السلام علیک یا فاطمة الزهراء (س)

الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم

السلام علیک یا فاطمة الزهراء (س)

الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم

تفسیر سوره مبارکه مائده آیه ۱ ... | هرگاه بندگان مرتکب گناهانی شوند ... | شهید علی‌اصغر انصاری ....

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

تفسیر سوره مبارکه مائده آیه ۱

1یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا أَوْفُوا بِالْعُقُودِ أُحِلَّتْ لَکُمْ بَهیمَةُ الأَنْعامِ إِلاّ ما یُتْلى عَلَیْکُمْ غَیْرَ مُحِلِّی الصَّیْدِ وَ أَنْتُمْ حُرُمٌ إِنَّ اللّهَ یَحْکُمُ ما یُریدُ

ترجمه
به نام خداوند بخشنده بخشایشگر 1 ـ اى کسانى که ایمان آورده اید! به پیمان ها (و قراردادها) وفا کنید! چهار پایان (و جنین آنها) براى شما حلال شده است; مگر آنچه بر شما خوانده مى شود (و استثناء خواهد شد)، و به هنگام احرام، صید را حلال نشمرید! خداوند هر چه را بخواهد حکم مى کند.

تفسیر
به طورى که از روایات اسلامى و سخنان مفسران بزرگ استفاده مى شود، این سوره آخرین سوره (و یا از آخرین سوره هائى) است که بر پیامبر(صلى الله علیه وآله) نازل شده است. در تفسیر «عیاشى» از امام باقر(علیه السلام) نقل شده که: حضرت على بن ابى طالب(علیه السلام) فرمود: سوره «مائده» دو ماه یا سه ماه، پیش از رحلت پیامبر(صلى الله علیه وآله)نازل گردید و این که در بعضى از روایات وارد شده این سوره ناسخ است و منسوخ نیست، نیز اشاره به همین موضوع است. این سخن با مطلبى که در جلد دوم همین تفسیر در ذیل آیه 281 سوره «بقره» گفته ایم که طبق روایات، آیه مزبور آخرین آیه اى است که بر پیامبر(صلى الله علیه وآله)نازل شده منافات ندارد; زیرا اینجا سخن از سوره است و در آنجا سخن درباره یک آیه بود! در این سوره ـ به خاطر همین موقعیت خاص ـ تأکید روى یک سلسله مفاهیم اسلامى و آخرین برنامه هاى دینى و مسأله رهبرى امت و جانشینى پیامبر(صلى الله علیه وآله)شده است و شاید به همین جهت است که با مسأله لزوم وفا به عهد و پیمان، شروع شده. به هر حال، در نخستین جمله مى فرماید: «اى کسانى که ایمان آورده اید! به عهد و پیمان خود وفا کنید» (یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا أَوْفُوا بِالْعُقُودِ). تا به این وسیله افراد با ایمان را ملزم به پیمان هائى که در گذشته با خدا بسته اند و یا در این سوره به آن اشاره شده است بنماید. درست همانند این است که شخص مسافر در آخرین لحظات وداع به نزدیکان و پیروان خود تأکید مى کند توصیه ها و سفارش هاى او را فراموش نکنند و به قول و قراردادهائى که با آنها گذاشته است، وفادار باشند. باید توجه داشت «عُقُود» جمع «عقد» در اصل، به معنى «جمع کردن اطراف یک چیز محکم» است، و به همین مناسبت گره زدن دو سر طناب یا دو طناب را با هم «عقد» مى گویند. سپس، از این معنىِ حسّى، به مفهومِ معنوى انتقال یافته و به هر گونه عهد و پیمان، «عقد» گفته مى شود، منتها طبق تصریح جمعى از فقهاء و مفسران، «عقد» مفهومى محدودتر از عهد دارد; زیرا «عقد» به پیمان هائى گفته مى شود که استحکام کافى دارد، نه به هر پیمان. و اگر در بعضى از روایات و عبارات مفسران، «عقد» و «عهد» به یک معنى آمده است منافات با آنچه گفتیم ندارد; زیرا منظور تفسیر اجمالى این دو کلمه بوده نه بیان جزئیات آن. و با توجه به این که «العُقُود» ـ به اصطلاح ـ «جمع مُحَلّى به الف و لام» و مفید عموم مى باشد، و جمله نیز کاملاً مطلق است، آیه فوق دلیل بر وجوب وفا به تمام پیمان هائى است که میان انسان ها، و یا افراد انسان با خدا، به طور محکم بسته مى شود. و به این ترتیب، تمام پیمان هاى الهى و انسانى و پیمان هاى سیاسى، اقتصادى، اجتماعى، تجارى و زناشوئى و مانند آن را در بر مى گیرد و یک مفهوم کاملاً وسیع دارد که به تمام جنبه هاى زندگى انسان اعم از عقیده و عمل ناظر است: از پیمان هاى فطرى و توحیدى گرفته تا پیمان هائى که مردم بر سر مسائل مختلف زندگى با هم مى بندند. در تفسیر «روح المعانى» از «راغب» چنین نقل شده: «عقد» با توجه به وضع طرفین، سه نوع است: گاهى عقد در میان خدا و بنده، گاهى در میان انسان و خودش، و گاهى در میان او و سایر افراد بشر بسته مى شود 2 (البته تمام این سه نوع عقد داراى دو طرف است منتها در آنجا که خودش با خودش پیمان مى بندد، خویشتن را به منزله دو شخص که طرفین پیمانند فرض مى کند). به هر حال مفهوم آیه به قدرى وسیع است که عهد و پیمان هائى را که مسلمانان با غیر مسلمانان مى بندند نیز شامل مى شود.

