بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
وَلَقَدْ کَتَبْنَا فِی الزَّبُورِ مِن بَعْدِ الذِّکْرِ أَنَّ الْأَرْضَ یَرِثُهَا عِبَادِیَ الصَّالِحُونَ
و در حقیقت، در زبور پس از تورات نوشتیم که زمین را بندگان شایسته ما به ارث خواهند برد.
ویژه نامه ولادت حضرت علی اکبر (علیه السلام) ...
ویژه نامه دهه فجر و انقلاب اسلامی
تفسیر صفحۀ ۴۵ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۲۶۵ - تفسیر نور:
«وَ مَثَلُ الَّذِینَ یُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللَّهِ وَ تَثْبِیتاً مِنْ أَنْفُسِهِمْ کَمَثَلِ جَنَّةٍ بِرَبْوَةٍ أَصابَها وابِلٌ فَآتَتْ أُکُلَها ضِعْفَیْنِ فَإِنْ لَمْ یُصِبْها وابِلٌ فَطَلٌّ وَ اللَّهُ بِما تَعْمَلُونَ بَصِیرٌ» و مَثل کسانی که اموال خود را در طلب رضای خداوند و استواری روح خود انفاق میکنند، همچون مَثل باغی است که در نقطهای بلند باشد (و از هوای آزاد به حدّ کافی بهره بگیرد) و بارانهای درشت به آن برسد و میوۀ خود را دوچندان بدهد. و اگر باران درشتی نبارد، بارانهای ریز و شبنم (ببارد تا همیشه این باغ شاداب و پُرطراوت باشد) و خداوند به آنچه انجام میدهید بیناست.
پیامهای سورۀ بقره - آیۀ ۲۶۵:
۱. اگر هدف، تحصیل رضای خداوند و رشد و کمال روحی باشد، کارها بارور میشود. «ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللَّهِ» «فَآتَتْ أُکُلَها ضِعْفَیْنِ»
۲. اخلاص، ساده به دست نمیآید؛ باید به سراغ آن رفت. «ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللَّهِ»
۳. کارهای خالص، همچون مزرعهای در نقطهای مرتفع است که از خرابی سیل محفوظ است. «بِرَبْوَةٍ أَصابَها»
۴. اگر هدف خدا باشد، از جلوهها و جمالها هم محروم نمیشویم. مخلصین در جامعه محبوبتر از ریاکارانند.«جَنَّةٍ بِرَبْوَةٍ» انفاق خالص، همانند مزرعۀ در دامنۀ کوه و زمین مرتفع است، که همه مردم آن را میبینند و از آن لذّت میبرند.
۵. مهمتر از امکانات، بهرهگیری از امکانات است. بارانِ ریز یا درشت مهم نیست؛ مهم آن است که زمین بتواند آن را جذب کند. «فَإِنْ لَمْ یُصِبْها وابِلٌ فَطَلٌّ»
تفسیر صفحۀ ۴۵ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۲۶۶ - تفسیر نور:
«أَ یَوَدُّ أَحَدُکُمْ أَنْ تَکُونَ لَهُ جَنَّةٌ مِنْ نَخِیلٍ وَ أَعْنابٍ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَاالْأَنْهارُ لَهُ فِیها مِنْ کُلِّ الثَّمَراتِ وَ أَصابَهُ الْکِبَرُ وَ لَهُ ذُرِّیَّةٌ ضُعَفاءُ فَأَصابَها إِعْصارٌ فِیهِ نارٌ فَاحْتَرَقَتْ کَذلِکَ یُبَیِّنُ اللَّهُ لَکُمُ الْآیاتِ لَعَلَّکُمْ تَتَفَکَّرُونَ» آیا کسی از شما دوست دارد که باغی از درختان خرما و انگور داشته که از زیر درختان آن نهرها در جریان و برای او در آن (باغ) از هر گونه میوهای وجود داشته باشد و در حالی که به سن پیری رسیده و فرزندانی (کوچک و) ضعیف دارد، گردبادی همراه با آتش سوزان به آن باغ بوزد و باغ را یکسره بسوزاند. این چنین خداوند آیات را برای شما بیان میکند تا شاید اندیشه کنید.
نکتههای سورۀ بقره - آیۀ ۲۶۶:
انسان هنگامی که پیر و عیالمند شد، توان تولیدش از بین میرود، ولی نیاز و مصرفش شدید میشود. حال اگر منبع درآمدش نیز نابود شود، به ذلّت کشیده میشود.
انسان در قیامت، از یکسو توان عمل صالح ندارد و از سوی دیگر نیازش شدید است. در این حال اگر کارهای صالحش با منّت و ریا محو شده باشد، به چه ذلّتی میرسد.
خرما و انگور، از مفیدترین میوهها میباشند و در قرآن نام آنها به کرّات آمده است.
پیامبر اکرم صلّی اللَّه علیه و آله فرمودند: هر کس «لا اله الا الله» بگوید به واسطۀ آن کار، درختی در بهشت برای او کاشته میشود و همچنین است هر کس «الله اکبر» بگوید.
شخصی به پیامبر گفت: پس درختان ما در بهشت بسیار است! حضرت فرمودند: آری، به شرط آنکه آتشی به دنبال آن نفرستید و آن را نسوزانید. «بحار، ج ۸، ص ۱۸۶»
پیامهای سورۀ بقره - آیۀ ۲۶۶:
۱. خودت را به جای دیگران بگذار تا مسائل را خوب درک کنی. «أَ یَوَدُّ أَحَدُکُمْ»
۲. از مثالهای طبیعی که زمان و مکان و عصر و نسل در آن اثر نمیگذارد، استفاده کنیم. «جَنَّةٌ مِنْ نَخِیلٍ وَ أَعْنابٍ»
۳. منّت و آزار بعد از انفاق، همچون باد سوزانی است بر باغی سرسبز، و آتشی بر بوستانی خرّم. «فَاحْتَرَقَتْ»
۴. رشد یافتن، تدریجی است؛ ولی تخریب و حبط عمل در یک لحظه است. «فَأَصابَها إِعْصارٌ فِیهِ نارٌ فَاحْتَرَقَتْ»
۵. مثالهای قرآن، برای فکر کردن است. «لَعَلَّکُمْ تَتَفَکَّرُونَ»
تفسیر صفحۀ ۴۵ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۲۶۷ - تفسیر نور:
«یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَنْفِقُوا مِنْ طَیِّباتِ ما کَسَبْتُمْ وَ مِمَّا أَخْرَجْنا لَکُمْ مِنَ الْأَرْضِ وَ لا تَیَمَّمُوا الْخَبِیثَ مِنْهُ تُنْفِقُونَ وَ لَسْتُمْ بِآخِذِیهِ إِلاَّ أَنْ تُغْمِضُوافِیهِ وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ غَنِیٌّ حَمِیدٌ» ای کسانی که ایمان آوردهاید! از پاکیزهترین چیزهایی که به دست آوردهاید و از آنچه ما برای شما از زمین رویانیدهایم، انفاق کنید و برای انفاق به سراغ قسمتهای ناپاک (و پست) نروید، در حالی که خود شما هم حاضر نیستید آنها را بپذیرید مگر از روی اغماض (و ناچاری) و بدانید که خداوند بینیاز و ستوده است.
نکتههای سورۀ بقره - آیۀ ۲۶۷:
آیات قبل، شرایط انفاقکننده را مطرح کرد و این آیه شرایط چیزهایی را بیان میکند که به محرومان انفاق میشود.
امام باقر علیهالسّلام ذیل این آیه فرمودند: بعضی از مسلمانان درآمدهای حرامی مانند ربا داشتند که صرف فقرا میکردند؛ این آیه آنان را نهی نمود. «تفسیر برهان، ج ۱، ص ۲۵۵ و راهنما»
پیامهای سورۀ بقره - آیۀ ۲۶۷:
۱. هدف از انفاق، رهایی از بخل است، نه رهایی از اشیای بیارزش و نامطلوب. «أَنْفِقُوا مِنْ طَیِّباتِ ما کَسَبْتُمْ»
۲. در انفاق، تفاوتی میان پول نقد یا کالا نیست. «ما کَسَبْتُمْ» «مِمَّا أَخْرَجْنا»
۳. بخششِ بادآوردهها مهم نیست، بلکه بخشش از دسترنج، دارای ارزش است. «ما کَسَبْتُمْ»
۴. در انفاق باید کرامت محرومان محفوظ بماند. «وَ لا تَیَمَّمُوا الْخَبِیثَ»
۵. نه تنها از چیزهای ناپاک و پست انفاق نکنید، بلکه به فکر آن نیز نیفتید. «وَ لا تَیَمَّمُوا»
۶. و جدان انسان، بهترین معیار برای شناخت پسندیده و ناپسند است. هر آنچه را میپسندی که به تو انفاق کنند، شایسته است که انفاق کنی و اگر آن را دوست نمیداری، شایستۀ انفاق نیست. «لَسْتُمْ بِآخِذِیهِ إِلَّا أَنْ تُغْمِضُوا»
۷. هر فرد ثروتمندی احتمال فقیر شدن خود را بدهد؛ شاید روزی دستِ دهندۀ شما، دستِ گیرنده شد. «بِآخِذِیهِ»
۸. گرفتن مال نامرغوب، نشانۀ رضایت فقرا نیست، بلکه نشانۀ استیصال آنان است. «تُغْمِضُوا» یعنی شما هم با اغماض و سختی ممکن است چیزی را بگیرید، ولی این نشانۀ رضایت شما نیست.
۹. اثر انفاق به خود شما برمیگردد، وگرنه خداوند غنی و بینیاز است. «أَنَّ اللَّهَ غَنِیٌّ حَمِیدٌ»
۱۰. غنای الهی همراه با کمالات و محبوبیّت است. «غَنِیٌّ حَمِیدٌ»
تفسیر صفحۀ ۴۵ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۲۶۸ - تفسیر نور:
«الشَّیْطانُ یَعِدُکُمُ الْفَقْرَ وَ یَأْمُرُکُمْ بِالْفَحْشاءِ وَ اللَّهُ یَعِدُکُمْ مَغْفِرَةً مِنْهُ وَ فَضْلاً وَ اللَّهُ واسِعٌ عَلِیمٌ» شیطان (به هنگام انفاق) شما را از فقر و تهیدستی بیم میدهد و شما را به فحشا و زشتیها فرا میخواند؛ ولی خداوند از جانب خود به شما وعدۀ آمرزش و فزونی میدهد و خداوند وسعتبخش داناست.
نکتههای سورۀ بقره - آیۀ ۲۶۸:
به هنگام انفاق، شیطان به سراغ انسان میآید و القاء میکند که اگر امروز انفاق کنی فردا خودت فقیر خواهی شد، بهتر است اموالت را ذخیره کنی تا به هنگام پیری و بیماری و... خرج نمایی. اینها القائات و وعدههای شیطانی است.
نیاز ما در فردای قیامت به مغفرت الهی، به مراتب بیشتر از نیاز ما در فردای دنیاست. مبادا مغفرت الهی را با خیال رفاه در زندگی مبادله کنیم. زیرا:
اوّلًا: شاید پیر نشدم و نیازمند نشدم، ولی در قیامت نیاز من قطعی است؛
ثانیاً: شاید مالی که امروز برای فردا نگه میدارم، باقی نماند، ولی انفاقِ امروز حتماً برای فردای قیامت باقی است؛
ثالثاً: شاید از مال اندوختۀ امروز در فردای پیری نتوانم بهرهمند شوم، ولی از انفاق امروز بهرهمندی در قیامت قطعی است؛
رابعاً: بهرهمندی انسان از اندوختۀ خود در دوران پیری، موقّتی است، ولی بهرهگیری انسان از انفاق در قیامت ابدی است «تفسیر فخر رازی، ذیل آیه».
