منابع (ادامه این مطلب ...):
https://farsi.khamenei.ir/photo-album?id=48980
https://farsi.khamenei.ir/tag-content?id=1486
منابع (ادامه این مطلب ...):
https://farsi.khamenei.ir/photo-album?id=48980
https://farsi.khamenei.ir/tag-content?id=1486
* نکات قابل توجه در زیارت جامعهی کبیره:
* این زیارت عارفانه که انشاء و گفتار امام هادی(ع) نسبت به سایر امامان(ع) است از زیباییهای خاصی برخوردار می باشد.
* در این زیارت که آن را به حق می توان ارادتنامه نامید، حضرت به بیش از دویست فضیلت و منقبت از اهل بیت (ع) اشاره می کند که با در نظرگرفتن این فضیلتها در کنار سایر معارف، اهمیت این عرفاننامه برهمگان آشکار میگردد:
* اولین ویژگی این زیارت آن است که امام(ع) ما را با آداب سخن گفتن با امام آشنا میکند که نخست با سلام و درود بر آن امام شروع میشود و پس از برشمردن برخی مناقب و اوصاف او، با جمله «و رحمت الله و برکاته» به پایان میرسد.
* بیان دیگرامام هادی(ع) این است که حق، همراه امامان است و هرگز از آنان جداشدنی نیست و هرکه از آنان دور شود گمراه خواهدشد.- امام با اشاره به جایگاه رفیع امامان(ع) دراسلام و مسلمانان، تصریح می کند که آنان شاهراه و راه راست و گواهان در دین و آن امانتی هستند که حفظش بر مردم واجب است.
* دراین زیارت امام (ع) با بیان شیرین به ما تعلیم میدهد که درمحضر ائمه به فضل و رتبه و مقام رفیع و حق عظیمشان اعتراف کنیم.
* براساس مضمون این زیارت ما باید آمادگی خود را جهت دفاع از امامان نشان دهیم.
* امام دراین زیارت به نکتهی بسیار مهمی اشاره میکند و آن این که تمام اعمال به پیروی از امامان مقبول میافتد و دهها نکته دیگر که هر خواننده را به حیرت وا می دارد.
* استفاده از کلیه مطالب با ذکر صلوات آزاد است
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
وَلَقَدْ کَتَبْنَا فِی الزَّبُورِ مِن بَعْدِ الذِّکْرِ أَنَّ الْأَرْضَ یَرِثُهَا عِبَادِیَ الصَّالِحُونَ
و در حقیقت، در زبور پس از تورات نوشتیم که زمین را بندگان شایسته ما به ارث خواهند برد.
سوره مبارکه انبیاء آیه ۱۰۵
بخش اول مطالب
بخش دوم مطالب
امام باقر(علیه السلام) فرمودند :
دنیا را چون منزلى بدان که در آن فرود آمده اى و سپس از آن مى کوچى
یا مانند مالى بدان که در عالم خواب یافته اى و چون بیدار شوى خبرى از آن نیست .
من این را به عنوان مَثَل برایت گفتم ؛ زیرا دنیا در نظر خردمندان و خداشناسان
همانند جابه جا شدن سایه هاست.
الکافی ج۲ ص۱۳۳
منبع (کانال فضیلتها):
تفسیر سوره مبارکه
مائده آیات ۱۱۱تا۱۱۵
وَ إِذْ أَوْحَیْت إِلى الْحَوَارِیِّینَ أَنْ ءَامِنُوا بى وَ بِرَسولى قَالُوا
ءَامَنَّا وَ اشهَدْ بِأَنَّنَا مُسلِمُونَ(۱۱۱) إِذْ قَالَ الْحَوَارِیُّونَ
یَاعِیسى ابْنَ مَرْیَمَ هَلْ یَستَطِیعُ رَبُّک أَن یُنزِّلَ عَلَیْنَا مَائدَةً
مِّنَ السمَاءِقَالَ اتَّقُوا اللَّهَ إِن کنتُم مُّؤْمِنِینَ(۱۱۲) قَالُوا
نُرِیدُ أَن نَّأْکلَ مِنهَا وَ تَطمَئنَّ قُلُوبُنَا وَ نَعْلَمَ أَن قَدْ
صدَقْتَنَا وَ نَکُونَ عَلَیْهَا مِنَ الشاهِدِینَ(۱۱۳) قَالَ عِیسى ابْنُ
مَرْیَمَ اللَّهُمَّ رَبَّنَا أَنزِلْ عَلَیْنَا مَائدَةً مِّنَ السمَاءِ تَکُونُ
لَنَا عِیداً لأَوَّلِنَا وَ ءَاخِرِنَا وَ ءَایَةً مِّنک وَ ارْزُقْنَا وَ أَنت
خَیرُ الرَّازِقِینَ(۱۱۴) قَالَ اللَّهُ إِنى مُنزِّلُهَا عَلَیْکُم ْفَمَن
یَکْفُرْ بَعْدُ مِنکُمْ فَإِنى أُعَذِّبُهُ عَذَاباً لا أُعَذِّبُهُ أَحَداً مِّنَ
الْعَالَمِینَ(۱۱۵)
ترجمه:
۱۱۱ -و بیاد آور زمانى را که به حواریون وحى فرستادم که به من و
فرستاده من ایمان بیاورید ، آنها گفتند ایمان آوردیم و گواه باش که ما مسلمانیم.
