السلام علیک یا فاطمة الزهراء (س)

الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم

السلام علیک یا فاطمة الزهراء (س)

الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم

و اگر اکثر کسانى را که در روى زمین هستند اطاعت کنى تو را از راه خدا گمراه مى کنند، آنها ...

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

وَلَقَدْ کَتَبْنَا فِی الزَّبُورِ‌ مِن بَعْدِ الذِّکْرِ‌ أَنَّ الْأَرْ‌ضَ یَرِ‌ثُهَا عِبَادِیَ الصَّالِحُونَ

و در حقیقت، در زبور پس از تورات نوشتیم که زمین را بندگان شایسته ما به ارث خواهند برد.

سوره مبارکه انبیاء آیه ۱۰۵

بسم الله الرحمن الرحیم

تفسیر سوره مبارکه انعام آیات ۱۱۶تا۱۱۷

وَإِنْ تُطِعْ أَکْثَرَ مَنْ فِی الْأَرْضِ یُضِلُّوکَ عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ إِنْ یَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَإِنْ هُمْ إِلَّا یَخْرُصُونَ ﴿۱۱۶﴾
۱۱۶ - و اگر اکثر کسانى را که در روى زمین هستند اطاعت کنى تو را از راه خدا گمراه مى کنند، آنها تنها از گمان پیروى مى کنند و از تخمین و حدس (واهى ).

If you obeyed most of those on earth, they would lead you astray from the Path of Allah. They follow only supposition and they are but conjecturing. (116)

إِنَّ رَبَّکَ هُوَ أَعْلَمُ مَنْ یَضِلُّ عَنْ سَبِیلِهِ وَهُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِینَ ﴿۱۱۷﴾
۱۱۷ - پروردگار تو به کسانى که از راه او گمراه گشته اند آگاهتر است و همچنین به کسانى که هدایت یافته اند.
Your Lord knows best who stray from His Path and the guided. (117)
@fazylatha

تفسیر
مى دانیم آیات این سوره در مکه نازل شد و در آن زمان مسلمانان شدیدا در اقلیت بودند، گاهى اقلیت آنها و اکثریت قاطع بت پرستان و مخالفان اسلام ، ممکن بود این توهم را براى بعضى ایجاد کند که اگر آئین آنها باطل و بى اساس است چرا اینهمه پیرو دارند و اگر ما بر حقیم چرا اینقدر کم هستیم ؟!
در این آیه براى دفع این توهم که به دنبال ذکر حقانیت قرآن در آیات قبل ممکن است پیدا شود، پیامبر خود را مخاطب ساخته ، مى گوید: اگر از اکثر مردمى که در روى زمین هستند پیروى کنى ترا از راه حق گمراه و منحرف خواهند ساخت ! (و ان تطع اکثر من فى الارض یضلوک عن سبیل الله ).
در جمله بعد دلیل این موضوع را بیان مى کند و مى گوید: علت آن این است که آنها بر اساس منطق و فکر صحیح کار نمى کنند، راهنماى آنها یک مشت گمانهاى آلوده به هوى و هوس و یک مشت دروغ و فریب و تخمین است
(ان یتبعون الا الظن و ان هم الا یخرصون ).
از آنجا که مفهوم آیه قبل این است که اکثریت به تنهائى نمى تواند راه حق را نشان دهد نتیجه آن ، این مى شود، که راه حق را تنها باید از خداوند گرفت هر چند طرفداران راه حق در اقلیت بوده باشند، لذا در آیه دوم دلیل این موضوع را روشن مى سازد که : پروردگارت که از همه چیز با خبر و آگاه است و در علم بى پایان او کمترین اشتباه راه ندارد، بهتر مى داند راه ضلالت و هدایت کدام است و گمراهان و هدایت یافتگان را بهتر مى شناسد (ان ربک هو اعلم من یضل عن سبیله و هو اعلم بالمهتدین ).
در اینجا سؤ الى پیش مى آید که مگر دیگران راه هدایت و ضلالت را بدون راهنمائى خدا میشناسند که آیه مى گوید: خداوند از دیگران بهتر مى شناسد و بهتر میداند؟!
پاســخ سؤ ال این است که انسان به وسیله عقل خود، بدون شک ، حقایقى را درک مى کند، و راه هدایت و ضلالت را تا حدودى مى فهمد ولى مسلما فروغ چراغ عقل ، و شعاعش محدود است ، و ممکن است بسیارى از مطالب از دید عقل مخفى بماند، به علاوه انسان در معلوماتش گرفتار اشتباه نیز مى شود و به همین دلیل نیاز
به رهبران و راهنمایان الهى دارد بنابراین جمله خداوند داناتر است صحیح خواهد بود، و هر چند علم انسان با علم خدا قابل مقایسه نیست .