سپس به دنبال دستور وفاى به پیمان ها که تمام احکام و پیمان هاى الهى را شامل مى شود یک سلسله از احکام اسلام را بیان کرده، که نخستین آن حلال بودن گوشت پاره اى از حیوانات است، مى فرماید: «چهارپایان (و جنین آنها) براى شما حلال شده است» (أُحِلَّتْ لَکُمْ بَهیمَةُ الأَنْعامِ). «أَنْعام» جمع «نَعَمْ» به معنى شتر، گاو و گوسفند است «بَهِیْمَة» از ماده «بُهْمَةْ» (بر وزن تهمة) در اصل، به معنى «سنگ محکم» است و به هر چیز که درک آن مشکل باشد «مبهم» گفته مى شود، و به تمام حیوانات که داراى نطق و سخن نیستند، «بهیمة» اطلاق مى شود; زیرا صداى آنها داراى ابهام است اما معمولاً این کلمه را فقط در مورد چهارپایان به کار مى برند، و درندگان و پرندگان را شامل نمى شود. و از آنجا که «جنین» حیوانات نیز داراى یک نوع ابهام است «بهیمة» نامیده مى شود. بنابراین، حلال بودن «بهیمه انعام» یا به معنى حلّیت تمام چهارپایان است (به استثناى آنچه بعداً در آیه ذکر مى شود) و یا به معنى حلّیت بچه هائى است که در شکم حیوانات حلال گوشت وجود دارد (بچه هائى که خلقت آنها کامل شده، مو و پشم بر بدن آنها روئیده است) و از آنجا که حلّیت حیواناتى مانند شتر، گاو و گوسفند قبل از این آیه براى مردم مشخص بوده، ممکن است آیه اشاره به حلّیت جنین هاى آنها باشد. ولى آنچه نزدیک تر به نظر مى رسد این است که آیه، معنى وسیعى دارد، هم حلال بودن این گونه حیوانات را بیان مى کند، و هم «جنین» آنها را، و اگر حکم این گونه حیوانات در سابق نیز معلوم بوده در اینجا به عنوان مقدمه اى براى استثنائات بعد تکرار شده است. از آنچه در تفسیر این جمله گفتیم روشن شد که ارتباط این حکم با اصل کلّى لزوم وفاى به عهد، از این نظر است که این «اصل کلّى»، احکام الهى را که یک نوع پیمان خدا با بندگان است مورد تأکید قرار مى دهد. سپس به دنبال آن تعدادى از احکام، بیان شده که حلال بودن گوشت پاره اى از حیوانات و حرام بودن گوشت پاره اى دیگر، یکى از آنها محسوب مى شود. پس از آن، در ذیل آیه دو مورد از حکم حلال بودن گوشت چهارپایان را استثناء کرده، مى فرماید: «به استثناى گوشت هائى که تحریم آن به زودى براى شما بیان مى شود» (إِلاّ ما یُتْلى عَلَیْکُمْ). و «به استثناى حال احرام (براى انجام مناسک حج یا انجام مناسک عمره که در این حال) صید کردن حرام است» (غَیْرَ مُحِلِّی الصَّیْدِ وَ أَنْتُمْ حُرُمٌ) و در پایان مى فرماید: «خداوند هر حکمى را بخواهد صادر مى کند» (إِنَّ اللّهَ یَحْکُمُ ما یُریدُ). یعنى چون آگاه از همه چیز و مالک همه چیز مى باشد، هر حکمى را که به صلاح و مصلحت بندگان باشد و حکمت اقتضاء کند تشریع مى نماید.

این آیه از جمله آیاتى است که در مباحث حقوق اسلامى در سرتاسر فقه به آن استدلال مى کنند، و یک قاعده مهم فقهى «أَصالَةُ اللُّزُومِ فِى الْعُقُودِ» از آن استفاده مى گردد. یعنى هر گونه پیمان و معاهده اى درباره اشیاء و یا کارها میان دو نفر منعقد گردد لازم الاجراء مى باشد، و حتى ـ همان طور که جمعى از محققان نیز عقیده دارند ـ انواع معاملات، شرکت ها و قراردادهائى که در عصر ما وجود دارد و در سابق وجود نداشته، و یا این که بعداً در میان عقلا به وجود مى آید، و بر موازین صحیحى قرار دارد را شامل مى شود، و این آیه پاى همه آنها صحه مى گذارد (البته با در نظر گرفتن ضوابط کلّى که اسلام براى قراردادها قائل شده است). ولى استدلال به این آیه به عنوان یک قاعده فقهى دلیل بر آن نیست که پیمان هاى الهى را که میان «بندگان» و «خدا» بسته شده است، و یا پیمان مربوط به رهبرى و زعامت امت را که به وسیله پیامبر(صلى الله علیه وآله) از مردم گرفته شده، شامل نشود، بلکه آیه مفهوم وسیعى دارد که همه این امور را در بر مى گیرد. یادآورى این نکته نیز لازم است که لزوم وفاء به پیمان هاى دوجانبه مادامى است که از یک طرف نقض نشده باشد. اما اگر از یک طرف نقض شود، طرف مقابل ملزم به وفادارى نیست، و این در ماهیت عقد و پیمان افتاده است.

مسأله وفاى به عهد و پیمان که در آیه مورد بحث مطرح است از اساسى ترین شرائط زندگى دسته جمعى است و بدون آن، هیچ گونه همکارى اجتماعى ممکن نیست، که بشر با از دست دادن آن، زندگى اجتماعى و اثرات آن را عملاً از دست خواهد داد، به همین دلیل در منابع اسلامى تأکید فوق العاده اى روى این مسأله شده است و شاید کمتر مطلبى باشد که این قدر گسترش داشته باشد; زیرا بدون آن، هرج و مرج و سلب اطمینان عمومى که بزرگ ترین بلاى اجتماعى است در میان بشر پیدا مى شود. در «نهج البلاغه» در فرمان «مالک اشتر» چنین مى خوانیم: فَإنَّهُ لَیْسَ مِنْ فَرائِضِ اللّهِ شَىْءٌ اَلنّاسُ أَشَدُّ عَلَیْهِ إِجْتِماعاً مَعَ تَفَرُّقِ أَهْوائِهِمْ وَ تَشَتُّتِ آرائِهِمْ مِنْ تَعْظِیْمِ الْوَفاءِ بِالْعُهُودِ، وَ قَدْ لَزِمَ ذلِکَ الْمُشْرِکُونَ فِیْما بَیْنَهُمْ دُونَ الْمُسْلِمِیْنَ لِمَا اسْتَوْبَلُوا مِنْ عَواقِبِ الْغَدْرِ: «در میان واجبات الهى هیچ موضوعى همانند وفاى به عهد در میان مردم جهان ـ با تمام اختلافاتى که دارند ـ مورد اتفاق نیست به همین جهت بت پرستان زمان جاهلیت نیز پیمان ها را در میان خود محترم مى شمردند; زیرا عواقب دردناک پیمان شکنى را دریافته بودند» و نیز از امیر مؤمنان على(علیه السلام) نقل شده که فرمود: إِنَّ اللّهَ لایَقْبَلُ إِلاَّ الْعَمَلَ الصّالِحَ وَ لایَقْبَلُ اللّهُ إِلاَّ الْوَفاءَ بِالشُّرُوطِ وَ الْعُهُودِ: «خداوند از بندگان خود چیزى جز عمل صالح نمى پذیرد و جز وفاى به شروط و پیمان ها را قبول نمى کند» و از پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) نقل شده که فرمود: لا دِیْنَ لِمَنْ لا عَهْدَ لَهُ: «آن کس که به پیمان خود وفادار نیست دین ندارد» روى همین جهت، موضوع وفاى به عهد از موضوعاتى است که هیچ گونه تفاوتى در میان انسان ها درباره آن نیست، خواه طرف پیمان، مسلمان باشد یا غیر مسلمان و به اصطلاح از حقوق انسان است، نه از حقوق برادران دینى. در حدیثى از امام صادق(علیه السلام) مى خوانیم: ثَلاثٌ لَمْ یَجْعَلِ اللّهُ عَزَّوَجَلَّ لاَِحَد فِیْهِنَّ رُخْصَةً: أَداءُ الأَمانَةِ إِلَى الْبَرِّ وَ الْفاجِرِ، وَ الْوَفاءُ بِالْعَهْدِ لِلْبَرِّ وَ الْفاجِرِ، وَ بِرُّ الْوالِدَیْنِ بَرَّیْنِ کانا أَوْ فاجِرَیْنِ!: «سه چیز است که خداوند به هیچ کس اجازه مخالفت با آن را نداده است: اداى امانت در مورد هر کس خواه نیکوکار باشد یا بدکار; وفاى به عهد درباره هر کس خواه نیکوکار باشد یا بدکار; و نیکى به پدر و مادر خواه نیکوکار باشند یا بدکار» حتى در روایتى از امیر مؤمنان على(علیه السلام) نقل شده: اگر کسى با اشاره پیمانى را بر عهده بگیرد باید به آن وفا کند، مى فرماید: إِذا أَوْمى أَحَدٌ مِنَ الْمُسْلِمِیْنَ أَوْ أَشارَ بِالأَمانِ إِلى أَحَد مِنَ الْمُشْرِکِیْنَ فَنَزَلَ عَلى ذلِکَ فَهُوَ فِى أَمان: «هر گاه یکى از مسلمانان با ایماء و اشاره به یکى از مشرکان امان دهد و او از قلعه پائین آید، در امان است»

منبع (کانال فضیلتها)

https://t.me/fazylatha

کانال طاووس الجَنَّه:

https://t.me/tavoosoljannah

کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز):

https://t.me/sharheser

پایگاه اطلاع‌رسانی سید ابراهیم رئیسی:

https://raisi.ir/

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

هفت خصلت از انسان ها که آرزوی جبرئیل است.

پیامبر رحمت(ص):

یَا عَلِیُّ! تَمَنَّی جَبْرئِیلُ اَنْ یَکُونَ مِنْ بَنِی آدَمَ بِسَبْعِ خِصَالٍ وَ هِیَ الصَّلَوه فِی الْجَمَاعَه وَ مُجَالَسَتُهُ الْعُلَمَاءَ وَالصُّلْحُ بَیْنَ الاِثْنَیْنِ وَ اِکْرَامُ الْیَتِیمِ وَ عِیَادَة الْمَرِیضِ وَ تَشْیِیعُ الْجَنَازه وَ سَْقیُ الْمَاءِ فِی الْحَجِّ فَاحْرُصْ عَلَی ذَلِکَ؛

ای علی! جبرئیل به سبب هفت خصلت، آرزو داشت که از فرزندان آدم باشد.

آن خصلت ها [عبارت است از]:
نماز را به جماعت خواندن، همنشینی با دانشمندان، آشتی دادن بین دو نفر، احترام نهادن (و خدمت به) یتیم، عیادت بیمار، تشییع جنازه کردن و آب دادن در حج.

پس[علی جان!] بر [حفظ] این خصلت ها حریص باش.

المواعظ العددیه، ص ۱۹۵

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

فاصله حق و باطل

امام باقر علیه السلام فرمودند:

از امیر المؤمنین علیه السلام پرسیده شد که میان حق و باطل چه فاصله‏اى است؟
فرمود: چهار انگشت، و امیر المؤمنین (ع) دستش را میان گوش و چشمش گذاشت و فرمود:
آنچه دیدگانت دید آن حق است و بسیارى از چیزهایى که گوش تو شنید باطل است.

(خصال شیخ صدوق)

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

امام رضا علیه السلام

هرگاه بندگان مرتکب گناهانی شوند که قبلاً انجام نمی داده اند،خداوند بلاهایی را برایشان پدید آورد که سابقه نداشته است

کافی ج۲ص۲۷۵

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

امام رضا (علیه السلام)

اِجتَهِدُوا اَنْ یَکُونَ زَمانُکُم اربَعَ ساعاتٍ
ساعهً لِلّهِ لِمُناجاتِهِ
وَ ساعهً لِأَمْرِ المَعَاشِ
وَ ساعهً لِمُعاشَرَهِ الاِخْوانِ الثِّقاتِو الذّین یَعرفُونَ عُیُوبَکُم وَ یُخْلِصُونَ لَکُم فی الباطِنِ
وَ ساعهً تَخْلوُنَ فیها لِلَّذاتِکُم و بِهذِهِ الساعَهِ تَقَدِرُونَ عَلی الثَّلاثِ ساعاتٍ
امام رضا علیه السلام:
بکوشید زمانتان را به چهار بخش تقسیم کنید:

زمانی برای مناجات با خدا،
زمانی برای تأمین معاش،
زمانی برای معاشرت با برادران و معتمدانی که عیب هایتان را به شما می شناسانند و در دل شما را دوست دارند،
و ساعاتی برای لذت های حلال و با بخش چهارم توانایی انجام دادن سه بخش دیگر را به دست می آورید.

فقه الرضا (ع): 337؛ عنه البحار: 75 / 346 ح4

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

قالَ اَمِیرُالْمُؤْمِنِینَ عَلِىّ‏ علیه السلام: اَصْعَبُ الْاَعْمالِ اَرْبَعَةٌ، اَلْعَفْوُ عِنْدَالْغَضَبِ، وَالْجُودُ مِنَ الْیَسِیرِ، وَالْعِفَّةُ فِى الْخَلْوَةِ، وَ قَوْلُ الْحَقِّ عِنْدَ مَنْ تَخافَهُ وَ تَرْجُوهُ.

مشکل‏ترین کارها چهار چیز است:

عفو و گذشت کردن در هنگام خشم و غضب
بذل و بخشش از مال کم و اندک
عفت ورزیدن در (مکان) خلوت
و راستگویى در نزد کسى که از او مى‏ترسى و به او امید دارى.


کتاب احادیث الطلاب آیت الله مجتهدی، ص ۳۶۰.

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

امام خامنه ای:

شهادت، یعنی وارد شدن در حریم خلوت الهی و میهمان شدن بر سر سفره‌ی ضیافت الهی؛ این خیلی باعظمت است. 1370/10/11

شهید مدافع حرم شهید علی‌اصغر انصاری (فاطمیون)

https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=46544

https://www.mashreghnews.ir/news/1288126

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

حضرت محمد صلی اللع علیع و آله:

إِنِّی تَارِکٌ فِیکُمُ الثَّقَلَیْنِ مَا إِنْ تَمَسَّکْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا کِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِی أَهْلَ بَیْتِی وَ إِنَّهُمَا لَنْ یَفْتَرِقَا حَتَّى یَرِدَا عَلَیَّ الْحَوْضَ فَانْظُرُوا کَیْفَ تَخْلُفُونِّی فِیهِمَا أَلَا هذا عَذْبٌ فُراتٌ فَاشْرَبُوا وَ هذا مِلْحٌ أُجاجٌ فَاجْتَنِبُوا؛ همانا من در میان شما دو چیز سنگین و گران میگذارم، که اگر بدانها چنگ زنید هرگز پس از من گمراه نشوید: کتاب خدا و عترت من أهل بیتم، و این دو از یک دیگر جدا نشوند تا در کنار حوض کوثر بر من درآیند، پس بنگرید چگونه پس از من در باره آن دو رفتار کنید، آگاه باشید که این (یعنى تمسک بعترت) آب خوشگوار و شیرین است پس بیاشامید، و آن دیگر (یعنى روى برتافتن از ایشان) آب شور و تلخ است و از آن بپرهیزید

 

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

*****

التماس دعا