۱۱۲ -در آن هنگام که حواریون گفتند : اى عیسى بن مریم آیا پروردگار تو مىتواند
مائدهاى از آسمان نازل کند ؟ او ( در پاسخ ) گفت از خدا بپرهیزید اگر با ایمان
هستید!.
۱۱۳ -گفتند ( ما نظر سوئى نداریم ) مىخواهیم از آن بخوریم و دلهاى ما ( به رسالت
تو ) مطمئن گردد و بدانیم به ما راست گفته اى و بر آن گواه باشیم .
۱۱۴-عیسى عرض کرد : خداوندا ، پروردگارا ! مائدهاى از آسمان بر ما بفرست تا عیدى
براى اول و آخر ما باشد و نشانه اى از تو ، و به ما روزى ده ، تو بهترین روزى
دهندگانى.
۱۱۵ -خداوند ( دعاى او را مستجاب کرد و ) گفت من آنرا بر شما نازل مىکنم ولى هر کس
از شما بعد از آن کافر گردد ( و راه انکار پوید ) او را چنان مجازاتى مىکنم که
احدى از جهانیان را نکرده باشم!.
تفسیر
داستان نزول مائده بر حواریون
به دنبال بحثى که درباره مواهب الهى درباره مسیح (علیه السلام) و مادرش در آیات
قبل بیان شد در این آیات به موهبتهائى که به حواریین یعنى یاران نزدیک مسیح (علیه
السلام) بخشیده اشاره مىکند : نخست مىفرماید : بخاطر بیاور زمانى را که به
حواریین وحى فرستادم که به من و فرستادهام مسیح (علیه السلام) ایمان بیاورید و
آنها دعوت مرا اجابت کردند و گفتند : ایمان آوردیم ، خداوندا گواه باش که ما مسلمان
و در برابر فرمان تو تسلیم هستیم ( و اذ اوحیت الى الحواریین ان آمنوا بى و برسولى
قالوا آمنا و اشهد باننا مسلمون ) .
البته مىدانیم که وحى در قرآن معنى وسیعى دارد و منحصر به وحى هائى که بر
پیامبران نازل مىشد نیست ، بلکه الهاماتى که به قلب افراد مىشود نیز از مصداقهاى
آن است و لذا درباره مادر موسى ( سوره قصص آیه 7 ) نیز تعبیر به وحى شده و حتى به
غرائز و الهامات تکوینى حیواناتى همچون زنبور عسل نیز در قرآن کلمه وحى گفته شده
است .
این احتمال نیز وجود دارد که منظور وحى هائى باشد که بواسطه مسیح (علیه السلام)
و با پشتوانه معجزات براى آنها فرستاده مىشد.
درباره حواریین یعنى شاگردان و یاران مخصوص مسیح (علیه السلام) در جلد دوم صفحه
426 بحث کرده ایم.
سپس اشاره به جریان معروف نزول مائده آسمانى کرده ، مىگوید : یاران خاص مسیح به
عیسى (علیه السلام) گفتند : آیا پروردگار تو مى تواند غذائى از آسمان براى ما
بفرستد ؟ ( اذ قال الحواریون یا عیسى ابن مریم هل یستطیع ربک ان ینزل علینا مائدة
من السماء ) .
مائده در لغت هم به خوان و سفره و طبق گفته مىشود و هم به غذائى که در آن قرار
مىدهند.
و در اصل از ماده مید به معنى حرکت و تکان خوردن است شاید اطلاق مائده بر سفره و
غذا به خاطر نقل و انتقالى است که در آن صورت مىگیرد.
مسیح (علیه السلام) از این تقاضا که بوى شک و تردید مىداد پس از آوردن آن همه
آیات و نشانه هاى دیگر نگران شد و به آنها هشدار داد و گفت : از خدا بترسید اگر
ایمان دارید ( قال اتقوا الله ان کنتم مؤمنین ) .
ولى به زودى به اطلاع عیسى (علیه السلام) رسانیدند که ما هدف نادرستى از این
پیشنهاد نداریم ، و غرض ما لجاجت ورزى نیست بلکه مىخواهیم از این مائده بخوریم (
و علاوه بر نورانیتى که بر اثر تغذیه از غذاى آسمانى در قلب ما پیدا مىشود ، زیرا
تغذیه به طور مسلم در روح انسان مؤثر است ) قلب ما اطمینان و آرامش پیدا کند و با
مشاهده این معجزه بزرگ به سر حد عین الیقین برسیم و بدانیم آنچه به ما گفته اى
راست بوده و بتوانیم بر آن گواهى دهیم ( قالوا نریدان ناکل منها و تطمئن قلوبنا و
نعلم ان قد صدقتنا و نکون علیها من الشاهدین).
