بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة
دنیا و آخرت از منظر امام علی علیه السلام
امام علی علیه السلام فرمودند:
ما بَعُدَ کائِنٌ وَ ما قَرُبَ بائِنٌ؛
آنچه خواهد آمد دور نیست و آنچه جدا شدنى است نزدیک نمى باشد.
بحار الانوار، جلد 74، صفحه 419.
شرح حدیث:
این حدیث در واقع اشاره به دنیا و آخرت دارد; «آخرت» «کائن» است، یعنى خواهد آمد; بنابراین آنچه خواهد آمد بعید و دور از دسترس نمى باشد. امّا «دنیا» به هر حال جدا مى شود و «بائن» است و آنچه جدا شدنى است نزدیک نیست. خلاصه دنیایى که ظاهراً نزدیک است، دور است و جدا شدنى! امّا آخرتى که ظاهراً دور است، نزدیک است و جاودانه!
تعبیراتى که در مورد دنیا و آخرت در آیات قرآن و روایات معصومان (علیهم السلام) آمده، فراوان است و علّت اصرار زیاد روى این مسأله، غفلتى است که متأسّفانه بر ما انسان ها عارض مى گردد.
متأسّفانه منطق برخى از مردم، همانند منطق عمر بن سعد ـ لعنة الله علیه ـ است، آن ها مى گویند: «دنیا نقد است و آخرت نسیه، نقد را نباید به خاطر نسیه رها کرد!»(1).
دنیا نقد و آخرت نسیه است و انسان عاقل نقد را به نسیه نمى فروشد!» (منهاج الدموع، صفحه 291).
در حالى که نه دنیا نقد است و نه آخرت نسیه; بالاترین مقام ها و موقعیّت ها با یک چشم بر هم زدن از بین مى رود. این چه نقد بى ارزش و ناپایدارى است!
در روایت است که «وقتى اهل آخرت به دنیا نگاه مى کنند، تمام عمر دنیا در نظر آن ها به اندازه لحظه دوشیدن شیر از یک شتر بیش تر طول نمى کشد». امّا آخرت جاویدان است و ما باید این حقیقت را قبول کنیم و بدان ایمان بیاوریم و آثار ایمان به آن در اعمال و گفتار و اعتقادات ما ظاهر و آشکار گردد. همان گونه که اگر چراغى در خانه اى روشن شود، نور از تمام منافذ آن خانه به بیرون پرتوافشانى مى کند.
پی نوشت:
1. هنگامى که «ابن زیاد» از «عمر بن سعد» خواست که به جنگ امام حسین (علیه السلام) برود، عمر مهلت خواست که یک شب در این مورد فکر کند، او در آن شب اشعارى در مورد حیرت و سرگردانى خود گفت، که یک بیت آن چنین است:
الا انما الدنیا لخیر معجل
و ما عاقل باع الوجود بدین
منبع: 110 سرمشق از سخنان حضرت على علیه السلام، آیت الله العظمى مکارم شیرازى دام ظله، تهیه و تنظیم: ابوالقاسم علیان نژادى، قم: انتشارات مدرسه امام علی بن ابیطالب علیه السلام، 1384.
منبع (ادامه...)؛
https://rasekhoon.net/hadith/3986/page5
سلامتی و تعجیل در فرج امام زمان علیه السلام، هدیه به ساحت مقدس حضرت زهراء سلام الله علیها، ائمه اطهار علیهم السلام، امام خامنه ای حفظه الله تعالی و ارواح طیبه شهداء صلوات
الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم,
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة
رابطه شخصیت و تقوا
امام علی علیه السلام فرمودند:
مَنْ اَحَبَّ الْمَکارِمَ اجْتَنَبَ الَْمحارِمَ؛
کسى که مى خواهد با شخصیّت شود باید از گناه پرهیز کند.
بحار الانوار، جلد 74، صفحه 419.
شرح حدیث:
تعبیرات زیادى در روایات دیده مى شود که آبرو و عظمت و عزّت در دنیا را نیز براى انسان هاى با تقوى مى داند. خداوند متعال مى فرماید: (لِلّهِ الْعِزَّةُ وَ لِرَسوُلِه وَ لِلْمُؤْمِنینَ)؛ «عزّت فقط از آنِ خداوند و پیامبرش و مؤمنین به آن ها است»(1).
از سوى دیگر در برخى از روایات آمده است که فلان گناه آبروى انسان را مى برد و از شخصیّت وى مى کاهد. از مجموع این مطالب استفاده مى شود که رابطه اى بین تقوى و ارزش انسان در دنیا وجود دارد.
روایت فوق پیرامون همین مطلب سخن مى گوید، و حتّى یافتن شخصیّت مناسب اجتماعى را در سایه دورى از گناه و اطاعت پروردگار عالم مى داند. یعنى ثواب و عقاب تنها جزا و پاداش نیکوکار و گناهکار نیست، بلکه گناه و طاعت آثارى در همین دنیا دارد.
و به تعبیر دیگر دین فقط براى جهان آخرت نیست، بلکه براى دنیا هم مفید است. مثلا شخصى که دروغ مى گوید، نهایتاً چند بار موفّق به پرده پوشى مى گردد، ولى بالاخره رسوا مى شود و پس از رسوایى ناشى از گناه، مردم دیگر به او اعتماد نمى کنند.
بنابراین تقوى درختى است که ثمرات آن در دنیا و آخرت قابل استفاده است.
ضمناً فراموش نکنیم که نهال تقوى همه روزه احتیاج به آبیارى و مراقبت دارد و گرنه پژمرده مى گردد، روز و شب باید توبه و استغفار کرد. انسان هنگامى که از خانه بیرون مى رود باید خود را به خدا بسپارد و همواره مراقب اعضاى خویشتن باشد.
پی نوشت:
1. سوره منافقین، آیه 8.
منبع: 110 سرمشق از سخنان حضرت على علیه السلام، آیت الله العظمى مکارم شیرازى دام ظله، تهیه و تنظیم: ابوالقاسم علیان نژادى، قم: انتشارات مدرسه امام علی بن ابیطالب علیه السلام، 1384.
منبع (ادامه مطلب ...):
https://rasekhoon.net/hadith/3986/page5
سلامتی و تعجیل در فرج امام زمان علیه السلام، هدیه به ساحت مقدس حضرت زهراء سلام الله علیها، ائمه اطهار علیهم السلام، امام خامنه ای حفظه الله تعالی و ارواح طیبه شهداء صلوات
الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة
یا زهراء سلام الله علیها
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
وَلَقَدْ کَتَبْنَا فِی الزَّبُورِ مِن بَعْدِ الذِّکْرِ أَنَّ الْأَرْضَ یَرِثُهَا عِبَادِیَ الصَّالِحُونَ
و در حقیقت، در زبور پس از تورات نوشتیم که زمین را بندگان شایسته ما به ارث خواهند برد.
سوره مبارکه انبیاء آیه ۱۰۵
تفسیر صفحۀ ۲۰ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۲۷ - تفسیر نور:
«وَ إِذْ یَرْفَعُ إِبْراهِیمُ الْقَواعِدَ مِنَ الْبَیْتِ وَ إِسْماعِیلُ رَبَّنا تَقَبَّلْ مِنَّا إِنَّکَ أَنْتَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ» و (به یاد آور) هنگامیکه ابراهیم، پایههای خانه (کعبه) را با اسماعیل بالا میبرد (و میگفتند:) پروردگارا از ما بپذیر، همانا تو شنوا و دانایی.
نکتههای سورۀ بقره - آیۀ ۱۲۷:
از آیات و روایات متعدّد استفاده میشود که خانۀ کعبه، از زمان حضرت آدم بوده و حضرت ابراهیم علیهالسّلام آن را تجدید بنا نموده است.
چنانکه آن حضرت در موقع اسکان همسر و فرزندش در سرزمین مکّه میگوید: «رَبَّنا إِنِّی أَسْکَنْتُ مِنْ ذُرِّیَّتِی بِوادٍ غَیْرِ ذِی زَرْعٍ عِنْدَ بَیْتِکَ الْمُحَرَّمِ» «ابراهیم، ۳۷» خداوندا بعضی از خاندانم را در این سرزمین خشک و بدون زراعت، در کنار خانه تو سکونت دادم.
بنابراین در زمان شیرخوارگی حضرت اسماعیل علیهالسّلام نیز اثری از کعبه وجود داشته است.
در سورۀ آل عمران «آل عمران، ۹۶» نیز از کعبه به عنوان اوّلین خانۀ مردم یاد شده است.
در آیۀ مورد بحث نیز سخن از بالا بردن پایههای خانه به دست ابراهیم علیهالسّلام است و این تعبیر میرساند که اساس خانۀ کعبه، قبلًا وجود داشته و ابراهیم و اسماعیل علیهماالسّلام آن را بالا بردهاند.
حضرت علی علیهالسّلام نیز در خطبه قاصعه «نهج البلاغه، خطبه ۱۹۲» میفرماید: خداوند تمام مردم را از زمان حضرت آدم تا ابد، با همین کعبه و سنگهای آن آزمایش مینماید.
ابراهیم و اسماعیل علیهماالسّلام در کار مساوی نبودند. در حدیث میخوانیم: ابراهیم بنّایی میکرد و اسماعیل سنگ به دست پدر میداد.
شاید به سبب همین تفاوت، میان نام آن دو بزرگوار فاصله گذاشته است. «یَرْفَعُ إِبْراهِیمُ الْقَواعِدَ مِنَ الْبَیْتِ وَ إِسْماعِیلُ»
پیامهای سورۀ بقره - آیۀ ۱۲۷:
۱. بانیان کارهای نیک را فراموش نکنیم. «إِذْ یَرْفَعُ» «إِذْ» یعنی گذشته را یاد کن.
۲. در مسیر اهداف الهی، کار بنّایی و کارگری نیز عبادت است. لذا از خداوند قبولی آن را میخواهند. «یَرْفَعُ إِبْراهِیمُ الْقَواعِدَ» «رَبَّنا تَقَبَّلْ مِنَّا»
۳. کار مهم نیست، قبول شدن آن اهمیّت دارد. حتّی اگر کعبه بسازیم، ولی مورد قبول خدا قرار نگیرد، ارزش ندارد. «رَبَّنا تَقَبَّلْ»
۴. کارهای خود را در برابر عظمت خداوند، قابل ذکر ندانیم. حضرت ابراهیم نامی از کار و بنّایی خود نبرد و فقط گفت: «رَبَّنا تَقَبَّلْ مِنَّا»
۵. در روایات آمده است: از شرایط استجابت و آداب دعا، ستایش خداوند است. ابراهیم علیهالسّلام دعای خود را با ستایش پروردگار همراه ساخته است. «إِنَّکَ أَنْتَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ»
تفسیر صفحۀ ۲۰ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۲۸ - تفسیر نور:
«رَبَّنا وَ اجْعَلْنا مُسْلِمَیْنِ لَکَ وَ مِنْ ذُرِّیَّتِنا أُمَّةً مُسْلِمَةً لَکَ وَ أَرِنامَناسِکَنا وَ تُبْ عَلَیْنا إِنَّکَ أَنْتَ التَّوَّابُ الرَّحِیمُ» (ابراهیم و اسماعیل همچنین گفتند:) پروردگارا! ما را تسلیم (فرمان) خود قرار ده و از نسل ما (نیز) امّتی که تسلیم تو باشند قرار ده و راه و روش پرستش را به ما نشان ده و توبۀ ما را بپذیر؛ که همانا تو، توبهپذیر مهربانی.
نکتههای سورۀ بقره - آیۀ ۱۲۸:
با آنکه حضرت ابراهیم و اسماعیل هر دو در اجرای فرمان ذبح، عالیترین درجۀ تسلیم در برابر خدا را به نمایش گذاردند، امّا با این همه در این آیه از خداوند میخواهند که ما را تسلیم فرمان خودت قرار ده.
گویا از خداوند تسلیم بیشتر و یا تداوم روحیّۀ تسلیم را میخواهند. کسی که فقط تسلیم خدا باشد، نه تسلیم عموی بتتراش میشود و نه در برابر بتها به زانو میافتد و نه از طاغوتها پیروی میکند.
پیامهای سورۀ بقره - آیۀ ۱۲۸:
۱. به کمالات امروز خود قانع نشوید، تکامل و تداوم آن را از خدا بخواهید. «رَبَّنا وَ اجْعَلْنا مُسْلِمَیْنِ لَکَ»
۲. توجّه به نسل و فرزندان، یک دورنگری عاقلانه و خداپسندانه است که حاکی از وسعت نظر و سوز و عشق درونی است و بارها در دعاهای حضرت ابراهیم آمده است. «وَ مِنْ ذُرِّیَّتِنا»
۳. راه و روش بندگی را باید از خدا آموخت؛ وگرنه انسان گرفتار انواع خرافات و انحرافات میشود. «أَرِنا مَناسِکَنا»
۴. تا روح تسلیم نباشد، بیان احکام سودی نخواهد داشت. در اینجا ابراهیم علیهالسّلام ابتدا از خداوند روح تسلیم تقاضا میکند، سپس راه و روش عبادت و بندگی را میخواهد. «وَ اجْعَلْنا مُسْلِمَیْنِ لَکَ» «أَرِنا مَناسِکَنا»
۵. نیاز به توبه و بازگشت الطاف الهی، درهرحال و برای هر مقامی، ارزش است. «تُبْ عَلَیْنا»
در حدیث میخوانیم: رسول اکرم صلّی اللَّه علیه و آله هر روز، هفتاد مرتبه استغفار مینمود؛ با اینکه او معصوم بود و هیچ گناهی نداشت.
۶. یکی از آداب دعا، ستایش پروردگار است که در این آیه نیز به چشم میخورد. «التَّوَّابُ الرَّحِیمُ»
تفسیر صفحۀ ۲۰ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۲۹ - تفسیر نور:
«رَبَّنا وَ ابْعَثْ فِیهِمْ رَسُولاً مِنْهُمْ یَتْلُوا عَلَیْهِمْ آیاتِکَ وَ یُعَلِّمُهُمُ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَةَ وَ یُزَکِّیهِمْ إِنَّکَ أَنْتَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ» پروردگارا! در میان آنان پیامبری از خودشان مبعوث کن تا آیات تو را بر آنها بخواند و آنان را کتاب و حکمت بیاموزد و (از مفاسد فکری، اخلاقی و عملی) پاکیزهشان نماید، همانا که تو خود توانا و حکیمی.
نکتههای سورۀ بقره - آیۀ ۱۲۹:
این آیه، دعایی دیگر از حضرت ابراهیم علیهالسّلام را بازگو میکند که بیانگر عظمت فوقالعاده روح، و ترسیمکنندۀ سوز و اخلاص درونی اوست؛ با آنکه خود در حال حیات و از پیامبران برجستۀ الهی است، برای نسلهای آینده دعا میکند که پروردگارا! در میان مردم و ذریّۀ من، پیامبری از خودشان مبعوث کن.
از رسول خدا صلّی اللَّه علیه و آله نقل شده است که فرمودند: «أنا دعوة ابی ابراهیم» من نتیجۀ اجابت دعای پدرم ابراهیم هستم که فرمود: «رَبَّنا وَ ابْعَثْ فِیهِمْ رَسُولًا مِنْهُمْ» «تفسیر صافی و المیزان»
با آنکه در دعای ابراهیم علیهالسّلام تعلیم بر تزکیه مقدّم شده است، امّا خداوند در اجابت این دعا، تزکیه را مقدّم داشته تا به ابراهیم هشدار دهد که تزکیه، با ارزشتر است و تعلیم در مرتبۀ بعدی است. «یُزَکِّیهِمْ وَ یُعَلِّمُهُمُ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَةَ» «جمعه، ۲»
پیامهای سورۀ بقره - آیۀ ۱۲۹:
۱. نیاز به رهبر آسمانی، از اساسیترین نیازهای جامعۀ بشری است. اگر قرنها قبل برای آن دعا میشود، نشاندهندۀ اهمیّت و ارزش و نقش آن است. «یَرْفَعُ إِبْراهِیمُ» «وَ ابْعَثْ فِیهِمْ»
آری، بالا بردن دیوارهای کعبه بدون حضور رهبر معصوم و الهی، بتخانه ای بیش از آب درنمیآید.
۲. هدف از بعثت پیامبران، تعلیم و تزکیه مردم بر اساس کتاب آسمانی است. «یَتْلُوا»«یُعَلِّمُهُمُ»«یُزَکِّیهِمْ»
۳. علم و دانش زمانی نتیجه میدهد که همراه با بینش و حکمت، و همراه با تزکیه و تقوی باشد. «یُعَلِّمُهُمُ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَةَ وَ یُزَکِّیهِمْ»
تفسیر صفحۀ ۲۰ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۳۰ - تفسیر نور:
«وَ مَنْ یَرْغَبُ عَنْ مِلَّةِ إِبْراهِیمَ إِلاَّ مَنْ سَفِهَ نَفْسَهُ وَ لَقَدِ اصْطَفَیْناهُ فِی الدُّنْیا وَ إِنَّهُ فِی الْآخِرَةِ لَمِنَ الصَّالِحِینَ» کیست که از آیین ابراهیم روی بگرداند، مگر کسیکه خود را (فریب داده و) بیخردی کند؟ و همانا ما او را در این جهان برگزیدیم و قطعاً او در جهان دیگر (نیز) از صالحان است.