پیامهای سورۀ بقره - آیۀ ۲۶۸:
۱. شیطان، انسان را از انفاق اموال مرغوب باز میدارد. «أَنْفِقُوا مِنْ طَیِّباتِ» «الشَّیْطانُ یَعِدُکُمُ الْفَقْرَ»
۲. بخل شما، فقرا را به فساد و فحشا میکشاند. «یَعِدُکُمُ الْفَقْرَ وَ یَأْمُرُکُمْ بِالْفَحْشاءِ»
۳. انسان در انتخاب راه خدا یا شیطان، آزاد است. «الشَّیْطانُ یَعِدُکُمُ» «وَ اللَّهُ یَعِدُکُمْ»
۴. اطرافیانی که انسان را از انفاق بازمیدارند و از آینده میترسانند، ولی نسبت به گناهان تشویق مینمایند، شیطان هستند. «الشَّیْطانُ یَعِدُکُمُ»
۵. میان فقر و فحشا، رابطه است. بسیاری از گناهان به خاطر ترس از فقر است. «یَعِدُکُمُ الْفَقْرَ وَ یَأْمُرُکُمْ بِالْفَحْشاءِ»
۶. انفاق نکردن و یا انفاق از اموال نامرغوب، از نمونههای زشتی و فحشا میباشد. «لا تَیَمَّمُوا الْخَبِیثَ» «الشَّیْطانُ یَعِدُکُمُ»
۷. انفاق، مال را زیاد میکند و سبب آمرزش گناهان است. «أَنْفِقُوا» «اللَّهُ یَعِدُکُمْ مَغْفِرَةً مِنْهُ وَ فَضْلًا»
۸. با موانع انفاق و افکار شیطانی، مبارزه کنید. در برابر ترس از فقر، به یاد فضل و لطف خدا باشید. «مَغْفِرَةً مِنْهُ وَ فَضْلًا»
۹. هر فکر و توهّمی که برای شما تنگنظری، ترس و اثر منفی بیاورد، شیطانی است و هر فکر و الهامی که برای شما حرکت، نشاط و سعۀصدر آورد، الهی است. «وَ اللَّهُ یَعِدُکُمْ مَغْفِرَةً مِنْهُ وَ فَضْلًا»
تفسیر صفحۀ ۴۵ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۲۶۹ - تفسیر نور:
«یُؤْتِی الْحِکْمَةَ مَنْ یَشاءُ وَ مَنْ یُؤْتَ الْحِکْمَةَ فَقَدْ أُوتِیَ خَیْراً کَثِیراً وَ ما یَذَّکَّرُ إِلاَّ أُولُوا الْأَلْبابِ» (خداوند) حکمت و بینش را به هر کس بخواهد (و شایسته ببیند) میدهد و به هر کس حکمت داده شود، همانا خیری فراوان به او داده شده است و جز خردمندان (از این نکته) متذکّر نمیگردند.
نکتههای سورۀ بقره - آیۀ ۲۶۹:
«الْأَلْبابِ» جمع «لب» به معنای مغز است و به همۀ انسان ها «أُولُوا الْأَلْبابِ» نمیگویند، بلکه تنها به خردمندانی میگویند که عقل خود را به کار گیرند و راه زندگی و سعادت واقعی خود را بیابند.
حکمت را به معنی معرفت و شناختِ اسرار و آگاهی از حقایق و رسیدن به حق دانستهاند که خداوند به بعضی از افراد به خاطر پاکی و تقوی و تلاش عطا میکند، تا آنان وسوسههای شیطانی را از الهامات الهی باز شناخته و چاه را از راه و شعار را از شعور تشخیص دهند و این خیر کثیر است.
در روایات میخوانیم: حکمت، معرفت و تفقّه در دین است. حکمت، اطاعت از خدا، شناخت امام و پرهیز از گناهان کبیره است. «تفسیر نور الثقلین، ج ۱، ص ۲۸۷»
پیامهای سورۀ بقره - آیۀ ۲۶۹:
۱. گرچه مال و ثروت خیر است، ولی خیرِ کثیر، داشتنِ دید و قدرت تشخیص است. کسانی که از آن خیر انفاق کنند به خیر کثیر میرسند. «أَنْفِقُوا» «یُؤْتِی الْحِکْمَةَ»
۲. شیطان وعدۀ فقر، و خداوند وعدۀ مغفرت و فضل میدهد. امّا تشخیص و انتخاب هر یک از این دو راه، حکمت لازم دارد. «یُؤْتِی الْحِکْمَةَ»
۳. همۀ دنیا متاع قلیل است، «مَتاعُ الدُّنْیا قَلِیلٌ» «نساء، ۷۷» ولی حکمت خیر کثیر است. اگر همه امکانات مادّی فدای دستیابی به حکمت و بینش صحیح گردد، ارزش دارد. «فَقَدْ أُوتِیَ خَیْراً کَثِیراً»
۴. حکمت هدیهای کلیدی و مادر همۀ خیرات است. هر که آن را داشت چیزهای زیادی خواهد داشت. «وَ مَنْ یُؤْتَ الْحِکْمَةَ فَقَدْ أُوتِیَ خَیْراً کَثِیراً»
۵. هر کسی به ارزش حکمت پی نمیبرد. «ما یَذَّکَّرُ إِلَّا أُولُوا الْأَلْبابِ» دنیاگرایان بر مال و آمار و محاسبات مادّی تکیه میکنند و سود و زیان را بر اساس مادّیات میسنجند، ولی دوراندیشان عاقل و راهشناسان اندیشمند، از بعد دیگری محاسبه میکنند.
منبع: محسن قرائتی، تفسیر نور، ج ۱، ص ۴۲۸ - ۴۳۳.
بسم الله الرحمن الرحیم
چگونه از خدا طلب کنیم؟
حضرت امام صادق علیه السلام
إنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى یَعْلَمُ مَا یُرِیدُ الْعَبْدُ إِذَا دَعَاهُ وَ لَکِنَّهُ یُحِبُّ أَنْ تُبَثَّ إِلَیْهِ الْحَوَائِجُ فَإِذَا دَعَوْتَ فَسَمِّ حَاجَتَک
وقتی بنده دعای می کند، خداوند تبارک و تعالی می داند که او چه می خواهد؛ ولی دوست دارد که نیازهایش را به تفصیل بیان کند. پس آنگاه که دعا می کنی، حاجت خود را به صورت مشخّص از او بخواه.
«کافی» ج ۲ ص ۴۷۶
زندگی خوش در سایه ایمان
مردی به نام رمیله تب دار بود؛ هنگام نماز رسید و به سختی غسل نمود و برای نماز جماعت به مسجد رفت، بعد از نماز جماعت تا از درب مسجد بیرون آمد، امیرالمومنین علی علیه السلام را دید که دست مبارک بر روی شانه های رمیله گذاشت و فرمودند: رمیله! دچار تب شدیدی بودی ولی باز هم برای نماز جماعت به مسجد آمدی!
رمیله متحیر و متعجب شد و عرض کرد: بله سرورم ، اما شما چطور متوجه شدید!؟
امیرالمومنین امام علی علیه السلام لبخندی زد و فرمودند: ای رمیله، هیچ زن و مرد مومنی نیست که مریض شود ،مگر اینکه ما بخاطر مریضی او مریض میشویم و هرگاه محزون میشود ما بخاطر او محزون میشویم و هر زمان دعا کند ما به او آمین میگوییم و وقتی ساکت باشد مابرای او دعا میکنیم و در هرکجا در مشرق و مغرب ، مرد و زن مومنی باشد ما با او هستیم .
بصارئر الدرجات : ۷۲، بحارالانوار ج ۲۶، ص ۱۴۰
تفسیر سوره مبارکه انعام آیات ۱۵۱تا۱۵۳
قُلْ تَعَالَوْا أَتْلُ مَا حَرَّمَ رَبُّکُمْ عَلَیْکُمْ أَلَّا تُشْرِکُوا بِهِ شَیْئًا وَبِالْوَالِدَیْنِ إِحْسَانًا وَلَا تَقْتُلُوا أَوْلَادَکُمْ مِنْ إِمْلَاقٍ نَحْنُ نَرْزُقُکُمْ وَإِیَّاهُمْ وَلَا تَقْرَبُوا الْفَوَاحِشَ مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَمَا بَطَنَ وَلَا تَقْتُلُوا النَّفْسَ الَّتِی حَرَّمَ اللَّهُ إِلَّا بِالْحَقِّ ذَلِکُمْ وَصَّاکُمْ بِهِ لَعَلَّکُمْ تَعْقِلُونَ ﴿۱۵۱﴾
۱۵۱ - بگو بیائید آنچه را پروردگارتان بر شما حرام کرده است برایتان بخوانم : اینکه چیزى را شریک خدا قرار ندهید، و به پدر و مادر نیکى کنید، و فرزندانتان را از (ترس ) فقر نکشید، ما شما و آنها را روزى مى دهیم ، و نزدیک کارهاى زشت و قبیح نروید چه آشکار باشد چه پنهان ، و نفسى را که خداوند محترم شمرده به قتل نرسانید، مگر به حق (و از روى استحقاق ) این چیزى است که خداوند شما را به آن سفارش کرده ، تا درک کنید.
Say: 'Come, I will recite to you what your Lord forbids you; that you shall associate anything with Him; that you shall be good to your parents, that you shall not kill your children because of poverty, We provide for you and for them, that you shall not commit foul deeds whether openly or in secret, and that you shall not kill the soul that Allah has forbidden except by right. With such Allah� charges you, in order that you understand. (151)
وَلَا تَقْرَبُوا مَالَ الْیَتِیمِ إِلَّا بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ حَتَّى یَبْلُغَ أَشُدَّهُ وَأَوْفُوا الْکَیْلَ وَالْمِیزَانَ بِالْقِسْطِ لَا نُکَلِّفُ نَفْسًا إِلَّا وُسْعَهَا وَإِذَا قُلْتُمْ فَاعْدِلُوا وَلَوْ کَانَ ذَا قُرْبَى وَبِعَهْدِ اللَّهِ أَوْفُوا ذَلِکُمْ وَصَّاکُمْ بِهِ لَعَلَّکُمْ تَذَکَّرُونَ ﴿۱۵۲﴾
۱۵۲ - و به مال یتیم جز به نحو احسن (و براى اصلاح ) نزدیک نشوید تا به حد رشد برسد، و حق پیمانه و وزن را به عدالت ادا کنید، هیچکس را جز به مقدار
توانائى تکلیف نمى کنیم ، و هنگامى که سخنى مى گوئید عدالت را رعایت نمائید حتى اگر در مورد نزدیکان بوده باشد، این چیزى است که خداوند شما را به آن سفارش مى کند تا متذکر شوید.
Do not touch the wealth of the orphan, except in the fairer manner until he reaches maturity. Give just weight and full measure, We never charge a soul with more than it can bear. When you speak, be just, even if it affects your own kinsmen. Fulfill the covenant of Allah. With such He charges you, in order that you remember. (152)
وَأَنَّ هَذَا صِرَاطِی مُسْتَقِیمًا فَاتَّبِعُوهُ وَلَا تَتَّبِعُوا السُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِکُمْ عَنْ سَبِیلِهِ ذَلِکُمْ وَصَّاکُمْ بِهِ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ (۱۵۳)
۱۵۳ - و اینکه این راه مستقیم من است از آن پیروى کنید و از راههاى مختلف (و انحرافى ) پیروى نکنید که شما را از راه حق دور مى سازد، این چیزى است که خداوند شما را به آن سفارش مى کند تا پرهیزگار شوید.
This Path of Mine is straight. Follow it and do not follow other paths, for they will scatter you away from His Path. With such Allah charges you, in order that you be cautious. (153)
تفسیر
فرمانهاى دهگانه !
پس از نفى احکام ساختگى مشرکان که در آیات قبل ، گذشت ، این سه آیه اشاره به اصول محرمات در اسلام کرده و گناهان کبیره ردیف اول را ضمن بیان کوتاه و پر مغز و جالبى در ده قسمت بیان مى کند، و از آنها دعوت مى نماید که بیایند و حرامهاى واقعى الهى را بشنوند و تحریمهاى دروغین را کنار بگذارند. نخست مى گوید به آنها بگو بیائید تا آنچه را خدا بر شما تحریم کرده است بخوانم و برشمرم (قل تعالوا اتل ما حرم ربکم علیکم ):
1 - اینکه هیچ چیز را شریک و همتاى خدا قرار ندهید (الا تشرکوا به شیئا).
2 - نسبت به پدر و مادر نیکى کنید (و بالوالدین احسانا).
3 - فرزندان خود را به خاطر تنگدستى و فقر نکشید (و لا تقتلوا اولادکم من املاق ).
زیرا روزى شما و آنها همه به دست ما است و ما همه را روزى مى دهیم (نحن نرزقکم و ایاهم ).
4 - به اعمال زشت و قبیح نزدیک نشوید، خواه آشکار باشد خواه پنهان
یعنى نه تنها انجام ندهید بلکه به آن هم نزدیک نشوید (و لا تقربوا الفواحش ما ظهر منها و ما بطن ).
5 - دست به خون بیگناهان نیالائید و نفوسى را که خداوند محترم شمرده و ریختن خون آنها مجاز نیست به قتل نرسانید مگر اینکه طبق قانون الهى اجازه قتل آنها داده شده باشد (مثل اینکه قاتل باشند) (و لا تقتلوا النفس التى حرم الله الا بالحق ).
به دنبال این پنج قسمت براى تاکید بیشتر مى فرماید: اینها امورى است که خداوند به شما توصیه کرده ، تا دریابید و از ارتکاب آنها خوددارى نمائید (ذلکم وصاکم به لعلکم تعقلون ).
6 - هیچگاه جز به قصد اصلاح نزدیک مال یتیمان نشوید، تا هنگامى که به حد بلوغ برسند (و لا تقربوا مال الیتیم الا بالتى هى احسن حتى یبلغ اشده ).
7 - کم فروشى نکنید و حق پیمانه و وزن را با عدالت ادا کنید، (و اوفوا الکیل و المیزان بالقسط).
و از آنجا که هر قدر انسان دقت در پیمانه و وزن کند باز ممکن است ، مختصر کم و زیادى صورت گیرد که سنجش آن با پیمانه ها و ترازوهاى معمولى امکان پذیر نیست ، به دنبال این جمله اضافه مى کند هیچکس را جز به اندازه توانائى تکلیف نمى کنیم (لا نکلف نفسا الا وسعها).
8 - به هنگام داورى یا شهادت و یا در هر مورد دیگر سخنى مى گوئید عدالت را رعایت کنید و از مسیر حق منحرف نشوید، هر چند در مورد خویشاوندان شما باشد و داورى و شهادت به حق به زیان آنها تمام گردد (و اذا قلتم فاعدلوا و لو کان ذا قربى ).
9 - به عهد الهى وفا کنید و آنرا نشکنید (و بعهد الله اوفوا).
در اینکه منظور از عهد الهى در این آیه چیست ، مفسران احتمالاتى داده اند، ولى مفهوم آیه ، همه پیمانهاى الهى را اعم از پیمانهاى (تکوینى ) و (تشریعى ) و تکالیف الهى و هر گونه عهد و نذر و قسم را شامل مى شود.
و باز براى تاکید در پایان این چهار قسمت ، مى فرماید: (اینها امورى است که خداوند به شما توصیه مى کند، تا متذکر شوید) (ذلکم وصاکم به لعلکم تذکرون ).
10 - (این راه مستقیم من ، راه توحید، راه حق و عدالت ، راه پاکى و تقوا است از آن پیروى کنید و هرگز در راههاى انحرافى و پراکنده گام ننهید که شما را از راه خدا منحرف و پراکنده مى کند و تخم نفاق و اختلاف را در میان شما مى پاشد (و ان هذا صراطى مستقیما فاتبعوه و لا تتبعوا السبل فتفرق بکم عن سبیله ). و در پایان همه اینها براى سومین بار تاکید مى کند که اینها امورى است که خداوند به شما توصیه مى کند تا پرهیزگار شوید (ذلکم وصاکم به لعلکم تتقون ).
در اینجا به چند نکته باید توجه کرد:
1 - شروع از توحید و پایان به نفى اختلاف - قابل ملاحظه اینکه در این دستورات دهگانه ، نخست از تحریم شرک شروع شده است که در واقع سرچشمه اصلى همه مفاسد اجتماعى و محرمات الهى است ، و در پایان نیز به نفى اختلاف
که یکنوع شرک عملى محسوب میشود، پایان یافته است .
این موضوع اهمیت مساله توحید را در همه اصول و فروع اسلامى روشن میسازد که توحید تنها یک اصل دینى نیست بلکه روح تمام تعلیمات اسلام میباشد،
2 - تاءکیدهاى پى در پى - در پایان هر یک از این آیات سه گانه به عنوان تاکید جمله ذلکم وصاکم به ، (این چیزى است که خداوند شما را به آن توصیه میکند) آمده است ، با این تفاوت که در آیه اول با جمله لعلکم تعقلون و در آیه دوم با جمله لعلکم تذکرون و در جمله سوم با جمله لعلکم تتقون ختم شده است .
و این تعبیرات مختلف و حساب شده گویا اشاره به این نکته است که نخستین مرحله به هنگام دریافت یک حکم ، (تعقل ) و درک آن است ، مرحله بعد، مرحله یادآورى و (تذکر) و جذب آن مى باشد و مرحله سوم که مرحله نهائى است ، مرحله عمل و پیاده کردن و (تقوا) و پرهیزگارى است .
درست است که هر کدام از این جمله هاى سه گانه بعد از ذکر چند قسمت از ده فرمان فوق آمده است ولى روشن است که این مراحل سه گانه اختصاص به احکام معینى ندارد، زیرا هر حکمى تعقل و تذکر و تقوا و عمل لازم دارد، بلکه در حقیقت رعایت جنبه هاى فصاحت و بلاغت ایجاب کرده که این تاکیدات در میان آن احکام ده گانه پخش گردد.
3 - فرمانهاى جاویدان - شاید نیاز به تذکر نداشته باشد که این فرمانهاى دهگانه اختصاصى به آئین اسلام ندارد بلکه در همه ادیان بوده است ، اگر چه در اسلام به صورت گسترده ترى مورد بحث قرار گرفته است ، و در حقیقت همه آنها از فرمانهائى است که عقل و منطق به روشنى ، آنها را درک مى کند، و به اصطلاح
از (مستقلات عقلیه ) است و لذا در قرآن مجید در آئین انبیاى دیگر نیز این احکام کم و بیش دیده مى شود.
4 - اهمیت نیکى به پدر و مادر - ذکر نیکى به پدر و مادر، بلافاصله بعد از مبارزه با شرک ، و قبل از دستورهاى مهمى همانند تحریم قتل نفس ، و اجراى اصول عدالت ، دلیل بر اهمیت فوق العاده حق پدر و مادر در دستورهاى اسلامى است .
این موضوع وقتى روشنتر مى شود که توجه کنیم به جاى تحریم آزار پدر و مادر که هماهنگ با سایر تحریمهاى این آیه است ، موضوع احسان و نیکى کردن ، ذکر شده است یعنى نه تنها ایجاد ناراحتى براى آنها حرام است بلکه علاوه بر آن ، احسان و نیکى در مورد آنان نیز لازم و ضرورى است .
و جالبتر اینکه کلمه (احسان ) را به وسیله (ب) متعدى ساخته و فرموده است (بالوالدین احسانا)، و میدانیم احسان گاهى با (الى ) و گاهى با (ب ) ذکر مى شود، در صورتى که با الى ذکر شود، مفهوم آن نیکى کردن است هر چند بطور غیر مستقیم و بالواسطه باشد، اما هنگامى که با (ب ) ذکر مى شود معنى آن نیکى کردن بطور مستقیم و بدون واسطه است ، بنابراین آیه تاکید مى کند که موضوع نیکى به پدر و مادر را باید آنقدر اهمیت داد که شخصا و بدون واسطه به آن اقدام نمود.
5 - قتل فرزندان به خاطر گرسنگى -
از این آیات بر مى آید که عربهاى دوران جاهلى نه تنها دختران خویش را به خاطر تعصبهاى غلط زنده به گور
مى کردند بلکه پسران را که سرمایه بزرگى در جامعه آن روز محسوب مى شد، نیز از ترس فقر و تنگدستى به قتل مى رسانیدند خداوند در این آیه آنها را به خوان گسترده نعمت پروردگار که ضعیفترین موجودات نیز از آن روزى مى برند توجه داده و از این کار باز مى دارد.
با نهایت تاسف این عمل جاهلى در عصر و زمان ما در شکل دیگرى تکرار مى شود، و به عنوان کمبود احتمالى مواد غذائى روى زمین ، کودکان بى گناه در عالم جنینى از طریق کورتاژ به قتل مى رسند.
گر چه امروز براى سقط جنین دلائل بى اساس دیگرى نیز ذکر مى کنند، ولى مساله فقر و کمبود مواد غذائى یکى از دلائل عمده آن است .
اینها و مسائل دیگرى شبیه به آن ، نشان مى دهد که عصر جاهلیت در زمان ما به شکل دیگرى تکرار مى شود و (جاهلیت قرن بیستم ) حتى در جهانى وحشتناکتر و گسترده تر از جاهلیت قبل از اسلام است .
- منظور از فواحش چیست ؟ - (فواحش ) جمع (فاحشه ) به معنى گناهانى است که فوق العاده زشت و تنفرآمیز است ، بنابراین پیمان شکنى و کم فروشى و شرک و مانند اینها اگر چه از گناهان کبیره مى باشند، ولى ذکر آنها در مقابل فواحش به خاطر همان تفاوت مفهوم است .
7 - نزدیک این گناهان نشوید - در آیات فوق ، در دو مورد تعبیر به لا تقربوا (نزدیک نشوید) شده است ، این موضوع در مورد بعضى از گناهان دیگر نیز در قرآن تکرار شده است ، به نظر مى رسد که این تعبیر در مورد گناهانى است که (وسوسه انگیز) است مانند (زنا و فحشاء) و (اموال بى دفاع یتیمان ) و
امثال اینها، لذا به مردم اخطار مى کند که به آنها نزدیک نشوند تا تحت تاثیر وسوسه هاى شدیدشان قرار نگیرند.
8 - گناهان آشکار و پنهان - شک نیست که جمله (ما ظهر منها و ما بطن ) هر گونه گناه زشت آشکار و پنهانى را شامل مى شود، ولى در بعضى از احادیث از امام باقر (ع ) نقل شده که فرمود: ما ظهر هو الزنا و ما بطن هو المحالة : (منظور از گناه آشکار، زنا و منظور از گناه پنهان ، گرفتن معشوقه هاى نامشروع پنهانى و مخفیانه است ) اما روشن است که ذکر این مواد به عنوان بیان یک مصداق روشن است ، نه اینکه منحصر به همین مورد بوده باشد.
9 - ده فرمان یهود - در تورات در فصل 20 سفر خروج احکام دهگانه اى دیده میشود که به عنوان ده فرمان در میان یهود معروف شده است که از جمله دوم شروع مى شود و به هفدهم از آن فصل ، پایان مى یابد.
با مقایسه میان آن ده فرمان و آنچه در آیات فوق مى خوانیم روشن مى شود که فاصله فوق العاده زیادى میان این دو برنامه است ، البته نمى توان اطمینان یافت که تورات کنونى در این قسمت مانند بسیارى از قسمتهاى دیگر دستخوش تحریف نشده باشد، ولى آنچه مسلم است ده فرمان موجود در تورات اگر چه مشتمل بر مسائل لازمى است اما از نظر وسعت و ابعاد اخلاقى و اجتماعى و عقیده اى در سطحى بسیار پائینتر از مفاد آیات فوق است .
10 - چگونه این چند آیه چهره مدینه را تغییر داد ؟!
در بحارالانوار و همچنین در کتاب اعلام الورى داستان جالبى دیده مى شود که از تاثیر فوق العاده آیات فوق در نفوس شنوندگان حکایت مى کند و ما این
جریان را طبق نقل بحار الانوار از على بن ابراهیم به طور خلاصه ذیلا مى آوریم :
(اسعد بن زراره ) و (ذکوان بن عبد قیس ) که از طایفه (خزرج ) بودند، به مکه آمدند در حالى که میان طایفه (اوس ) و (خزرج ) جنگ طولانى بود و مدتها شب و روز سلاح بر زمین نمى گذاشتند، و آخرین جنگ آنها روز (بعاث ) بود که در آن جنگ طایفه اوس بر خزرج پیشى گرفت ، به همین جهت اسعد و ذکوان به مکه آمدند تا از مردم مکه پیمانى بر ضد طایفه اوس بگیرند، هنگامى که به خانه (عتبة بن ربیعه ) وارد شدند و جریان را براى او گفتند در پاسخ گفت :
شهر ما از شهر شما دور است ، مخصوصا گرفتارى تازه اى پیدا کرده ایم که ما را سخت به خود مشغول داشته ، (اسعد) پرسید چه گرفتارى ؟ شما که در حرم امن زندگى دارید.
(عتبه ) گفت : مردى در میان ما ظهور کرده که مى گوید: فرستاده خدا هستم ! عقل ما را ناچیز مى شمرد و به خدایان ما بد مى گوید، جوانان ما را فاسد و اجتماع ما را پراکنده نموده است !
(اسعد) پرسید این مرد چه نسبتى به شما دارد؟ گفت : فرزند عبدالله بن عبدالمطلب و اتفاقا از خانواده هاى شریف ما است .
(اسعد) و (ذکوان ) در فکر فرو رفتند و به خاطرشان آمد که از یهود مدینه مى شنیدند به همین زودى پیامبرى در مکه ظهور خواهد کرد، و به مدینه هجرت خواهد نمود.
(اسعد) پیش خود گفت : نکند این همان کسى باشد که یهود از او خبر مى دادند.