هنگامى که عیسى (علیه السلام) از حسن نیت آنها در این تقاضا آگاه شد ، خواسته
آنها را به پیشگاه پروردگار به این صورت منعکس کرد : خداوندا مائده اى از
آسمان براى ما بفرست که عیدى براى اول و آخر ما باشد ، و نشانه اى از ناحیه تو
محسوب شود و به ما روزى ده ، تو بهترین روزى دهندگان هستى ( قال عیسى ابن مریم
اللهم ربنا انزل علینا مائدة من السماء تکون لنا عیدا لاولنا و آخرنا و آیة منک و
ارزقنا و انت خیر الرازقین ) .
قابل توجه اینکه مسیح تقاضاى آنها را بطرزى شایسته تر در پیشگاه خدا بیان کرد که
حاکى از روح حق طلبى و ملاحظه مصالح جمعى و عمومى بوده باشد. خداوند این دعائى را
که از روى حسن نیت و اخلاص صادر شده بود اجابت کرد ، و به آنها فرمود : من چنین
مائده اى را بر شما نازل مىکنم ، ولى توجه داشته باشید ، بعد از نزول این مائده
مسئولیت شما بسیار سنگینتر مىشود و با مشاهده چنین معجزه آشکارى هر کس بعد از آن ،
راه کفر را بپوید او را چنان مجازاتى خواهم کرد که احدى از جهانیان را چنین مجازاتى
نکرده باشم ! ( قال الله انى منزلها علیکم فمن یکفر بعد منکم فانى اعذبه عذابا لا
اعذبه احدا من العالمین ) .
یادآورى چند نکته لازم
در این آیات نکاتى است که باید مورد بررسى قرار گیرد:
۱- منظور از تقاضاى مائده چه بود ؟
-شک نیست که حواریون در این تقاضا نظر سوئى نداشتند و هدفشان لجاجت در برابر مسیح
(علیه السلام) نبود ، بلکه در جستجوى آرامش بیشتر و زدودن باقیمانده تردیدها و
وسوسه هاى اعماق قلبشان بوده است زیرا بسیار مىشود که انسان با استدلال و حتى
گاهى با تجربه ، مطلبى را اثبات مىکند اما چون مساله ، مساله مهمى است بقایائى از
وسوسه و شک در زوایاى قلب او مىماند ، لذا میل دارد با تجربه و آزمایش مکرر ، و یا
با تبدیل کردن استدلالات علمى به مشاهدات عینى آنها را نیز از اعماق قلب خود ریشه
کن سازد ، لذا مىبینیم حتى ابراهیم (علیه السلام) با آن مقام والاى ایمان و
یقینش از خداوند تقاضا مىکند که مساله معاد را با چشم خود ببیند تا ایمان علمیش به
عین الیقین و شهود ، تبدیل شود.
ولى از آنجا که تعبیر تقاضاى حواریون ظاهرا زننده بود ، حضرت مسیح (علیه السلام)
آن را حمل بر بهانه جوئى کرد و به آنها اعتراض نمود اما هنگامى که با توضیح بیشتر
مقصد خود را روشن ساختند ، عیسى (علیه السلام) در برابر آنها تسلیم شد .
۲- منظور از هل یستطیع ربک چیست؟
-مسلما این جمله در ابتدا چنین معنى مىدهد که حواریون در قدرت خدا در نزول مائده
شک داشتند ، ولى در تفسیر آن مفسران اسلامى بیاناتى دارند ، که چند قسمت آن از همه
بهتر به نظر مىرسد نخست اینکه این درخواست در آغاز کار آنها بود ، که به تمام صفات
خدا کاملا آشنا نبودند ، دیگر اینکه منظورشان این بوده آیا خداوند مصلحت مىبیند
چنین مائده اى را بر ما نازل کند ، همانطور که فى المثل کسى به دیگرى مىگوید من
نمىتوانم تمام ثروتم را بدست فلان کس بدهم ، یعنى صلاح نمىبینم نه اینکه قدرت
ندارم ، سوم اینکه یستطیع به معنى یستجیب بوده باشد زیرا ماده طوع به معنى انقیاد
است و هنگامى که به باب استفعال برود چنین معنى را مىتوان از آن استفاده کرد ،
بنابراین معنى جمله چنین مىشود آیا پروردگار تو از ما مىپذیرد که مائده آسمانى بر
ما نازل کند ؟
۳-این مائده آسمانى چه بود ؟
-درباره محتویات این مائده در قرآن ذکرى به میان نیامده ، ولى از احادیث از جمله از
حدیثى که از امام باقر (علیه السلام) نقل شده چنین استفاده مىشود که طعام مزبور
چند قرص نان و چند ماهى بود و شاید علت مطالبه چنین اعجازى آن بوده ، که شنیده
بودند مائده آسمانى بر بنى اسرائیل به اعجاز موسى نازل شد ، آنها هم چنین تقاضائى
را از عیسى کردند.