اکثریت عددى اهمیت ندارد
بر خلاف آنچه در نظر بعضى مسلم است که اکثریتهاى عددى همواره راه صحیح را مى پیمایند قرآن در آیات متعددى این موضوع را نفى کرده و براى اکثریت عددى اهمیتى قائل نیست ، و در حقیقت مقیاس را اکثریت کیفى میداند، نه کمى دلیل این موضوع روشن است ، زیرا اگر چه در جوامع کنونى براى اداره اجتماع راهى جز تکیه کردن روى اکثریت ندیده اند، ولى نباید فراموش کرد که این موضوع همانطور که گفتیم یکنوع اجبار و بن بست است ، زیرا هیچ ضابطه اى در یک جامعه مادى که خالى از اشکال و ایراد باشد براى اتخاذ تصمیمها و تصویب قوانین وجود ندارد، لذا بسیارى از دانشمندان با اعتراف به این حقیقت که نظر اکثریت افراد اجتماع بسیارى از اوقات اشتباه آمیز است مجبور به پذیرش آن شده اند چون راههاى دیگر، عیبش بیشتر است .
اما یک جامعه مؤ من به رسالت انبیاء هیچگونه اجبارى در خود از پیروى نظر اکثریت در تصویب قوانین نمى بیند، زیرا برنامه ها و قوانین انبیاء راستین خالى از هر گونه عیب و نقص و اشتباه است ، و با آنچه اکثریت جایز الخطا تصویب مى کند قابل مقایسه نیست .
یک نگاه در چهره جهان کنونى و حکومتهائى که بر اساس اکثریتها بنا شده و قوانین نادرست و آمیخته با هوسها که گاهى از طرف اکثریتها به تصویب میرسد نشان مى دهد که اکثریت عددى دردى را دوا نکرده است ، بسیارى از جنگها را اکثریتها تصویب کرده اند و بسیارى از مفاسد را آنها خواسته اند.
استعمارها و استثمارها، جنگها و خونریزیها، آزاد شناختن مشروبات الکلى ، قمار، سقط جنین ، فحشاء و حتى پارهاى از اعمال شنیع که ذکر آن شرم آور است از طرف اکثریت نمایندگان بسیارى از کشورهاى به اصطلاح پیشرفته که منعکس کننده نظریه اکثریت توده مردم آنها است گواه بر این حقیقت میباشد.
از نظر علمى آیا اکثریت اجتماعات راست مى گویند؟ آیا اکثریت امین هستند؟ آیا اکثریت از تجاوز به حقوق دیگران اگر بتوانند خود دارى مى کنند؟ آیا اکثریت منافع خود و دیگران را به یک چشم مى بینند؟
پاسخ این سؤ الات ناگفته پیدا است ، بنابراین باید اعتراف کرد که تکیه کردن دنیاى کنونى روى اکثریت در حقیقت یکنوع اجبار و الزام محیط است ، و استخوانى است که در گلوى اجتماعات گیر کرده .
آرى اگر مغزهاى متفکر و مصلحان دلسوز جوامع بشرى و اندیشمندان با هدف که همیشه در اقلیت هستند تلاش و کوشش همه جانبه اى را براى روشن ساختن توده هاى مردم انجام دهند، و جوامع انسانى به اندازه کافى رشد فکرى و اخلاقى و اجتماعى بیابند مسلما نظرات چنان اکثریتى بسیار به حقیقت نزدیک خواهد بود، ولى اکثریت غیر رشید و ناآگاه و یا فاسد و منحرف و گمراه چه مشکلى را مى تواند از سر راه خود و دیگران بردارد، بنابراین اکثریت به تنهائى کافى نیست بلکه اکثریت رهبرى شده مى تواند مشکلات جامعه خود را تا آنجا که در امکان بشر است حل کند.
و اگر قرآن در مورد اکثریت در آیات مختلف ایراد مى کند شک نیست که منظورش اکثریت غیر رشید و رهبرى نشده است.

منبع (ادامه مطلب ...):

https://t.me/fazylatha

https://harimeharam.ir/category/14/1

استفاده از کلیه مطالب با ذکر صلوات آزاد است

التماس دعا