* روضه جانسوز امام کاظم علیه السلام
* از روایات استفاده می شود که امام موسی بن جعفر (ع) را درزندان های مخوف ودرمیان سیاه چال های آن شکنجه میدادند وغل وزنجیر آهنین به پای اوبسته بودند؛ به طوری که حلقه های زنجیر ساق پای نازنیش را کوبیده بود.
درفرازی ازصلوات نامهی امام کاظم (ع) میخوانیم:
* اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ أَهْلِ بَیْتِهِ وَ صَلِّ عَلَى مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ…وَ الْمُعَذَّبِ فِی قَعْرِ السُّجُونِ وَ ظُلَمِ الْمَطَامِیرِ ذِی السَّاقِ الْمَرْضُوضِ بِحَلَقِ الْقُیُودِ»
* خدایا! ...درود بفرست بر آن کسی که در قعر زندان ها وتاریکی زیرزمینها شکنجه می شد. ساق پایش بر اثرحلقه های زنجیر کوبیده شده بود.
* آن بزرگوار در اوائل دوران زندان میفرمود:
«خدایا ترا حمد وسپاس که مرا در جای خلوتی قرار دادی که با فراغت بهتر بتوانم تو را عبادت کنم»
* ولی در اواخر عمر چنین مناجات میکرد:
* یا مُخَلِّصَ الشَّجَرِ مِنْ بَیْنِ رَمْلٍ وَ طینٍ وَ مآءٍ وَ یا مُخَلِّصَ اللَّبَنِ مِنْ بَیْنِ فَرْثٍ وَ دَمٍ
اى برون آرنده درخت از میان ریگ و گل و آب و اى برون آرنده شیر از میان سرگین و خون
* وَ یا مُخَلِّصَ الْوَلَدِ مِنْ بَیْنِ مَشیمَةٍ وَ رَحِمٍ وَ یا مُخَلِّصَ النّارِ مِنْ بَیْنِ الْحَدیدِ وَ الْحَجَرِ
و اى برون آرنده بچه از میان پرده و بچه دان و اى برون آرنده آتش از میان آهن و سنگ
* وَ یا مُخَلِّصَ الرُّوحِ مِنْ بَیْنَ الاَحْشآءِ وَالاَْمْعآءِ خَلِّصْنى مِنْ یَدَىْ هارُونَ
و اى برون آرنده جان از میان احشاء و رودهها، مرا از دست هارون خلاص کن.
* آجَرک الله یا بقیه الله فی مصیبه جدّک الغریب
* امام کاظم(ع) و اجابت عاجل
* یکی از خلفا دلدرد شدیدی داشت، بختیشوع که از پزشکان ماهر آن عصر بود برای درمان به بالین او آمد و پس از معاینه، معجونی از دارو درست کرد و به خلیفه داد، او خورد ولی خوب نشد، بختیشوع که از درمان او ناامید شده بود گفت: «آنچه مربوط به علم پزشکی بود، همین بود که انجام دادم، بنابراین درد تو با برنامه طبی، درمان نمیابد و ادامه داد مگر شخصی که دعایش به استجابت میرسد و در پیشگاه خدا مقامی دارد، برای تو دعا کند.»
* خلیفه به یکی از دربانان گفت:
«موسی بن جعفر (ع) را به اینجا بیاور.» او رفت و امام کاظم (ع) را آورد، مامور در مسیر راه، راز و نیاز و دعای امام کاظم (ع) را میشنید، همان دم درد خلیفه برطرف شد و شفا یافت (این عمل امام صرفا به دلیل مصلحت الهی بود نه اینکه بقای این خلیفه طاغوتی مهم باشد)، خلیفه به امام عرض کرد: «به حق جدت پیامبر بگو بدانم برای من چگونه دعا کردی؟»
* امام کاظم (ع) فرمودند که اینطور دعا نمودم: اَللَّهُمَّ کَمَا أَرَیْتَهُ ذُلَّ مَعْصِیَتِهِ فَأَرِهِ عِزَّ طَاعَتِی: «خدایا! همان گونه که به خلیفه؛ خواری معصیتش را نشان دادی، پس عزت اطاعت مرا به او نیز نشان بده.»
* به این ترتیب؛ در همین فرصت نیز، امام خلیفه را گنهکار خواند، و به او فهماند که شما به خاطر گناه و انحراف در ذلت و بیچارگی هستید، و ما به خاطر اطاعت پروردگار عزیز و ارجمند میباشیم.
* بحارالانوار، ج ۴۸، ص ۱۴۰