سپس پرسید او کجاست ؟
(عتبه ) گفت در حجر اسماعیل کنار خانه خدا هم اکنون نشسته است
آنها در دره اى از کوه محاصره هستند و تنها در موسم حج و عمره ماه رجب آزادى مى یابند، و وارد جمعیت مى شوند ولى من به تو توصیه مى کنم به سخنان او گوش مده و یک کلمه با او حرف مزن که او ساحر غریبى است .
- و این در ایامى بود که مسلمانان در شعب ابى طالب محاصره بودند.
اسعد رو به عتبه کرد و گفت پس چه کنم ؟ محرم شده ام و بر من لازم است که طواف خانه کعبه کنم ، تو به من مى گوئى به او نزدیک نشوم ؟!
(عتبه ) گفت : مقدارى پنبه در گوشهاى خود قرار بده تا سخنان او را نشنوى ! اسعد وارد مسجدالحرام شد، در حالى که هر دو گوش خود را با پنبه سخت بسته بود، و مشغول طواف خانه کعبه شد در حالى که پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) با جمعى از بنى هاشم در حجر اسماعیل در کنار خانه کعبه نشسته بودند.
او نگاهى به پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) کرد و به سرعت گذشت ، در دور دوم طواف با خود گفت : هیچکس احمقتر از من نیست !، آیا مى شود یک چنین داستان مهمى در مکه بر سر زبانها باشد و من از آن خبرى نگیرم و قوم خود را در جریان نگذارم ؟!، به دنبال این فکر، دست کرد پنبه ها را از گوش بیرون آورد و به دور افکند و در جلو پیغمبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) قرار گرفت و پرسید به چه چیز ما را دعوت مى کنى ؟
پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) فرمود: به شهادت به یگانگى خدا و اینکه من فرستاده اویم و شما را به این کارها دعوت مى کنم و سپس آیات سه گانه ، فوق که مشتمل بر دستورات دهگانه بود تلاوت کرد.
هنگامى که اسعد این سخنان پرمعنى و روح پرور را که با نهاد و جانش آشنا بود شنید، به کلى منقلب شد و فریاد زد اشهد ان لا اله الا الله و انک رسول الله .
اى رسول خدا پدر و مادرم فداى تو باد، من اهل یثربم ، از طایفه خزرجم ، ارتباط ما با برادرانمان از طایفه اوس بر اثر جنگهاى طولانى گسسته ، شاید خداوند
به کمک تو این پیوند گسسته را برقرار سازد.
اى پیامبر! ما وصف ترا از طایفه یهود شنیده بودیم و همواره ما را از ظهور تو بشارت مى دادند و ما امیدواریم که شهر ما هجرتگاه تو گردد، زیرا یهود از کتب آسمانى خود چنین به ما خبر دادند، شکر مى کنم که خدا مرا به سوى تو فرستاد، به خدا سوگند جز براى بستن پیمان جنگى بر ضد دشمنان به مکه نیامده بودم ، ولى خداوند مرا به پیروزى بزرگترى نائل کرد.
سپس رفیق او (ذکوان ) نیز مسلمان شد و هر دو از پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) تقاضا کردند مبلغى همراه آنها به مدینه بفرستد تا به مردم تعلیم قرآن دهد و به اسلام دعوت نماید و آتش جنگها خاموش گردد، پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) (مصعب بن عمیر) را همراه آنها به مدینه فرستاد و از آن زمان پایه هاى اسلام در مدینه گذاشته شد و چهره مدینه دگرگون گشت .
حضرت آیتالله امام خامنهای:
باید تا آنجا که امکان پذیر است در زمینه تولید کتابهای کودکان و نوجوانان متناسب با فرهنگ خودمان، تلاش شود تا از کتابهای بیگانه بینیاز شویم.
علاقه امام خامنهای و صرف وقت برای مطالعه کتابهای مختلف بهویژه کتابهای خاطرات مربوط به دوران دفاع مقدس و شهدای مدافع حرم:
این کتابهای خاطرات بسیار باارزش هستند و گونهای جدید از تولید کتاب به شمار میروند که بانوان نویسنده در این زمینه بسیار فعال هستند و نوشتههای خوبی دارند.
https://imamhussain.org/persian/31418
نافع بن هلال بَجَلی یا نافع بن هلال جَمَلی، از یاران امام علی(ع) و از شهدای کربلا. او در جنگهای جمل، صفین و نهروان شرکت داشت. نافع در عذیب هجانات به کاروان امام حسین(ع) پیوست و روز عاشورا در کربلا به شهادت رسید. او در سخنانی حمایت و وفاداری خود را نسبت به امام حسین(ع) نشان میداد ...
https://www.iribnews.ir/fa/news/1828427
گزیده ای از آخرین سخنرانی سردار جاویدالأثر احمد متوسلیان: ما با اسرائیل وارد جنگ خواهیم شد...
گزیده ای از آخرین سخنرانی سردار جاویدالاثر حاج احمد متوسلیان در جمع قوای محمد رسول الله، در پادگان زَبَدانی در نزدیکی شهر دمشق 10 روز پیش از اسارت
تا آن زمانى که افراد و کشورها، علیه کفر «یعنى اسراییل» بجنگند، ما نیز با آن ها همراه و همکار خواهیم بود. اکنون برادران سورىمان در این جهت هستند و ما هم در کنارشان هستیم و با این برادران همکارى مىکنیم و مىجنگیم و اعتقاد داریم که انقلاب اسلامى را باید به جهان صادر کنیم.
(ما) با اسراییل وارد جنگ خواهیم شد و عملیاتمان را علیه آنها شروع خواهیم کرد. هر کس با ماست؛ بسم الله! هر کس با ما نیست، خداحافظ! ما با ایمانمان مىجنگیم؛ جندالله با ایمانش مىجنگد.
روزى را نزدیک خواهیم نمود که اسراییل چنان بترسد و در فکر این باشد که مبادا از لوله سلاحمان، به جاى گلوله، پاسدار بیرون بیاید. باشد که ما شبانگاهان بر سرشان بریزیم؛ همچون عقابان تیزپروازى که شب و روز برایشان معنا ندارد. و باشد آنجایى به هم برسیم که با گرفتن هزاران اسیر از صهیونیستها به جهانیان ثابت کنیم که ما به اتکا به سلاح ایمانمان مىجنگیم؛ نه به اتکاى هواپیما، نه با موشکهاى سام، نه با تانک، نه با توپ، نه با آتش جنگافزارهاى مادىمان، ان شاءالله.
شهید مدافع حرم شهید محسن حججی:
خودتان را برای ظهور امام زمان روحی لک الفدا و جنگ با کفار به خصوص اسرائیل آماده کنید که آن روز خیلی نزدیک است ...
شهید، صادق دمیرچلی
شهادت: ۱۳۶۵/۱۱/۰۱ در خرمشهر
بخشی از وصیتنامه:
از خدا بترسید. تقوا را پیشه کنید. نمازهای جماعت و جمعه را ترک نکنید. امر به معروف و نهی از منکر را از یاد نبرید و در کارها، خدا را در نظر بگیرید ...
شهید، ولی رجبی شهادت: 1364/11/07 در مریوان
بخشی از وصیتنامه:
پدر جان! این جانب که در منطقه و در عملیات جنگی می باشم، بر خود واجب دانستم وصیتی بنویسم، که وصیت بر هر فرد مسلمان واجب است. شما افتخار کنید که من در سنگر جنگ حق علیه باطل تا آخرین قطره خونم از اسلام و از وطنم دفاع می نمایم. مادر جان! اگر شهادت نصیب من گردید، هیچ وقت گریه نکنید و به یاد کربلا و روز عاشورا باشید، که امام حسین(ع) و یارانش برای حق شهید شدند و در حال حاضر هم امام بزرگوارمان دستور داده که در مقابل کفار بایستیم. مادر جان! اگر شهید شدم ... از همه جلوتر راه می روی و می گویی: «خدایا! افتخار میکنم فرزندم در راه اسلام و مرز و بوم ایران شهید شد»، تا من از شما راضی باشم. خواهشمندم نمازجمعه را فراموش نکنید و همیشه بروید ...
شهید، مرتضی آجورلو شهادت: 1362/09/24 در بانه
بخشی از وصیتنامه: اینجانب به عنوان امانتی بودم که از جانب خداوند برای چند روز امتحان در این دنیا به شما پدر و مادرم عطا شد. اگر مرا از دست دادید ناراحت نباشید؛ بلکه باید احساس شادی کنید که فرزندتان را در راه اسلام و قرآن هدیه کردهاید ... خدا را شکر می کنم که مرا به این راه که پایان آن شهادت، یعنی همان راه و مرام سرور آزادگان، امام حسین(ع)است، راهنمایی کرد. سفارش من به برادران و خواهرم این است که سعی کنند ادامه دهندهی راه شهدا باشند. امام را دعا کنند و برای این انقلاب که ثمره ی خون صدها هزار شهید است، دلسوزی کنند و خود برای این انقلاب از جان و دل بکوشند ...
شهید، محمد یزدی شهادت: 1361/04/23 در خرمشهر
بخشی از وصیتنامه: شهادت می دهم که حضرت مهدی(عج)، مظهر عدالت حق تعالی و منجی عالم بشریت است و در غیبت کبری به سر می بَرد و روزی خواهد آمد تا با آمدنش همه ی ناپاکی ها را از بین ببرد و عدالت خداوندی را حاکم گرداند. شهادت میدهم که خمینی -این مرد خدا و فرزند پاک فاطمه زهرا(س)- از سلالهی پاک انسانیَّت، پرچمدار خط سرخ شهادت و ولایت فقیه است؛ اطاعت او را -که نایب بر حق امام زمان(عج) است- بر خود فرض میدانم و مقلد اویَم. باید محتوای عقیدتی - سیاسی خود را غنا بخشیم که در خط امام بودن، تنها شعار دادن نیست؛ بلکه به تزکیه و عمل احتیاج دارد. اگر میخواهی در خط امام بمانی، باید اخلاقت، ایمانت، عقیدهات، بینش سیاسی و -مهمتر از همه- فعالیتت را چونان امام کنی تا در خط امام باشی ...
https://www.khatesorkh.ir/
https://alborz.navideshahed.com/fa/news/585231
شهید «فرهنگ صمیمی»
هشتم اسفند 1341 در شهرســتان قزوین دیده به جهان گشــود. پدرش قوام و مادرش امکلثوم نام داشــت. تا ســوم ابتدایی درس خواند. کارگر کارخانه بود. ازدواج کرد و صاحب پســر شــد. از سوی بسیج در جبهه حضور یافت. نوزدهم بهمن 1361، در فکه توســط نیروهای عراقی به شهادت رسید. پیکرش بعد از مدتهــا در منطقه برجا ماند و پس از تفحص، در امامزاده محمد(ع) شهرستان کرج به خاک سپرده شد.
بخشی از وصیتنامه:
برادرانـم، شـما نگذاریـد اسـلحۀ مـن بـه زمیـن نهـاده شـود، آن را برداریـد و پشت سـر امـام حرکـت کنیـد و پیکـر پوسـیدۀ ابرقدرتهـا را پـاره کنیـد. شـما را توصیـه بـه تقـوا میکنـم کـه تنهــا راه رســتگاری و دیــدار انبیــا و اولیــا اســت.
خواهرانـم ... پیـام مـن بـه شـما عزیـزان حفـظ حجـاب و در خـط امـام خمینـی(ره) حرکت کـردن اسـت. فاطمـه (علیها السـلام) را الگـوی خـود قـرار دهیـد و فرزندانـی همچـون حسـین (ع) و حسـن(ع) تربیـت کنیـد کـه خداونـد خشـنود گـردد. در مقابـل هرکـس کـه میخواهـد ضـد امـام صحبـت کنـد، بایسـتید و زینبوار از خونـم پاسـداری کنیـد ...
https://urmia.navideshahed.com/fa/news/585236
شهید قربانعلی آقاخانی هفتم تیر 1347، در شهرستان شوط به دنیا آمد. پدرش الیاس، پاسدار بود و مادرش لیلان نام داشت. به فراگیری علوم دینی و حوزوی پرداخت و روحانی بود. از سوی بسیج در جبهه حضور یافت و سرانجام در بیست و یکم فروردین 1366، در شلمچه بر اثر اصابت ترکش به شهادت رسید. مزار او در زادگاهش قرار دارد.
صیتنامه شهید «قربانعلی آقاخانی»:
وامّا خواهران عزیزم! آیا زینب(س) را میشناسید، او کسی بود که به مصیبتهای وارده بر کاروان حسینیان صبر و شیکبائی نمود هرچند که رفتند ولی زینب و زینبیان راهشان را ادامه دادند.
زینب(س) بعنوان اسُوه و الگو باید سرمشق همهی حرکتهایتان باشد که چه در پایگاه افشای یزیدیان زمان و چه در سنگر حجاب که در این عصر از زمان شمشیری برّان بر توطئه های استعمارگران فرود آمده باعث پاکدامنی و حفظ عفتشان خواهد بود و فردا از همین دامنهای پاک فرزندانی رشید و حافظانی نستوه برای اسلام پرورش خواهند یافت.
https://alborz.navideshahed.com/fa/news/585239
شهید «بهروز صمدپور»
پانزدهم بهمن 1340، در شهرستان اللهجان به دنیا آمد. پدرش اسحاق و مادرش احترام نام داشت. تا چهارم متوسطه درس خواند. به عنوان سرباز ارتش در جبهه حضور یافت. چهارم فروردین 1363، در ســومار توســط نیروهای بعثی با اصابت ترکش به شهادت رسیـد. مزار وی در امامزاده محمد(ع) شهرستان کرج واقع است.
بخشی از وصیتنامه شهید بهروز صمدپور:
«وَ قاتِلُوهُـمْ حَتَّـی لا تَکُـونَ فِتْنَـةٌ»،
«بـا آنـان بجنگیـد تـا دیگـر فتنـهای نباشـد و دیـن، مخصـوص خـدا شـود»
(بـا کافـران نبـرد کنیـد تـا فتنـه و تباهـی از روی زمیـن برطـرف شـود).
خداونـدا! خـود آگاهیـد و بهتـر از هرکـس میدانیـد و بـه همـۀ قلبهـا تسـلط داریـد از اینکـه خـودم در راه جهـاد بـا کفّـار و بـرای پیـروزی و سـربلندی اسـلام و قـرآن و خشــنودی آقــا امــام زمان (عــج) و بــه دســتور امــام امــت، خمینــی بتشــکن عــازم جبهههــا شــدم ...
https://alborz.navideshahed.com/fa/news/585272
شهید «صدرالله صادقیان»
چهاردهم بهمن 1336، در شــهر طالقان از توابع شهرستان ساوجبلاغ به دنیا آمد. پدرش عنایتالله، کشــاورزی میکرد و مادرش جهان نام داشــت. تا پایان دوره کاردانی در رشــته مترجمی زبان عربی درس خواند. معلم عربی بود. سال 1362 ازدواج کرد و صاحب پســر شد. به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت. بیســت و دوم فروردین 1366، در شرق بصره با اصابت ترکش به شــهادت رسد. مزار وی در گلزار شهدای زادگاهش واقع است.
بخشی از وصیتنامه شهید «صدرالله صادقیان»:
اسـتوارتر و محکمتـر از همیشــه بــرای اســلام کار کنیــد و از فشــار کار زیــاد و کارشــکنی بعضیهــا دلگیــر نشــوید و ... تـا میتوانیـد، صبـر پیشـه کنیـد و تـا میتوانیـد، آنهـا را از سـر راه خـود برداریـد و شـما را بـه تقـوا دعـوت میکنـم کـه ایـن کلیـد هـر کاری اسـت. و ایـن وصیـت مـن نیسـت؛ بلکـه وصیـت علـی(ع) اسـت ...
https://alborz.navideshahed.com/fa/news/585275
شهید «خلیل صابری»
یکم مرداد 1347، در روســتای ناریان از توابع شهرستان ســاوجبلاغ به دنیا آمد. پدرش علی و مادرش صنم نام داشت. تا اول راهنمایی درس خواند. به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت. سوم بهمن 1365، در شــلمچه با اصابت ترکش به شهادت رسید. مزار وی در گلزار شهدای زادگاهش واقع است.
بخشی از وصیتنامه شهید «خلیل صابری»: در ایــن مســیر پرخطــر، انســانهای متعهــدی بــا اهــدای خــون خــود اســلام را زنــده نگــه داشــتهاند و ایــن خــون شهداســت کــه در پیکــر جامعـه تزریـق و باعـث حرکـت جامعـه به سـوی تعالـی میگـردد. امـام حسـین - علیهالسـلام - میفرمایــد: مــرگ باعــزت و شــرافت بهتــر از زندگــیِ بــا ذلــتِ نکبتبــار اســت ...
https://ilam.navideshahed.com/fa/news/585310
شهید «سمیر محمدیان»
فرزند احمد اهل روستای سراب کارزان شهرستان سیروان در سال 1348 در شهر بغداد چشم به جهان گشود ... با آغاز جنگ تحمیلی وارد لشکر بدر گردید و به جبهه رفت و به مبارزه علیه دشمن پرداخت و در دهم بهمن 1365 در عملیات کربلای 5 در شلمچه و در کنار نهر جاسم به فیض شهادت نائل آمد.
بخشی از وصیتنامه شهید «سمیر محمدیان»:
به برادرانم وصیت میکنم پایبند راه شهیدان باشند زیرا این راه، راه امام حسین (ع) و عزت شهدا است و مجاهدین راه خدا وذلت وخوارى براى آنهائى که بى تفاوت و از جایشان حرکت نمیکنند. زیرا خداوند مجاهدین را بر قاعدین ترجیح داده و اجر زیادى به آنهایى که در راه خدا جهاد میکنند خواهد داد ...
https://hormozgan.navideshahed.com/fa/news/585326
شهید «قنبر زارع تازیانی»
یکم فروردین 1341، در روستای تازیان پایین از توابع شهرستان بندرعباس دیده به جهان گشود. پدرش ابراهیم، کشاورز بود و مادرش فاطمه نام داشت. تا چهارم متوسطه در رشته اقتصاد درس خواند. به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت. هفتم بهمن ماه 1365، در امالرصاص (دریاچه ماهی) به شهادت رسید. پیکرش در منطقه باقی ماند و یازدهم اسفند ماه 1376، پس از تفحص در زادگاهش به خاک سپرده شد.
بخشی از وصیتنامه شهید «قنبر زارع تازیانی»:
هر چند که خود را شایسته سرباز امام زمان(عج) نمیدانستم ولی در ناامیدی بسا امید است. گویی سعادت به این حقیر رو آورده بود تا بتوانم کاری کوچک برای اسلام و انقلاب انجام دهم، آن هم با جانم. چون میدانم که در این مقطع زمانی اسلام بیشتر به خون نیاز دارد، همانند همه جوانان جان بر کف که جان خود را در طبق اخلاص گذاشته و به اسلام هدیه کردند ...
https://alborz.navideshahed.com/fa/news/585586
شهید «علی سلیمانی»
هفتم بهمن 1345 در شهرســتان گرگان به دنیا آمد. پدرش حسن و مادرش مریم نام داشــت. تا دوم راهنمایی درس خواند. از سوی بسیج در جبهه حضور یافت. پانزدهم آبان 1361 در سومار توســط نیروهای بعثی با اصابت ترکش به سینه، شهید شــد. پیکر وی را در امامزاده عبدالله شهرستان کرج به خاک سپردند.
بخشی از وصیتنامه شهید «علی سلیمانی»:
ای امـت شـهیدپرور اسـلام کـه شـهیدان دادهایـد، صبـر و اسـتقامت کنیـد کـه خـدا بـا صابـران و مسـلمانان اسـت ...
https://mazandaran.navideshahed.com/fa/news/585851
شهید «عیسی پوریانی»
دوم خرداد 1346، در شهرستان گلوگاه به دنیا آمد. پدرش اسماعیل و مادرش بلبل نام داشت. تا مقطع متوسطه درس خواند. به عنوان بسیج در جبهه حضور یافت. شانزدهم بهمن ماه 1365، در شلمچه بر اثر اصابت ترکش توپ به سر و سینه، شهید شد. پیکرش در گلزار شهدا حسن رضا شهرستان گلوگاه به خاک سپرده شد.
بخشی از وصیتنامه شهید «عیسی پوریانی»:
از خواهرانم میخواهم که در سنگر حجاب قهرمانانه مبارزه نمائید و این را بدانید که دشمن از سیاهی چادر شما بیش از خون ما میترسد. زیرا شما مادران آینده هستید و شهدا را در دامانتان پرورش میدهید ...
مادر مهربانم، امیدوارم که بعد از رفتن صبر و تقوا را پیشه کنی و استقامت را سرلوحه زندگی خود قرار دهید و باید بگویم که آمدنم به جبهه تنها به خاطر حفظ اسلام و یاری دادن به امام عزیزمان بوده است راهی که آگاهانه انتخاب کردم و مثل روز برایم روشن بود ...
کانال فضیلتها | کانال طاووس الجَنَّه | کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز)
پایگاه اطلاعرسانی سید ابراهیم رئیسی:
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
*****
التماس دعا
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة
یا زهراء سلام الله علیها
وَلَقَدْ کَتَبْنَا فِی الزَّبُورِ مِن بَعْدِ الذِّکْرِ أَنَّ الْأَرْضَ یَرِثُهَا عِبَادِیَ الصَّالِحُونَ
و در حقیقت، در زبور پس از تورات نوشتیم که زمین را بندگان شایسته ما به ارث خواهند برد.
سوره مبارکه انبیاء آیه ۱۰۵
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
بسم الله الرحمن الرحیم
تفسیر سوره مبارکه انعام آیه ۱۲۴
وَإِذَا جَاءَتْهُمْ آیَةٌ قَالُوا لَنْ نُؤْمِنَ حَتَّى نُؤْتَى مِثْلَ مَا أُوتِیَ رُسُلُ اللَّهِ اللَّهُ أَعْلَمُ حَیْثُ یَجْعَلُ رِسَالَتَهُ سَیُصِیبُ الَّذِینَ أَجْرَمُوا صَغَارٌ عِنْدَ اللَّهِ وَعَذَابٌ شَدِیدٌ بِمَا کَانُوا یَمْکُرُونَ ﴿۱۲۴﴾
۱۲۴ - و هنگامى که آیه اى براى آنها بیاید مى گویند ما هرگز ایمان نمى آوریم مگر اینکه همانند چیزى که به پیامبران خدا داده شده است به ما هم داده شود، خداوند آگاهتر است که رسالت خویش را کجا قرار دهد به زودى کسانى که مرتکب گناه شدند (و براى حفظ موقعیت خود مردم را از راه حق منحرف ساختند) گرفتار حقارت در پیشگاه خدا و عذاب شدید در مقابل مکر (و فریب و نیرنگى ) که داشتندمى شوند
When a sign came to them they said: 'We will not believe in it unless we are given that which the Messengers of Allah have been given. ' But Allah knows best where to place His Message. Humiliation with Allah shall befall the sinners as well as a terrible punishment for what they devised. (124
شان نزول
مرحوم طبرسى در مجمع البیان مى نویسد: این آیه در باره ولید بن مغیره (که از سران معروف بت پرستان بود و به اصطلاح مغز متفکر آنها محسوب مى شد) نازل گردیده است ، او به پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) مى گفت : اگر نبوت راست باشد من به احراز این مقام از تو سزاوارترم زیرا هم سنم از تو بیشتر است و هم مالم !.
و بعضى گفته اند درباره ابو جهل نازل شده است زیرا او تصور مى کرد مساله نبوت هم باید مرکز رقابتها قرار گیرد، او مى گفت . ما و قبیله بنى عبد - مناف (طایفه پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) در همه چیز با هم رقابت داشتیم و همچون دو اسب مسابقه دوش بدوش هم پیش مى رفتیم ، تا اینکه آنها ادعا کردند پیامبرى از میان ما برخاسته که وحى به او مى شود ولى ممکن نیست ما به او ایمان بیاوریم مگر اینکه بر ما نیز وحى شود همانطور که بر او وحى مى شود! !
تفسیر
انتخاب پیامبر به دست خدا است :
در این آیه اشاره اى کوتاه و پر معنى به طرز تفکر و ادعاهاى مضحک این سردمداران باطل و اکابر مجرمیها کرده مى گوید: هنگامى که آیه اى از طرف خدا براى هدایت آنها فرستاده شد گفتند: ما هرگز ایمان نمى آوریم مگر اینکه به ما نیز همان مقامات و آیاتى که به فرستادگان خدا اعطا شده است داده شود (و اذا جائتهم آیة قالوا لن نؤ من حتى نؤ تى مثل ما اوتى رسل الله ).
مثل اینکه احراز مقام رسالت و رهبرى خلق به سن و مال است و یا به رقابتهاى کودکانه قبایل ، و خدا نیز موظف است که رعایت این رقابتهاى مضحک
و بى اساس را بکند و بر آن صحه بگذارد، رقابتهائى که از نهایت انحطاط فکرى و عدم درک مفهوم نبوت و رهبرى خلق سرچشمه مى گیرد.
قرآن پاسخ روشنى به آنها مى دهد و مى گوید لازم نیست شما به خدا درس بدهید که چگونه پیامبران و رسولان خویش را اعزام دارد و از میان چه افرادى انتخاب کند! زیرا خداوند از همه بهتر میداند رسالت خود را در کجا قرار دهد (الله اعلم حیث یجعل رسالته ).
روشن است رسالت نه ارتباطى به سن و مال دارد و نه به موقعیت قبایل ، بلکه شرط آن قبل از هر چیز آمادگى روحى ، پاکى ضمیر، سجایاى اصیل انسانى ، فکر بلند و اندیشه قوى ، و بالاخره تقوى و پرهیزگارى فوق العاده اى در مرحله عصمت است ، و وجود این صفات مخصوصا آمادگى براى مقام عصمت چیزى است که جز خدا نمى داند، و چقدر فرق است میان این شرایط و میان آنچه آنها فکر مى کردند.
جانشین پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) نیز تمام صفات و برنامه هاى او را، بجز وحى و تشریع ، دارد یعنى هم حافظ شرع و شریعت است و هم پاسدار مکتب و قوانین او و هم رهبر معنوى و مادى مردم ، لذا باید او هم داراى مقام عصمت و مصونیت از خطا و گناه باشد تا بتواند رسالت خویش را به ثمر برساند و رهبرى مطاع و سرمشقى مورد اعتماد گردد.
و به همین دلیل انتخاب او نیز به دست خدا است و خدا میداند این مقام را در چه جائى قرار دهد نه خلق خدا و نه از طریق انتخاب مردم و شورى .
و در آخر آیه سرنوشتى را که در انتظار این گونه مجرمان و رهبران پر ادعاى باطل است بیان کرده مى گوید: به زودى این گنهکاران به خاطر مکر و فریبى که براى گمراه ساختن مردم به کار زدندگرفتار کوچکى و حقارت در پیشگاه خدا و عذاب شدید خواهند شد (سیصیب الذین اجرموا صغار
عند الله و عذاب شدید بما کانوا یمکرون ). این خود خواهان مى خواستند با کارهاى خلاف خود موقعیت و بزرگى خویش را حفظ کنند ولى خدا آنها را آنچنان تحقیر خواهد کرد که دردناکترین شکنجه هاى روحى را احساس کنند، بعلاوه چون سر و صداى آنها در راه باطل زیاد و تلاش آنها شدید بود کیفر و عذاب آنها نیز شدید و پر سر و صدا خواهد بود ،
منابع ادامه ...:
بخشی از سوره مبارکه انعام آیه 124
به زودى کسانى که مرتکب گناه شدند (و براى حفظ موقعیت خود مردم را از راه حق منحرف ساختند) گرفتار حقارت در پیشگاه خدا و عذاب شدید در مقابل مکر (و فریب و نیرنگى) که داشتند مى شوند ...
حضرت آیتالله امام خامنهای:
همهی کسانی که به نظام جمهوری اسلامی و به استقلال کشور معتقدند، به آیندهی کشور اهمیت میدهند، دلشان برای منافع ملی میسوزد، باید در انتخابات شرکت کنند.1392/01/01
خدای متعال را بر نعمت مردمسالاری و انتخابات و حضور مردم، سپاسگزاری میکنیم، این نعمت بزرگی است.1396/02/29
انتخابات مظهر خداباوری، مردمباوری و خودباوری است.1392/03/14
دشمنان امید دارند که انتخابات یا سرد باشد، تا بتوانند بگویند مردم به نظام اسلامی علاقهای ندارند؛ یا دنبال انتخابات، فتنه به وجود بیاورند.1392/03/14
https://farsi.khamenei.ir/speech?nt=2&year=1369
https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=2346
حضرت آیتالله امام خامنهای: اسلام واقعى و ناب، در مقابل هیچچیزى مرعوب نمىشود و هیچچیز نمىتواند او را شکست بدهد ... اسلام مبارز، اسلامى که متکى به اراده و نیرو و مبارزهى ملت است، پیروز است ... ملتی متکی به نام و یاد خدا، از هیچچیز نمیترسد و در مقابل هیچ تهدیدی عقب نمینشیند ... 1369/06/04
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
https://harimeharam.ir/category/14/1
نقل قولی از شهید مدافع حرم لبنانی، شهید «محمد حسین جونی» در خصوص اهمیت حفظ توامان فعالیت فرهنگی و آمادگی نظامی
التماس دعا
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة
یا زهراء سلام الله علیها
وَلَقَدْ کَتَبْنَا فِی الزَّبُورِ مِن بَعْدِ الذِّکْرِ أَنَّ الْأَرْضَ یَرِثُهَا عِبَادِیَ الصَّالِحُونَ
و در حقیقت، در زبور پس از تورات نوشتیم که زمین را بندگان شایسته ما به ارث خواهند برد.
سوره مبارکه انبیاء آیه ۱۰۵
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
بسم الله الرحمن الرحیم
تفسیر سوره مبارکه
انعام آیات ۱۲۲تا۱۲۳
أَوَمَنْ کَانَ مَیْتًا فَأَحْیَیْنَاهُ وَجَعَلْنَا لَهُ نُورًا یَمْشِی بِهِ
فِی النَّاسِ کَمَنْ مَثَلُهُ فِی الظُّلُمَاتِ لَیْسَ بِخَارِجٍ مِنْهَا
کَذَلِکَ زُیِّنَ لِلْکَافِرِینَ مَا کَانُوا یَعْمَلُونَ ﴿۱۲۲﴾
۱۲۲ - آیا کسى که مرده بود سپس او را زنده کردیم و نورى بر او قرار دادیم که با
آن در میان مردم راه برود همانند کسى است که در ظلمتها باشد و از آن خارج
نگردد، اینچنین براى کافران اعمال (زشتى ) که انجام مى دادند تزیین شده است (و
زیبا جلوه کرده ).
Is he who was dead whom We have revived and given a light with which he walks among people to be compared to him who blunders about in darkness from which he will never emerge? As such what the unbelievers have done appear decorated to them. (122)
وَکَذَلِکَ جَعَلْنَا فِی کُلِّ قَرْیَةٍ أَکَابِرَ مُجْرِمِیهَا لِیَمْکُرُوا
فِیهَا وَمَا یَمْکُرُونَ إِلَّا بِأَنْفُسِهِمْ وَمَا یَشْعُرُونَ ﴿۱۲۳﴾
۱۲۳- و همچنین در هر شهر و روستائى بزرگان گنهکارى قرار دادیم (افرادى که همه
گونه قدرت در اختیارشان گذاردیم اما آنها از آن سوء استفاده کرده و راه خطا پیش
گرفتند) و سرانجام کارشان این شد که به مکر (و فریب مردم ) پرداختند ولى تنها
خودشان را فریب مى دهند و نمى فهمند.
And as such we have placed in every village its archtransgressors to scheme there. But they scheme only against themselves, though they do not sense it. (123)
شان نزول :
در شان نزول آیه اول چنین نقل شده است : ابو جهل که از دشمنان سر سخت اسلام و
پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) بود روزى سخت آن حضرت را آزار داد، حمزه
عموى شجاع پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) که تا آن روز اسلام را
نپذیرفته بود و همچنان در باره آئین او مطالعه و اندیشه مى کرد، و در آن روز
طبق معمول خود براى شکار به بیابان رفته بود هنگامى که از بیابان برگشت از
جریان کار ابوجهل و برادرزاده خویش با خبر شد، سخت برآشفت و یکسر به سراغ ابو
جهل رفت و چنان بر سر - یا بینى او - کوفت که خون جارى شد و با تمام نفوذى که
ابوجهل در میان قوم
و عشیره خود و حتى در میان مردم مکه داشت ، به ملاحظه شجاعت فوق العاده حمزه از
نشان دادن عکس العمل خود دارى کرد.
سپس حمزه به سراغ پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) آمد و اسلام را پذیرفت
و از آن روز رسمابه عنوان یک افسر رشید اسلام ، تا واپسین دم عمر، از این آئین
آسمانى دفاع مى کرد.
آیه فوق در باره این حادثه نازل گردید و وضع ایمان حمزه و پافشارى ابو جهل را
در کفر و فساد مشخص ساخت .
از بعضى روایات نیز استفاده مى شود که آیه در مورد ایمان آوردن عمار یاسر و
اصرار ابو جهل در کفر نازل گردیده است و در هر حال این آیه همانند آیات دیگر
قرآن اختصاص به مورد نزول خود ندارد و داراى مفهوم وسیعى است که در مورد هر مؤ
من راستین ، و هر بى ایمان لجوج ، صادق است .
تفسیر
ایمان و روشن بینى :
ارتباط این آیات با آیات قبل از این نظر است که در آیات گذشته اشاره به دو دسته
: مؤ من خالص و کافر لجوج که نه تنها ایمان نمى آورد بلکه براى گمراه ساختن
دیگران نیز سخت مى کوشد، شده بود، در اینجا نیز با ذکر دو مثال جالب و روشن وضع
این دو طایفه مجسم گردیده است .
نخست اینکه افرادى را که در گمراهى بوده اند، سپس با پذیرش حق و ایمان تغییر
مسیر داده اند تشبیه به مرده اى مى کند که به اراده و فرمان خدا زنده شده است
(او من کان میتا فاحییناه ).
کرارا در قرآن مرگ و حیات به معنى مرگ و حیات معنوى ، و کفر و ایمان ، آمده است
و این تعبیر به خوبى نشان مى دهد که ایمان یک عقیده
خشک و خالى یا الفاظى تشریفاتى نیست ، بلکه به منزله روحى است که در کالبد
بیجان افراد بیایمان دمیده مى شود و در تمام وجود آنها اثر مى گذارد، چشم آنها
دید و روشنائى ، گوش آنها قدرت شنوائى ، زبان توان سخن گفتن و دست و پا قدرت
انجام هر گونه کار مثبت پیدا مى کند ، ایمان افراد را دگرگون مى سازد و در
سراسر زندگى آنها اثر مى گذارد و آثار حیات را در تمام شئون آنها آشکار مى
نماید.
از جمله فاحییناه (ما او را زنده کردیم ) استفاده مى شود که ایمان ، گرچه باید
با کوشش از ناحیه خود انسان صورت گیرد اما تا کششى از ناحیه خدا نباشد این
کوششها به جائى نمى رسد!
سپس مى گوید: ما براى چنین افراد نورى قرار دادیم که با آن در میان مردم راه
بروند (و جعلنا له نورا یمشى به فى الناس ).
گرچه مفسران درباره منظور از این نور احتمالاتى داده اند اما ظاهرا منظور از آن
تنها قرآن و تعلیمات پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) نیست ، بلکه علاوه
بر این ، ایمان به خدا، بینش و درک تازهاى به انسان مى بخشد، روشن بینى خاصى به
او مى دهد، افق دید او را از زندگى محدود مادى و چهار دیوار عالم ماده فراتر
برده و در عالمى فوق العاده وسیع فرو مى برد.
و از آنجا که او را به خود سازى دعوت مى کند، پرده هاى خود خواهى و خودبینى و
تعصب و لجاج و هوى و هوس را از مقابل چشم جانش کنار مى زند، و حقایقى را مى
بیند که هرگز قبل از آن قادر به درک آنها نبود.
در پرتو این نور میتواند راه زندگى خود را در میان مردم پیدا کند، و از بسیارى
اشتباهات که دیگران به خاطر آز و طمع ، و به علت تفکر محدود مادى ، و یا غلبه
خود خواهى و هوى و هوس ، گرفتار آن مصون و محفوظ بماند.
و اینکه در روایات اسلامى مى خوانیم (المؤ من ینظر بنور الله ) انسان با ایمان
با نور خدا نگاه مى کند اشاره به همین حقیقت است ، گرچه با این همه باز نمى
توان روشن بینى خاصى را که انسان با ایمان پیدا مى کند با بیان و قلم توصیف
کرد، بلکه باید طعم آنرا چشید و وجودش را احساس نمود !.
سپس چنین فرد زنده و فعال و نورانى و موثرى را با افراد بى ایمان لجوج مقایسه
کرده مى گوید: آیا چنین کسى همانند شخصى است که در امواج ظلمتها و تاریکیها فرو
رفته و هرگز از آن خارج نمى گردد؟! (کمن مثله فى الظلمات لیس بخارج منها).