۴- آیا مائدهاى بر آنها نازل شد ؟
-با اینکه آیات فوق تقریبا صراحت در نزول مائده دارد زیرا وعده خداوند تخلف ناپذیر
است ، اما عجیب این است که بعضى از مفسران در نزول مائده تردید کرده اند و گفته
اند هنگامى که حواریون
شدت مسئولیت را پس از نزول مائده احساس کردند از تقاضاى خود صرفنظر نمودند ! ولى حق
این است که مائده بر آنها نازل گردید.
۵- عید چیست ؟
عید در لغت از ماده عود به معنى بازگشت است ، و لذا به روزهائى که مشکلات از قوم و
جمعیتى بر طرف مىشود و بازگشت به پیروزیها و راحتىهاى نخستین مىکند عید گفته
مىشود ، و در اعیاد اسلامى به مناسبت اینکه در پرتو اطاعت یک ماه مبارک رمضان و یا
انجام فریضه بزرگ حج ، صفا و پاکى فطرى نخستین به روح و جان باز مىگردد ، و
آلودگیها که بر خلاف فطرت است ، از میان مىرود ، عید گفته شده است ، و از آنجا که
روز نزول مائده روز بازگشت به پیروزى و پاکى و ایمان به خدا بوده است حضرت مسیح
(علیه السلام) آن را عید نامیده ، و همانطور که در روایات وارد شده نزول مائده در
روز یکشنبه بود و شاید یکى از علل احترام روز یکشنبه در نظر مسیحیان نیز همین بوده
است.
و اگر در روایتى که از على (علیه السلام) نقل شده مىخوانیم و کل یوم لا یعصى
الله فیه فهو یوم عید : هر روز که در آن معصیت خدا نشود روز عید است نیز اشاره به
همین موضوع است ، زیرا روز ترک گناه روز پیروزى و پاکى و بازگشت به فطرت نخستین
است.
۶-مجازات شدید براى چه بود ؟
-در اینجا نکته مهمى است که باید به آن توجه داشت و آن اینکه هنگامى که ایمان به
مرحله شهود و عین الیقین برسد یعنى حقیقت را با چشم مشاهده کند و جاى هیچگونه تردید
و وسوسه باقى نماند مسئولیت او بسیار سنگینتر خواهد شد زیرا چنین کسى آن انسان سابق
که ایمانش بر پایه شهود نبود ، و احیانا وسوسه هائى در آن وجود داشت نیست ، او
وارد مرحله جدیدى از ایمان و مسئولیت شده است و کمترین تقصیر و غفلت و کوتاهى او
موجب مجازات شدیدى خواهد شد به همین دلیل مسئولیت انبیاء و اولیاى خدا ، سخت
سنگین بود بطورى که همیشه از آن وحشت داشتند ، در زندگى روزانه نیز به نمونه هائى
از این مطلب برخورد مىکنیم مثلا هر کس مىداند که قاعدتا در شهر و دیار او
گرسنگانى وجود دارند که در برابر آنها مسئولیت دارد ، اما هنگامى که با چشم خود
ببیند که انسان بىگناهى از شدت گرسنگى ناله مىکند ، مسلما شکل مسئولیت او عوض
مىگردد.
۷-عهد جدید و مائده
در اناجیل چهارگانه کنونى سخنى از مائده به شکلى که در قرآن است نمىیابیم گرچه در
انجیل یوحنا باب 21 بحثى درباره اطعام وپذیرائى اعجاز آمیز مسیح از جمعى از مردم با
نان و ماهى به میان آمده اما با اندک توجهى روشن مىشود که ارتباطى با مساله مائده
آسمانى و حواریون ندارد در کتاب اعمال رسولان که از کتب عهد جدید است نیز درباره
نزول مائده بر یکى از حواریون به نام پطرس بحثى به میان آمده اما آنهم غیر از آن
است که ما درباره آن بحث مىکنیم ، ولى از آنجا که مىدانیم بسیارى از حقایقى که بر
عیسى (علیه السلام) نازل گشت در اناجیل کنونى نیست همانطور که بسیارى از مطالبى
که در اناجیل است بر مسیح (علیه السلام) نازل نشده مشکلى از این نظر در جریان
نزول مائده به وجود نخواهد آمد .
منبع (کانال فضیلتها):
امام هادی (علیه السلام) فرمود:
«مَنْ هَانَتْ عَلَیهِ نَفْسُهُ فَلَا تَأْمَنْ شَرَّهُ»
کسی که خود را کریم نمی داند و کریمانه زندگی نمی کند، از شرّ او در امان نباش ،
زیرا کسی که به خودش رحم نمی کند یقیناً به شما رحم نخواهد کرد!
منبع (کانال فضیلتها):
امام هادی (علیه السلام) فرمودند :
جایگاه مردم در دنیا به[ اموال] است و در آخرت به [اعمال]
اعلام الدین ، ج۱ ، ص۳۱۱
منبع (کانال فضیلتها):
تفسیر سوره مبارکه
مائده آیات ۱۱۶تا۱۱۸
وَ إِذْ قَالَ اللَّهُ یَاعِیسى ابْنَ مَرْیَمَ ءَ أَنت قُلْت لِلنَّاسِ اتخِذُونى
وَ أُمِّىَ إِلَاهَینِ مِن دُونِ اللَّهِ قَالَ سبْحَانَک مَا یَکُونُ لى أَنْ
أَقُولَ مَا لَیْس لى بِحَقٍ إِن کُنت قُلْتُهُ فَقَدْ عَلِمْتَهُ تَعْلَمُ مَا فى
نَفْسى وَ لا أَعْلَمُ مَا فى نَفْسِک إِنَّک أَنت عَلَّامُ الْغُیُوبِ(۱۱۶) مَا
قُلْت لهَُمْ إِلا مَا أَمَرْتَنى بِهِ أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ رَبى وَ رَبَّکُمْ
وَ کُنت عَلَیهِمْ شهِیداً مَّا دُمْت فِیهِمْ فَلَمَّا تَوَفَّیْتَنى کُنت أَنت
الرَّقِیب عَلَیهِمْ وَ أَنت عَلى کلِّ شىْءٍ شهِیدٌ(۱۱۷) إِن تُعَذِّبهُمْ
فَإِنهُمْ عِبَادُک وَ إِن تَغْفِرْ لَهُمْ فَإِنَّک أَنت الْعَزِیزُ
الحَْکِیمُ(۱۱۸)
ترجمه:
۱۱۶ -به یادآور زمانى را که خداوند به عیسى بن مریم مىگوید : آیا تو به مردم گفتى
که من و مادرم را دو معبود ، غیر از خدا ، انتخاب کنید ؟ او مىگوید : منزهى تو ،
من حق ندارم آنچه را که شایسته من نیست بگویم ، اگر چنین سخنى را گفته باشم تو
میدانى ، تو از آنچه در روح و جان من است آگاهى و من از آنچه در ذات ( پاک)تو است
آگاه نیستم ، زیرا تو با خبر از تمام اسرار و پنهانیها هستى.
۱۱۷ -من به آنها چیزى جز آنچه مرا مامور به آن ساختى نگفتم ،به آنها گفتم : خداوندى
را بپرستید که پروردگار من و پروردگار شما است ، و تا آن زمان که میان آنها بودم
مراقب و گواه آنان بودم ، و هنگامى که مرا از میانشان برگرفتى تو خود مراقب آنها
بودى ، و تو گواه بر هر چیز هستى.
۱۱۸ -(با این حال ) اگر آنها را مجازات کنى بندگان تواند ( و قادر به فرار از
مجازات نیستند ) و اگر آنها را ببخشى توانا و حکیمى ( نه مجازات تو نشانه عدم حکمت
و نه بخشش تو نشانه ضعف است ) .
تفسیر
بیزارى مسیح از شرک پیروانش
این آیات پیرامون گفتگوى خداوند با حضرت مسیح (علیه السلام) در روز رستاخیز بحث
مىکند ، به دلیل اینکه در چند آیه بعد مىخوانیم : هذا یوم ینفع الصادقین صدقهم :
امروز روزى است که راستگوئى راستگویان به آنها سود مىدهد و مسلما منظور از آن روز
قیامت است.به علاوه جمله فلما توفیتنى کنت انت الرقیب علیهم دلیل دیگرى بر این است
که این گفتگو بعد از دوران نبوت مسیح (علیه السلام) واقع شده است و شروع آیه با
جمله قال که براى زمان ماضى است مشکلى ایجاد نمىکند ، زیرا در قرآن بسیار دیده
مىشود که مسائل مربوط به قیامت به صورت زمان ماضى ذکر شده و این اشاره به قطعى
بودن قیامت است ، یعنى وقوع آن در آینده چنان مسلم است که گوئى در گذشته واقع شده ،
و با صیغه فعل ماضى از آن یاد مىشود .به هر حال آیه نخست مىگوید : خداوند در روز
قیامت به عیسى مىگوید : آیا تو به مردم گفتى که من و مادرم را علاوه بر خداوند
معبود خویش قرار دهید ، و پرستش کنید ؟ ( و اذ قال الله یا عیسى ابن مریم أ انت قلت
للناس اتخذونى و امى الهین من دون الله).شک نیست که مسیح (علیه السلام) چنین چیزى
را نگفته است و تنها دعوت به توحید و عبادت خدا نموده ، ولى منظور از این استفهام
اقرار گرفتن از او در برابر امتش ، و بیان محکومیت آنها است .مسیح (علیه السلام)
با نهایت احترام در برابر این سؤال چند جمله در پاسخ مىگوید:
۱ -نخست زبان به تسبیح خداوند از هر گونه شریک و شبیه گشوده و مىگوید:
خداوندا ! پاک و منزهى از هر گونه شریک ( قال سبحانک).
