد و هم شمشیر تیز میکرد.
روز عرفه و شب عید قربان، زائر خانه خدا دعا میخواند و روز عید باید در
قربانگاه با خون آشنا شود.
اسلام مالکیّت را میپذیرد، «الناس مسلّطون علی اموالهم» «بحار، ج ۲، ص ۲۷۲»
ولی اجازۀ ضرر زدن به دیگری را نمیدهد و آن را محدود میسازد. «لا ضَرر و لا
ضِرار» «کافی، ج ۵، ص ۲۸»
آری، اسلام دین یک بعدی نیست که تنها به جنبهای توجّه کند و جوانب دیگر را
فراموش کند، بلکه در هر کاری اعتدال و میانهروی و راه مستقیم را سفارش
میکند.
پیامهای سورۀ حمد - آیۀ ۶:
۱. همۀ هستی، در مسیری که خداوند اراده کرده در حرکت هستند. خدایا! ما را نیز
در راهی که خود دوست داری قرار بده. «اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقِیمَ»
۲. درخواست هدایت به راه مستقیم، مهمترین خواستۀ یکتاپرستان است. «إِیَّاکَ
نَعْبُدُ» «اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقِیمَ»
۳. برای دستیابی به راه مستقیم، باید دعا نمود. «اهْدِنَا الصِّراطَ
الْمُسْتَقِیمَ»
۴. ابتدا ستایش، آنگاه استمداد و دعا. «الْحَمْدُ لِلَّهِ»«اهْدِنَا» ۵
۵. بهترین نمونۀ استعانت از خدا، درخواست راه مستقیم است. «إِیَّاکَ
نَسْتَعِینُ اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقِیمَ»
تفسیر صفحۀ ۱ قرآن کریم - سورۀ حمد -آیۀ ۷ - تفسیر نور:
«صِراطَ الَّذِینَ أَنْعَمْتَ عَلَیْهِمْ غَیْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَیْهِمْ وَ لا
الضَّالِّینَ» (خداوندا! ما را به) راه کسانیکه آنها را مشمول نعمت خود ساختی،
(هدایت کن) نه غضبشدگان و نه گمراهان!
نکتههای سورۀ حمد - آیۀ ۷:
این آیه راه مستقیم را، راه کسانی معرّفی میکند که مورد نعمت الهی واقع
شدهاند و عبارتند از: انبیا، صدّیقین، شهدا و صالحین.
«مَنْ یُطِعِ اللَّهَ وَ الرَّسُولَ فَأُولئِکَ مَعَ الَّذِینَ أَنْعَمَ
اللَّهُ عَلَیْهِمْ مِنَ النَّبِیِّینَ وَ الصِّدِّیقِینَ وَ الشُّهَداءِ وَ
الصَّالِحِینَ»، کسانیکه خدا و رسول را پیروی کنند، آنان با کسانی هستند که
خدا آنها را نعمت داده است، از پیامبران، راستگویان، شهدا و صالحان. نساء، ۶۹ و
آیۀ ۵۹ سورۀ مریم»
توجّه به راه این بزرگواران و آرزوی پیمودن آن و تلقین این آرزو به خود، ما را
از خطر کجروی و قرار گرفتن در خطوط انحرافی باز میدارد.
بعد از این درخواست، از خداوند تقاضا دارد که او را در مسیر غضبشدگان و
گمراهان قرار ندهد؛ زیرا بنیاسرائیل نیز به گفتۀ قرآن، مورد نعمت قرار گرفتند،
ولی در اثر ناسپاسی و لجاجت گرفتار غضب شدند.
قرآن مردم را به چند دسته تقسیم میکند؟
قرآن، مردم را به سهدسته تقسیم مینماید: کسانیکه مورد نعمت هدایت قرار گرفته
و ثابت قدم ماندند، غضب شدگان و گمراهان.
مراد از نعمت در «أَنْعَمْتَ عَلَیْهِمْ»، نعمتِ هدایت است؛ زیرا در آیۀ قبل
سخن از هدایت بود.
علاوهبرآنکه نعمتهای مادی را کفّار و منحرفین و دیگران نیز دارند.
هدایتشدگان نیز مورد خطر هستند و باید دائماً از خدا بخواهیم که مسیر ما، به
غضب و گمراهی کشیده نشود.