نکتههای سورۀ بقره - آیۀ ۱۳۰:
در آیات قبل، گوشههایی از اهداف و شخصیّت حضرت ابراهیم بیان گردید.
این آیه با توجّه به تابناکی و پاکی چهرۀ ابراهیم و آیین او میپرسد، چهکسی جز افراد نادان و سفیه از ابراهیم و اهداف او اعراض میکند؟!
آیین او بهقدری ارزش دارد که پیامبر صلّی اللَّه علیه و آله مفتخر است که راه او راه ابراهیم است.
ابراهیم کسی است که در منطق، مخالف کافر را مبهوت میکند: «فَبُهِتَ الَّذِی کَفَرَ» «بقره، ۲۵۸»
و در شجاعت یک تنه همۀ بتها را میشکند: «فَجَعَلَهُمْ جُذاذاً» «انبیاء، ۵۸»
قرآن او را حلیم معرّفی مینماید
در صبر و توکّل نیز نمونه و سرآمد است تا آنجا که درون آتش افکنده میشود بیآنکه واهمهای داشته باشد.
در سخاوت گوسالۀ چاقی را برای مهمانان کباب میکند.
در تسلیم، کودک خود را در بیابان بیآبوگیاه مکه رها کرده و آنگاه که او به سن نوجوانی میرسد، به امر خداوند کارد بر گلوی او میگذارد.
آری، انسان تنها با فریبدادن خرد خویش میتواند از ادیان الهی گریزان باشد. «سَفِهَ نَفْسَهُ»
ابراهیم علیهالسّلام در دعایی از خداوند خواست که: «أَلْحِقْنِی بِالصَّالِحِینَ» «شعراء، ۸۳» خداوند دعای او را استجابت کرده و میفرماید: ابراهیم در آخرت از صالحان است.
کسیکه راه ابراهیم را که برای نسل بشر، مرکز امن، رهبر معصوم، رزق فراوان، توفیق اسلام و تسلیم، قبول توبه و سعادت از خدا طلب میکند، رها کرده و بهدنبال دیگران برود، سفیه و نادانی بیش نیست!!
در فرهنگ قرآن، به افرادی که حقایق را نادیده انگاشته و کفران نعمت کنند، سفیه گفته میشود.
چنانکه به بنیاسرائیل بهجهت بهانههای بیموردی که دربارۀ تغییر قبله میگرفتند، سفیه گفته شده است: «سَیَقُولُ السُّفَهاءُ»
در ذیل آیۀ «وَ لا تُؤْتُوا السُّفَهاءَ أَمْوالَکُمُ» نیز از امام علیهالسّلام نقل شده است که فرمود: کسیکه شراب بخورد، سفیه است. چنین شخصی بهجای نوشیدنیهای مفید و حلال، به سراغ آشامیدنی مضرّ و حرام میرود.
آری، کسانی که راه حقّ را رها نموده و بیراهه میروند، سفیه هستند و آنکس که در انتخاب رهبر و مکتب، قدم درست بردارد عاقل است.
در حدیث میخوانیم: عقل همان چیزی است که بهوسیلۀ آن خدا عبادت شود وگرنه شیطنت است.
پیامهای سورۀ بقره - آیۀ ۱۳۰:
۱. سفیه کسی است که منطق، مکتب، رهبر و راه حق را نادیده گرفته و بهدنبال هوسهای خود یا دیگران رهسپار شود. «سَفِهَ نَفْسَهُ»
۲. دینداری، خردورزی، و اعراض از آن، دلیلِ بیخردی است. «مَنْ یَرْغَبُ» «سَفِهَ نَفْسَهُ»
تفسیر صفحۀ ۲۰ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۳۱ - تفسیر نور:
«إِذْ قالَ لَهُ رَبُّهُ أَسْلِمْ قالَ أَسْلَمْتُ لِرَبِّ الْعالَمِینَ» (بهخاطر بیاورید) هنگامی را که پروردگار ابراهیم به او گفت: تسلیم شو. گفت: در برابر پروردگار جهانیان تسلیم شدم.
پیامهای سورۀ بقره - آیۀ ۱۳۱:
۱. مقامات و الطاف الهی، بدون دلیل به کسی واگذار نمیشود. اگر خداوند ابراهیم را برمیگزیند، به خاطر روحیّۀ تسلیمپذیری او در برابر خداست. «أَسْلِمْ قالَ أَسْلَمْتُ»
۲. فلسفۀ تسلیم انسان در برابر خداوند آن است که او ربّالعالمین است. «أَسْلَمْتُ لِرَبِّ الْعالَمِینَ»
تفسیر صفحۀ ۲۰ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۳۲ - تفسیر نور:
«وَ وَصَّی بِها إِبْراهِیمُ بَنِیهِ وَ یَعْقُوبُ یا بَنِیَّ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفی لَکُمُ الدِّینَ فَلا تَمُوتُنَّ إِلاَّ وَ أَنْتُمْ مُسْلِمُونَ» و ابراهیم و یعقوب، فرزندان خود را به همان آیین سفارش نمودند (و گفتند:) فرزندان من! خداوند برای شما این دین (توحیدی) را برگزیده است. پس (تا پایان عمر بر آن باشید و) جز در حال تسلیم (و فرمانبرداری) نمیرید.
پیامهای سورۀ بقره - آیۀ ۱۳۲:
۱. در فکر سلامت عقیده و ایمان نسل و فرزندان خود باشیم و در وصایای خود تنها به جنبههای مادّی اکتفاء نکنیم. «وَصَّی» «فَلا تَمُوتُنَّ إِلَّا وَ أَنْتُمْ مُسْلِمُونَ»
۲. راه حق، همان راه اسلام و تسلیم بودن در برابر خداوند است. انبیاء همین راه را سفارش مینمودند. «وَصَّی بِها إِبْراهِیمُ بَنِیهِ وَ یَعْقُوبُ»
۳. خداوند در میان همۀ راهها، راه دین را برای ما برگزیده است. «إِنَّ اللَّهَ اصْطَفی لَکُمُ الدِّینَ»
۴. حُسن عاقبت و مسلمان مردن مهم است. «فَلا تَمُوتُنَّ إِلَّا وَ أَنْتُمْ مُسْلِمُونَ» بسیار افرادی که اهل ایمان بودند، ولی مرتد و کافر شدند. «آمَنُوا ثُمَّ کَفَرُوا» «نساء، ۱۳۷»
۵. گرچه زمان و مکان مردن به دست ما نیست، ولی میتوانیم زمینۀ حسنِ عاقبت خود را از طریق عقیده و عمل درست و دعا و دوری از گناه و افراد فاسد، فراهم کنیم. «فَلا تَمُوتُنَّ إِلَّا وَ أَنْتُمْ مُسْلِمُونَ»
تفسیر صفحۀ ۲۰ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۳۳ - تفسیر نور:
«أَمْ کُنْتُمْ شُهَداءَ إِذْ حَضَرَ یَعْقُوبَ الْمَوْتُ إِذْ قالَ لِبَنِیهِ ما تَعْبُدُونَ مِنْ بَعْدِی قالُوا نَعْبُدُ إِلهَکَ وَ إِلهَ آبائِکَ إِبْراهِیمَ وَ إِسْماعِیلَ وَ إِسْحاقَ إِلهاً واحِداً وَ نَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ» آیا شما (یهودیان) هنگامیکه مرگ یعقوب فرا رسید، حاضر بودید؟! آنهنگامکه به فرزندان خود گفت: پس از من چه میپرستید؟ گفتند: خدای تو و خدای پدرانت ابراهیم و اسماعیل و اسحاق، خداوند یکتا، و ما در برابر او تسلیم هستیم.
نکتههای سورۀ بقره - آیۀ ۱۳۳:
گروهی از یهود اعتقاد و ادّعا داشتند که یعقوب هنگام مرگ، فرزندان خود را به دینی که یهود، با تمام تحریفاتش به آن معتقد بودند، سفارش و توصیه کرده است و آنها بدین سبب به آئین خود پای بند هستند.
خداوند در ردّ این ادّعا و اعتقاد، آنان را مورد سؤال قرار میدهد که آیا شما در هنگام مرگ بر بالین یعقوب حاضر بودهاید که اینگونه میگویید؟
بلکه او از فرزندان خود اسلام و تسلیم در برابر خداوند را خواست، و فرزندان به او وعده دادند که عبادت و پرستش خدای یگانه و تسلیم بودن در برابر او را در پیش گیرند.
در قرآن از جد و عمو، به پدر «أب» تعبیر میکند. «آبائِکَ إِبْراهِیمَ وَ إِسْماعِیلَ» چون ابراهیم، جدّ فرزندان یعقوب و اسماعیل، عموی آنان بوده است.
پیامهای سورۀ بقره - آیۀ ۱۳۳:
۱. سخن باید بر اساس علم و آگاهی باشد. «أَمْ کُنْتُمْ شُهَداءَ»
۲. مرگ به سراغ همه میآید، حتّی پیامبران. «حَضَرَ یَعْقُوبَ الْمَوْتُ»
۳. حسّاسترین زمانِ زندگی، لحظۀ مرگ است و حسّاسترین مسئله، موضوع دین و عقیده و حسّاسترین مخاطب، نسل انسان است. «إِذْ حَضَرَ یَعْقُوبَ الْمَوْتُ إِذْ قالَ لِبَنِیهِ ما تَعْبُدُونَ»
۴. موعظه در آستانۀ مرگ، آثار عمیقی دارد. «إِذْ حَضَرَ یَعْقُوبَ الْمَوْتُ إِذْ قالَ»
۵. پدران باید نسبت به آیندۀ دینی فرزندان خویش، توجّه داشته باشند؛ حتّی فرزندان انبیاء در معرض خطر بیدینی هستند. «ما تَعْبُدُونَ مِنْ بَعْدِی»
۶. همۀ انبیا، به عبادت و تسلیم در برابر خداوند سفارش میکردند. «إِلهاً واحِداً»
۷. فقط در برابر فرمان خداوند، تسلیم شویم. «لَهُ مُسْلِمُونَ»
تفسیر صفحۀ ۲۰ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۳۴ - تفسیر نور:
«تِلْکَ أُمَّةٌ قَدْ خَلَتْ لَها ما کَسَبَتْ وَ لَکُمْ ما کَسَبْتُمْ وَ لا تُسْئَلُونَ عَمَّا کانُوا یَعْمَلُونَ» آنها امّتی بودند که درگذشتند، دستاورد آنها مربوط به خودشان و دستاورد شما نیز مربوط به خودتان است و شما از آنچه آنان انجام دادهاند، بازخواست نخواهید شد.
نکتههای سورۀ بقره - آیۀ ۱۳۴:
یکی از اشتباهات بنیاسرائیل این بود که به نیاکان و پیشینیان خویش، بسیار مباهات و افتخار میکردند و گمانشان این بود که اگر خودشان آلوده باشند، به خاطر کمالات گذشتگانشان، مورد عفو قرار خواهند گرفت.
این آیه به آنان هشدار میدهد که شما مسئول اعمال خویش هستید، همچنانکه آنان مسئول کردههای خویش هستند.
در کتاب غرر الحکم از حضرت علی علیهالسّلام آمده است: «الشرف بالهمم العالیة لا بالرمم البالیة» شرافت و بزرگی به همّتهای عالی و بلند است، نه به استخوانهای پوسیدۀ نیاکان و گذشتگان.
در تاریخ میبینیم که افراد در سایۀ عمل خویش، آیندۀ خود را رقم میزنند.
زن فرعون اهل بهشت میشود، ولی همسر لوط در اثر بدکرداری، به دوزخ رهسپار میشود.
اینها نمونۀ عدالت و نظام حقِ پروردگار است.
در حدیثی از رسول خدا صلّی اللَّه علیه و آله نقل شده است که فرمود: ای بنیهاشم، مبادا سایر مردم برای آخرت خود کار کنند، ولی شما به انساب خود دل خوش کنید.
پیامهای سورۀ بقره - آیۀ ۱۳۴:
۱. نسبت خویشاوندی، در قیامت کارساز نیست. «لَها ما کَسَبَتْ وَ لَکُمْ ما کَسَبْتُمْ»
۲. آیندۀ هر کس و هر جامعهای، در گرو عمل خود اوست. «وَ لا تُسْئَلُونَ عَمَّا کانُوا یَعْمَلُونَ»
منبع: محسن قرائتی، تفسیر نور، ج ۱، ص ۲۰۲ - ۲۱۲.
بسم الله الرحمن الرحیم
تفسیر سوره مبارکه انعام آیه ۷۳
و هو الذى خلق السماوات و الارض بالحق و یوم یقول کن فیکون قوله الحق و له الملک یوم ینفخ فى الصور عالم الغیب و الشهادة و هو الحکیم الخبیر(۷۳)
ترجمه:
۷۳ - او کسى است که آسمانها و زمین را به حق آفرید و آن روز که به آنها مى گوید موجود باش ، موجود مى شود، سخن او حق است و در آن روز که در صور دمیده مى شود حکومت مخصوص او است ، از پنهان و آشکار با خبر است و حکیم و آگاه مى باشد.
تفسیر
این آیه در حقیقت دلیلى است بر مطالب آیه قبل و دلیلى است بر لزوم تسلیم در برابر پروردگار، و پیروى از رهبرى او، لذا نخست مى گوید: او خدائى است که آسمانها و زمین را به حق آفریده است (و هو الذى خلق السماوات و الارض بالحق ).
تنها چنین کسى که مبدا عالم هستى است ، شایسته رهبرى مى باشد و باید تنها در برابر فرمان او تسلیم بود، زیرا همه چیز را براى هدف صحیحى آفریده است .
منظور از حق در جمله بالا همان هدف و نتیجه و مصالح و حکمتها است یعنى هر چیزى را براى خاطر هدف و نتیجه و مصلحتى آفرید، در حقیقت این جمله شبیه مطلبى است که در سوره ص آیه 77 آمده آنجا که مى فرماید: و ما خلقنا السماء و الارض و ما بینهما باطلا: ما آسمان و زمین و آنچه در میان آنها است بیهوده و بیهدف نیافریدیم .
سپس مى فرماید: نه تنها مبدا عالم هستى او است ، بلکه رستاخیز و قیامت نیز به فرمان او صورت مى گیرد و آن روز که فرمان مى دهد رستاخیز بر پا شود فورا بر پا خواهد شد (و یوم یقول کن فیکون ).
بعضى احتمال داده اند که منظور از این جمله همان آغاز آفرینش و مبدا جهان هستى باشد که همه چیز به فرمان او ایجاد شده است ، ولى با توجه به اینکه
یقول فعل مضارع است ، و اینکه قبل از این جمله اشاره به اصل آفرینش شده و همچنین با توجه به جمله هاى بعد میتوان گفت که این جمله مربوط به رستاخیز و فرمان الهى در باره آن است همانطور که در جلد اول صفحه 299 (ذیل آیه 117 بقره ) گفتیم منظور از جمله کن فیکون این نیست که خداوند یک فرمان لفظى به عنوان موجود باش صادر میکند بلکه منظور این است هر گاه اراده او به آفرینش چیزى تعلق گیرد، بدون نیاز به هیچ عامل دیگرى ، اراده اش جامه عمل به خود میپوشد، اگر اراده کرده است یک دفعه موجود شود، یک دفعه موجود خواهد شد و اگر اراده کرده است تدریجا موجود گردد، برنامه تدریجى آن شروع خواهد شد. بعد اضافه مى کند که گفتار خداوند حق است یعنى همان طور که آغاز آفرینش بر اساس هدف و نتیجه و مصلحت بود، رستاخیز نیز همانگونه خواهد بود. (قوله الحق ).
و در آن روز که در صور دمیده مى شود و قیامت بر پا میگردد، حکومت و مالکیت مخصوص ذات پاک او است (و له الملک یوم ینفخ فى الصور).
درست است که مالکیت و حکومت خداوند بر تمام عالم هستى از آغاز جهان بوده و تا پایان جهان و در عالم قیامت ادامه خواهد داشت و اختصاصى به روز رستاخیز ندارد، ولى از آنجا که در این جهان یک سلسله عوامل و اسباب در پیشبرد هدفها و انجام کارها مؤثر است گاهى این عوامل و اسباب انسان را از خداوند که مسبب الاسباب است غافل میکند، اما در آن روز که همه این اسباب از کار میافتد، مالکیت و حکومت او از هر زمان آشکارتر و روشنتر میگردد، درست نظیر آیه دیگرى که مى گوید: لمن الملک الیوم لله الواحد القهار: حکومت و مالکیت امروز (روز قیامت ) براى کى است ؟ تنها براى خداوند یگانه پیروز است (سوره غافر - آیه 16).
در باره اینکه منظور از (صور)که در آن دمیده مى شود چیست و چگونه اسرافیل در صور میدمد تا جهانیان بمیرند و بار دیگر در صور میدمد تا همگى زنده شوند و قیامت بر پا گردد، در ذیل آیه 68 سوره زمر به خواست خدا مشروحا بحث خواهیم کرد، زیرا تناسب بیشترى با آن آیه دارد. و در پایان آیه اشاره به سه صفت از صفات خدا کرده ،خداوند از پنهان و آشکار با خبر است (عالم الغیب و الشهادة ).
و کارهاى او همه از روى حکمت میباشد، و از همه چیز آگاه است (و هو الحکیم الخبیر).
در آیات مربوط به رستاخیز غالبا به این صفات خدا اشاره شده است که او هم آگاه است و هم قادر و حکیم یعنى به مقتضاى علم و آگاهیش اعمال بندگان را میداند و به مقتضاى قدرت و حکمتش به هر کس جزاى مناسب میدهد.