قابل توجه اینکه نمى گوید کمن فى الظلمات (همانند کسى که در ظلمتها است ) بلکه
مى گوید کمن مثله فى الظلمات (همانند کسى که مثل او در ظلمات است ) بعضى گفته
اند هدف از این تعبیر این بوده که اثبات شود چنان افراد به قدرى در تاریکى و
بدبختى فرو رفته اند که وضع آنها ضرب المثلى شده است که همه افراد فهمیده از آن
آگاهند.
ولى ممکن است این تعبیر اشاره به معنى لطیف ترى باشد و آن اینکه : از هستى و
وجود اینگونه افراد در حقیقت چیزى جز یک شبح ، یک قالب ، یک مثال و یک مجسمه
باقى نمانده است هیکلى دارند بیروح و مغز و فکرى از کار افتاده ! این نکته نیز
لازم به یادآورى است که راهنماى مؤ منان نور (با صیغه مفرد) و محیط کافران
ظلمات (با صیغه جمع ) ذکر شده ، چرا که ایمان یک حقیقت بیش نیست ، و رمز وحدت و
یگانگى است و کفر و بى ایمانى سرچشمه پراکندگى و تفرقه و تشتت است .
و در پایان آیه اشاره به علت این سرنوشت شوم کرده ، مى گوید: اینچنین اعمال
کافران در نظرشان جلوه داده شده است (کذلک زین للکافرین ما کانوا یعملون ).
و همانطور که سابقا اشاره کردیم این خاصیت تکرار یک عمل زشت است که تدریجا از
قبح آن در نظر کاسته مى شود و حتى به جائى مى رسد که به عنوان یک کار خوب در
نظر او جلوه مى کند و همچون زنجیرى بر دست و پاى او مى افتد و اجازه خروج از
این دام به او نمى دهد، یک مطالعه ساده در حال تبهکاران این حقیقت را به خوبى
روشن مى سازد.
و از آنجا که قهرمان این ماجرا در جهت منفى ابو جهل بود، و او از سردمداران
مشرکان مکه و قریش محسوب مى شد در آیه دوم اشاره به وضع این رهبران گمراه و
زعماى کفر و فساد کرده مى فرماید: اینچنین قرار دادیم در هر شهر و آبادى
بزرگانى را که طریق گناه پیش گرفتند و با مکر و فریب و نیرنگ مردم را از راه
منحرف ساختند (و کذلک جعلنا فى کل قریة اکابر مجرمیها لیمکروا فیها).
کرارا گفته ایم که نسبت اینگونه افعال به خداوند به خاطر آن است که او مسبب
الاسباب و سرچشمه تمام قدرتها است و هر کس هر کارى انجام مى دهد با استفاده از
امکاناتى است که خداوند در اختیار او قرار داده اگر چه جمعى از آن حسن استفاده
و بعضى سوء استفاده مى کنند.
جمله لیمکروا (تا مکر و نیرنگ به کار زنند) به معنى سرانجام و عاقبت کار آنها
است نه هدف از خلقت آنان یعنى سرانجام نافرمانى و گناه فراوان این شد که رهزن
راه حق شدند و بندگان خدا را از راه منحرف ساختند، زیرا مکر در اصل به معنى
تابیدن و پیچیدن است سپس به هر کار انحرافى که توام با اخفاء و پنهانکارى باشد
گفته شده است .
و در پایان آیه مى گوید: آنها جز به خودشان نیرنگ نمى زنند ولى نمى فهمند و
متوجه نیستند (و ما یمکرون الا بانفسهم و ما یشعرون ).
چه نیرنگ و فریبى از این بالاتر که سرمایه هاى وجود خود اعم از فکر و هوش و
ابتکار و عمر و وقت و مال خویش را در مسیرى به کار مى گیرند که نه تنها سودى به
حال آنها ندارد بلکه پشتشان را از بار مسئولیت و گناه سنگین مى سازد، در حالى
که فکر مى کنند به پیروزیهائى رسیده اند!
ضمنا از این آیه به خوبى استفاده مى شود که مفاسد و بدبختیهائى که دامن
اجتماعات را مى گیرد از بزرگترها و سردمداران اقوام سرچشمه مى گیرد و آنها
هستند که با انواع حیله و نیرنگها راه خدا را دگرگون ساخته و چهره حق را بر
مردم مى پوشانند.
بخشی از آیه 123سوره مبارکه انعام
در هر شهر و روستائى بزرگان گنهکارى قرار دادیم (افرادى که همه گونه قدرت در اختیارشان گذاردیم اما آنها از آن سوء استفاده کرده و راه خطا پیش گرفتند) و سرانجام کارشان این شد که به مکر (و فریب مردم ) پرداختند ولى تنها خودشان را فریب مى دهند و نمى فهمند ...
And as such we have placed in every village its archtransgressors to scheme there. But they scheme only against themselves, though they do not sense it ...
حضرت آیتالله امام خامنهای: انتخابات؛ راه درست مردم باید دنبال انتخاب اصلح باشند. البتّه در درجهی اوّل حضور مردم است، در درجهی بعد انتخاب اصلح است...
بخشی از آیه 121 سوره مبارکه انعام
و شیاطین به دوستان خود مطالبى مخفیانه القا مى کنند تا با شما به مجادله برخیزند و اگر از آنها اطاعت کنید شما هم مشرک خواهید بود!
The satans will reveal to their guided ones to argue with you. If you obey them, you shall indeed become idolaters.
حضرت آیتالله امام خامنهای: انتخابات؛ راه درست مردم باید دنبال انتخاب اصلح باشند. البتّه در درجهی اوّل حضور مردم است، در درجهی بعد انتخاب اصلح است...
موارد بیشتر:
http://yamahdi788.loxblog.com/
گزیدهای از وصیتنامه عارفانه شهید مدافع حرم شهید «رسول خلیلی»
دستنوشته ای از شهید مدافع حرم لبنانی، «محمد علی حسین عواضه» خطاب به امام زمان (عج)
https://harimeharam.ir/category/14/1
در بخشی از وصیت نامه شهید مدافع حرم «حامد کوچکزاده» آمده است: «دشمن با تمام قوا از زمین و آسمان، در حال حمله به مرزهای اعتقادی و ایمانی ماست. حرکتی کنید. امروز دشمن در خصوصیترین لحظات ما و به خصوصیترین مکانهای ما نفوذ کرده و بنیان خانواده که یکی از ارکان مهم جامعه میباشد را از هم پاشیده و چگونه است که ما نسبت به این مسائل بیتفاوتیم...»
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
التماس دعا
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة
یا زهراء سلام الله علیها
وَلَقَدْ کَتَبْنَا فِی الزَّبُورِ مِن بَعْدِ الذِّکْرِ أَنَّ الْأَرْضَ یَرِثُهَا عِبَادِیَ الصَّالِحُونَ
و در حقیقت، در زبور پس از تورات نوشتیم که زمین را بندگان شایسته ما به ارث خواهند برد.
سوره مبارکه انبیاء آیه ۱۰۵
تفسیر سوره مبارکه انعام آیه ۱۲۱
وَلَا تَأْکُلُوا مِمَّا لَمْ یُذْکَرِ اسْمُ اللَّهِ عَلَیْهِ وَإِنَّهُ
لَفِسْقٌ وَإِنَّ الشَّیَاطِینَ لَیُوحُونَ إِلَى أَوْلِیَائِهِمْ
لِیُجَادِلُوکُمْ وَإِنْ أَطَعْتُمُوهُمْ إِنَّکُمْ لَمُشْرِکُونَ ﴿۱۲۱﴾
۱۲۱ - و از آنچه نام خدا بر آن برده نشده نخورید و این کار گناه است ، و شیاطین
به دوستان خود مطالبى مخفیانه القا مى کنند تا با شما به مجادله برخیزند و اگر
از آنها اطاعت کنید شما هم مشرک خواهید بود!
Do not eat from that which the Name of Allah has not been mentioned, for it
is a sin. The satans will reveal to their guided ones to argue with you. If
you obey them, you shall indeed become idolaters. (121)
تفسیر
در آیات گذشته روى جنبه مثبت مساله یعنى خوردن از گوشتهاى حلال تکیه شده بود،
ولى در این آیه - براى تاکید هر چه بیشتر - روى جنبه منفى و مفهوم آن تکیه
نموده و مى گوید: از گوشتهائى که نام خدا به هنگام ذبح بر آنها برده نشده است
نخورید (و لا تاکلوا مما لم یذکر اسم الله علیه ).
سپس با یک جمله کوتاه مجددا این عمل را محکوم کرده مى گوید: این کار فسق و گناه
و خروج از راه و رسم بندگى و اطاعت فرمان خدا است (و انه لفسق ).
و براى اینکه بعضى از مسلمانان ساده دل تحت تاثیر وسوسه هاى شیطانى آنها قرار
نگیرند اضافه مى کند: شیاطین مطالب وسوسه انگیزى به طور مخفیانه به دوستان خود
القا مى کنند، تا با شما به مجادله برخیزند (و ان الشیاطین لیوحون الى اولیائهم
لیجادلوکم ).
ولى به هوش باشید اگر تسلیم وسوسه هاى آنها شوید شما هم در صف مشرکان قرار
خواهید گرفت (و ان اطعتموهم انکم لمشرکون ).
این مجادله و وسوسه شاید اشاره به همان منطقى باشد که مشرکان به یکدیگر القا مى
کردند (و بعضى گفته اند مشرکان عرب آنرا از مجوسیان آموخته بودند
که اگر ما گوشت حیوان مرده را مى خوریم به خاطر آن است که خدا آنرا کشته و از
حیوانى که ما مى کشیم بهتر است یعنى نخوردن مردار یکنوع بى اعتنائى به کار خدا
است !.
غافل از آنکه آنچه به مرگ طبیعى مى میرد علاوه بر اینکه غالبا بیمار است ، سر
بریده نیست و خونهاى کثیف در لابلاى گوشتهاى آن مى مانند و مى میرند و فاسد مى
شوند و گوشت را هم آلوده و فاسد مى کنند، به همین دلیل خداوند دستور داده تنها
از گوشت حیواناتى بخورند که با شرایط خاصى ذبح شده و خون آن بیرون ریخته است .
ضمنا از این آیات استفاده مى شود که ذبیحه هاى غیر اسلامى حرام است ، زیرا -
علاوه بر جهات دیگر - آنها به هنگام ذبح مقید به بردن نام خدا بر آن نیستند.
منبع ...:
امیرالمؤمنین امام علی(علیه السلام): در ماه رمضان بسیار دعا و استغفار کنید؛ دعا بلا و گرفتاری را از شما دور میسازد و به سبب استغفار، گناهان شما محو میشود. وسائل الشیعة، ج 4
لزوم ذکر منبع خبر
حضرت أمیرالمؤمنین علیه السلام
إذَا حَدَّثْتُمْ بِحَدِیثٍ فَأَسْنِدُوهُ إِلَى الَّذِی حَدَّثَکُمْ فَإِنْ کَانَ حَقّاً فَلَکُمْ وَ إِنْ کَانَ کَذِباً فَعَلَیْه
وقتی مطلبی را نقل می کنید، آن را از قول کسی که برای شما بیان کرده نقل کنید؛ در این حال اگر مطلب حقّی بوده باشد نفعش برای شماست و اگر کذب بوده باشد ضررش برای آن شخص خواهد بود.
«کافی» ج 1 ص 52
حاج قاسم و ما ادراک حاج قاسم
خاطره فرزند شهید سلیمانی از افطار حاج قاسم با رزمنده ها در خط
تلفن خانه زنگ خورد. بابا بود با صدای خسته. پرسیدم افطار کردید؟ گفتند بچهها برایم در قرارگاه افطار آماده کردند اما نرفتم و در خط ماندم و با رزمندهها سفره انداختیم و نان پنیر مختصری خوردیم. گفتم چرا قرارگاه نرفتید؟ گفتند «میترسم در غیبتم مظلومی با زبان روزه، اسیر و یا شهید شود».
https://harimeharam.ir/category/14/1
در بخشی از وصیت نامه شهید مدافع حرم «حامد کوچکزاده» آمده است: «دشمن با تمام قوا از زمین و آسمان، در حال حمله به مرزهای اعتقادی و ایمانی ماست. حرکتی کنید. امروز دشمن در خصوصیترین لحظات ما و به خصوصیترین مکانهای ما نفوذ کرده و بنیان خانواده که یکی از ارکان مهم جامعه میباشد را از هم پاشیده و چگونه است که ما نسبت به این مسائل بیتفاوتیم...»
کانال فضیلتها | کانال طاووس الجَنَّه | کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز)
پایگاه اطلاعرسانی سید ابراهیم رئیسی:
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
التماس دعا
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة
یا زهراء سلام الله علیها
وَلَقَدْ کَتَبْنَا فِی الزَّبُورِ مِن بَعْدِ الذِّکْرِ أَنَّ الْأَرْضَ یَرِثُهَا عِبَادِیَ الصَّالِحُونَ
و در حقیقت، در زبور پس از تورات نوشتیم که زمین را بندگان شایسته ما به ارث خواهند برد.
سوره مبارکه انبیاء آیه ۱۰۵
بسم الله الرحمن الرحیم
تفسیر سوره مبارکه انعام آیات ۱۱۸تا۱۲۰
فَکُلُوا مِمَّا ذُکِرَ اسْمُ اللَّهِ عَلَیْهِ إِنْ کُنْتُمْ بِآیَاتِهِ مُؤْمِنِینَ ﴿۱۱۸﴾
و از آنچه نام خدا بر آن گفته شده بخورید (اما از گوشت حیواناتی که به هنگام سر بریدن نام خدا بر آن نمیبرند نخورید) اگر به آیات او ایمان دارید. (۱۱۸)
Eat then of that over which the Name of Allah has been mentioned (when slaughtered), if you truly believe in His verses. (118)
وَمَا لَکُمْ أَلَّا تَأْکُلُوا مِمَّا ذُکِرَ اسْمُ اللَّهِ عَلَیْهِ وَقَدْ فَصَّلَ لَکُمْ مَا حَرَّمَ عَلَیْکُمْ إِلَّا مَا اضْطُرِرْتُمْ إِلَیْهِ وَإِنَّ کَثِیرًا لَیُضِلُّونَ بِأَهْوَائِهِمْ بِغَیْرِ عِلْمٍ إِنَّ رَبَّکَ هُوَ أَعْلَمُ بِالْمُعْتَدِینَ ﴿۱۱۹﴾
چرا از چیزهائی نمیخورید که اسم خدا بر آنها برده شده در حالی که (خداوند) آنچه را بر شما حرام بوده بیان کرده است، مگر اینکه ناچار باشید (که در این صورت خوردن از گوشت چنان حیواناتی جائز است) و بسیاری از مردم (دیگران را) به خاطر هوی و هوس و بیدانشی گمراه میسازند و پروردگار تو تجاوزکاران را بهتر میشناسد. (۱۱۹)
And why should you not eat of that over which the Name of Allah has been pronounced when He has already made plain to you what is forbidden, except when you are constrained? Many are those who mislead through ignorance on account of their fancies, but your Lord best knows the transgressors. (119)
وَذَرُوا ظَاهِرَ الْإِثْمِ وَبَاطِنَهُ إِنَّ الَّذِینَ یَکْسِبُونَ الْإِثْمَ سَیُجْزَوْنَ بِمَا کَانُوا یَقْتَرِفُونَ ﴿۱۲۰﴾
گناهان آشکار و پنهان را رها کنید زیرا کسانی که تحصیل گناه میکنند در برابر آن مجازات خواهند شد. (۱۲۰)
Forsake the revealed and hidden sin. Those who earn sin shall be recompensed for what they have committed. (120)
تفسیر
تمام آثار شرک باید بر چیده شود:
این آیات در حقیقت یکى از نتائج بحثهاى گذشته در مورد توحید و شرک
است و لذا آیه اول با (فاء) تفریع که معمولا براى ذکر نتیجه است آمده .
توضیح اینکه : در آیات گذشته با بیانات گوناگونى حقیقت توحیداثبات و بطلان شرک و بت پرستى آشکار گردید. یکى از نتائج این مسئله این است که مسلمانان باید از خوردن گوشت حیواناتى که به نام بتها ذبح مى شد خوددارى کنند، و تنها از گوشت حیواناتى که به نام خدا ذبح مى گردید استفاده نمایند، زیرا مشرکان عرب یکى از عبادتهایشان این بود که براى بتها قربانى مى کردند و از گوشت آنها به عنوان تبرک مى خوردند و این موضوع یک نوع بت پرستى بوده است .
لذا نخست مى گوید: از چیزهائى بخورید که نام خدا بر آن برده شده است اگر به آیاتش ایمان دارید (فکلوا مما ذکر اسم الله علیه ان کنتم بایاته مؤ منین ).
یعنى ایمان تنها ادعا و گفتار و عقیده نیست بلکه باید در لابلاى عمل نیز آشکار گردد کسى که به خداى یکتا ایمان دارد تنها از این گوشتها مى خورد. البته امر((کلوا)): بخورید در اینجا به معنى وجوب خوردن از چنین گوشتهائى نیست بلکه در حقیقت منظور از آن مباح بودن اینها و حرام بودن غیر آن است .
ضمنا روشن مى شود که تحریم گوشتهائى که نام خدا به هنگام ذبح آنها برده نشده ، نه از نظر جنبه هاى بهداشتى است تا گفته شود چه اثرى در بردن نام است بلکه مربوط به جنبه هاى معنوى و اخلاقى و تحکیم پایه توحید و یگانه پرستى است .
در آیه بعد همین موضوع به عبارت دیگرى که توام با استدلال بیشترى است آمده و میفرماید: چرا از حیواناتى نمیخورید که نام خدا بر آنها گفته شده ؟ در حالى که آنچه را بر شما حرام است خداوند شرح داده است (و ما لکم الا تاکلوا
مما ذکر اسم الله علیه و قد فصل لکم ما حرم علیکم ).
بار دیگر خاطر نشان مى کنیم که : توبیخ و تاکید به خاطر ترک خوردن گوشتهاى حلال نیست بلکه هدف این است که تنها از این گوشتها باید بخورید و از غیر آنها استفاده نکنید و به تعبیر دیگر نظر روى نقطه مقابل و مفهوم جمله است و لذا با جمله ((قد فصل لکم ما حرم علیکم )) (خداوند آنچه را بر شما حرام است شرح داده ) استدلال شده است .
در اینکه در چه سوره و کدام آیه این موضوع آمده است و گوشتهاى حلال و حرام توضیح داده شده ؟ ممکن است تصور شود منظور سوره مائده است و یا بعضى از آیات آینده همین سوره (آیه 145) مى باشد، ولى با توجه به اینکه این سوره در مکه نازل شده و مائده در مدینه ، و آیات آینده این سوره نیز به هنگام نزول این آیات هنوز نازل نشده بوده است روشن مى شود که هیچیک از این دو احتمال صحیح نیست بلکه یا منظور آیه 115 سوره نحل است که در آن صریحا قسمتى از گوشتهاى حرام و مخصوصا حیواناتى که براى غیر خدا ذبح شده اند آمده است و یا منظور بیان حکم این گوشتها به وسیله پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) مى باشد زیرا او چیزى جز وحى الهى نمى گفت .
سپس یک صورت را استثناء نموده ، و میگوید: مگر در صورتى که مجبور شوید (الا ما اضطررتم الیه ).
خواه این اضطرار بخاطر گرفتارى در بیابان و گرسنگى شدید بوده باشد و یا گرفتار شدن در چنگال مشرکان و اجبار کردن آنها به این موضوع .
بعد اضافه مى کند که بسیارى از مردم دیگران را از روى جهل و نادانى و هوى هوسها گمراه مى سازند (و ان کثیرا لیضلون باهوائهم بغیر علم ). گرچه هوا پرستى با جهل و نادانى غالبا توام است ولى در عین حال براى تاکید بیشتر آن دو را همراه آورده و مى گوید: (باهوائهم بغیر علم ).
ضمنا از این تعبیر بخوبى استفاده مى شود که علم حقیقى هرگز با هوا پرستى و خیالبافى سازگار نیست و آنجا که سازگار شود جهل است نه علم !.
این نیز لازم به تذکر است که جمله بالا مى تواند اشاره به همان پندارى باشد که در میان مشرکان عرب وجود داشت که براى خوردن گوشتهاى حیوانات مرده چنین استدلال مى کردند: آیا ممکن است حیواناتى را که خودمان مى کشیم حلال بدانیم ، اما آنچه را خداى ما کشته است حرام بشمریم ؟!
بدیهى است سفسطه ، یک خیال واهى ،بیش نبود، زیرا خداوند حیوان مرده را ذبح نکرده و سر نبریده تا با حیواناتى که ما سر بریده ایم مقایسه شود و به همین دلیل کانون انواع بیماریهاست و گوشت آن فاسد است لذا خداوند اجازه خوردن آنرا نداده است .
در پایان آیه مى فرماید: پروردگار تو نسبت به آنها که تجاوزکارند آگاهتر است (ان ربک هو اعلم بالمعتدین ).
همانها که با دلائل واهى نه تنها از راه حق منحرف مى شوند بلکه سعى دارند دیگران را نیز منحرف سازند.
و از آنجا که ممکن است بعضى این کار حرام را در پنهانى مرتکب شوند در تعقیب آن ، در آیه بعد، به عنوان یک قانون کلى مى گوید: گناه آشکار و پنهان را رها سازید (و ذروا ظاهر الاثم و باطنه ) .
مى گویند در زمان جاهلیت عده اى عقیده داشتند که عمل منافى عفت (زنا) اگر در پنهانى باشد عیبى ندارد تنها اگر آشکارا باشد گناه است !هم اکنون نیز عملا عده اى این منطق جاهلى را پذیرفته و تنها از گناهان آشکار وحشت دارند، اما گناهان پنهانى را بدون احساس ناراحتى مرتکب مى شوند!
آیه فوق نه تنها منطق فوق را محکوم میسازد بلکه مفهوم وسیعى دارد که علاوه بر آنچه گفته شد مفاهیم و تفسیرهاى دیگرى را که در زمینه گناه ظاهر و باطن شده است در بر مى گیرد، از جمله اینکه منظور از گناهان ظاهر گناهانى است که با اعضاى بدن انجام مى گردد و گناه باطن آن است که با قلب و نیت و تصمیم صورت گیرد.
سپس به عنوان یادآورى و تهدید گناهکاران به سرنوشت شومى که در انتظار دارند چنین مى گوید: آنها که تحصیل گناه کنند به زودى نتیجه اعمال خود را خواهند دید (ان الذین یکسبون الاثم سیجزون بما کانوا یقترفون ).
تعبیر به کسب گناه (یکسبون الاثم ) تعبیر جالبى است که نشان مى دهد افراد انسان در این جهان همچون سرمایه دارانى هستند که به یک بازار بزرگ گام مى نهند، سرمایه آنها هوش و عقل و عمر و جوانى و نیروهاى گوناگون خدا داد است ، بیچاره آنها که بجاى تحصیل سعادت و کسب افتخار و شخصیت و تقوى و قرب به خدا تحصیل گناه کنند.
تعبیر به (سیجزون ) (به زودى جزاى خود را خواهند دید) ممکن است اشاره به این باشد که قیامت هر چند در نظر بعضى دور است ولى در حقیقت بسیار نزدیک مى باشد، و این جهان به سرعت سپرى مى شود و رستاخیز فرا مى رسد. و یا اشاره به این باشد که غالب افراد در همین زندگى دنیا نیز قسمتى از نتائج اعمال زشت خود را به صورت واکنشهاى فردى و اجتماعى خواهند دید.
منبع (...):
بسم الله الرحمن الرحیم
آغاز و انجام ماه مبارک رمضان
حضرت امام رضا علیه السلام
إنَّ شَهْرَکُمْ هَذَا لَیْسَ کَالشُّهُورِ
إِنَّهُ إِذَا أَقْبَلَ إِلَیْکُمْ أَقْبَلَ بِالْبَرَکَةِ وَ الرَّحْمَةِ
وَ إِذَا أَدْبَرَ عَنْکُمْ أَدْبَرَ بِغُفْرَانِ الذُّنُوب
رمضان مثل سایر ماهها نیست؛
زمانی که به شما رو می آورد با برکت و رحمت می آید،
و آنگاه که شما را ترک می کند، با بخشش گناهان می رود.
«عیون أخبار الرضا علیه السلام» ج ۱ ص ۲۹۳
حضرت آیت الله امام خامنه ای در محفل انس با قرآن: بدون مراقبه، حال معنوی انسان پایدار نخواهد بود
https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=52847
حضرت آیت الله امام خامنه ای: مقاومت، واکنش طبیعیِ هر ملّت آزاده و باشرف در مقابل تحمیل و زورگویی است ... 1398/3/14
https://harimeharam.ir/category/14/1
دستنوشته ای از شهید مدافع حرم لبنانی، «محمد علی حسین عواضه» خطاب به امام زمان (عج)
التماس دعا
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم