امام علی (علیه السلام) از امام صادق (علیه السلام) روایت است: عبداللَّهبنیحیی بر امیرالمؤمنان (علیه السلام) وارد شد. و در مقابلش صندلی بود، امیرالمؤمنان (علیه السلام) به او دستور نشستن داد و او هم، روی آن نشست. [ناگهان] صندلی کج شد! و با سرش [به زمین] فرود آمد! و [سرش شکست] و استخوان سرش اندکی نمایان شد! و خون، جاری گشت! امیرالمؤمنان (علیه السلام)، دستور آب داد. آوردند و خون را از او شست. آنگاه فرمود: «نزدیک من بیا»! نزدش آمد. دستش را بر آن [زخمی] که استخوانش نمایان بود، گذاشت. از درد آن، بیتاب شد و بر آن، دست مالید و آب دهان انداخت. به مجرّد این کار زخمش خوب شد! آنچنانکه گویی [اصلا]! جراحتی به او نرسیده است. امیرالمؤمنان (علیه السلام) فرمود: «ای عبداللَّه! حمد و ستایش برای خداوندی است که پاککردن گناه شیعیان ما را [در دنیا] به رنج و محنتشان قرار داده است! تا فرمانبری و طاعت، آنان را بیآلایش و سالم گرداند! و مستحقّ اجر و ثواب آن گرداند». عبداللَّهبنیحیی گفت: «ای امیرالمؤمنان (علیه السلام)! آیا بهراستی ما جز در دنیا به گناهانمان مجازات نمیشویم»؟! فرمود: «آری! [همین طور است]. آیا نشنیدی که رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمود: «دنیا، زندان مؤمن است! و بهشت کافر»! خدا شیعیان ما را [به خاطر محنت و رنجی که در این دنیا متحمّل شدهاند، و به خاطر آمرزشی که؛ نصیب آنان فرموده است] حتما از گناهان، پاک و پاکیزه میگرداند! از این جهت است که خدا میفرماید: آنچه از گرفتاری و پیشامدی به شما رسد، از آن چیزی است که تابوتوان شما بهدست آورده، و [تعداد] بیشماری [از آن را] میبخشد و میگذرد. (شوری/۳۰) تا هنگامیکه؛ به آستان رستاخیز در آمدند، طاعات و عباداتشان بر آنها، سرشار گردد! و دشمنان محمّد (صلی الله علیه و آله) و دشمنان و بدخواهان ما را بنا به فرمانبری و طاعتی که از آنان سر میزند در دنیا پاداش و جزا میدهد! اگرچه طاعتشان بیوزن و بیارزش است! چون خلوصی همراهش نیست. تا هنگامیکه به آستان رستاخیز درآمدند، گناه و کینهی خود [که از محمّد و آل محمّد (علیهم السلام) و یاران خوب او، در دل داشتند] بر آنان بازگردد! و به خاطر آن، در آتش افکنده شوند». در این هنگام؛ عبداللَّهبنیحیی گفت: «یا امیرمؤمنان (علیه السلام)! بهمن بال و پر دادی و مرا تعلیم فرمودی! پس اگر صلاح بدانی، گناهم را که در این مجلس به آن امتحان شدم به من بشناسان، تا همچنان تکرارش نکنم». فرمود: «لحظهای که نشستی بِسْمِ الله الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ نگفتی! نتیجه این شد که به خاطر سهو و نسیانت از آنچه به آن دعوت گشتی و خوانده شدی، خدا به این مصیبت و گرفتاریت، تمحیص و پاکی از گناه قرار داد. آیا ندانستی که رسول خدا (صلی الله علیه و آله) از جانب خدای عزّوجلّ فرمود: «هر اقدام قابل توجّه که در آن، یادی از [بسم اللهِ] نشود، ناقص و بریده است»!؟ گفتم: «آری، پدر و مادرم فدای شما! بعد از این، ترکش نمیکنم». فرمود: «در این صورت از آن، بهرهمند و سعادتمندی».
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱، ص۲۲
البرهان/ بحارالأنوار، ج۷۳، ص۳۰۵/ بحارالأنوار، ج۸۹، ص۲۴۱
هرگونه تبلیغات در صورت انجام ارتباطی به این وبلاگ ندارد
استفاده از کلیه مطالب با ذکر صلوات آزاد است