منبع (ادامه ...):
بسم الله الرحمن الرحیم
از دعاهای حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام
اللَّهُمَّ مُنَّ عَلَیَّ بِالتَّوَکُّلِ عَلَیْکَ، وَ التَّفْوِیضِ إِلَیْکَ، وَ الرِّضَا بِقَدَرِکَ، وَ التَّسْلِیمِ لِأَمْرِکَ حَتّى لَا أُحِبَّ تَعْجِیلَ مَا أَخَّرْتَ، وَ لَاتَأْخِیرَ مَا عَجَّلْتَ، یَا رَبَّ الْعَالَمِین
خداوندا؛ بر من منّت بگذار با توکّل بر خودت، و سپردن امور به خودت، و پسندیدن تقدیراتت، و تسلیم برای دستوراتت، تا آنکه نه دوست داشته باشم آنچه به تأخیر می اندازی زودتر اتّفاق بیفتد، و نه آنچه جلو می اندازی تأخیر بیفتد، ای پروردگار جهانیان.
«کافی» ج ۲ ص ۵۸۱
بسم الله الرحمن الرحیم
بیان رحمت
لطائف عرفانی در ادعیۀ ائمّه علیهم السلام
علّامه آیةالله حسن زاده آملی
آن لطائف ذوقى و عرفانى، آن نکات سرّى که در ادعیه و اوراد و مناجاتهاى ائمۀ اطهار ما پیدا مى شود در روایات نمى شود بدست آورد،
زیرا که در روایات مخاطب مردم اند و با مردم به فراخور عقل آنها صحبت مى کردند و سخن مى گفتند؛
اما در مناجاتها و ادعیه در خلوتخانۀ عشق، با جمال و جلال مطلق به راز و نیاز مى پرداختند که آنچه گفتنى بود به زبان مىآوردند.
«مجموعه مقالات» ص ۱۵۶
https://farsi.khamenei.ir/photo-album?id=34411
جهیزیهی کم سرشکستگی نیست
مبادا بروید پول قرض کنید، #جهیزیه درست کنید. مبادا خودتان را به زحمت بیندازید. مبادا خانوادهتان را به زحمت بیندازید. مبادا خیال کنید که دخترتان اگر جهیزیهاش کمتر از دختر همسایه و قوم و خویش بود، این سرشکستگی است. نه این سرشکستگی نیست.
بیانات امام خامنه ای در مراسم خطبه عقد زوجهای جوان؛ ۸۱/۳/۲۹
شهید عیسی ریگی راد
شهادت:
یازدهم آبان 1365، در اطراف فرودگاه زاهدان بر اثر سانحه هوایی سقوط هواپیمای c130 ارتش
شهید«عیسی ریگی راد» در قسمتی از وصیت نامه اش به خانواده خود می نویسد: در هر کاری صداقت را پیشه کنند و به جامعه و نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران خدمت نمایند و تحت هیچ شرایطی رهبر و مسئولان نظام را فراموش نکنند و همیشه خدمتگزار آنها باشند و با مردم باشند با اخلاق نیکو رفتار نماینـد، از یاد خدا غافل نشوند و نمازشان را به وقت بخوانند. چون خواندن نماز انسان را از معصیت و گناه پاک می کند.
شهید «مصیب دهقان»
شهادت: 27 اسفند ماه سال 1361
بخشی از وصیت نامه:
خداوند را شکرگزارم که دانایىام داد که خودم و او را بشناسم و راهم را انتخاب کنم. خداوند را شکر گزارم که بینایىام داد که جهان را با دیدهاى باز بنگرم و جهان بینى خود را انتخاب کنم...
بارالها از تو مىخواهم که رزمندگان اسلام، پویندگان راه حسین و یارى دهندگان و مبلغین و ناشرین کتب و ناطقین اسلام را در پناه خودت محفوظ بدارى.
بارالهى از تو مىخواهم که پاسداران برحق اسلام را یارى دهى. اى خداى مهربان از تو مىخواهم که شهادت در راهت را نصیبم کنى و آن طور که تو مىخواهى بشوم. بار خدایا فرزندانم را فرزندانى صالح و یارى دهنده امام زمان (عج) قرارده. بار خدایا از سرتقصیرات و گناهانم و اشتباهات این بنده حقیر و ذلیل و مسکین درگذرى و مرا همنشین اصحابت قرار دهى.
شهید غلامرضا زورقی
شهادت: چهارم خرداد 1367، در شلمچه
بخشی از وصیت نامه:
خواهرانم زحمات شما همیشه در نظرم هست. شما باید زینبی زندگی کنید از فرهنگ غرب تقلید نکنید. شمایید که با حجاب خود به خون من بهاء می دهید …
شهید «غلامرضا مرزبان»
شهادت: 24 اسفندماه 1363 در منطقه شرق دجله
بخشی از وصیت نامه:
ای امت حزبالله! دست از این انقلاب و رهبر بر ندارید که به گمراهی خواهید افتاد و به عذاب خداوند دچار خواهید شد. پاسدار خون شهدا باشید.
شهید رجبعلی ادب هفدهم آذر ۱۳۴۵ در شهرستان سمنان به دنیا آمد. پدرش حسن و مادرش هاجر نام داشت. تا اول متوسطه درس خواند. تعمیرکار خودرو بود. به عنوان سرباز ارتش در جبهه حضور یافت. سیزدهم اسفند ۱۳۶۴ در مریوان توسط نیروهای بعثی بر اثر اصابت ترکش خمپاره به شهادت رسید. مزار وی در گلزار شهدای امامزاده یحیای زادگاهش واقع است.
بخشی از وصیت نامه:
شهادت مرگ دلخواهی است که مجاهد با عشق انتخابش میکند ...
شهید محمود دولتی مقدم
شهادت: بیست و هفتم دی 1371، به عنوان فرمانده گردان امام حسن مجتبی (ع) در جاده زابل_زاهدان هنگام درگیری با اشرار
بخشی از وصیت نامه:
زمزمه و نغمه ای غیر از اسلام را فرصت گسترش و رشد و پیشروی ندهید. زیرا که باعث به هدر رفتن زحمات چند صد ساله پیامبران امامان و انسان های شریف و مومن را در بر خواهد داشت ...
شهید «علی یاری»
شهادت: 15 فروردین 1367 در منطقه شاخ شمیران
خداوندا! به شهدای کربلا قسمت میدهم، ما را نیز جزو شهدا محسوب کن. چه کنم از روزی که از عمرم سوال میشود؟ چه کنم روزی که از نعمتهایت سوال میشود؟
...
حال که باید یک روزی بمیریم و با این ذلت، چرا مرگ را مغلوب خودمان نکنیم و با افتخار به سراغش نرویم و در عوض شهادت و رضوان خدا را بخریم. حالا که خدا جانی را که خودش به ما داده خریدار است، چرا نفروشیم؟ مگر ما چقدر میخواهیم زنده بمانیم؟
شهید «اکبر دهباشی»
شهادت:
بیست و چهارم فروردین 1370، در پاسگاه کوله سنگی زاهدان هنگام درگیری با اشرار
بخشی از وصیت نامه:
خدایا چطور وقتی اسرائیل به مردم بی دفاع فلسطین حمله می کند، آمریکا از او پشتیبانی می نماید، ما مسلمانان برای چه این گونه خودخواه و بی معرفت و بی غیرت باشیم؟ ... برادران و خواهران مسلمان همکاران عزیز در راه اسلام لحظه ای درنگ نکنید، که اگر اسلام شکست بخورد، دیگر خبری از اسلام نیست ...
شهید«محمد حسین رافت»
شهادت:
بیست و دوم شهریور 1359، در سردشت
اما توصیه من به خانواده من این است که همیشه خوددار باشند و به مصائب حضرت زینب (س) فکر کنید. هیچ از جدایی من نگران مباشـیـد کـه اگـر مـن شهید شوم جای این دارد به پدرم تبریک بگویید. چون در راه اسلام شهید شده ام. خواهران و برادران من همیشه پیرو خط امام خمینی باشید و با حجاب خود راه اسلام و حضرت زینب (س) را ادامه دهید ...
شهید «محمد خانی»
شهادت: نوزدهم فروردین ماه سال ۱۳۶۶ در پاسگاه زید
بخشی از وصیت نامه:
«ای کسانی که در پای مجالس روضه با ریختن اشک فریاد بر میآورید که ای کاش در کربلای حسین(ع) بودم و حسین(ع) را یاری میکردم. به هوش باشید که تاریخ تکرار شده است و اکنون اسلام نیاز به یاری شما دارد و هر سستی خیانت به اسلام و امام حسین(ع) است.»
شهید «حسین واحد اطربی»
شهادت: 16 فروردین 1367
بخشی از وصیت نامه:
«شما ای خواهر عزیز و مهربان! از شما میخواهم که در شهادتم زینبوار حرکت کنید به خاطر اینکه اولین هدیه بود که در راه اسلام دادید، باید سربلند و سرفراز باشید و بدانید که حجاب اسلامی شما کوبندهتر از خون من است.»
شهید«عیسی راحتی»
شهادت: بیست و چهارم اسفند 1360، در گیلان غرب
بخشی از وصیت نامه:
خدایا شهادت برایم آرزوست
پروردگارا با تــو پیمان می بندم که حتی یک لحظه را غنیمت شمرده و از آن یک لحظه جهت انهدام دشمن تلاش کنم انقدر بستیزم تا اگر سزاوار باشم شربت گوارای شهادت را بنوشم. خدایا شهادت برایم آرزوست ...
شهید «محمود احمدوند آورزمانی»
شهادت: 22 اسفند 1360
بخشی از وصیت نامه:
پدر و مادر عزیزم، نماز را اول وقت بخوانید زیرا ستون و پایهی یکتاپرستی است. همیشه پشتیبان حق باشید حتی اگر به ضرر شما باشد. پشتیبان امام و ولایت فقیه و برای فرج و ظهور امام عصر (عج) دست به دعا باشید.
تا آخرین قطره خون خود
پاسدار و نگهبان جمهوری اسلامی باشید.
شهید «داود ابراهیمی»
شهادت: سیام اردیبهشت ماه سال ۱۳۶۵ در سومار
بخشی از وصیت نامه:
خواهرانم! همانطوری که من راه حسین(ع) را در پیش گرفتهام شماها هم دنباله راه زینب (س) را ادامه بدهید.
واجب شرعی بود بر ما جوانها که در دفاع از دین جد ما محمد (ص) بپا خیزیم ...
شهید «اشرفعلی ذوالفقاری کرباسکی»
شهادت: بیست و چهارم تیر 1361، در شلمچه
بخشی از وصیت نامه:
پدر جان برایم غصه نخورید که من شهید می شوم چون من راه خدا را می پیمایم و در راه اسلام شهید می شوم اگر شهید شدم به مراد خودم رسیدم ... پدر اگر شهید شدم و بدنم را نیاوردند، ناراحت نشوی، چون کسی که برای جنگ می آید، جانش را فدای راه حسین(ع) و راه امام را می پیماید ...
شهید «سیدابوالفضل آتشی مریمآبادی»
شهادت: 20 فروردین 1366 در عملیات کربلای8
بخشی از وصیت نامه:
ای مادر و خواهر گرامی! دوست دارم که در مرگ من همانند زینب(س) در مرگ برادرش، استقامت داشته باشید و زینبوار با دشمنان اسلام مبارزه نمایید ...
دوستان! به راه پاک رهبر روح الله ایمان داشته باشید و در راه پیشبرد اهداف جمهوری اسلامی با وحدت هرچه بیشتر تلاش نمایید.
مرا با همین لباس بسیجی به خاک بسپارید تا منافقان و شیطان بزرگ بدانند که من سرباز امام زمان(عج) و نایب بر حق او امام خمینی بودم.
از خواهران شهیدپرور میخواهم که فرزندان خود را به اخلاق نیکو آراسته نمایند زیرا که این کودکان امیدان امروز و به اهتزاز درآورندگان پرچم "لا اله الا الله" بر فراز کاخهای سفید و سرخ در فردا هستند.
از ملت شهیدپرور میخواهم که دعای کمیل، توسل و سایر دعاها را فراموش ننمایید و همیشه برای سلامتی رهبر دعا نمایید ...
شهید«مهدی خزائی»
شهادت: دوازدهم تیر 1365 در عملیات کربلای 1
بخشی از وصیت نامه:
شهادت می دهم که محمد(ص) فرستاده خدا و علی (ع) امام بعد از او بوده و شما را به تقوا و حفظ شئون اسلامی و پیروی از ولایت فقیه وصیت می کنم ...
شهید عبدالمجید قشونی
کانال فضیلتها | کانال طاووس الجَنَّه | کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز)
پایگاه اطلاعرسانی سید ابراهیم رئیسی:
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
*****
التماس دعا
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة
فضیلت و خواص سوره مرسلات
هفتاد و هفتمین سوره قران کریم است که 50 ایه دارد و در مکه نازل شده است.
از رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم پرسیدند: یا رسول الله چقدر زود پیر شدید؟ فرمودند: سوره های «هود» «واقعه» «مرسلات» و «نبأ» مرا پیر کرده است.(1)
ایشان در فضیلت این سوره فرمودند: هر کس سوره مرسلات را قرائت نماید نوشته می شود که وی از مشرکان نیست. (2)
امام جعفر صادق علیه السلام نیز فرمودند: هر کس سوره مرسلات را بخواند خداوند در روز قیامت بین او و رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم آشنایی ایجاد می کند.(3)
آثار و برکات سوره
1) امنیت در سفر
از امام صادق علیه السلام نقل شده است: هر کسی که می خواهد سفر برود یا مسافری در حال سفر دارد اگر سوره مرسلات را قرائت نماید از شر هر دزدی در امان خواهد ماند.(4)
2) پیروزی بر دشمنان
هر کس در حال دشمنی و خصومت با کسی این سوره را قرائت نماید بر دشمنش غلبه خواهد یافت و اگر کسی که دملی در بدن دارد آن را بنویسد و با خود همراه داشته باشد برطرف خواهد شد. (5)
3) برای درد شکم
امام صادق علیه السلام فرموده است: اگر سوره مرسلات را بنویسند و با آب پیاز بشویند آنگاه بیماری که درد شکم دارد آن را بنوشد به اذن خداوند درد او برطرف می شود. (6)
______________
پی نوشت:
(1) الأمالی شیخ صدوق، ص304
(2) مجمع البیان، ج10، ص227
(3) ثواب الاعمال، ص121
(4) مستدرک الوسائل، ج8، ص246
(5) المصباح کفعمی، ص459
(6) تفسیرالبرهان، ج5، ص557
منبع: «قرآن درمانی روحی و جسمی، محسن آشتیانی، سید محسن موسوی»
منبع (ادامه ...)
https://quran.anhar.ir/fazilat-308.htm
تفسیر صفحۀ ۱۱ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۷۰ - تفسیر نور:
«قالُوا ادْعُ لَنا رَبَّکَ یُبَیِّنْ لَنا ما هِیَ إِنَّ الْبَقَرَ تَشابَهَ عَلَیْنا وَ إِنَّا إِنْ شاءَ اللَّهُ لَمُهْتَدُونَ» (بار دیگر به موسی) گفتند: از پروردگارت برای ما بخواه تا بر ما روشن کند چگونه گاوی باشد؟ زیرا این گاو بر ما مشتبه شده و اگر خداوند بخواهد (با توضیحات تو) حتماً هدایت خواهیم شد.
نکتههای سورۀ بقره - آیۀ ۷۰:
اعتدال در هر کاری یک ارزش است. گاهی افراد با دیدن نشانهای بسیار ساده، یقین پیدا میکنند؛ ولی برخی با وجود بیان صریح «أَنْ تَذْبَحُوا بَقَرَةً» وسوسه میکنند. نباید در بیانهای روشن و صریح، دچار وسوسه شد.
در حدیث آمده است که پیامبر علیهالسّلام فرمود: بنیاسرائیل مأمور ذبح یک گاو ساده و معمولی بودند، لکن چون سخت گرفتند و بهانه آوردند، خداوند نیز بر آنان سخت گرفت. «تفسیر نورالثقلین، ج ۱، ص ۸۹»
پیامهای سورۀ بقره - آیۀ ۷۰:
۱. توجّه به مسائل فرعی، انسان را از تمرکز نسبتبه مسائل اساسی، باز میدارد. «إِنَّ الْبَقَرَ تَشابَهَ عَلَیْنا»
۲. روحیّۀ لجاجت باعث میشود حق بر انسان مشتبه شود. «إِنَّ الْبَقَرَ تَشابَهَ عَلَیْنا»
۳. گاهی سؤال برای تحقیق و علم و آگاهی نیست؛ بلکه نشانۀ روح لجاجت و طفرهرفتن است. «یُبَیِّنْ لَنا ما هِیَ إِنَّ الْبَقَرَ تَشابَهَ عَلَیْنا»
۴. رهبران الهی، سعۀصدر دارند و جسارت را بهرویخود نمی آورند. (کلمۀ «رَبَّکَ» بهجای «ربّنا» یکنوع جسارت بود که بارها تکرار شد، ولی حضرت موسی بهرویخود نیاورد.)