۲ -چگونه ممکن است چیزى را که شایسته من نیست بگویم ( ما یکون لى ان اقول ما لیس لى
بحق).
در حقیقت نه تنها گفتن این سخن را از خود نفى مىکند ، بلکه مىگوید اساسا من چنین
حقى را ندارم و چنین گفتارى با مقام و موقعیت من هرگز سازگار نیست.
۳ -سپس استناد به علم بىپایان پروردگار کرده ، مىگوید : گواه من این است که اگر
چنین مىگفتم مىدانستى ، زیرا تو از آنچه در درون روح و جان من است آگاهى ، در
حالى که من از آنچه در ذات پاک تو است بىخبرم ، زیرا تو علام الغیوب و با خبر از
تمام رازها و پنهانیها هستى ( ان کنت قلته فقد علمته تعلم ما فى نفسى و لا اعلم ما
فى نفسک انک انت علام الغیوب)
۴-تنها چیزى که من به آنها گفتم همان بوده است که به من ماموریت دادى که آنها را
دعوت به عبادت تو کنم و بگویم خداوند یگانه اى را که پروردگار من و شما است پرستش
کنید ( ما قلت لهم الا ما امرتنى به ان اعبدوا الله ربى و ربکم ) .
۵ -و تا آن زمان که در میانشان بودم مراقب و گواه آنها بودم و نگذاشتم راه شرک را
پیش گیرند ، اما به هنگامى که مرا از میان آنها برگرفتى تو مراقب و نگاهبان آنها
بودى ، و تو گواه بر هر چیزى هستى ( و کنت علیهم شهیدا ما دمت فیهم فلما توفیتنى
کنت انت الرقیب علیهم و انت على کل شىء شهید)
۶ -و با اینهمه باز امر ، امر تو و خواست ، خواست تو است ، اگر آنها را در برابر
این انحراف بزرگ مجازات کنى بندگان تواند و قادر به فرار از زیر بار این مجازات
نخواهند بود ، و این حق براى تو در برابر بندگان نافرمانت ثابت است ، و اگر آنها را
ببخشى و از گناهانشان صرف نظر کنى توانا و حکیم هستى ، نه بخشش تو نشانه ضعف است ،
و نه مجازاتت خالى از حکمت و حساب ( ان تعذبهم فانهم عبادک و ان تغفر لهم فانک انت
العزیز الحکیم).
در اینجا دو سؤال پیش مىآید:
۱ -آیا در تاریخ مسیحیان هیچ دیده شده است که مریم را معبود خود قرار دهند ؟ یا
اینکه آنها تنها قائل به تثلیث و خدایان سه گانه یعنى خداى پدر و خداى پسر و روح
القدس بوده اند ، و شکى نیست که روح القدس به پندار آنها ، واسطه میان خداى پدر و
خداى پسر ، مىباشد و او غیر از مریم است ، در پاسخ این سؤال باید گفت : درست است
که مسیحیان مریم را خدا نمىدانستند .
ولى در عین حال در برابر او و مجسمه اش مراسم عبادت را انجام مىداده اند ،
همانطور که بت پرستان بت را خدا نمىدانستند ولى شریک خدا در عبادت تصور مىکردند ،
و به عبارت روشنتر فرق است میان الله به معنى خدا و اله به معنى معبود ، مسیحیان
مریم را اله یعنى معبود مىدانستند نه خدا .
به تعبیر یکى از مفسران گرچه هیچیک از فرق مسیحیت کلمه اله و معبود را بر مریم
اطلاق نمىکنند ، بلکه او را تنها مادر خداوند مىدانند ! ولى ، عملا مراسم نیایش و
پرستش را در برابر او دارند ، خواه این نام را بر او بگذارند یا نه سپس اضافه
مىکند : چندى قبل در بیروت در شماره نهم سال هفتم مجله مشرق که متعلق به مسیحیان
است ، مطالب قابل ملاحظه اى به عنوان یاد بود پنجاهمین سال اعلان پاپ بیوس نهم
درباره شخصیت مریم منتشر گردید و در همین شماره تصریح شده بود که کلیساهاى شرقى
همانند کلیساهاى غربى مریم را عبادت مىکنند ، و در شماره چهاردهم سال پنجم همان
مجله مقالهاى به قلم انستاس کرملى درج شده که خواسته است در آن براى مساله عبادت
مریم حتى ریشه اى از کتب عهد عتیق و تورات پیدا کند ، داستان دشمنى مار ( شیطان )
و زن ( حوا ) را به عنوان مریم تفسیر مىنماید.
بنابراین پرستش و عبادت مریم در میان آنها وجود دارد.
۲-سؤال دیگر این است که چگونه حضرت مسیح (علیه السلام) با عبارتى که بوى شفاعت
مىدهد درباره مشرکان امت خود سخن مىگوید و عرض مىکند : اگر آنها را ببخشى تو
عزیز و حکیمى .
مگر مشرک قابل شفاعت و قابل بخشش است ؟ ! در پاسخ باید به این نکته توجه داشت که
اگر هدف عیسى (علیه السلام) شفاعت بود مىباید گفته باشد انک انت الغفور الرحیم
زیرا غفور و رحیم بودن خداوند متناسب با مقام شفاعت است در حالى که مىبینیم او خدا
را به عزیز و حکیم بودن توصیف مىکند ، از این استفاده مىشود که منظور شفاعت و
تقاضاى بخشش براى آنها نیست ، بلکه هدف سلب هر گونه اختیار از خود و واگذار کردن
امر به اختیار پروردگار است یعنى کار به دست تو است ، اگر بخواهى مىبخشى و اگر
بخواهى مجازات مىکنى ، هر چند نه مجازات تو بدون دلیل و نه بخشش تو بدون علت است و
در هر حال از قدرت و توانائى من بیرون است . به علاوه ممکن است در میان آنها جمعى
به اشتباه خود توجه کرده و راه توبه را پیش گرفته باشند ، و این جمله درباره آن
جمعیت بوده باشد.
منبع (کانال فضیلتها):
حاج قاسم سلیمانی:
خداوندا! مرا بپذیر؛ پاکیزه بپذیر، آنچنان بپذیر که شایستهی دیدارت شوم. جز دیدار
تو را نمیخواهم، بهشت من جوار توست، یا الله!
منبع (کانال فضیلتها):
تفسیر سوره مبارکه
مائده آیات ۱۱۹تا۱۲۰
قَالَ اللَّهُ هَذَا یَوْمُ یَنفَعُ الصادِقِینَ صِدْقُهُمْ لهَُمْ جَنَّاتٌ تجْرِى
مِن تحْتِهَا الأَنْهَارُ خَالِدِینَ فِیهَا أَبَداًرَّضىَ اللَّهُ عَنهُمْ وَ
رَضوا عَنْهُ ذَلِک الْفَوْزُ الْعَظِیمُ(۱۱۹) للَّهِ مُلْک السمَاوَاتِ وَ
الأَرْضِ وَ مَا فِیهِنَّ وَ هُوَ عَلى کلِّ شىْءٍ قَدِیرُ(۱۲۰)
ترجمه:
۱۱۹ -خداوند مىگوید : امروز روزى است که راستى راستگویان به آنها سود مىبخشد ،
براى آنها باغهائى از بهشت است که آب از زیر ( درختان ) آن جریان دارد و جاودانه و
براى همیشه در آن مىمانند ، خداوند از آنها خشنود و آنها از او خشنود خواهند بود و
این رستگارى بزرگى است.
۱۲۰-حکومت آسمانها و زمین و آنچه در آنها است از آن خدا است و او بر هر چیزى توانا
است.
تفسیر
رستگارى بزرگ
در تعقیب ذکر گفتگوى خداوند باحضرت مسیح (علیه السلام) در روز رستاخیز که شرح آن
در آیات قبل گذشت در این آیه مىخوانیم : خداوند پس از این گفتگو چنین مىفرماید :
امروز روزى است که راستى راستگویان به آنها سود مىبخشد ( قال الله هذا یوم ینفع
الصادقین صدقهم).
البته منظور از این جمله صدق و راستى در گفتار و کردار در دنیا است ، که در آخرت
مفید واقع مىشود و گر نه صدق و راستى در آخرت که محل تکلیف نیست فایده اى نخواهد
داشت ، به علاوه اوضاع آن روز چنان است که هیچکس
جز راست نمىتواند بگوید ، و حتى گناهکاران و خطاکاران همگى به اعمال بد خویش
اعتراف مىکنند و به این ترتیب در آن روز دروغگوئى وجود ندارد .
بنابراین آنها که مسئولیت و رسالت خود را انجام دادند و جز راه صدق و درستى
نپیمودند ، مانند مسیح (علیه السلام) و پیروان راستین او یا پیروان راستین سایر
پیامبران که در این دنیا از در صدق وارد شدند ، از کار خود بهره کافى خواهند برد.
ضمنا از این جمله اجمالا استفاده مىشود که تمام نیکیها را مىتوان در عنوان صدق و
راستى خلاصه کرد صدق و راستى در گفتار ، و صدق و راستى در عمل ، و در روز رستاخیز
تنها سرمایه صدق و راستى است که به کار مىآید ، نه غیر آن .