مغضوبین در قرآن:
در قرآن، افرادی همانند فرعون و قارون و ابولهب و امّتهایی همچون قوم عاد،
ثمود و بنیاسرائیل، بهعنوان غضبشدگان معرّفی شدهاند.
در آیات متعدّدی از قرآن ویژگیهای گمراهان و غضبشدگان و مصادیق آنها بیان
شده است که برای نمونه به موارد ذیل اشاره میشود:
منافقان و مشرکان و بدگمانان به خداوند؛ «نساء، ۱۱۶ و فتح، ۶»
کافران به آیات الهی و قاتلان انبیاء الهی؛ «بقره، ۶۱»
اهل کتاب که در برابر دعوت به حق سرکشی کردهاند؛ «آل عمران، ۱۱۰ -۱۱۲»
فراریان از جهاد؛ «انفال، ۱۶»
پذیرندگان و جایگزینکنندگان کفر با ایمان؛ «بقره، ۱۰۸ و نحل، ۱۰۶»
پذیرندگان ولایت دشمنان خدا و دوستداران رابطۀ با دشمنان خدا. «ممتحنه، ۱»
بنیاسرائیل که داستان زندگی و تمدن آنها در قرآن بیان شده است، زمانی بر مردم
روزگار خویش برتری داشتند «فَضَّلْتُکُمْ عَلَی الْعالَمِینَ» «بقره، ۴۷» لکن
بعد از این فضیلت و برتری، بهخاطر کردار و رفتار خودشان، دچار قهر و غضب
خداوند شدند «وَ باؤُ بِغَضَبٍ مِنَ اللَّهِ»» «بقره، ۶۱»
این تغییر سرنوشت، بهعلّت تغییر در رفتار و کردار آنان بوده است. دانشمندان
یهود، دستورات و قوانین آسمانی تورات را تحریف کردند، «یُحَرِّفُونَ الْکَلِمَ»
«نساء، ۴۶»
و تجّار و ثروتمندان آنان نیز به ربا و حرامخواری و رفاهطلبی روی آوردند،
«أَخْذِهِمُ الرِّبَوا» «نساء، ۱۶۱»
و عامّۀ مردم نیز در برابر دعوت به جهاد و مبارزه، از روی تنپروری و ترس، از
رفتن به جبهه نبرد و ورود به سرزمینِ مقدّس، سر باز زدند. «فَاذْهَبْ أَنْتَ وَ
رَبُّکَ فَقاتِلا إِنَّا هاهُنا قاعِدُونَ» «مائده، ۲۴»
بهخاطر این انحرافات، خدا آنان را از اوج عزّت و فضیلت، به نهایت ذلّت و
سرافکندگی مبتلا ساخت.
ما در هر نماز، از خداوند میخواهیم که مانند غضبشدگان نباشیم. یعنی نه اهل
تحریف آیات و نه اهل ربا و نه اهل فرار از جهاد در راه حق، و همچنین از گمراهان
نباشیم، آنانکه حق را رها کرده و به سراغ باطل میروند و در دین و باور خود
غلو و افراط کرده و یا از هوی و هوس خود و یا دیگران پیروی میکنند.
«قُلْ یا أَهْلَ الْکِتابِ لا تَغْلُوا فِی دِینِکُمْ غَیْرَ الْحَقِّ وَ لا
تَتَّبِعُوا أَهْواءَ قَوْمٍ قَدْ ضَلُّوا مِنْ قَبْلُ وَ أَضَلُّوا کَثِیراً
وَ ضَلُّوا عَنْ سَواءِ السَّبِیلِ») بگو: ای اهل کتاب! در دینتان به ناحق غلو
نکنید و بهدنبال خواهشهای گمراهانِ پیش از خود نروید، که آنان افراد زیادی را
گمراه کرده و از راه راست گمراه شدهاند. «مائده، ۷۷»
انسان در این سوره، عشق و علاقه و تولّای خود را به انبیاء و شهدا و صالحان و
راه آنان، اظهار و ابراز داشته و از مغضوبان و گمراهان تاریخ نیز برائت و دوری
میجوید و این مصداق تولّی و تبرّی است.
ضالّین در قرآن:
«ضلالت» که حدود دویست مرتبه این واژه با مشتقاتش در قرآن آمده است.
گاهی در مورد تحیّر به کار میرود، «وَ وَجَدَکَ ضَالًّا» «ضحی، ۷»
و گاهی بهمعنای ضایع شدن است، «أَضَلَّ أَعْمالَهُمْ» «محمّد، ۱»
ولی اکثراً بهمعنای گمراهی و همراه با تعبیرات گوناگونی نظیر: «ضَلالٍ
مُبِینٍ»، «ضَلالٍ بَعِیدٍ»، «ضَلالِکَ الْقَدِیمِ» به چشم میخورد.
در قرآن افرادی بهعنوان گمراه معرّفی شدهاند، از جمله:
کسانیکه ایمان خود را به کفر تبدیل کردند، ««مَنْ یَتَبَدَّلِ الْکُفْرَ
بِالْإِیمانِ فَقَدْ ضَلَّ سَواءَ السَّبِیلِ» بقره، ۱۰۸» مشرکان، ««وَ مَنْ
یُشْرِکْ بِاللَّهِ فَقَدْ ضَلَّ ضَلالًا بَعِیداً» نساء، ۱۱۶» کفار، ««وَ مَنْ
یَکْفُرْ بِاللَّهِ» «فَقَدْ ضَلَّ» نساء، ۱۳۶» عصیانگران، ««وَ مَنْ یَعْصِ
اللَّهَ وَ رَسُولَهُ فَقَدْ ضَلَّ» احزاب، ۳۶»
مسلمانانی که کفّار را سرپرست و دوست خود گرفتند، «(لا تَتَّخِذُوا عَدُوِّی وَ
عَدُوَّکُمْ أَوْلِیاءَ) ( وَ مَنْ یَفْعَلْهُ مِنْکُمْ فَقَدْ ضَلَّ سَواءَ
السَّبِیلِ) ممتحنه، ۱»
کسانیکه مردم را از راه خدا باز میدارند،
کسانیکه به خدا یا رسول خدا توهین میکنند،
آنانکه حق را کتمان میکنند و
کسانیکه از رحمت خدا مأیوس هستند.
در قرآن نام برخی بهعنوان گمراهکننده آمده است، از قبیل: ابلیس، فرعون،
سامری، دوست بد، رؤسا و نیاکان منحرف.
گمراهان، خود بستر و زمینۀ انحراف را فراهم و گمراهکنندگان از این بسترها و
شرایط آماده، استفاده میکنند.
بسترهای انحراف از دیدگاه قرآن:
بسترهای انحراف در قرآن عبارتند از:
هوسها («اتَّخَذَ إِلهَهُ هَواهُ وَ أَضَلَّهُ اللَّهُ» جاثیه، ۲۳)؛
بتها، («جَعَلُوا لِلَّهِ أَنْداداً لِیُضِلُّوا عَنْ سَبِیلِهِ» ابراهیم،
۳۰)؛
گناهان («وَ ما یُضِلُّ بِهِ إِلَّا الْفاسِقِینَ» بقره، ۲۶)؛
پذیرش ولایت باطل («أَنَّهُ مَنْ تَوَلَّاهُ فَأَنَّهُ یُضِلُّهُ» حج، ۴)؛
جهل و نادانی («وَ إِنْ کُنْتُمْ مِنْ قَبْلِهِ لَمِنَ الضَّالِّینَ» بقره،
۱۹۸).
پیامهای سورۀ حمد - آیۀ ۷:
۱. انسان در تربیت، نیازمند الگو میباشد. انبیا، شهدا، صدّیقین و صالحان،
نمونههای زیبای انسانیّت هستند. «صِراطَ الَّذِینَ أَنْعَمْتَ عَلَیْهِمْ»
۲. آنچه از خداوند به انسان میرسد، نعمت است. قهر و غضب را خود به وجود
میآوریم. دربارۀ نعمت «أنعَمتَ» به کار رفته، ولی در مورد عذاب، نفرمود:
«غَضبتَ» تو غضب کردی» «أَنْعَمْتَ، «الْمَغْضُوبِ عَلَیْهِمْ»
۳. ابراز تنفّر از مغضوبان و گمراهان، جامعۀ اسلامی را در برابر پذیرش حکومت
آنان، مقاوم و پایدار میکند. «غَیْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَیْهِمْ وَ لَا
الضَّالِّینَ» «قرآن سفارش کرده است: «لا تَتولّوا قوماً غَضِب اللَّه علیهم»
هرگز سرپرستی گروه غضبشدگان الهی را نپذیرید. ممتحنه، ۱۳»
منبع: محسن قرائتی ، تفسیر نور، ج ۱، ص ۱۸-۴۱
https://farsi.khamenei.ir/photo-album?id=34039
کسانی که با تجمل عروس و داماد میشوند، خوشبختترند؟
حضرت آیتالله امام خامنهای:
«مگر کسانی که با تجمل عروس و داماد میشوند خوشبختترند؟ چه کسی میتواند چنین چیزی را ادعا کند؟ این کارها جز اینکه یک عده جوان را، یک عده دختر را حسرت به دل کند و زندگی را بر اینها تلخ نماید چیز دیگری نیست... اگر نتوانستند آنجور آنها هم عروسی بگیرند تا ابد حسرت به دل بمانند یا اصلاً نتوانند عروسی بگیرند. تا آمدند دخترش را بگیرند، چون دستش خالی است، این دختر در خانه بماند. این پسر دانشجو یا کارگر یا کاسب ضعیف، همینطور غیر متأهل بماند.» ۱۳۷۳/۹/۲۳
https://farsi.khamenei.ir/photo-album?id=34410
ازدواج ساده
حضرت آیتالله امام خامنهای:
در همه امور زندگیتان سادگی را رعایت کنید. اولش هم از همین مراسم ازدواج شروع میشود. اگر ساده برگزار کردید، قدم بعدیاش هم می شود ساده و الا شما که رفتید آن مجلس کذایی مثل اعیان و اشرافهای زمان طاغوت را درست کردید، بعد دیگر نمیتوانید بروید تو خانه کوچکی مثلاً با وسایل مختصری زندگی کنید. این جور نمیشود. دیگر چون خراب شده و از دست رفته است. از اول، زندگی را پایهاش را براساس سادگی و ساده زیستی بگذارید تا زندگی بر خودتان، بر کسانتان و بر مردم جامعه انشاءالله آسان شود. رهبر انقلاب؛ ۷۴/۶/۱۳
https://farsi.khamenei.ir/photo-album?id=34838
با این حرفها شوهر خود را اذیّت نکنید
حضرت آیتالله امام خامنهای:
بعضی از زنها نسبت به مردها سختگیری میکنند، مثلا باید این راحتما بخری، باید
اینجور خانهای حتما فراهم کنی! فلان کس اینطور خریده، من اگر نخرم مایهی
سرشکستگی میشود. با این حرفها شوهر خود را اذیّت میکنند که این درست نیست.
رهبر انقلاب؛ ۷۴/۵/۱۸
https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=49118
https://qaem14.blog.ir/1398/02/24/yazahra-s-bkvdbikhesnhdbs#%D8%B4%D9%87%DB%8C%D8%AF
حضرت آیت الله امام خامنه ای:
این راه، راهی است که خوف و حزن، ترس و اندوه ندارد؛ بایستی ثابتقدم بود، با قدرت حرکت کرد، با وسوسههای دشمنان متزلزل نشد. ملّت ایران با شنیدن پیام شهیدان باید اتّحاد، اتّفاق، انگیزه و تلاش خود را بیشتر کند. مسئولین با شنیدن پیام شهیدان بایستی احساس مسئولیّت بیشتری بکنند/ بدون تلاش، بدون مجاهدت فیسبیلالله، بدون تحمّل بسیاری از سختیها هیچ ملّتی به جایی نمیرسد؛ حالا برای ما هم اگر چنانچه سختیهایی هست، انشاءالله تحمّل این سختیها ملّت ایران را به اوج خواهد رساند.
https://www.aviny.com/bozorgan/Ayatollah_Khamenei/jomalat_ghesar/ghesar_01.aspx#1
حضرت آیت الله امام خامنه ای:
حفظ نظام از واجب ترین فرائض است.
بخشی از وصیت نامه شهید مدافع حرم شهید علیرضا مشجری:
شهادت در قاموس اسلام کاری ترین ضربات را بر پیکر ظلم، جور، شرک و الحاد می زند و
خواهد زد. ببین ما به چه روزی افتاده ایم و استکبار جامعه را به لجنزار کشیده است
ولی چاره ای نیست، این ها سد راه اسلام شده اند و باید برداشته شوند تا راه تکامل
طی شود.
https://www.aviny.com/bozorgan/Ayatollah_Khamenei/jomalat_ghesar/ghesar_01.aspx#1
https://www.abrobad.net/fa-ir/Article/Details/do-not-miss-to-america
حضرت آیت الله امام خامنه ای: ملت ایران قدرت دارد اسلام و جمهورى اسلامى را حفظ کند.
وقتی پیکر مسعود را آوردند، مادرش همان دم در به همرزمانش گفت:
مسعود من رفت، خدا شما را حفظ کند. مدافع ولایت باشید.
شما فریب نخورید و با آمریکا دست ندهید.
مثل کسانی نباشید که در ظاهر حرف از آقا میزنند اما برعکس خواست ایشان عمل
میکنند.
شهید مدافع حرم شهید مسعود عسگری
شهید مدافع حرم شهید مسعود عسگری
کانال فضیلتها | کانال طاووس الجَنَّه | کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز)
پایگاه اطلاعرسانی سید ابراهیم رئیسی:
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
*****
التماس دعا
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
وَلَقَدْ کَتَبْنَا فِی الزَّبُورِ مِن بَعْدِ الذِّکْرِ أَنَّ الْأَرْضَ یَرِثُهَا عِبَادِیَ الصَّالِحُونَ
و در حقیقت، در زبور پس از تورات نوشتیم که زمین را بندگان شایسته ما به ارث خواهند برد.
سوره مبارکه انبیاء آیه ۱۰۵
ویژه نامه ی ولادت امام حسن عسگری (علیه السلام)
ویژه نامه رحلت حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها
حضرت آیت الله امام خامنه ای:
از حضرت جواد تا حضرت عسکرى (علیهم السّلام) که هر چه به طرف حضرت عسکرى
میرود، بیشتر هم [دیده] میشود و آن این است که دایرهى نفوذ ائمّه و وسعت
دایرهى شیعه در زمان این سه امام، نسبت به زمان امام صادق و امام باقر (علیهم
السّلام) شاید دَه برابر است؛ یعنى این چیز عجیبى است. شاید علّت این هم که
اینها را این جور در فشار و ضیق قرار دادند، اصلاً همین بود... این مکاتبات
علیبنمهزیار و مانند اینها را که شما مشاهده میکنید نشاندهندهى آن حرکت
عظیم و شبکهى عظیم تبلیغاتى و تعلیماتىِ این سه امام بزرگوار است؛ از بعد از
امام رضا تا زمان شهادت حضرت عسکرى (علیهم السّلام)... اینها همه
نشاندهندهى حرکت عظیم ائمّه (علیهم السّلام) و شیعیان و اصحاب آن
بزرگوارها در سرتاسر تاریخ بوده. با اینکه دستگاه حاکم، دستگاهی پلیسى بود با
شدّت عمل؛ در عین حال این جور ائمّه (علیهم السّلام) موفّق شدند؛ غرض
[اینکه]، در کنار غربت، این عزّت و این عظمت را هم باید دید.» ۱۳۸۲/۰۲/۲۰
این امام عسگری (علیه الصّلاة و السّلام) است که در بیست و هشت سالگی به شهادت
رسیده است؛ و این همه فضیلت، این همه مکرمت، این همه عظمت، که نه فقط ما به
آنها قائلیم و مترنّمیم، بلکه دشمنانشان، مخالفانشان، کسانی که اعتقاد به امامت
آنها نداشتند، همه اعتراف کردند.
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ
اللهم عجل لولیک الفرج بحق زینب کبری سلام الله علیها
حضرت آیت الله امام خامنه ای:
دایرهى نفوذ ائمّه و وسعت دایرهى شیعه در زمان این سه امام، نسبت به
زمان امام صادق و امام باقر (علیهم السّلام) شاید دَه برابر است؛ یعنى این چیز
عجیبى است. شاید علّت این هم که اینها را این جور در فشار و ضیق قرار دادند،
اصلاً همین بود.
بعد از حرکت حضرت رضا به طرف ایران و آمدن به خراسان، یکى از اتّفاقاتى که
افتاد همین بود که شاید در محاسبات امام هشتم (علیه السّلام) وجود داشته؛ چون
قبل از آن، شیعه تَکوتوک همه جا بودند امّا بیارتباطِ به هم، ناامید، بدون
اینکه هیچ چشماندازى داشته باشند، بدون اینکه امیدى داشته باشند؛ سلطهى
حکومت خلفا هم که همه جا بود.
این حرکت امام رضا (علیه السّلام) و آمدن آن حضرت و بعد شهادت مظلومانهى آن
بزرگوار کارى کرد که این فضا افتاد دست ائمّه (علیهم السّلام). آن وقت ائمّه
هم بنا کردند استفاده کردن. این نامهنگاریها و این رفتنها و مانند اینها را
که میبینید، به شکل عادى که اتّفاق نمیافتد؛ همهی اینها در زیر یک پوششى از
پنهانکارى اتّفاق افتاده؛ والّا اگر ظاهر بود که با آن شدّت عملى که خلفا
داشتند میگرفتند دست و پایش را قطع میکردند.
اینها را که شما مشاهده میکنید نشاندهندهى آن حرکت عظیم و شبکهى عظیم
تبلیغاتى و تعلیماتىِ این سه امام بزرگوار است؛ از بعد از امام رضا تا زمان
شهادت حضرت عسکرى (علیهم السّلام). ۱۳۸۲/۰۲/۲۰
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ
اللهم عجل لولیک الفرج بحق زینب کبری سلام الله علیها
اوج فعالیت تشکیلاتی شیعه در دوران امام عسکری(ع)
حضرت آیت الله امام خامنه ای:
همرزمان حسین علیهالسلام
امام حسن عسکری و برادران امام...
امام حسن عسکری(علیهالسلام) حزب طرفدار خود را نزدیک خودش میداند و میفرماید
که میان ما و شما خویشاوندی نزدیک است. یعنی قوموخویش درجهی یک هستیم، مثل
پدر و فرزند، مثل برادر؛ و مؤمن برادر مؤمن است! یعنی ارتباط میان دو مؤمن،
پیوند برادریِ پدر و مادری است، نه برادریِ ناتنی. مراد از مؤمن کیست؟ آن کس که
دنبال راه امام عسکری(علیهالسلام) است، این همان ارتباط مستحکم تشکیلاتی است
میان امام و پیروانش.
بیانات حضرت آیتالله امام خامنهای در جلسات هیات انصارالحسین علیهالسلام
تهران در سال ۱۳۵۱؛ کتاب همرزمان حسین علیهالسلام
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ
اللهم عجل لولیک الفرج بحق زینب کبری سلام الله علیها
نامه امیدبخش امام عسکری علیهالسلام
حضرت آیتالله امام خامنهای: «عدهای از شیعیان فکر میکردند که امام عسکری
(علیهالسّلام) از راه پدرانش منصرف شده. امام عسکری(علیهالسّلام) در نامهای
به آنها میفرمایند: «نیّت و عزم ما همچنان مستحکم است. ما دلمان به خوشنیّتی و
خوشفکری شما آرام است.»؛ ببینید چقدر این نیروبخش است برای شیعیان... این همان
ارتباط مستحکم تشکیلاتی است میان امام و پیروانش.» کتاب «همرزمان
حسین(علیهالسلام)، گفتار دهم، ص۳۴۶.
بدرقه ستارهها
حضرت آیتالله امام خامنهای:
این بانوی بزرگوار، این دختر جوانِ تربیتشدهی دامان اهلبیت پیغمبر، با حرکت
خود در جمع یاران و اصحاب و دوستان ائمه (علیهمالسّلام) و عبور از شهرهای
مختلف و پاشیدن بذر معرفت و ولایت در طول مسیر در میان مردم و بعد رسیدن به این
منطقه و فرود آمدن در قم، موجب شده است که این شهر به عنوان پایگاه اصلی معارف
اهلبیت (علیهمالسّلام) در آن دورهی ظلمانی و تاریکِ حکومت جباران بدرخشد و
پایگاهی بشود که انوار علم و انوار معارف اهلبیت را به سراسر دنیای اسلام از
شرق و غرب منتقل کند ... ۱۳۸۹/۷/۲۹
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ
اللهم عجل لولیک الفرج بحق زینب کبری سلام الله علیها
سرچشمه برکات
حضرت آیتالله امام خامنهای:
قم، حرم مطهّر و مضجع شریف حضرت فاطمه معصومه علیها سلام است؛ آن بزرگواری که
این سرچشمه جوشان و خروشان نخستین بار از کنار مرقد او جوشید و برکاتش به همه
عالم و بخصوص به دنیای اسلام رسید. ۷۹/۷/۱۴
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ
اللهم عجل لولیک الفرج بحق زینب کبری سلام الله علیها
معصومهی بهشت
حضرت آیتالله امام خامنهای:
ما باید از حضرت معصومه علیهاالسلام، بیشتر استفاده کنیم. ایشان امامزاده
بلافصل است. دختر امام، خواهر امام، عمه امام، خیلی عظمت دارد. در زیارت نامه
ایشان آمده: «ای فاطمه معصومه! تو برای ورود من به بهشت شفاعت کن، چون نزد خدا
دارای شأن و مقام بزرگی هستی. ۷۱/۴/۲۸
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ
اللهم عجل لولیک الفرج بحق زینب کبری سلام الله علیها
https://farsi.khamenei.ir/newspart-index?id=31386&nt=2&year=1394&tid=1268
حضرت آیتالله امام خامنهای:
بعضیها کار فرهنگی را در داخل دانشگاه با کنسرت و اردوهای مختلط اشتباه گرفتهاند؛ خیال میکنند کار [فرهنگی این است]؛ میگویند باید دانشجو شاد باشد! شاد بودن برای هر محیطی چیز خوبی است امّا چهجوری؟ به چه قیمتی؟ غربیها چقدر بهره بردهاند از این اختلاط دختر و پسر که ما بهره ببریم؟ یک روزی به ما میگفتند که در اروپا -آن روز اروپا را مطرح میکردند- حجاب نیست و زن و مرد با هم قاطیاند، هوس و شوق جنسی هم در آنجا طبعاً کنترلشده است. خب، حالا شما نگاه کنید ببینید همینجور است؟ آیا هوسها کنترلشده است یا هوسها تحریکشده است؟ اینهمه جنایت جنسی امروز دارد در آمریکا و در اروپا اتّفاق میافتد؛ به جنس مخالف هم دیگر حالا اکتفا نمیکنند! و از این بدتر هم خواهد شد. اسلام انسان را شناخته است که حکم حجاب را داده، حکم عدم اختلاط زن و مرد را داده. اسلام من و شما را شناخته؛ [انسان] مال خدا است و [او] آفرینندهی ما است. اردوی مختلط یعنی چه؟ کوهنوردی مختلط، اردوی مختلط، گاهی حتّی خارج از کشور! نه، کار فرهنگی ماهیّت دیگری دارد، مفهوم دیگری دارد. مسئولین فرهنگی دانشگاهها بفهمند چهکار میکنند.۱۳۹۴/۰۸/۲۰
https://farsi.khamenei.ir/newspart-index?id=30598&nt=2&year=1394&tid=1268
حضرت آیتالله امام خامنهای:
وقتی نوبت به کاریکاتورهای اهانتآمیز به مقدّسات دینی اسلام میرسد، آنجا آقایان میشوند آزادیخواه و طرفدار آزادی بیان! امّا راجع به هولوکاست که پیش میآید، نه؛ آزادی بیان وجود ندارد. مسئلهی حجاب همینجور است، مسائل دیگر همینجور است؛ بله، هر کشوری یک اصولی دارد که این اصول باید مراقبت بشود و دستگاههای حاکمیّتی باید این اصول را رعایت کنند؛ رودربایستی ندارد. اگرچنانچه میبینید فلان تئاتر، فلان فیلم، فلان کتاب، فلان نشریّه با مبانی انقلاب و مبانی اسلام مخالف است، جلویش را بگیرید و با آن برخورد بکنید. حالا چگونه برخورد بکنید، آن یک بحث دیگر است، آن مربوط به دستگاهها است و نگاه کنید ببینید مقرّراتتان چه میگوید؛ لکن رودربایستی نکنید و این را صریح بگویید. پس بنابراین خوراک فرهنگی سالم و جلوگیری از خوراک فرهنگی ناسالم و مضر، اساس کار است.۱۳۹۴/۰۶/۰۴
حضرت آیت الله امام خامنه ای:
بزرگداشت شهدا برای آیندهی این کشور، حیاتی و ضروری است. ۱۳۹۳/۱۱/۲۷
حضرت آیت الله امام خامنه ای:
براى تداوم انقلاب و خط امام به مجاهدت سختترى نیازمندیم.
https://www.aviny.com/bozorgan/Ayatollah_Khamenei/jomalat_ghesar/ghesar_01.aspx#1
شهید محمد صالحی
کانال فضیلتها | کانال طاووس الجَنَّه | کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز)
پایگاه اطلاعرسانی سید ابراهیم رئیسی:
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
*****
التماس دعا