تفسیر صفحۀ ۱۱ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۷۱ - تفسیر نور:
«قالَ إِنَّهُ یَقُولُ إِنَّها بَقَرَةٌ لا ذَلُولٌ تُثِیرُ الْأَرْضَ وَ لا تَسْقِی الْحَرْثَ مُسَلَّمَةٌ لا شِیَةَ فِیها قالُوا الْآنَ جِئْتَ بِالْحَقِّ فَذَبَحُوها وَ ما کادُوا یَفْعَلُونَ» (موسی) گفت: خداوند میفرماید: همانا آن گاوی است که نهچنان رام باشد که زمین را شخم زند و نه کشتزار را آبیاری کند.
از هر عیبی برکنار است و هیچ لکّهای در (رنگ) آن نیست. گفتند: الآن حق (مطلب) را آوردی! پس (چنان گاوی را پیدا کرده و) آن را سر بریدند، ولی نزدیک بود انجام ندهند.
نکتههای سورۀ بقره - آیۀ ۷۱:
«ذَلُولٌ» بهمعنای حیوان رام شده،
«تُثِیرُ» از «أَثارَةٍ» بهمعنای شخم زدن،
«مُسَلَّمَةٌ» بهمعنای سالم از هر عیب و نقص عضوی
و «شِیَةَ» از «وشی» بهمعنای خال، و «لا شِیَةَ» یعنی خال یا رگۀ رنگ دیگری نداشته باشد.
یهود نسبت به پیامبر خود بیادب بودند، با آنکه خود بهدنبال بهانه و راه فرار بودند، وقتی مجبور به انجام فرمان شدند،
به موسی گفتند: «الْآنَ جِئْتَ بِالْحَقِّ» حالا حق گفتی.
گویا قبل از این باطل میگفته است.
پیامهای سورۀ بقره - آیۀ ۷۱:
۱. در اجرای طرحها، عناصر و منابع فعّال و تولیدی و اقتصادی را منهدم نکنید. «لا ذَلُولٌ» «وَ لا تَسْقِی»
۲. آنچه در راه فرمان خدا مصرف میشود، باید سالم باشد. «مُسَلَّمَةٌ» در سفر حج نیز زائر خانه خدا باید روز عید قربان، حیوان سالم ذبح کند.
۳. غرور و هوس، کار را به جایی میرساند که انسان هر چه را طبق میل خودش باشد، حق میداند. «جِئْتَ بِالْحَقِّ»
تفسیر صفحۀ ۱۱ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۷۲ - تفسیر نور:
«وَ إِذْ قَتَلْتُمْ نَفْساً فَادَّارَأْتُمْ فِیها وَ اللَّهُ مُخْرِجٌ ما کُنْتُمْ تَکْتُمُونَ» و (به یاد آورید) هنگامیکه فردی را به قتل رساندید و سپس دربارۀ (قاتل) او، به نزاع پرداختید، ولی خداوند آنچه را شما پنهان میداشتید، آشکار میسازد.
نکتههای سورۀ بقره - آیۀ ۷۲:
جریانِ قتل و فرمانِ ذبح گاو، در آیات قبل بهطورمفصّل بیان شده است؛ ولی این آیه خلاصۀ ماجرا را ذکر میکند تا هشداری مجدّد باشد که آنچه را شما پنهان میداشتید، خداوند با فرمانِ ذبح و زدنِ قسمتی از گاو به بدن مقتول و زنده شدن مقتول و معرّفی نمودن قاتل خویش، افشا ساخت و از خلافکاریهای شما پرده برداشت.
حدیثی در درّ المنثور نقل شده که اگر انسان در لابهلای سنگهای محکم که هیچ روزنهای در آن نباشد، عملی را انجام دهد، خداوند آن را برای مردم ظاهر میکند. «تفسیر درّالمنثور، ج ۱، ص ۷۸»
در روایات میخوانیم: گاوِ میانسالِ زرد رنگ با آن خصوصیّات، تنها در اختیار جوانی بود که معاملۀ پرسودی برایش پیش آمده بود، امّا چون کلید انبار زیر سر پدرش بود و او برای اینکه پدر را بیدار نکند، از سود گذشت.
خداوند برای جبران این خدمتِ فرزند به پدر، پاسخ بهانههای بنیاسرائیل را چنان قرار داد که گاوِ آن جوان، متعیّن شود تا آن را با قیمتِ گران بفروشد.
حضرت موسی فرمود: «انظروا الی البر ما یبلغ باهله» بنگرید بهنیکی، که چه به اهلش میرساند. «تفسیر نورالثقلین، ج ۱، ص ۸۸»
پیامهای سورۀ بقره - آیۀ ۷۲:
۱. هر کس به گناه دیگران راضی باشد، در گناه آنان شریک است.
خداوند به یهودیان زمان پیامبر نسبتِ قتل داده است؛ گویا آنان به قتل زمان موسی راضی بودند. «وَ إِذْ قَتَلْتُمْ»
۲. گاهی انسان با نسبتدادن جرم به دیگران، میخواهد با حیله آن را از خود دفع کند.
غافل از آنکه اگر خداوند بخواهد، با زدن مردهای بر مردۀ دیگر، مسائل را روشن و مجرم را افشا میکند. «وَ اللَّهُ مُخْرِجٌ ما کُنْتُمْ تَکْتُمُونَ»
تفسیر صفحۀ ۱۱ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۷۳ - تفسیر نور:
«فَقُلْنا اضْرِبُوهُ بِبَعْضِها کَذلِکَ یُحْیِ اللَّهُ الْمَوْتی وَ یُرِیکُمْ آیاتِهِ لَعَلَّکُمْ تَعْقِلُونَ» پس گفتیم: قسمتی از گاو ذبحشده را به مقتول بزنید (تا زنده شود و قاتل را معرّفی کند) خداوند اینگونه مردگان را زنده میکند و آیات خود را به شما نشان میدهد؛ شاید تعقّل کنید.
پیامهای سورۀ بقره - آیۀ ۷۳:
۱. اطمینان و اعتماد مردم را جلب کنید. حضرت موسی، شخصاً به زدن قسمتی از بدنِ گاو به مقتول اقدام نکرد؛ بلکه به مردم فرمود: خودتان این کار را بکنید. «اضْرِبُوهُ»
۲. این آیه، نمونهای از قدرت خداوند بر زندهکردنِ مردگان در دنیا بهعنوان رجعت و در قیامت برای پاداش است. «کَذلِکَ یُحْیِ اللَّهُ الْمَوْتی»
۳. دیدن نشانههای قدرت الهی، برای تعقّل دائمی انسانهاست، نه تعجّب لحظهای. «لَعَلَّکُمْ تَعْقِلُونَ»
۴. اگر روح و فکر انسان آلوده باشد، دیدن آیات الهی نیز تعقّل را در او برنمیانگیزد. (تعقّل با واژۀ «لعل» بهکار رفته است.) «لَعَلَّکُمْ تَعْقِلُونَ»
تفسیر صفحۀ ۱۱ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۷۴ - تفسیر نور:
«ثُمَّ قَسَتْ قُلُوبُکُمْ مِنْ بَعْدِ ذلِکَ فَهِیَ کَالْحِجارَةِ أَوْ أَشَدُّ قَسْوَةً وَ إِنَّ مِنَ الْحِجارَةِ لَما یَتَفَجَّرُ مِنْهُ الْأَنْهارُ وَ إِنَّ مِنْها لَما یَشَّقَّقُ فَیَخْرُجُ مِنْهُ الْماءُ وَ إِنَّ مِنْها لَما یَهْبِطُ مِنْ خَشْیَةِ اللَّهِ وَ مَا اللَّهُ بِغافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ» سپس دلهای شما بعد از این جریان سخت شد، همچون سنگ یا سختتر!
چراکه از پارهای سنگها، نهرها شکافته (و جاری) میشود و پارهای از آنها، شکاف برمیدارد و آب از آن تراوش میکند، و بعضی از سنگها از خوف خدا (از فراز کوه) بهزیر میافتد. (امّا دلهای شما هیچ متأثّر نمیشود) و خداوند از اعمال شما غافل نیست.
نکتههای سورۀ بقره - آیۀ ۷۴:
آیاتِ قبل، بسیاری از الطاف الهی دربارۀ بنیاسرائیل، از قبیلِ رهایی از شرّ فرعون، شکافتهشدن دریا، قبول توبۀ آنان از گوسالهپرستی، نزول بهترین غذاها، سایهبان قراردادنِ ابرها و رهبریِ معصوم را یادآور شد و در نهایت، ماجرای قتل نفس و چگونگی کشف قاتل با یکروش اعجازآمیز را بازگو کرد.
خداوند در این آیه میفرماید: بهجهت بیتوجّهی شما به اینهمه نشانه و آیه که از روی لجاجت و کینه بود، دلهای شما را قساوت فراگرفت و سنگدل شُدید و ایبسا که دلهایتان از سنگ نیز سختتر شد.
سنگها، مراحل مختلفی دارند:
الف: خُرد میشوند، از آنها نهرها جاری شده و انسانها را سیراب میکنند. «یَتَفَجَّرُ مِنْهُ الْأَنْهارُ»
ب: انفجار ندارند، ولی حدّاقل خود و اطراف خود را تَر میکنند. «فَیَخْرُجُ مِنْهُ الْماءُ»
ج: از خشیّت الهی، سقوط و سجود دارند. «یَهْبِطُ مِنْ خَشْیَةِ اللَّهِ»
پیامهای سورۀ بقره - آیۀ ۷۴:
۱. قساوت و سنگدلی، بدترین نوع مرض روحی است که بهجهت لجاجتهای پیدرپی، برای انسان پیدا میشود. «ثُمَّ قَسَتْ قُلُوبُکُمْ مِنْ بَعْدِ ذلِکَ»
۲. مشاهدۀ آیات و الطاف الهی، در افراد لجوج بهجای تقویت ایمان، موجب قساوت قلب میگردد. «قَسَتْ قُلُوبُکُمْ مِنْ بَعْدِ ذلِکَ»
همچنانکه قرآن، برای مؤمنان مایۀ شفا و رحمت و برای ظالمان، موجب زیان و خسارت است. «اسراء، ۸۲»
باران که در لطافت طبعش، خلاف نیست ------- در باغ، لاله روید و در شورهزار، خَس
۳. کاری نکنیم که نسل ما، شرمندۀ رفتار ما شود؛ نیاکان سنگدل شدند، ولی خداوند به نسل آنان میگوید: «قَسَتْ قُلُوبُکُمْ»
۴. علم، بهتنهایی نورانیّت نمیآورد. بعد از دیدن آن همه معجزه، باز سنگدل شدند. «قَسَتْ قُلُوبُکُمْ مِنْ بَعْدِ ذلِکَ»
۵. قساوت، مراحلی دارد. «کَالْحِجارَةِ أَوْ أَشَدُّ قَسْوَةً»
۶. با سادهترین تشبیه، عمیقترین معارف را میتوان بیان کرد. «کَالْحِجارَةِ»
۷. انتقادات باید مستند باشد. قرآن که میفرماید: دلهای بعضی از سنگ سفتتر است، دلیل آن را که جاریشدنِ آب از کنار سنگ است، بیان میدارد. «وَ إِنَّ مِنَ الْحِجارَةِ لَما یَتَفَجَّرُ»
۸. جمادات، مرحلهای از شعور را دارا هستند؛ زیرا خوف و خشیّت دارند. «وَ إِنَّ مِنْها لَما یَهْبِطُ مِنْ خَشْیَةِ اللَّهِ»
با توجّه به اینکه خشیّت، تنها برخاسته از علم است، نه چیز دیگر: «إِنَّما یَخْشَی اللَّهَ مِنْ عِبادِهِ الْعُلَماءُ»«فاطر، ۲۸»
و مولوی نیز میگوید:
جملۀ ذرّات پیدا و نهان -------- با تو میگویند، روزان و شبان
ما سمیعیم و بصیریم و هُشیم -------- با شما نامحرمان، ما خامُشیم
نطق آب و نطق خاک و نطق گل ---------- هست محسوس حواس اهل دل
۹. داروی قساوت، توجّه به علم خداوند است. «کَالْحِجارَةِ» «وَ مَا اللَّهُ بِغافِلٍ»
۱۰. سنگدلی، در رفتار ما مؤثّر است. «قَسَتْ قُلُوبُکُمْ» «عَمَّا تَعْمَلُونَ»
۱۱. خداوند به همۀ کارهای ما آگاه است. «وَ مَا اللَّهُ بِغافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ»
تفسیر صفحۀ ۱۱ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۷۵ - تفسیر نور:
«أَ فَتَطْمَعُونَ أَنْ یُؤْمِنُوا لَکُمْ وَ قَدْ کانَ فَرِیقٌ مِنْهُمْ یَسْمَعُونَ کَلامَ اللَّهِ ثُمَّ یُحَرِّفُونَهُ مِنْ بَعْدِ ما عَقَلُوهُ وَ هُمْ یَعْلَمُونَ» (پس ای مؤمنان!) آیا انتظار دارید (که یهودیان سرسخت،) به (دین) شما ایمان بیاورند؟ درحالیکه عدهای از آنان، سخنان خدا را میشنیدند و پس از فهمیدنش، آن را تحریف میکردند با آنکه (حق را) میدانستند.
پیامهای سورۀ بقره - آیۀ ۷۵:
۱. انتظارِ ایمان آوردن مردم نیز نیکوست، ولی همه این توفیق را ندارند، شما هم انتظار آن را نداشته باشید. «أَ فَتَطْمَعُونَ أَنْ یُؤْمِنُوا»
۲. با وجود دانشمندان لجوج و خطرناک، امیدی به اصلاح جامعه نیست. «أَ فَتَطْمَعُونَ أَنْ یُؤْمِنُوا لَکُمْ وَ قَدْ کانَ»
۳. در انتقاد، انصاف را مراعات کنیم. همۀ یهودیان اهل تحریف نبودند. «فَرِیقٌ مِنْهُمْ»«یُحَرِّفُونَهُ»
۴. به اصلاح عوام فاسد، امیدی هست؛ ولی به اصلاح دانشمند منحرف لجوج، امیدی نیست. «بَعْدِ ما عَقَلُوهُ»
۵. شناخت حق، غیر از قبول حق است. افرادی حق را میشناسند، ولی حاضر نیستند به آن اقرار کنند. «یُحَرِّفُونَهُ مِنْ بَعْدِ ما عَقَلُوهُ»
۶. تحریفاتی خطرناکتر است که کارشناسانه و آگاهانه باشد. «یُحَرِّفُونَهُ مِنْ بَعْدِ ما عَقَلُوهُ»
۷. جاهلِ مقصّر، مورد تهدید است نه جاهل بیخبر. «مِنْ بَعْدِ ما عَقَلُوهُ»
۸. تحریف، گناه علما و دانشمندان است. «یُحَرِّفُونَهُ مِنْ بَعْدِ ما عَقَلُوهُ وَ هُمْ یَعْلَمُونَ»
تفسیر صفحۀ ۱۱ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۷۶ - تفسیر نور:
«وَ إِذا لَقُوا الَّذِینَ آمَنُوا قالُوا آمَنَّا وَ إِذا خَلا بَعْضُهُمْ إِلی بَعْضٍ قالُوا أَتُحَدِّثُونَهُمْ بِما فَتَحَ اللَّهُ عَلَیْکُمْ لِیُحَاجُّوکُمْ بِهِ عِنْدَ رَبِّکُمْ أَ فَلاتَعْقِلُونَ» و (همین یهودیان) هنگامیکه مؤمنان را ملاقات میکنند، میگویند: ایمان آوردیم، ولی هنگامیکه بعضی از آنها با بعضی دیگر خلوت میکنند، میگویند: چرا آنچه را که خداوند (دربارۀ صفاتِ پیامبر اسلام) برای شما (در تورات) گشوده (و بیان کرده، به مسلمانان) بازگو میکنید تا (روز رستاخیز) در پیشگاه پروردگارتان بر ضدّ شما به آن استدلال کنند؟ پس آیا تعقّل نمیکنید؟
نکتههای سورۀ بقره - آیۀ ۷۶:
برخی از یهود وقتی مسلمانان را میدیدند، به آنها میگفتند: چون اوصاف و نشانههای محمد صلّی اللَّه علیه و آله در تورات ما هست، ما نیز ایمان آوردهایم.
ولی بعضی افراد وقتی به آنان میرسیدند، آنان را مورد سرزنش و مؤاخذه قرار میدادند که چرا اوصاف و نشانههای محمد صلّی اللَّه علیه و آله را برای مسلمانان بازگو میکنید؟ اگر آنچه در تورات است به آنها خبر دهید، روز قیامت علیه شما به کار میگیرند.
پیامهای سورۀ بقره - آیۀ ۷۶:
۱. انسان وقتی حقیقت را فهمید، باید از آن پیروی کند و نباید با ارعاب و تهدید دیگران و نفوذ مقام این و آن، حقیقت را نادیده بگیرد. «قالُوا أَ تُحَدِّثُونَهُمْ بِما») ای بسا اگر در آن روز دانشمندان کتمان حق نمیکردند، این همه یهودی و مسیحی وجود نداشت.
۲.در نظر منحرفان، نفاق و کتمان حقیقت برای حفظ موقعیّت و تعصّب نابهجا، نشانۀ عقل و عاقلانه عمل کردن است. «أَ تُحَدِّثُونَهُمْ» «أَ فَلا تَعْقِلُونَ»
منبع: محسن قرائتی ، تفسیر نور، ج ۱، ص ۱۳۶-۱۴۳.