سپس پاداش صادقان را چنین بیان مىکند : براى آنها باغهائى از بهشت است که از زیر
درختان آن نهرها جارى است ، و جاودانه در آن خواهند ماند ( لهم جنات تجرى من تحتها
الانهار خالدین فیها ابدا).
و از این نعمت مادى مهمتر این است که هم خداوند از آنها راضى است و هم آنها از
خداوند راضى و خشنودند ( رضى الله عنهم و رضوا عنه).
و شک نیست که این موهبت بزرگ که جامع میان موهبت مادى و معنوى است رستگارى بزرگ
محسوب مىشود.
(ذلک الفوز العظیم).
قابل توجه اینکه در این آیه پس از ذکر باغهاى بهشت با آنهمه نعمتهایش ، نعمت خشنودى
خداوند از بندگان و بندگان از خداوند را ذکر مىکند و به دنبال آن ، ذلک الفوز
العظیم مىگوید و این نشان مىدهد تا چه اندازه این رضایت دو جانبه ، واجد اهمیت
است ( رضایت پروردگار از بندگان و رضایت بندگان از پروردگار ) زیرا ممکن است انسان
غرق عالیترین نعمتها باشد ولى هنگامى که احساس کند مولى و معبود و محبوب او از او
ناراضى است تمام آن نعمتها و مواهب در کام جانش تلخ مىگردد .
و نیز ممکن است انسان واجد همه چیز باشد ولى به آنچه دارد راضى و
قانع نباشد ، بدیهى است آنهمه نعمت با این روحیه او را خوشبخت نخواهد کرد ، و
ناراحتى مرموزى دائما او را آزار و شکنجه مىدهد و آرامش روح و روان را که بزرگترین
موهبت الهى است از او مىگیرد.
علاوه بر این هنگامى که خدا از کسى خشنود باشد هر چه بخواهد به او مىدهد و هنگامى
که هر چه خواست به او داد او نیز خشنود مىشود ، نتیجه اینکه بالاترین نعمت این است
که خدا از انسان خشنود و او نیز از خدایش راضى باشد.
در آخرین آیه اشاره به مالکیت و حکومت خدا بر آسمانها و زمین و آنچه در آنها است
شده و عمومیت قدرت او بر همه چیز بیان مىگردد ( لله ملک السموات و الارض و ما فیهن
و هو على کل شىء قدیر).
ذکر این جمله در واقع به عنوان دلیل و علت براى رضایت بندگان از خدا است ، زیرا کسى
که بر همه چیز توانا است و بر سراسر عالم هستى حکومت مىکند ، توانائى دارد که هر
چه بندگان از او بخواهند به آنها ببخشد و آنها را خشنود و راضى گرداند.
ضمنا مىتواند اشاره اى به نادرستى عمل نصارى در پرستش مریم بوده باشد ، زیرا
عبادت تنها شایسته کسى است که برسراسرعالم آفرینش حکومت مىکندنه مریم که مخلوقى
بیش نبوده است.
(پایان تفسیر سوره مبارکه مائده)
منبع (کانال فضیلتها):
بخش سوم مطالب
حضرت محمد صلی اللع علیع و آله:
إِنِّی تَارِکٌ فِیکُمُ الثَّقَلَیْنِ مَا إِنْ تَمَسَّکْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا کِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِی أَهْلَ بَیْتِی وَ إِنَّهُمَا لَنْ یَفْتَرِقَا حَتَّى یَرِدَا عَلَیَّ الْحَوْضَ فَانْظُرُوا کَیْفَ تَخْلُفُونِّی فِیهِمَا أَلَا هذا عَذْبٌ فُراتٌ فَاشْرَبُوا وَ هذا مِلْحٌ أُجاجٌ فَاجْتَنِبُوا؛ همانا من در میان شما دو چیز سنگین و گران میگذارم، که اگر بدانها چنگ زنید هرگز پس از من گمراه نشوید: کتاب خدا و عترت من أهل بیتم، و این دو از یک دیگر جدا نشوند تا در کنار حوض کوثر بر من درآیند، پس بنگرید چگونه پس از من در باره آن دو رفتار کنید، آگاه باشید که این (یعنى تمسک بعترت) آب خوشگوار و شیرین است پس بیاشامید، و آن دیگر (یعنى روى برتافتن از ایشان) آب شور و تلخ است و از آن بپرهیزید
سبک زندگی حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها)
کانال فضیلتها | کانال طاووس الجَنَّه | کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز)
پایگاه اطلاعرسانی سید ابراهیم رئیسی | https://qaem14.blog.ir/
https://kawsar1214.blogspot.com/2022/03/the-first-revolt-took-place-during.html
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
*****
التماس دعا