منبع (ادامه ...)
https://olgoirani.com/content/11
سوره فاتحه
الصّادق (علیه السلام)- عَنْ أَبِیالْحَسَنِ مُوسَیبْنِجَعْفَرٍ (علیه السلام) عَنْ أَبِیهِ (علیه السلام) قَالَ: قَالَ لِأَبِی حَنِیفَهًَْ: مَا سُورَهًٌْ أَوَّلُهَا تَحْمِیدٌ وَ أَوْسَطُهَا إِخْلَاصٌ وَ آخِرُهَا دُعَاءٌ؟ فَبَقِیَ مُتَحَیِّراً ثُمَّ قَالَ: لَا أَدْرِی. فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ (علیه السلام): السُّورَهًُْ الَّتِی أَوَّلُهَا تَحْمِیدٌ وَ أَوْسَطُهَا إِخْلَاصٌ وَ آخِرُهَا دُعَاءٌ سُورَهًُْ الْحَمْد.
امام صادق (علیه السلام) از امام کاظم (علیه السلام)، از پدرشان (علیه السلام) روایت شده است که حضرت به ابوحنیفه فرمود: «کدام سوره آغازش حمد و میانش اخلاص و پایانش دعاست»؟ ابوحنیفه حیران شد و گفت: «نمیدانم». امام (علیه السلام) فرمود: «سورهای که آغازش حمد و میانش اخلاص و پایانش دعاست، سورهی»حمد» میباشد».
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱، ص۸ البرهان/ بحارالأنوار، ج۸۹، ص۲۳۵
منبع (ادامه ...):
حضرت آیت الله امام خامنه ای:
زینب کبری (سلام الله علیها) توانست به همهی تاریخ و همهی جهان نشان بدهد ظرفیّت روحی و عقلی عظیمِ جنس زن را؛ این خیلی مهم است. به کوری چشم آن کسانی که چه در آن زمان، چه در دورهی ما هر کدام به نحوی جنس زن را تحقیر میکردند و میکنند، زینب کبریٰ توانست نشان بدهد علوّ مرتبهی زن و عظمت قدرت روحی و عقلانی و معنوی زن را. ... این بزرگوار، زینب کبریٰ (سلام الله علیها)، دو نکته را نشان داد: یک نکته اینکه زن میتواند اقیانوس عظیمی باشد از صبر و تحمّل؛ دوّم اینکه زن میتواند قلّهی بلندی باشد از خردمندی و تدبیر؛ اینها را عملاً زینب کبریٰ (سلام الله علیها) نشان داد؛ نه فقط به آن عدّهای که در کوفه و شام بودند؛ به تاریخ نشان داد، به همهی بشر نشان داد.۱۴۰۰/۰۹/۲۱ ... حوادث گوناگون بعد از عاشورا در واقع قیام زینبی است. حرکت عظیم زینب کبری در درجهی اوّل، و امام سجّاد (علیه السّلام) و بقیّهی زنان باعظمت آلالله در این دورانِ یکی دو ماههی بعد از آن، یک قیام به معنای حقیقی کلمه است. کارهای بزرگی را انجام دادند، کربلا را و این شهادت بزرگ را ماندگار کردند، تثبیت کردند.۱۳۹۹/۰۶/۱۱ ... (بعد از عاشورا) در واقع ایّام حماسهی زینبی است. در چنین روزهایی مسیر کربلا و کوفه و شام و بعد از آن مدینه، مسیر حرکت نورانیِ پُرشکوه حماسی زینب کبری و حضرت امام سجّاد و بقیّهی اسرای عاشورا است؛ اینها که توانستند با این حرکت خود، ماجرای عاشورا را ابدیّت ببخشند، آن را دائمی کنند، زوالناپذیر کنند.۱۳۹۷/۰۷/۱۲
استفاده از کلیه مطالب با ذکر صلوات آزاد است
سلامتی و تعجیل در فرج امام زمان علیه السلام، هدیه به ساحت مقدس حضرت زهراء سلام الله علیها، ائمه اطهار علیهم السلام، امام خامنه ای حفظه الله تعالی و ارواح طیبه شهداء صلوات
الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم
التماس دعا
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
وَلَقَدْ کَتَبْنَا فِی الزَّبُورِ مِن بَعْدِ الذِّکْرِ أَنَّ الْأَرْضَ یَرِثُهَا عِبَادِیَ الصَّالِحُونَ
و در حقیقت، در زبور پس از تورات نوشتیم که زمین را بندگان شایسته ما به ارث خواهند برد.
سوره مبارکه انبیاء آیه ۱۰۵
ویژه نامه شهادت امام هادی علیه السلام
بسم الله الرحمن الرحیم
تفسیر سوره مبارکه
انعام آیات ۵۴تا۵۵
و اذا جاءک الذین یؤ منون بایاتنا فقل سلام علیکم کتب ربکم على نفسه الرحمة
اءنه من عمل منکم سوءا بجهالة ثم تاب من بعده و اءصلح فأنه غفور رحیم (۵۴)
و کذلک نفصل الایات و لتستبین سبیل المجرمین (۵۵)
ترجمه
۵۴ - هر گاه کسانى که به آیات ما ایمان دارند نزد تو آیند به آنها بگو: سلام بر
شما، پروردگارتان رحمت را بر خود فرض کرده ، هر کس از شما کار بدى از روى
نادانى کند سپس توبه و اصلاح (و جبران ) نماید او آمرزنده مهربان است .
۵۵ - و اینچنین آیات را برمیشمریم (و روشن میسازیم ) تا راه گناهکاران آشکار
گردد.
تفسیر
بعضى معتقدند آیه نخست درباره کسانى نازل شده که در آیات قبل پیامبر
(صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) مامور شد که از طرد آنها خوددارى کند، و آنها
را از خود جدا نسازد و بعضى معتقدند درباره جمعى از گناهکاران بوده است که نزد
پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) آمدند و اظهار داشتند ما گناهان زیادى
کرده ایم و پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) سکوت کرد تا آیه فوق نازل
شد.
اما شان نزول آن هر چه باشد، شک نیست که مفهوم آیه یک معنى کلى و وسیع است و
همه را شامل میشود، زیرا نخست به صورت یک قانون کلى به پیامبر (صلى اللّه علیه
و آله و سلّم ) دستور مى دهد که تمام افراد با ایمان را هر چند گناهکار باشند،
نه تنها طرد نکند، بلکه به خود بپذیرد و چنین مى گوید:
هر گاه کسانى که به آیات ما ایمان آورده اند به سراغ تو بیایند، به آنها بگو:
سلام بر شما (و اذا جائک الذین یؤمنون بایاتنا فقل سلام علیکم ).
این سلام ممکن است از ناحیه خدا و بوسیله پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم
) بوده باشد، و یا مستقیما از ناحیه خود پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم )
و در هر حال دلیل بر پذیرا شدن و استقبال کردن و تفاهم و دوستى با آنها است .
در جمله دوم اضافه میکند، که پروردگار شما رحمت را بر خود فرض کرده است (کتب
ربکم على نفسه الرحمة ).
(کتب )که از ماده ( کتابت ) به معنى نوشتن است ، در بسیارى از موارد کنایه از
الزام و ایجاب و تعهد مى باشد، زیرا یکى از آثار نوشتن مسلم شدن و ثابت ماندن
چیزى است .
و در جمله سوم که در حقیقت توضیح و تفسیر رحمت الهى است ، با تعبیرى محبت آمیز
چنین مى گوید: هر کس از شما کارى از روى جهالت انجام دهد، سپس توبه کند و اصلاح
و جبران نماید، خداوند آمرزنده و مهربان است (انه من عمل منکم سوء بجهالة ثم
تاب من بعده و اصلح فانه غفور رحیم )
همانطور که سابقا گفته ایم منظور از (جهالت ) در اینگونه موارد،
همان غلبه و طغیان شهوت است که انسان نه از روى دشمنى و عداوت با حق ، بلکه به
خاطر غلبه هوى و هوس آنچنان مى شود که فروغ عقل و کنترل شهوت را از دست مى دهد،
چنین کسى با اینکه عالم به گناه و حرام است اما چون علمش تحت الشعاع هوى و هوس
واقع شده ، به آن جهل اطلاق گردیده ، مسلما چنین کسى در برابر گناه خود مسؤ ل
است ، اما چون از روى عداوت و دشمنى نبوده ، سعى و کوشش مى کند اصلاح و جبران
کند.
در حقیقت آیه فوق به پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) دستور مى دهد، که
هیچ فرد با ایمانى را از هر طبقه و نژاد و در هر شرائطى بوده باشد، نه تنها از
خود نراند، بلکه آغوش خویش را یکسان به روى همه بگشاید، حتى اگر کسانى آلوده به
گناهان زیاد باشند، آنها را نیز بپذیرد و اصلاح کند.
و در آیه بعد براى تاکید مطلب مى فرماید:(ما آیات و نشانه ها و دستورات خود را
این چنین روشن و مشخص مى کنیم ، تا هم راه حقجویان و مطیعان آشکار گردد و هم
راه گنهکاران لجوج و دشمنان حق (و کذلک نفصل الایات و لتستبین سبیل المجرمین ).
روشن است که منظور از مجرم ، در آیه فوق هر گناهکارى نیست ، زیرا پیامبر (صلى
اللّه علیه و آله و سلّم ) در این آیه ماموریت پیدا مى کند گناهکاران را در
صورتى که به سوى او بیایند هر چند اعمال خلافى از روى نادانى انجام داده باشند،
بپذیرد، بنابراین منظور از مجرم همان گناهکاران لجوج و سرسختى است که با هیچ
وسیله تسلیم حق نمى شوند.
یعنى بعد از این دعوت عمومى و همگانى به سوى حق ، حتى دعوت از گناهکارانى که از
کار خود پشیمانند، راه و رسم مجرمان لجوج و غیر قابل انعطاف کاملا شناخته خواهد
شد
**************
بسم الله الرحمن الرحیم
تفسیر سوره مبارکه
انعام آیات ۵۶تا۵۸
قل انى نهیت اءن اءعبد الذین تدعون من دون الله قل لا اءتبع اءهواءکم قد ضللت
اذا و ما اءنا من المهتدین (۵۶)
قل انى على بینة من ربى و کذبتم به ما عندى ما تستعجلون به إن الحکم الا لله
یقص الحق و هو خیر الفاصلین (۵۷)
قل لو اءن عندى ما تستعجلون به لقضى الامر بینى و بینکم و الله اءعلم بالظالمین
(۵۸)
ترجمه :
۵۶ - بگو من از پرستش کسانى که غیر از خدا میخوانید نهى شده ام ،
بگو من از هوى و هوسهاى شما پیروى نمى کنم اگر چنین کنم گمراه شده ام و از
هدایت یافتگان نخواهم بود.
۵۷ - بگو من دلیل روشنى از پروردگارم دارم و شما آنرا تکذیب کرده اید (و
نپذیرفته اید) آنچه شما درباره آن عجله دارید به دست من نیست ، حکم و فرمان
تنها از آن خدا است ، حق را از باطل جدا میکند، و او بهترین جدا کننده (حق از
باطل ) است .
۵۸ - بگو اگر آنچه را که شما در باره آن عجله دارید نزد من بود (و به درخواست
شما ترتیب اثر مى دادم عذاب الهى بر شما نازل مى گشت و) کار من و شما پایان
گرفته بود و خداوند ظالمان را بهتر مى شناسد.
تفسیر
اصرار بیجا
در این آیات همچنان روى سخن به مشرکان و بت پرستان لجوج است - همانطور که بیشتر
آیات این سوره نیز همین بحث را دنبال مى کند - لحن این آیات چنان است که گویا
آنها از پیامبر دعوت کرده بودند به آئینشان گرایش پیدا کند پیامبر (صلى اللّه
علیه و آله و سلّم ) مامور مى شود که صریحا به آنها بگوید: من از پرستش کسانى
را که غیر از خدا مى پرستید نهى شده ام (قل انى نهیت ان اعبد الذین تدعون من
دون الله ).
جمله نهیت (ممنوع شده ام ) که به صورت فعل ماضى مجهول آورده شده است اشاره به
این است که ممنوع بودن پرستش بتها چیز تازهاى نیست بلکه همواره چنین بوده و
خواهد بود.
سپس با جمله : بگو اى پیامبر من پیروى از هوا و هوسهاى شما نمى کنم (قل لا اتبع
اهوائکم ) پاسـخ روشنى به پیشنهاد بى اساس آنها مى دهد و آن اینکه بت پرستى هیچ
دلیل منطقى ندارد، و هرگز با حکم عقل و خرد جور نمى آید، زیرا عقل به خوبى درک
مى کند که انسان از جماد اشرف است چگونه ممکن است انسان در برابر مخلوق دیگرى و
حتى در برابر موجود پست تر سر تعظیم فرود آورد، علاوه بر این بتها غالبا ساخته
و پرداخته انسان بودند چگونه ممکن است چیزى که مخلوق خود انسان است معبود او و
حلال مشکلاتش گردد، بنابراین سرچشمه بت پرستى چیزى جز تقلید کورکورانه و پیروى
از خرافات و هوا پرستى نیست .
و در آخرین جمله براى تاکید بیشتر مى گوید: اگر من چنین کارى را کنم مسلما
گمراه شده ام و از هدایت یافتگان نخواهم بود (قد ضللت اذا و ما انا من المهتدین
).
در آیه بعد پاسـخ دیگرى به آنهاو آن اینکه من بینه و دلیل روشنى از طرف
پروردگارم دارم اگر چه شما آن را نپذیرفته و تکذیب کرده اید (قل انى على بینة
من ربى و کذبتم به ).
بینة در اصل به چیزى مى گویند که میان دو شى ء فاصله و جدائى مى افکند به گونه
اى که دیگر هیچگونه اتصال و آمیزش با هم نداشته باشند، سپس به دلیل روشن و
آشکار نیز گفته شده ، از این نظر که حق و باطل را کاملا از هم جدا مى کند.
در اصطلاح فقهى اگر چه ( بینة ) به شهادت دو نفر عادل گفته مى شود ولى معنى
لغوى آن کاملا وسیع است و شهادت دو عادل یکى از مصداقهاى آن مى باشد و اگر به
معجزات بینة گفته مى شود باز از همین نظر است که حق را از باطل جدا مى کند و
اگر به آیات و احکام الهى بینة گفته مى شود باز به عنوان مصداق این معنى وسیع
است .
خلاصه در این آیه نیز پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) مامور است روى این
نکته تکیه کند که مدرک من در مسئله خدا پرستى و مبارزه با بت کاملا روشن و
آشکار میباشد و انکار و تکذیب شما چیزى از اهمیت آن نمى کاهد.
سپس به یکى دیگر از بهانه جوئیهاى آنها اشاره مى کند و آن اینکه آنها مى گفتند
اگر تو بر حق هستى کیفرهائى که ما را به آن تهدید میکنى زودتر بیاور پیامبر
(صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) در پاسـخ آنها میگوید آنچه را شما درباره آن
عجله دارید به
دست من نیست ) (ما عندى ما تستعجلون به ).
تمام کارها و فرمانها همه به دست خدا است (ان الحکم الا لله ).
و بعد به عنوان تاکید مى گوید: او است که حق را از باطل جدا مى کند و او بهترین
جدا کنندگان حق از باطل است (یقص الحق و هو خیر الفاصلین ).
بدیهى است کسى میتواند به خوبى حق را از باطل جدا کند که علمش از همه بیشتر
باشد و شناخت حق و باطل براى او کاملا روشن است ، به علاوه قدرت کافى براى
اعمال علم و دانش خود نیز داشته باشد و این دو صفت (علم و قدرت ) به طور
نامحدود و بى پایان تنها براى ذات پاک خدا است ، بنابراین او بهترین جدا
کنندگان حق از باطل است .
در آیه بعد به پیامبر دستور مى دهد که در برابر مطالبه عذاب و کیفر از ناحیه
این جمعیت لجوج و نادان به آنها بگو : اگر آنچه را که شما با عجله از من مى
طلبید در قبضه قدرت من بود و من به درخواست شما ترتیب اثر میدادم کار من و شما
پایان گرفته بود (قل لو ان عندى ما تستعجلون به لقضى الامر بینى و بینکم ).
اما براى اینکه تصور نکنند مجازات آنها به دست فراموشى سپرده شده در پایان
خداوند از همه کس بهتر ستمکاران و ظالمان را مى شناسد و به موقع کیفر آنها را
خواهد داد (و الله اعلم بالظالمین ).
نکته ها
در اینجا به چند نکته باید توجه کرد:
۱ - از آیات قرآن استفاده مى شود که بسیارى از اقوام گذشته همین درخواست را از
پیامبران خود داشتند، که اگر راست مى گوئى پس چرا مجازاتى را که براى ما انتظار
دارى به سراغ ما نمى فرستى ؟!
قوم نوح (علیه السلام ) چنین درخواستى را از او کردند و گفتند اى نوح ! چرا این
همه با ما سخن مى گوئى و مجادله مى کنى ؟ اگر راست مى گوئى عذابى را که به
عنوان تهدید مى گوئى زودتر بیاور قالوا یا نوح قد جادلتنا فاکثرت جدالنا فاتنا
بما تعدنا ان کنت من الصادقین (هود - 32) نظیر این تقاضا را قوم صالح نیز از او
کردند (اعراف - 77).
و همچنین قوم عاد به پیامبرشان هود چنین پیشنهادى داشتند (اعراف - 70) از سوره
اسراء نیز استفاده مى شود که این درخواست از پیامبر اسلام مکرر واقع شد، حتى
گفتند ما به تو ایمان نمى آوریم مگر زمانى که یکى از چند کار انجام دهى از جمله
اینکه سنگهاى آسمانى را قطعه قطعه بر سر ما بیفکنى ! (او تسقط السماء کما زعمت
علینا کسفا) (اسراء - 92).
این درخواستهاى نامعقول یا به عنوان استهزاء و مسخره کردن صورت مى گرفته و یا
به راستى به عنوان طلب اعجاز و در هر دو صورت کار احمقانه اى بود، زیرا در صورت
دوم موجب نابودى آنها مى شده و جائى براى استفاده از معجزه باقى نمى مانده و در
صورت اول نیز با دلائل و نشانه هاى روشنى که پیامبران با خود داشتند حداقل
احتمال صدق آنها در نظر هر بیننده مجسم میشده است ، چطور ممکن است با چنین
احتمالى انسان تقاضاى نابودى خودش را بکند، یا آن را به شوخى بگیرد ، ولى تعصب
و لجاجت بلاى بزرگى است که جلو هر گونه فکر و منطق را مى گیرد.
۲- جمله (ان الحکم الا لله ) معنى روشنى دارد و آن اینکه : هر گونه فرمان در
عالم آفرینش و تکوین و در عالم احکام دینى و تشریع به دست خدا است ، و بنابراین
اگر پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) ماموریتى پیدا مى کند آنهم به فرمان
او است .
و اگر حضرت مسیح مثلا مرده اى را زنده مى کند آنهم به اذن او است ، همچنین هر
منصبى اعم از رهبرى الهى و قضاوت و حکمیت به کسى سپرده شده است
آنهم از ناحیه پروردگار است . اما متاسفانه جمله به این روشنى در طول تاریخ
کرارا مورد سوء استفاده واقع شده است ، گاهى خوارج براى ایراد به مسئله تعیین
حکمین در جریان جنگ صفین که به پیشنهاد آنها و امثال آنها صورت گرفته بود به
این جمله چسبیده و به گفته على (علیه السلام ) کلمه حقى را گرفته و در معنى
باطلى به کار میبردند، و تدریجا جمله لا حکم الا لله شعارى براى آنها شد.
آنها آن قدر نادان و ابله بودند که تصور مى کردند اگر کسى به فرمان خدا و به
دستور اسلام در موضوعى حکمیت پیدا کرد با جمله ان الحکم الا لله مخالف است ، با
اینکه قرآن زیاد میخواندند اما کمتر مى فهمیدند، زیرا حتى قرآن در موضوع دادگاه
خانوادگى اسلام تصریح به انتخاب حکم از طرف زن و مرد مى کند (فابعثوا حکما من
اهله و حکما من اهلها) (نساء - 35)
بعضى دیگر - همانطور که فخر رازى در تفسیر خود نقل مى کند - این جمله را دلیلى
بر مسلک جبر گرفته اند، زیرا وقتى قبول کنیم همه فرمانها در جهان آفرینش به دست
خدا است اختیارى براى کسى باقى نمى ماند.
در حالى که مى دانیم آزادى اراده بندگان و اختیار آنها نیز به فرمان پروردگار
است ، این خدا است که مى خواهد آنها مختار و آزاد در کار خود باشند تا در پرتو
اختیار و آزادى ، تکلیف و مسئولیت بر دوش آنها نهد و تربیت شوند.
۳- جمله یقص در لغت به معنى قطع کردن و بریدن چیزى است و اینکه در آیه فوق مى
خوانیم یقص الحق : خداوند حق را میبرد یعنى کاملا آنرا از باطل جدا و تفکیک
مینماید، بنابراین جمله بعد و هو خیر الفاصلین
او بهترین جدا کنندگان است تاکید براى این موضوع محسوب مى شود.
و باید توجه داشت که جمله ( یقص ) از ماده ( قصه ) به معنى بیان سرگذشت و
داستان نیست آنچنان که بعضى از مفسران پنداشته اند.
منبع
تفسیر صفحۀ ۱۰ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۶۲ - تفسیر نور
«إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَ الَّذِینَ هادُوا وَ النَّصاری وَ الصَّابِئِینَ
مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ وَ عَمِلَ صالِحاً فَلَهُمْ
أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَ لا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُونَ»
همانا کسانیکه (به اسلام) ایمان آورده و کسانیکه یهودی شدند و نصاری و
صابئان، هرکسکه به خدا و روز قیامت ایمان آورد و عمل صالح انجام دهد، پس برای
آنها در نزد پروردگارشان، پاداش و اجر است و بر آنها ترسی نیست و آنها محزون
نمیشوند.
نکتههای سورۀ بقره - آیۀ ۶۲:
در تفسیر نمونه از جامعالبیان، نقل شده است:
سلمان فارسی به رسول اکرم صلّی اللَّه علیه و آله گفت: دوستان من که اهل ایمان
و نماز بودند، ولی شما را ندیدند تا به شما ایمان بیاورند؛ وضع آنها در قیامت
چگونه است؟
یکی از حاضرین جواب داد: اهل دوزخ هستند.
ولی این آیه نازل شد که هر کدام از پیروان ادیان که در عصر خود بر طبق وظایف و
فرمان الهی عمل کردهاند، مأجور هستند.
آیا طبق آیه ۶۲، سوره بقره می توان بر یهودیت و مسیحیت باقی ماند؟
این آیه نمیتواند بهانه و دستاویزی برای ماندن در یهودیّت و مسیحیّت باشد؛
زیرا
اوّلًا: قرآن، اهل کتاب را به اسلام دعوت نموده است.
ثانیاً: تهدید کرده که اگر آگاهانه به سراغ دینی غیر از اسلام بروند، مورد قبول
نیست. «آل عمران، ۸۵»
مراد از «الَّذِینَ هادُوا» یهودیان هستند. این نامگذاری یا بهسبب اظهار توبۀ
آنان است که با تعبیر«إِنَّا هُدْنا إِلَیْکَ» «اعراف، ۱۵۶» آمده است و یا
بهجهت آنکه این قوم به یکی از فرزندان حضرت یعقوب که یهود نام داشت، منسوب
بودند.
مراد از «النَّصاری»، مسیحیان هستند که در جواب حضرت عیسی که فرمود: «مَنْ
أَنْصارِی» گفتند: «نَحْنُ أَنْصارُ اللَّهِ» «صف، ۱۴»
شاید هم این نامگذاری بهجهت سکونت آنان در منطقۀ ناصریّه، زادگاه عیسی
علیهالسّلام باشد.
«صابئین» به کسانی گفته میشود که خود را پیروان حضرت یحیی میدانند و برای
ستارگان، قدرت تدبیر قائل هستند.
نام این گروه در سورههای بقره، مائده و حج، در کنار یهود، نصاری، مجوس و
مشرکین آمده است. «بقره، ۶۲، مائده، ۶۹، حج، ۱۷»
از اینجا معلوم میشود که صابئین غیر از چهار دستۀ مذکور هستند.
پیروان این آیین نیز همانند سایر اهل کتاب، به اسلام دعوت شدهاند. اینها با
توجّه به اعتقادات خاصّ خود، پیروان اندکی دارند و اهل تبلیغ از دین خودشان
نیستند. آنها بیشتر در کنار رودخانهها و دریاها زندگی میکنند و گوشهگیر و
منزوی هستند.
این افراد، غسلهای متعدّدی دارند که در تابستان و زمستان باید در رودخانه و
آب جاری انجام دهند.
هماکنون تعداد نزدیک به پنجهزارنفر از آنان در خوزستان در کنار رود کارون و
شهرهای دیگر آن استان زندگی میکنند و قریب به هشتهزارنفر نیز در عراق در
کنار دجله و شهرهای دیگر عراق سکونت دارند.
پیامهای سورۀ بقره - آیۀ ۶۲:
۱. تمام ادیان آسمانی، اصول مشترک دارند توحید، معاد و انجام اعمال صالح.
«آمَنَ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ وَ عَمِلَ صالِحاً»
۲. مهمترین اصل اعتقادی بعد از توحید، معاد است. «آمَنَ بِاللَّهِ وَ
الْیَوْمِ الْآخِرِ»
۳. صاحبان ادیان دیگر در صورت بیاطّلاعی از اسلام، چه قبل از اسلام و چه بعد
از اسلام، اگر به دین آسمانی خود ایمان داشته باشند و عمل صالح انجام دهند و در
بیاطّلاعی خود مقصّر نباشند، اهل نجات هستند. «مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ» «لا
خَوْفٌ عَلَیْهِمْ»
۴. انسان، تنها در سایۀ ایمان به خداوند و امید به معاد و انجام عمل صالح،
آرامش مییابد. «لا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ»
۵. سعادت و کرامت، مربوط به ایمان و عمل صالح است؛ نه عنوانِ مسلم، یهودی،
مسیحی و صابئی. «مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ»«لا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ»
تفسیر صفحۀ ۱۰ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۶۳ - تفسیر نور:
«وَ إِذْ أَخَذْنا مِیثاقَکُمْ وَ رَفَعْنا فَوْقَکُمُ الطُّورَ خُذُوا ما
آتَیْناکُمْ بِقُوَّةٍ وَ اذْکُرُوا ما فِیهِ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ» و (یاد
کن) زمانیکه از شما پیمان گرفتیم و کوه طور را بر فراز شما بالا بردیم (و
گفتیم:) آنچه را (از آیات و دستورات خداوند) به شما دادهایم، با قدرت بگیرید
و آنچه را در آن هست، بهخاطر داشته باشید (و به آن عمل کنید) تا پرهیزگار
شوید.
نکتههای سورۀ بقره - آیۀ ۶۳:
ماجرای کندهشدن کوه طور از جای خود و قرار گرفتن در بالایِِ سرِ یهود، در
سورههای «بقره، ۹۳»، «نساء، ۱۵۴» و «اعراف، ۱۷۱» نیز آمده است.
همچنین شاید مراد از پیمان مطرح شده در این آیه، همان پیمانی باشد که در سوره
های بقره، ۴۰ و ۸۲» و مائده ، ۱۲» آمده است.
پیامهای سورۀ بقره - آیۀ ۶۳:
۱. میثاق گرفتن، یکی از عوامل و انگیزههای عمل است. «أَخَذْنا مِیثاقَکُمْ»
۲. خداوند، هم از طریق فرستادن پیامبر و هم با نشان دادن کارهای خارقالعاده،
حجّت را بر مردم تمام کرده است. «رَفَعْنا فَوْقَکُمُ الطُّورَ»
۳. تهدید، برای سرکوبکردن روحیّههای مغرور و لجوج، یک وسیلۀ تربیتی است.
«رَفَعْنا فَوْقَکُمُ الطُّورَ»
۴. حفظ دستاوردهای انقلاب (نجات از سلطۀ فرعون و آزاد شدن از اسارت و)، باید با
قدرت و قوّت دنبال شود. «رَفَعْنا فَوْقَکُمُ الطُّورَ»
۵. عمل به آیات و احکام الهی، باید همراه با جدّیّت، عشق و تصمیم باشد؛ نه
شوخی، نه عادت، نه شکّ و نه تشریفات. «خُذُوا ما آتَیْناکُمْ بِقُوَّةٍ»
۶. معارف دینی باید با تدریس و تبلیغ، در اذهان مردم زنده بماند. «اذْکُرُوا ما
فِیهِ»
۷. یاد آیات الهی و تدبّر در آنها، زمینهساز تقواست. «اذْکُرُوا ما فِیهِ
لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ»
تفسیر صفحۀ ۱۰ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۶۴ - تفسیر نور:
«ثُمَّ تَوَلَّیْتُمْ مِنْ بَعْدِ ذلِکَ فَلَوْ لا فَضْلُ اللَّهِ عَلَیْکُمْ
وَ رَحْمَتُهُ لَکُنْتُمْ مِنَ الْخاسِرِینَ» سپس شما بعد از این جریان (که کوه
طور را بالای سر خود دیدید، بازهم) رویگردان شدید و اگر فضل و رحمت خداوند بر
شما نبود قطعاً از زیانکاران بودید.
پیامهای سورۀ بقره - آیۀ ۶۴:
۱. انسانِ غافل، مهمترین تهدیدها را فراموش میکند. «ثُمَّ تَوَلَّیْتُمْ
مِنْ بَعْدِ ذلِکَ»
۲. نومید نشوید، زیرا که خداوند با متخلّفان نیز با فضل و رحمت برخورد میکند.
«فَلَوْ لا فَضْلُ اللَّهِ عَلَیْکُمْ»
۳. نجات از خسارت، در سایۀ فضل و رحمت الهی است. «فَلَوْ لا فَضْلُ اللَّهِ
عَلَیْکُمْ وَ رَحْمَتُهُ لَکُنْتُمْ مِنَ الْخاسِرِینَ»
تفسیر صفحۀ ۱۰ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۶۵ - تفسیر نور:
«وَ لَقَدْ عَلِمْتُمُ الَّذِینَ اعْتَدَوْا مِنْکُمْ فِی السَّبْتِ فَقُلْنا
لَهُمْ کُونُوا قِرَدَةً خاسِئِینَ» قطعاً شما از (سرنوشت) کسانی از خودتان که
در روز شنبه، نافرمانی کردند (و بهجای تعطیلکردن کار در این روز، دنبال کار
رفتند) آگاه هستید، ما (به خاطر این نافرمانی) به آنان گفتیم: به شکل
بوزینههای مطرود درآیید.
نکتههای سورۀ بقره - آیۀ ۶۵:
یکی از احکام تورات، وجوب تعطیل کردن شنبه بود که حرص و آز، گروهی از
بنیاسرائیل را به کار واداشت و با حیلهای که بعداً خواهیم گفت، روزهای شنبه،
کار میکردند.
لذا خداوند، افراد حیلهگر را به صورت بوزینه درآورد تا درس عبرتی برای دیگران
باشد.
این ماجرا علاوهبر این آیه در سورۀ «اعراف، ۱۶۳ - ۱۶۶» نیز آمده است و اصولًا
مسخ چهره، یکی از عذابهای الهی و تحقّق قهر خداوندی است.
گروهی از نصاری نیز بعد از نزول مائدۀ آسمانی، کفر ورزیدند که به شکل بوزینه و
خوک در آمدند. «وَ جَعَلَ مِنْهُمُ الْقِرَدَةَ وَ الْخَنازِیرَ» «مائده، ۶۰»
کلمۀ «سبت» بهمعنای قطع و دستکشیدن از کار است.
چنانکه در آیهای دیگر، دربارۀ نقش خواب فرموده است: «وَ جَعَلْنا نَوْمَکُمْ
سُباتاً» «نبأ، ۹»
و لذا شنبه، روز تعطیلی یهود، «یومالسبت» نامیده شده است.
«خاسِئِینَ» از مادۀ «خسأ» بهمعنی «طرد نمودن» است.
این واژه ابتدا برای طرد سگ به کار رفته، ولی سپس بهطورعام استعمال شده است.
در آیه بهجای «قردة خاسئة»، «خاسِئِینَ» فرموده که صفت برای جمع مذکّر عاقل
است، شاید این استعمال برای آن است که جسم آنان تبدیل به بوزینه شده، نه روح و
عقل انسانی آنان؛ زیرا در این صورت، عذابِ بیشتری میکشند.
هر چند که برخی، همانند مراغی در تفسیر خود، مراد از بوزینهشدن را یک تشبیه
دانسته و گفتهاند: این آیه نیز نظیر آیۀ «کَمَثَلِ الْحِمارِ» و یا
«کَالْأَنْعامِ» است؛ یعنی مسخ معنوی آنان منظور است، نه مسخ صوری و ظاهری.
ولی در تفسیر أطیبالبیان روایتی از پیامبر صلّی اللَّه علیه و آله نقل شده است
که فرمودند: خداوند هفتصد امّت را در تاریخ بهخاطر کفرشان، تغییر چهره داده و
به سیزده نوع حیوان، تبدیل شدهاند. «بحار، ج ۱۴، ص ۷۸۷»
همانگونه که در روایات میخوانیم دامنۀ مسخ در قیامت با توجّه به خصوصیّات
روحی افراد، گستردهتر خواهد بود.
در قیامت مردم چند گونه محشور میشوند؟
در قیامت مردم دهگونه محشور میشوند:
۱. شایعهسازان، بهصورت میمون؛
۲. حرامخواران، بهصورت خوک؛
۳. رباخواران، واژگونه؛
۴. قاضی ناحق، کور؛
۵. خودخواهان مغرور، کر و لال؛
۶. عالم بی عمل، درحالجویدن زبان خود؛
۷. همسایهآزار، دستوپابُریده؛
۸. خبرچین، آویخته به شاخههای آتش؛
۹. عیّاشان، بَدبوتر از مُردار؛
۱۰. مستکبران، در پوششی از آتش. «تفسیر مجمعالبیان و نورالثّقلین و صافی، ذیل
آیۀ ۱۸ سورۀ نبأ»
پیامهای سورۀ بقره - آیۀ ۶۵:
۱. از دانستنیهای تاریخ، عبرت بگیرید. «وَ لَقَدْ عَلِمْتُمُ»
۲. کسیکه حکم خدا را نسخ کند، خود را مسخ کرده است. تغییر و تحریف چهرۀ دین،
تغییر چهرۀ انسانیّت را بهدنبال دارد. «اعْتَدَوْا» «کُونُوا قِرَدَةً»
۳. استراحت و عبادت، باید جزو برنامههای رسمی باشد و هر کس زمان تعطیل و
تفریح و عبادت را به کار مشغول شود، متجاوز است. «اعْتَدَوْا مِنْکُمْ فِی
السَّبْتِ»
۴. هر کس راه خدا را کنار بگذارد، بوزینه صفت، مقلّد دیگران خواهد شد. «کُونُوا
قِرَدَةً خاسِئِینَ»
۵. در جهان طبیعت، تبدیل موجودی به موجود دیگر ممکن است. «کُونُوا قِرَدَةً»
۶. حیوانات، از رحمتِ خداوند دور نیستند؛ ولی حیوان شدن انسان، نشانۀ قهر و طرد
الهی است. «کُونُوا قِرَدَةً خاسِئِینَ»
تفسیر صفحۀ ۱۰ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۶۶ - تفسیر نور:
«فَجَعَلْناها نَکالاً لِما بَیْنَ یَدَیْها وَ ما خَلْفَها وَ مَوْعِظَةً
لِلْمُتَّقِینَ» ما این عقوبت را عبرتی برای حاضران معاصر و نسلهای بعدشان و
پندی برای پرهیزکاران قرار دادیم.
نکتههای سورۀ بقره - آیۀ ۶۶:
«نَکالَ» عذابی است که اثر آن باقی و ظاهر باشد تا دیگران ببینند و عبرت
بگیرند.
امام صادق علیهالسّلام فرمود: مراد از «لِما بَیْنَ یَدَیْها»، مردم زمان نزول
بلا هستند و مراد از «ما خَلْفَها»، امّتهای بعد از نزول هستند که شامل ما
مسلمانان نیز میشود.
پیامهای سورۀ بقره - آیۀ ۶۶:
۱. شکستها و پیروزیها باید برای آیندگان درس باشد. «نَکالًا» «ما خَلْفَها»
۲. عبرتگرفتن و پندپذیری، نیازمند داشتن روحیّۀ تقواست. «مَوْعِظَةً
لِلْمُتَّقِینَ»
تفسیر صفحۀ ۱۰ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۶۷ - تفسیر نور:
«وَ إِذْ قالَ مُوسی لِقَوْمِهِ إِنَّ اللَّهَ یَأْمُرُکُمْ أَنْ تَذْبَحُوا
بَقَرَةً قالُوا أَتَتَّخِذُنا هُزُواً قالَ أَعُوذُ بِاللَّهِ أَنْ أَکُونَ
مِنَ الْجاهِلِینَ»
ترجمۀ سورۀ بقره - آیۀ ۶۷:
و (بهخاطر بیاورید) هنگامیکه موسی به قوم خود گفت: خداوند به شما فرمان
میدهد (برای یافتن قاتل) مادهگاوی را ذبح کنید، گفتند: آیا ما را به تمسخر
میگیری؟ (موسی) گفت: به خدا پناه میبرم از اینکه از جاهلان باشم.
نکتههای سورۀ بقره - آیۀ ۶۷:
این سوره را بهجهت این داستان، سورۀ بقره نامیدهاند.
فرمان ذبح گاو، در تورات، سِفر تثنیه، فصل ۲۱» بهعنوان یک قانون قضایی مطرح
شده است . خلاصۀ ماجرا از این قرار بوده که مقتولی در بین بنیاسرائیل پیدا شد
که قاتل آن معلوم نبود. در میان قوم نزاع و درگیری شروع شد و هر قبیله، قتل را
به طایفه و قبیلهای دیگر نسبت میداد و خود را تبرئه میکرد.
آنها برای داوری و حلّ مشکل، نزد حضرت موسی رفتند. موسی علیهالسّلام به آنها
فرمود: خداوند دستور داده گاوی را ذبح کنید و قطعهای از بدن آن را به مقتول
بزنید تا زنده شود و قاتل خود را معرّفی کند.
آنها با شنیدن این جواب به موسی علیهالسّلام گفتند: آیا ما را مسخره میکنی؟
موسی گفت: مسخرهکردن کار جاهلان است و من به خدا پناه میبرم که از جاهلان
باشم.
در فرهنگ قرآن و روایات، جهل بهمعنای بیخردی است؛ نه نادانی.
لذا کلمۀ «جهل» در برابر «عقل» به کار میرود، نه در برابر علم و چون مسخره
کردن دیگران، نشانۀ بیخردی است، حضرت موسی از آن به خدا پناه میبرد.
پیامهای سورۀ بقره - آیۀ ۶۷:
۱. اگر فرمان خداوند، با ذهن و سلیقۀ ما مطابق نیامد و راز آن را نفهمیدیم،
نباید آن را انکار کنیم. «إِنَّ اللَّهَ یَأْمُرُکُمْ» «أَ تَتَّخِذُنا
هُزُواً»
۲. موسی علیهالسّلام دستور ذبح گاو را از سوی خدا معرّفی میکند تا بلکه رعایت
ادب نموده و تسلیم شوند، ولی آنها باز بهانهگیری میکنند. «إِنَّ اللَّهَ
یَأْمُرُکُمْ»
۳. خداوند اگر اراده نماید، از بههمخوردن دو مرده، مردهای زنده میشود.
«تَذْبَحُوا بَقَرَةً»
۴. در کشتنِ گاو، تقدّس گاو کوبیده میشود؛ همانند بتشکنی ابراهیم
علیهالسّلام و آتشزدن گوسالۀ طلایی سامری. «تَذْبَحُوا بَقَرَةً»
۵. درجۀ ایمان مردم به پیامبرشان، از برخورد آنها در مقابل دستورات وی فهمیده
میشود. «أَ تَتَّخِذُنا هُزُواً»
۶. استعاذه و پناهبردن به خدا، یکی از راههای بیمهشدن است. عصمت انبیاء در
سایۀ استعاذه و امثال آن است. «أَعُوذُ»
۷. مسخرهکردن، کار افراد جاهل و بیخرد است. «أَکُونَ مِنَ الْجاهِلِینَ»
۸. جهل، خطری است که اولیای خدا، از آن به خدا پناه میبرند. «أَعُوذُ
بِاللَّهِ أَنْ أَکُونَ مِنَ الْجاهِلِینَ»
۹. خداوند در یک ماجرا، توحید، قدرتنماییِ خود، نبوّت، معجزۀ موسی و معاد،
زنده شدن مرده، را به اثبات میرساند.
تفسیر صفحۀ ۱۰ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۶۸ - تفسیر نور:
«قالُوا ادْعُ لَنا رَبَّکَ یُبَیِّنْ لَنا ما هِیَ قالَ إِنَّهُ یَقُولُ
إِنَّها بَقَرَةٌ لا فارِضٌ وَ لابِکْرٌ عَوانٌ بَیْنَ ذلِکَ فَافْعَلُوا ما
تُؤْمَرُونَ» (بنیاسرائیل به موسی) گفتند: از پروردگارت برای ما بخواه تا بر
ما روشن کند که آن چگونه (گاوی) است؟
(موسی) گفت: همانا خداوند میفرماید: مادهگاوی که نه پیر و ازکارافتاده باشد
و نه بکر و جوان؛ (بلکه) میان این دو (و میانسال) باشد. پس آنچه به شما دستور
داده شده (هرچهزودتر) انجام دهید.
نکتههای سورۀ بقره - آیۀ ۶۸:
وقتی بنیاسرائیل فهمیدند که موضوع جدّی است، شروع به بهانهتراشی نمودند.
به نظر برخی مفسّران، احتمال میرود که این بهانهها از طرف قاتل واقعی به مردم
القا میشد، تا مبادا رسوا شود. «تفسیر فخر رازی، ذیل آیه»
در هر حال روش سؤالکردنِ قوم، حکایت از روحیّۀ لجاجت آنان دارد که در آیه به
آن اشاره شده و پرده از باطن آنان برداشته است.
پیامهای سوره بقره - آیه ۶۸:
۱. با ادب سؤال کنید. در این آیه کلمه «لَنا» دو بار تکرار شده و بهجای
«ربّنا» کلمۀ «رَبَّکَ» آمده که نشانۀ روح تکبّر است. «ادْعُ لَنا رَبَّکَ
یُبَیِّنْ لَنا»
۲. فرمان خداوند را سریع انجام دهید و از وسوسه و تردید بپرهیزید. «فَافْعَلُوا
ما تُؤْمَرُونَ»
تفسیر صفحۀ ۱۰ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۶۹ - تفسیر نور:
«قالُوا ادْعُ لَنا رَبَّکَ یُبَیِّنْ لَنا ما لَوْنُها قالَ إِنَّهُ یَقُولُ
إِنَّها بَقَرَةٌ صَفْراءُ فاقِعٌ لَوْنُها تَسُرُّ النَّاظِرِینَ» (آنان به
موسی) گفتند: از پروردگارت برای ما بخواه تا بر ما روشن سازد که رنگش چگونه
باشد؟ (موسی) گفت: همانا خداوند میگوید: آن مادهگاوی باشد زردِ یکدست، که
رنگ آن بینندگان را شاد و مسرور سازد!
نکتههای سورۀ بقره - آیۀ ۶۹:
با اینکه فرمان ذبح، دو بار صادر شد، امّا گویا برخی از آنها قاتل را
میشناختند و نمیخواستند معرّفی شود.
لذا از روی لجاجت و بهانهتراشی، سؤالهای متعدّدی را مطرح میکردند، تا
بالاخره از رنگ گاو سؤال کردند.
خداوند در جواب آنها فرمود: رنگ گاو، زردِ شدید و پُررنگ و خالص باشد. رنگی که
بینندگان را شادمان کند؛ یعنی از خوشاندامی، سلامتی، رنگ و زیبایی خاصّی
برخوردار باشد.
ای بسا اگر وسیلۀ وزنکردن داشتند، از وزنِ گاو نیز سؤال میکردند!
از سؤالات نابهجا نهی شدهایم. در سورۀ مائده میخوانیم: «لا تَسْئَلُوا
عَنْ أَشْیاءَ إِنْ تُبْدَ لَکُمْ تَسُؤْکُمْ» «مائده، ۱۰۱» از چیزهایی که اگر
به آنها پاسخ داده شود برای شما مشکل به وجود میآید، سؤال نکنید.
روزی پیامبر صلّی اللَّه علیه و آله دربارۀ لزوم و اهمّیت حج، خطبهای ایراد
میفرمودند؛ در بین خطبه، شخصی سؤال کرد: آیا حج، هر سال واجب است؟
پیامبر صلّی اللَّه علیه و آله جواب نفرمود. آن شخص دوباره سؤال خود را تکرار
نمود.
حضرت ناراحت شده فرمودند: چرا اصرار میکنی؟ اگر بگویم بله، کار شما مشکل
میشود؛ همینکه دیدید من ساکت شدم، اصرار نکنید.
سپس پیامبر صلّی اللَّه علیه و آله فرمود: یکی از عوامل هلاکت اقوام گذشته،
سؤالات نابهجای آنها بود. «تفسیر نمونه، ج ۵، ص ۹۶»
حضرت علی علیهالسّلام در نهجالبلاغه میفرماید: «و سکت لکم عن اشیاء و لم
یدعها نسیانا فلا تتکلفوها» «شرح ابن أبی الحدید، ج ۱۸، ص ۱۰۲» خداوند حکم برخی
اشیا را مسکوت گذاشته است، این سکوت از سرِ فراموشی نیست، بلکه برای آن است که
شما در عمل، در وسعت باشید.
و لذا با سؤالات نابهجا، موشکافی نکنید.
پیامهای سورۀ بقره - آیۀ ۶۹:
۱. رنگ زرد، چنانکه در روایات نیز آمده، مورد سفارش دین است. «فاقِعٌ
لَوْنُها»
۲. رنگ ها، در روحیّۀ انسان تأثیر دارند. «لَوْنُها تَسُرُّ النَّاظِرِینَ»
منبع: محسن قرائتی ، تفسیر نور ، ج ۱، ص ۱۲۷-۱۳۵.
فضیلت وخواص سوره قیامت
هفتاد و پنجمین سوره قرآن کریم است که در مکه مکرمه نازل شده و دارای 40 آیه می باشد.
رسول خدا صلی الله علیه و اله وسلم در فضیلت این سوره فرمودند: هر کس سوره قیامت را قرائت کند در روز قیامت من و جبرئیل شهادت می دهیم که اوبه قیامت ایمان داشته است و در حالی وارد محشر می شود که چهره اش درخشان تر از دیگر آفریدگان خداست(1)
امام باقر علیه السلام نیز فرمودند: هر کس در قرائت سوره قیامه مداومت ورزد و به آیات آن عمل کند خداوند عزیز و جلیل او را به بهترین شکل با رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم محشور می کند در حالی که چهره اش شاد و خندان است تا اینکه از پل صراط و میزان بگذرد.(2)
آثار و برکات سوره
1) جهت محبوب شدن
از رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم روایت است: ... مداومت در خواندن این سوره باعث افزایش روزی و امنیت و محبوبیت در بین مردم می شود. (3)
2) تقویت کننده عفاف و پاکدامنی
امام جعفر صادق علیه السلام فرموده اند: قرائت سوره قیامت موجب خشوع می شود و تقویت کنده عفاف و پاکدامنی و حفظ و صیانت خواهد بود.و هر کس آنرا بخواند از حاکمی نترسد و به اذن خدا در شب و روز محفوظ خواهد بود.(4)
3) رفع ضعف و ناتوانی
اگر این سوره را بنویسند و آب شسته شده ان را بنوشند ضعف و ناتوانی را از بین می برد.(5)
____________________
پی نوشت:
(1).مجمع البیان، ج10، ص190
(2) ثواب الاعمال، ص121
(3) تفسیرالبرهان، ج5، ص533
(4) همان
(5) المصباح کفعمی، ص459
منبع: «قرآن درمانی روحی و جسمی، محسن آشتیانی، سید محسن موسوی»
منبع (ادامه مطلب ...)
https://quran.anhar.ir/fazilat-306.htm
نماز شب پنجم ماه رجب (اقبال الاعمال)
الجزء الثانی؛ الباب الثامن فیما نذکره مما یختص بشهر رجب و برکاته و ما نختاره من
عباداته و خیراته و فیه فصول، فصل فیما نذکره من عمل اللیلة الخامسة من رجب
جلد دوم؛ باب هشتم: اعمال مخصوص ماه رجب و برکات و خیرات آن، فصل سی و پنجم، عمل شب
پنجم ماه رجب:
وَجَدْنَا ذَلِکَ فِی کُتُبِ الْأَسْبَابِ إِلَى رِضَاءِ مَالِکِ یَوْمِ الْحِسَابِ
مَرْوِیّاً عَنِ النَّبِیِّ ص أَنَّهُ قَالَ
در برخى کتابهاى دربردارندهى اعمال که به وسیلهى آنها انسان به خشنودى پروردگار
مالک روز حساب، راه مىیابد، آمده است که پیامبر اکرم-صلّى اللّه علیه و آله و
سلّم- فرمود:
مَنْ صَلَّى فِی اللَّیْلَةِ الْخَامِسَةِ مِنْ رَجَبٍ سِتَّ رَکَعَاتٍ
بِالْحَمْدِ[1] مَرَّةً وَ خَمْساً وَ عِشْرِینَ مَرَّةً قُلْ هُوَ اللَّهُ
أَحَدٌ[2]
هرکس در شب پنجم ماه رجب شش رکعت نماز-با یک بار سورهى «حمد» و بیست و پنج
بار سورهى «قُلْ هُوَ اَللّهُ أَحَدٌ» -بخواند،
أَعْطَاهُ اللَّهُ ثَوَابَ أَرْبَعِینَ نَبِیّاً وَ أَرْبَعِینَ صِدِّیقاً وَ
أَرْبَعِینَ شَهِیداً وَ یَمُرُّ عَلَى الصِّرَاطِ کَالْبَرْقِ اللَّامِعِ عَلَى
فَرَسٍ مِنَ النُّور
خداوند پاداش چهل پیامبر و چهل صدیق و چهل شهید را به او عطا مىکند و سوار بر اسبى
از نور، همانند آذرخش درخشان از [پل] صراط مىگذرد.
[1]) سوره الحمد(الفاتحه) [2]) سوره التوحید(الاخلاص)
منبع (ادامه مطلب)
https://ahlolbait.com/doa/12509
برخی موارد مرتبط
نماز شب چهارم ماه رجب (اقبال الاعمال)
نماز شب سوم ماه رجب (اقبال الاعمال)
نماز لیله الرغائب (شب آرزوها)
بدانکه اولین شب جمعه ماه رجب را «لیلة الرغاب» (یعنى شب دلدادگان) مى گویند و
براى آن عملى با فضیلت بسیار از حضرت رسول صلى اللّه علیه و آله وارد شده که آن را
سیّد در کتاب «اقبال» و علاّمه حلى در «اجازه بنى زهره» نقل کرده اند، بعضى از
فضیلت آن اینکه به سبب انجام آن، گناهان بسیار آمرزیده مى شود، و نیز نمازى در آن
وارد شده که هرکه آن را به جاى آورد هنگام شب اوّل قبرش حق تعالى ثواب آن را به
نیکوترین صورت و با روى گشاده و درخشان و زبانى گویا به سوى او مى فرستد، پس به
او مى گوید: اى حبیب من تو را بشارت باد که از هر شدّت و سختى نجات یافتى، بنده
مى گوید تو کیستى؟ به خدا سوگند من چهره اى زیباتر از چهره تو ندیدم، و سخنى
شیرین تر از سخن تو نشنیدم، و بویى بهتر از بوى تو نبوییدم!! پاسخ می دهد: من
ثواب آن نمازم که در فلان شب، از فلان ماه، از فلان سال به جاى آوردى امشب نزد تو
آمدم تا حقّت را ادا کنم، و مونس تنهایى تو باشم، و هراس را از تو برگیرم و هنگامى
که در صور (شیپور قیامت) دمیده شود، در عرصه قیامت سایه اى بر سرت خواهم افکند، پس
خوشحال باش که خیر هرگز از تو جدا نخواهد شد. کیفیت این نماز چنین است:
اولین پنجشنبه ماه رجب را روزه مى دارى، چون شب جمعه داخل شود، ما بین نماز مغرب و
عشا، دوازده رکعت نماز بجاى مى آورى، هر دو رکعت با یک سلام به این ترتیب که در هر
رکعت یک مرتبه سوره «حمد» و سه مرتبه «سوره قدر» و دوازده مرتبه «سوره توحید» مى
خوانى و هنگامى که از نماز فارغ شدى هفتاد مرتبه مى گویى
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ النَّبِیِّ الْأُمِّیِّ وَ عَلَى آلِهِ [وَ آلِ
مُحَمَّدٍ] .
خدایا! بر محمّد پیامبر درس ناخوانده و خاندانش درود فرست
سپس به سجده مى روى و هفتاد مرتبه می گویى:
سُبُّوحٌ قُدُّوسٌ رَبُّ الْمَلائِکَةِ وَ الرُّوحِ
پاک و منزّه است پروردگار فرشتگان و روح
آنگاه سر از سجده بر مى دارى و هفتاد مرتبه مى گویى:
رَبِّ اغْفِرْ وَ ارْحَمْ وَ تَجَاوَزْ عَمَّا تَعْلَمُ إِنَّکَ أَنْتَ الْعَلِیُّ
الْأَعْظَمُ
پروردگارا! مرا بیامرز و بر من مهرورز و از آنچه از من مى دانى بگذر، تو خداى برتر
و بزرگترى
دوباره به سجده مى روى و هفتاد مرتبه مى گویى:
سُبُّوحٌ قُدُّوسٌ رَبُّ الْمَلائِکَةِ وَ الرُّوحِ
پاک و منزّه است پروردگار فرشتگان و روح
سپس حاجت خود را مى طلبى که به خواست خدا برآورده خواهد شد.
منبع (ادامه مطلب ...)
https://ahlolbait.com/doa/1674
https://ahlolbait.com/doa/12462
گرهها آسانتر باز میشود...
حضرت آیتالله امام خامنهای: «اگر زن در جامعه بتواند به علم و معرفت و کمالات
معنوی و اخلاقیای که خدای متعال و آیین الهی برای همهی انسانها -چه مرد و چه زن-
بهطور یکسان در نظر گرفته است، برسد، تربیت فرزندان بهتر خواهد شد، محیط خانواده
گرمتر و باصفاتر خواهد شد، جامعه پیشرفت بیشتری خواهد کرد و گرههای زندگی آسانتر
باز خواهد شد؛ یعنی زن و مرد خوشبخت خواهند شد. برای این باید تلاش کرد؛ هدف این
است.» ۱۳۷۶/۷/۳۰
گرمای مطالعه
حضرت آیتالله امام خامنهای:«این مسأله که زن به سمت معرفت، علم، مطالعه، آگاهی،
کسب معلومات و معارف حرکت کند، باید در میان خودِ بانوان خیلی جدّی گرفته شود و به
آن اهمیت بدهند.» ۱۳۷۶/۰۷/۳۰
دو لنگه یک در
حضرت آیتالله امام خامنهای: «اسلام در داخل خانواده، دو جنس زن و مرد را مانند دو
لنگهی یک در، دو چشم در چهرهی انسان، دو سنگرنشین در جبههی نبرد زندگی و دو
کاسبِ شریک در یک باب مغازه قرار داده است. هرکدام از این دو، طبیعت، خصوصیات و
خصلتهایی، هم در جسم و روح و فکر و هم در غرایز و عواطف دارند که ویژهی خودشان
است. این دو جنس، اگر با همان حدود و موازینی که اسلام معیّن کرده است در کنار هم
زندگی کنند، خانوادهای ماندگار و مهربان و بابرکت و پرفایده خواهند
داشت.» ۱۳۷۵/۰۶/۲۸
حضرت آیتالله خامنهای: «هدف اسلام در دفاع از حقوق زنان این است که زن تحت ستم
نباشد و مرد خود را حاکم بر زن نداند. در خانواده، حدود و حقوقی هست. مرد حقوقی
دارد، زن هم حقوقی دارد و این حقوق بهشدت عادلانه و متوازن ترتیب داده شده است.
آنچه متعلق به اسلام است، بینات اسلام و مسلمات اسلام است.» ۱۳۷۶/۰۷/۳۰
منبع (ادامه مطلب ...)
https://farsi.khamenei.ir/photo-album?id=37066
حضرت آیت الله امام خامنه ای:
حرکت مردم آمل در مقابل معارضین؛ نمونه پیروی از اهل بیت علیهمالسلام
در همین داستان آمل که یک حرکت مردمی عجیبی مردم آمل نشان دادند، اینکه امام
(رضواناللهتعالیعلیه) در وصیتنامه از مردم آمل اسم آوردند، نشاندهندهی
عظمت کار اینها -قشرهای مختلف، حتی زنها- است. دخترک چهارده پانزده ساله در
همین داستان آمل، میرود میجنگد و به شهادت میرسد. البته سوابق مردم مازندران که
زیاد است؛ من بارها گفتهام، از دورانهای قدیم این منطقهی طبرستان و منطقهی
پشت این جبال سربهفلککشیده که لشکریان فاتح خلفا نمیتوانستند از این جبال
عبور بکنند، فراریان خاندان پیغمبر، این جوانهایی که در مدینه و در کوفه و در
مناطق عراق و حجاز زیر فشار قرار میگرفتند، خودشان، زنوبچههاشان فرار میکردند
و خودشان را میرساندند به آن طرفی که نیروهای مسلح آن روز نمیتوانستند برسند.
لذا مردم مازندران از وقتی که مسلمان شدند، پیرو اهلبیت بودند؛ یعنی از همان
اول، اسلام اینها همراه بود با پیروی از اهلبیت (علیهمالسلام). یک چنین کار
بزرگی [کردند]. ۱۳۹۲/۰۹/۲۵
منبع (ادامه مطلب ...):
https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=25091
حضرت آیت الله امام خامنه ای:
«مسئلهی دفاع مقدس علاوه بر اینکه یک آزمون بزرگی بود برای ملت ایران، آزمونی هم بود برای بروز استعدادها، هم استعداد اشخاص، هم استعداد مناطق کشور؛ حالا در مورد استعداد اشخاص به نظر من این نکتهی مهم و قابل توجهی است که به آن توجه نمیشود؛ یعنی از بس واضح است مورد غفلت قرار میگیرد، از کثرت وضوح مخفی میماند؛ و آن این است که این دفاع مقدس وسیلهای شد برای اینکه استعدادهای مکنون(۳) در انسانها، به شکل عجیبی بروز کند. مثلا در سپاه، شما ملاحظه میکنید یک جوانی وارد میدان جنگ میشود و در حالی که از مسائل نظامی هیچ اطلاعی ندارد و وارد نیست، در ظرف یک سال، یک سال و نیم، دو سال تبدیل میشود به یک استراتژیست نظامی؛ این خیلی مهم است. خب، شما الان در حالات شهدا و سرداران بزرگ و مانند اینها که نگاه میکنید، مثلا فرض کنید شهید حسن باقری منباب مثال، بلاشک یک طراح جنگی است. هرکس منکر این معنا باشد، اطلاع ندارد؛ والا کسی اطلاع داشته باشد، خواهد دید که واقعا این جوان بیست و چند ساله یک طراح جنگ است. کی؟ در سال ۱۳۶۱؛ کی وارد جنگ شده است؟ در سال ۱۳۵۹. این مسیر حرکت از یک سرباز صفر به یک استراتژیست نظامی، یک حرکت بیست ساله، بیست و پنج ساله است؛ این جوان در ظرف دو سال این حرکت را کرده است!» ۱۳۹۲/۰۹/۲۵
«من شرح حال شهید افشردی (باقری) را میخواندم - به نظرم شرح حال ایشان یا یکی دیگر از همین شهدا بود - در آنجا ذکر شده بود که ایشان هر روز خطاهای خود را مینوشته؛ همین که در توصیهی علمای اخلاق و در توصیههای بعضی از احادیث و اینها هم هست که خطاهای خودتان را بنویسید، هر شب خودتان را محاسبه کنید. او این چیزها را روی کاغذ مینوشته. ماها رومان نمیشود خودمان بنویسیم، روی کاغذ بیاوریم، علنی کنیم؛ ولو بین خودمان و کاغذ. او در یادداشتهای خود نوشته بود که مثلاً من شب دیدم امروز این چند تا گناه را انجام دادم.» ۱۳۹۰/۰۱/۲۳
منبع (ادامه مطلب ...):
https://farsi.khamenei.ir/video-content?id=38824
حضرت آیت الله امام خامنه ای:
«قبل از انقلاب، در دوران حرکت عظیم مردمی -حالا ماجراهای هفدهم شهریور و کشتار مردم و این مسائل که خب همه بهوسیلهی دولت دستنشاندهی آمریکا انجام گرفت، به جای خود- در هشتم بهمن، یعنی چند روز قبل از ورود امام به داخل کشور، در همین خیابانهای تهران، همین خیابان انقلاب، مردم اجتماع کرده بودند؛ ژنرال هایزر که فرستادهی آمریکا بود و به ایران آمد برای اینکه شاید بتواند یکجوری از دست انقلاب رژیم را نجات بدهد و حفظ بکند، او در خاطرات خودش مینویسد -اینها اسناد تاریخی است- و میگوید من به ژنرال قرهباغی گفتم که در مواجههی با مردم لولهی تفنگهایتان را پایین بیاورید؛ یعنی مردم را بکُشید، تیر هوایی بیخودی در نکنید، مردم را قتلعام کنید. اینها هم همین کار را کردند، لولهی تفنگها را پایین آوردند، عدّهای جوان و نوجوان کشته شدند ولی جمعیّت عقب نرفت. هایزر میگوید؛ قرهباغی بعد آمد به من گفت که این تدبیر تو فایدهای نکرد، مردم عقب نرفتند، آنوقت هایزر میگوید من دیدم این ژنرالهای شاه چقدر کودکانه فکر میکنند؛ یعنی باید ادامه میدادند، باید مرتّب میکُشتند. ببینید این رژیمِ دستنشانده بود. ژنرال آمریکایی دستور قتلعام هموطنان را به ارتشبد ایرانی میدهد و این به دستور او و به توصیهی او عمل میکند و چون فایدهای ندارد، میرود به او میگوید فایدهای ندارد؛ او هم میگوید اینها بچّهاند، اینها کودکانه فکر میکنند. این، ماحصل و خلاصهی حکومت پهلوی در ایران است.» ۱۳۹۴/۰۸/۱۲
منبع (ادامه مطلب ...):
https://farsi.khamenei.ir/video-content?id=47193
حضرت آیت الله امام خامنه ای:
اختلاط با نامحرم به ضرر زنهاست
آن آقایی که با زنان نامحرم سروکار دارد، دو جا برای او امکان اشباع غرایزش در
سطوح مختلف وجود دارد، این دیگر به زن خودش آن جور پای بند نیست. مثل مردی که
هیچ زنی نگاه نمیکندنیست.
اینکه میگویند زن باید خودش را در محیطهای اجتماعی با نامحرم مخلوط نکند، برای
این است که این زن، دلبستگیاش به مرد خودش باشد و الّا اگر زن کارش به جایی
رسید که مرد خودش برایش عادی شد، مثل وضعیتی که الآن در جوامع غربی میبینید که
اصلاً این مرد برای زن اهمیّتی ندارد، میگوید حالا شد، شد، نشد هم نشد.
میگوید طلاق میگیریم، تمام میکنیم تو برو دنبال کارت، من هم میروم دنبال
کارم. این بد است. بعضی از خانمها امروز تلاش میکنند که وضع زنان را این جوری
کنند. این به ضرر زنهاست به نفع زنها نیست؛ چون این، بنیان خانواده را متلاشی
میکند.
رهبر انقلاب؛ ۷۷/۱/۱۹
منبع (ادامه مطلب ...):
https://farsi.khamenei.ir/photo-index?year=1377
حضرت آیت الله امام خامنه ای:
نهضت اسلامی در دنیا، یک امر جدی است. احساس هویت اسلامی در میان ملتهای مسلمان، بلکه در میان جمعیتهای مسلمان - یعنی آنجایی که مسلمین، یک ملت محسوب نمیشوند، بلکه یک جمعیت در اقلیت هستند - یک امر واضح و غیرقابل انکاری است. گویی تمام عوامل دست به دست هم داده است، تا ایمان اسلامی و احساس مسلمانی را در باطن مسلمین عالم قوی کند و آن را به عمل و منش و تحرک بیرونی و ظاهری تبدیل بنماید ... ۱۳۶۹/۰۴/۲۵
**************
شهید یوسف کلاهدوز
حضرت آیت الله امام خامنه ای:
هر ملتی، اگر تسلیم سلطهی قدرتهای بزرگ عالم شد، از دست رفته است. هر ملتی، اگر حاضر شد از شرف ملی، اقتدار ملی و ارادهی ملی چشم بپوشد، در ورطهی ضعف بیپایان و وادییی که آخر آن معلوم نیست، لغزید. هر دولتی که حاضر شد در مقابل خواست دستگاه یکپارچهی سلطهی جهانی تسلیم شود، بیش از گذشته محکوم به ضعف و ذلت و تحت سلطه قرار گرفتن و هضم شدن شخصیت شد. این، یکی از چیزهایی است که وضع فعلی جهان، آن را نشان میدهد.
**************
شهید یوسف کلاهدوز
حضرت آیت الله امام خامنه ای:
در نظام جمهوری اسلامی، اگر کسی که مسؤولیتی بردوش گرفته، اخلاص و قصد قربت و نیت برای خدا نداشته باشد، تحقیقاً مغبون شده است. اگر اخلاص و عمل للَّه و تلاشِ منهای انگیزههای غیر الهی بود، هر مسؤولیتی گوارا، هر کار سنگینی تحمل کردنی، و هر باری برداشتنی است ... باید انگیزهی حرکت ما - در هر سطحی که هستیم - انگیزهی الهی باشد. علاج همهی دردهای ما، اخلاص است. اگر اخلاص باشد، همهی چیزهایی که فعلاً نظام و جامعهی ما از آنها متأذّی است، برطرف خواهد شد. اخلاص در عمل، موجب خواهد شد یکپارچگیها تحکیم بشود ... بحمدالله ملت ما یکپارچه و متفقند. تبلیغات و وساوس دشمن نتوانسته است یکپارچگی ما را به هم بزند و اختلاف ایجاد کند؛ باید این را تحکیم کرد. این یکپارچگی و اتحاد، به مسؤولان و متصدیان امور امکان خواهد داد که وظایف و بارهای سنگینی که بر دوششان است، با جرأت و قدرت بیشتر حمل کنند و گره مشکلاتی که ما از گذشتههای دور و از سالهای طولانی غلبه و سلطهی طاغوت بر این کشور وارث آنها هستیم، باز نمایند ... ۱۳۶۹/۰۴/۲۵
**************
شهید یوسف کلاهدوز
منابع (ادامه مطلب ...):
https://farsi.khamenei.ir/speech?nt=2&year=1369
بخشی از وصیت نامه
شهید مدافع حرم شهید محمد اتابه
تاریخ شهادت : 09/08/1395 | حلب، سوریه
پسرم و عزیز دلم امیر حسین جانم، بابایی من: خیلی دوستت دارم زیبایی نگاهت و
چشمانت هیچ گاه فراموشم نمی شود. پسرم بابا رفت که حضرت زینب (س) تنها نماند.
خانم زینب (س) در کربلا تنها ماند و در کربلا ماها نبودیم ولی حالا چی، اکنون
کربلای دیگر آغاز شده اگر من باز جا بمانم در آن روز حساب در برابر مولایم و
پروردگارم و معبودم چگونه سر بالا بگیرم، آن هم با دستی خالی و بی توشه …
امیدوارم ان شاالله این راه توشه ای باشد برایم در آن روز حسرت و شرمندگی …
فرزندم امیر حسین بابا تا میتوانی به مادرت محبت کن و به او توجه نما و از
حرفها و رفتارها و کردارش پند بگیر و آنگونه رفتار کن که خداوند دوست دارد و
میپذیرد و تابع ولایت باش که انسان بی ولایت پوچ است و توشه ای به همراه ندارد.
به نماز و واجباتت توجه کن و بدان همیشه و همه جا خدا حاضر و ناظر بر اعمالت
هست، برایم دعا کن و بدان که من هم برایت دعا میکنم ...
منبع (ادامه مطلب ...)
https://harimeharam.ir/shahid/475
استفاده از کلیه مطالب با ذکر صلوات آزاد است
سلامتی و تعجیل در فرج امام زمان علیه السلام، هدیه به ساحت مقدس حضرت زهراء سلام
الله علیها، ائمه اطهار علیهم السلام، امام خامنه ای حفظه الله تعالی و ارواح طیبه
شهداء صلوات
الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم